صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات فارسی / بهار اصفهانی /

فهرست مطالب

بهار اصفهانی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 13 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

از شهریور 1320 تا سال‌ وفات‌ (1330ش‌)

در سالهای‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، پس‌ از ورود قوای‌ متفقین‌ (روس‌ و انگلیس‌) به‌ خاك‌ ایران‌ در سوم‌ شهریور 1320، بهار بار دیگر وارد صحنۀ مطبوعاتی‌ و معركۀ سیاسی‌ شد. او ابتدا روزنامۀ نوبهار (دورۀ هشتم‌) را به‌ راه‌ انداخت و نخستین شمارۀ این دوره را روز دوشنبه‌ سوم‌ اسفند 1321، درست‌ 22 سال‌ پس‌ از كودتای‌ سوم‌ اسفند 1299 منتشر كرد كه‌ در این‌ نوبت‌ پس‌ از انتشار 102 شماره‌ در آذر 1322 تعطیل‌ شد (میرانصاری‌، 2 /356-357). 
پس از غایلۀ آذربایجان در 1324ش‌، بهار زیر لوای‌ قوام‌السلطنه‌ به‌ فعالیت‌ سیاسی‌ روی‌ آورد و در كنگرۀ حزب‌ دموكرات‌ ایران‌ مجدانه‌ شركت‌ كرد. در بهمن‌ 1324 در كابینۀ قوام‌ وزیر فرهنگ‌ شد، اما وزارت‌ او چندماهی‌ بیش‌ طول نكشید و استعفا كرد (همو، 2 /275). 
پس‌ از ختم‌ غایلۀ آذربایجان‌، بهار در 24 اسفند 1325 به‌ نامزدی‌ حزب‌ دموكرات‌ ایران از تهران‌ به‌ نمایندگی‌ دورۀ پانزدهم‌ مجلس‌ انتخاب‌ شد، اما در سراسر این دوره‌ (25 تیر 1326-6 مرداد 1328)، بر اثر ابتلا به‌ بیماری‌ سل‌، تنها در ماههای‌ تیر، مرداد و شهریور 1326 فرصت‌ حضور در مجلس‌ را یافت‌ (همو، 2 /6، 287، 288، 291). 
بهار در این‌ سالها از فعالیت‌ ادبی‌ و تحقیقی‌ و دانشگاهی‌ باز نماند و در بحبوحۀ مبارزات‌ سیاسی‌، هم‌ به‌ تدریس‌ پرداخت‌ و هم‌ مقالات‌ او در جراید و مجلات‌ معتبر متعدد ( نوبهار،جهان‌ نو، دانش‌، یغما، پیام‌ نو، مهر، نامۀ فرهنگستان‌، آینده‌ و سخن‌ )منتشر گردید (نک‍ : همو 2 /8 -22). 
در نیمۀ دوم‌ 1326ش‌ بهار كه‌ به‌ بیماری‌ سل‌ مبتلا گشته‌ بود، با استفاده‌ از مرخصی‌ استعلاجی‌ از مجلس‌، برای‌ معالجه‌ به‌ سویس‌ رفت‌ و دخترش‌ پروانه‌ ــ كه‌ در ژنو زندگی‌ می‌كرد ــ پرستاری‌ او را برعهده‌ گرفت‌ (نک‍ : بهار، پروانه‌، 644-646). هیئت‌ دولت‌ هم‌ در جلسۀ 11 آبان‌ 1326، تصویب‌ كرد كه‌ از تاریخ‌ حركت‌ بهار به‌ سویس‌، علاوه‌ بر هزینۀ سفر، ماهانه‌ هزار فرانك‌ سویس‌ بابت‌ مخارج‌ درمان‌ و آسایشگاه‌ به‌ او بپردازند (میرانصاری‌، 2 /297)؛ اما بر اثر برخی‌ از تعللها همسر بهار مجبور شد كه‌ قسمتی‌ از عرصۀ خانۀ مسكونی‌ خانواده‌ را برای‌ تأمین‌ هزینۀمعالجۀ همسر بفروشد.با این‌همه‌،به‌سبب‌ هزینۀ سنگین‌ آسایشگاه‌، معالجۀ بهار در آنجا، ادامه‌ نیافت‌ و او را به‌ ناچار به‌ درمانگاه‌ ارزان‌تری‌ منتقل‌ كردند (بهار، پروانه‌، 646). 
بهار در سویس‌، با جمال‌زاده‌، و در پاریس‌ با هانری‌ ماسه‌ دیدار كرد. وی‌، پس‌ از چندی‌ به‌ همراه‌ دخترش‌ به‌ نیس‌ ــ یكی‌ از شهرهای‌ فرانسه‌ ــ رفت‌ و چند صباحی‌ حالش‌ نسبتاً بهبود یافت‌ (همو، 646-647)، اما مضیقۀ شدید مالی‌ باعث‌ گردید كه‌ بهار با نیمه‌ كاره‌ رها كردن‌ معالجه‌ راهی‌ ایران‌ شود (میرانصاری‌، 2 /294). سفر بهار به‌ سویس‌ یك‌ سال‌ و اندی‌ (تا اردیبهشت‌ 1328) طول‌ كشید (گلبن‌، 111). 
بهار در بازگشت‌ به‌ ایران‌، به‌ تدریس‌ دانشگاهی‌ ادامه‌ داد. در خرداد 1329 «جمعیت‌ ایرانی‌ هواداران‌ صلح‌» تأسیس‌ گردید و بهار كه‌ از پایه‌گذاران‌ آن‌ بود (اعضای‌ مؤسس‌ دیگر: دكتر شایگان‌، حائری‌زاده‌، مهندس قاسمی‌، دكتر حكمت‌، احمد لنكرانی‌، محمد رشاد و محمود هرمز)، به‌ ریاست‌ جمعیت‌ انتخاب‌ شد (میرانصاری‌، 2 /313-314) و قصیدۀ معروف «جغد جنگ‌» را، به‌ اقتفای‌ چكامۀ بلند منوچهری‌ سرود (نک‍ : دیوان‌، 1 /740-743). در همین‌ اوان‌ دولت‌ پاكستان‌ از بهار برای‌ سفر به‌ آن‌ كشور دعوت‌ كرد كه‌ او به‌ سبب بیماری‌ نتوانست‌ این‌ دعوت‌ را بپذیرد (میرانصاری‌، 2 /333-334)، اما در مجلسی‌ كه‌ سفارت‌ پاكستان‌ برای‌ بزرگداشت محمداقبال لاهوری‌ در تهران‌ برپا ساخت‌، حضور یافت‌ و ریاست آن را عهده‌دار شد و سخنرانی‌ گرمی‌ دربارۀ اقبال‌ ایراد كرد (عرفانی‌، 98). 
با شدت‌ یافتن‌ بیماری‌ بهار، از اول‌ اسفند ماه‌ 1329، از سوی‌ دانشگاه‌ حكم‌ 6 ماه‌ مرخصی برای‌ او صادر شد (میرانصاری‌، 2 /328). بهار آخرین‌ روزهای‌ زندگی‌ خود را تب‌ آلوده‌ و با ضعف‌ مفرط در هشیاری تمام‌ گذراند و سرانجام‌ در روز یكشنبه‌ اول‌ اردیبهشت‌ 1330 چشم‌ از جهان‌ فرو بست‌. مراسم‌ تشییع‌ به‌ دعوت‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و جمعیت‌ ایرانی‌ هواداران‌ صلح‌، در روز دوشنبه‌ 2 اردیبهشت از مسجد سپهسالار برگذار شد (همو، 2 /339-340). جسد بهار در آرامگاه‌ ظهیرالدوله‌ (گلاب‌دره‌) به‌ خاك‌ سپرده‌ شد و در مراسم‌ دفن‌ خطابه‌هایی‌ دربارۀ مقام‌ علمی‌ و ادبی‌ او ایراد كردند. 

روابط بهار با بزرگان‌ و دانشمندان‌

بهار در زندگی‌ پرماجرای‌ خود با دولتمردان‌، دانشمندان‌، شعرا و ادبا و ارباب‌ قلم‌ و دانشگاهیان‌ حشر و نشر داشت‌. وی‌ با فروغی‌ ظاهراً به‌ سبب‌ اختلاف‌ مشرب‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌الفت‌ چندانی‌ نداشت‌ (یغمایی‌، حبیب‌، «احوال‌...»، 7- 8). برعكس‌، روابط او با علی‌اصغر حكمت‌ همواره‌ دوستانه‌ بود و حكمت‌ همیشه‌ از بهار حمایت‌ می‌كرد؛ تا جایی كه آخرین نامۀ بهار به حكمت‌ نوشته‌ شده‌ است‌ (میرانصاری‌، 2 /338). لقمان‌الدولۀ ادهم‌ نیز از دوستان‌ صمیمی‌ بهار بود و در بازگشت او از تبعید به‌ تهران‌ وساطت‌ داشت‌ (بهار، پروانه‌، 640). از فضلای‌ غیرایرانی‌ محمد اسحاق‌ (1898-1969م‌)، ایران‌شناس‌ هندی‌ با بهار معاشرت‌ داشت‌ (اتحاد، 67). بهار نسبت‌ به‌ پورداود و محمد قزوینی‌ احترام‌ خاص‌ داشت‌، اما غزل‌ معروف‌ وی‌ به‌ مطلع «دعوی چه‌ كنی داعیه‌داران همه‌ رفتند» كه‌ برخی‌ پنداشته‌اند در رثای‌ محمد قزوینی‌ (د 1328ش‌) است‌، سالها پیش‌ از وفات‌ او، در سوگ‌ عارف‌ قزوینی‌ (د 1312ش‌) سروده‌ شده‌ است‌ (نک‍ : میرانصاری‌، 2 /139-142). حشر و نشر وی‌ با یوسف‌ اعتصام‌ الملك‌، پدر پروین‌ اعتصامی‌ ــ كه‌ بهار جایگاه‌ والایی‌ برای‌ او در شاعری‌ قائل‌ بود ــ موجب‌ شد تا در دفاع‌ از او مقالۀ محكم‌ و در عین‌ حال‌ ستایش‌آمیزی‌ بنویسد (نک‍ : «سنخ‌ فكر...»، 77-79) و همچنین‌ بر چاپ‌ اول‌ دیوان‌ پروین‌ اعتصامی‌ (مرداد 1314) مقدمه‌ای‌ بنگارد. از میان‌ شاگردانش‌ با یزدان‌ بخش‌ قهرمان‌ ــ كه‌ دامادش‌ شد ــ و حسین‌ خطیبی‌ انس‌ بیشتری‌ داشت‌ و گاهی‌ وی‌ و علی‌اكبر فیاض‌ را به‌ جای‌ خویش‌ به‌ كلاس‌ درس‌ می‌فرستاد (میرانصاری‌، 2 /327-329). 

آثـار

آثار منثور و منظوم‌ بهار متنوع‌ است‌ و انواع‌ شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقاله‌ها و سخنرانیهای‌ سیاسی‌ و انتقادی‌، رساله‌های‌ تحقیقی‌، نمایشنامه‌، اخوانیات‌ و مكتوبات‌، تصحیح‌ انتقادی متون‌، ترجمه‌های‌ متون‌ پهلوی‌، سبك‌شناسی‌ نظم‌ و نثر، دستور زبان‌، تاریخ‌ احزاب‌، مقدمه‌ بر كتابها و حواشی‌ بر متون‌ به‌ خصوص‌ شاهنامۀ فردوسی‌ را در بر می‌گیرد (نک‍ : همو، 2 /7-23). 
مهم‌ترین‌ اثر بهار دیوان‌ اشعار اوست‌ كه‌ به‌ اعتباری‌ كارنامۀ عمر او نیز به‌ شمار می‌رود. این‌ دیوان‌ در زمان‌ حیات‌ او به‌ چاپ‌ نرسید. جلال‌ متینی‌ (ص‌ 560-561) از بهار نقل‌ می‌كند كه‌ می‌خواسته‌ است‌ سروده‌های خود را از صافی نقد بگذراند و منتخب‌ دیوان‌ خود را به چاپ‌ برساند و از وزارت‌ فرهنگ‌ خواستار شده‌ بود كه‌ دو تن‌ آشنا با شعر و شاعری‌ را برای‌ پاك‌نویس‌ اشعارش‌ در اختیار او بگذارند، اما این‌ تقاضا اجابت‌ نشد. 
در میان‌ آثار تحقیقی‌ بهار نیز، سبك‌شناسی‌ یا تاریخ‌ تطور نثر فارسی‌ ممتاز است‌. این‌ كتاب‌ حاصل‌ 30 سال‌ تتبع‌ و تدریس‌ استاد است‌. هنوز هم‌ كتابی در این موضوع‌ كه‌ بتواند با آن‌ رقابت‌ كند، تألیف‌ نشده‌ است‌. بهار به‌ این‌ مبحث‌ از علوم‌ ادبی‌، در زبان‌ فارسی‌ استقلال‌ و هویت‌ بخشید و درس‌ دانشگاهی‌ آن‌، به‌ حق‌ به‌ نام‌ او مُهر خورد (یوسفی‌، 84 -91). ژیلبر لازار ــ ایران‌شناس‌ مشهور فرانسوی‌ ــ در اثر نفیس‌ خود «زبان‌ كهن‌ترین‌ آثار نثر فارسی‌»، به‌ سبك‌شناسی‌ بهار بیش‌ از هر اثر دیگر استناد كرده‌، و آن‌ كتاب‌ را اثری‌ افتخارآمیز شمرده‌ است‌ (فرشیدورد، 1 /285). 
بهار بخشی‌ از سبك‌شناسی‌ شعر را نیز كه‌ چند دوره‌ آن‌ را درس‌ داده‌، و با وزارت‌ فرهنگ‌ در بهار 1329ش‌ برای‌ چاپ‌ و نشر آن‌ قرارداد بسته‌ بود، نوشت‌ كه‌ با شدت‌ گرفتن‌ بیماری‌ سل‌ مجال‌ آن‌ پیدا نكرد تا تدوین‌ و نگارش‌ این‌ اثر را به‌ پایان‌ برساند (گلبن‌، همانجا)؛ اما تقریرات درسی او باعنوان‌ تاریخ‌ تطور شعرفارسی‌ (مشهد،1344ش‌) چاپ و منتشر شد. عبدالحسین‌ زرین‌كوب‌ در وصف‌ سبك‌شناسی‌ شعر بهار می‌نویسد كه‌ او بیان‌ خصوصیات‌ مكتبهای شعر فارسی را ضابطه بخشید و كارهایی‌ كه‌ بعدها در این‌ باب‌ صورت‌ گرفت‌، جز تكرار و شرح‌ آن‌ نیست‌ (ص‌ 174). 
بهار در تدوین‌ دستور زبان‌، معروف‌ به‌ دستور پنج‌ استاد (تهران‌، 1329ش‌) سهم‌ عمده‌ دارد. به‌ ویژه‌ در مبحث‌ فعل‌، تمایز مادۀ مضارع‌ و ماضی‌ و انواع‌ مشتقات‌ هریك‌، ابتكار شخصی‌ اوست‌. او ضمن‌ درس‌ سبك‌شناسی‌ نثر، نكات‌ دستوری‌ تازه‌ای‌ بیان‌ می‌كرد و اصرار داشت‌ كه‌ در امتحان‌ درس‌ سبك‌شناسی‌ این‌ نكات‌ را نیز موضوع‌ سؤال‌ قرار دهد. 
دیگر كتابها و رساله‌های‌ تألیفی‌، تصحیحی‌ و ترجمه‌ای‌ بهار اینهاست‌: منظومۀ چهار خطابه‌ (1305ش‌)؛ اندرزهای‌ آذرباد ماراسپندان‌ (ترجمۀ منظوم‌ از زبان‌ پهلوی‌، 1312ش‌)؛ یادگار زریران‌ (ترجمۀ منظوم‌ از زبان‌ پهلوی‌، 1312ش‌)؛ زندگانی‌ مانی‌ (1313ش‌)؛ گلشن‌صبای ‌فتحعلی‌خان صبا (1313ش‌)؛ تاریخ‌ سیستان‌ (تصحیح‌ انتقادی‌، 1314ش‌)؛ رسالۀ نفس‌ ارسطو ترجمۀ باباافضل‌ كاشانی‌ (تصحیح‌، 1316ش‌)؛ مجمل‌ التواریخ‌ والقصص‌ (تصحیح‌ و تحشیه‌، 1318ش‌)؛ تاریخ‌ مختصر احزاب‌ سیاسی‌ (دو جلد، 1322 و 1357ش‌)؛ منتخب‌ جوامع‌ الحكایات‌ و لوامع‌ الروایات‌ عوفی‌ (تصحیح‌، 1324ش‌)؛ دستور زبان‌ فارسی‌ (به‌ همراهی‌ عبدالعظیم‌ قریب‌، بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، غلامرضا رشید یاسمی‌ و جلال‌الدین‌ همایی‌ (دو جلد، 1329ش‌)؛ و تاریخ‌ بلعمی‌ (كه‌ بعدها محمد پروین‌ گنابادی‌ آن‌ را تكمیل‌ كرد و به‌ چاپ‌ رساند، 1341ش‌).
مقالات‌ ادبی‌ و تحقیقی‌ بهار، در زمان‌ حیات‌ یا پس‌ از وفات‌ او در جراید و مجلات‌ و نشریات‌ متعدد از جمله‌ نوبهار، مهر، ایران‌، دانشكده‌، باختر، ارمغان‌، تعلیم‌ و تربیت‌، دانش‌، جهان‌ نو، یغما، آموزش‌ و پرورش‌، نگین‌، گلهای‌ رنگارنگ‌، پیام‌ نو، نامۀ فرهنگستان‌، فردوسی‌، آینده‌، آرمان‌، مهر ایران‌، ایران‌ نامه‌ و سخن‌ چاپ‌ و منتشر شد. این‌ مقاله‌ها در مباحث‌ گوناگون‌ زبانی‌، ادبی‌، تاریخی‌، واژه‌شناسی‌، دستور، خط، احوال‌ رجال‌ سیاسی‌ و مذهبی‌، نقد متون‌ و همچنین‌ شامل‌ نقد شعر و مكاتبات‌ است‌. 
از تصنیفها و ترانه‌های‌ سرودۀ بهار «بهار دلكش‌»، «باد صبا بر گل‌ گذر كن‌»، «ای‌ شهنشه‌»، «ای‌ شكسته‌ دل‌»، «نهاده‌ كشور دل‌ باز رو به‌ ویرانی‌»، «گر رقیب‌ آید»، «ایران‌ هنگام‌ كار»، «زمن‌ نگارم‌»، «پرده‌ زرخ‌ برافكن‌»، «سرود پهلوی‌»، «عروس‌ گل‌» و «مرغ‌ سحر» را باید نام‌ برد (یغمایی‌، اقبال‌، «محمدتقی‌»، 489). 
اشعار بهار به‌ زبانهای‌ انگلیسی‌ و روسی‌ برگردانده‌ شده‌ است‌؛ از جمله‌: ادوارد براون‌ در مجموعه‌ای‌ با عنوان «شعر سیاسی‌ ایران‌ نوین‌»، نمونه‌هایی‌ از اشعار اجتماعی‌ بهار را با ترجمه‌ و تفسیر انگلیسی‌ درج‌ كرد. آربری‌ نیز شعر بهار را با اشعار دیگر شاعران‌ ایرانی‌ به‌ انگلیسی‌ ترجمه‌، و در كتابی‌ با عنوان «اشعار فارسی‌» منتشر كرد (ص‌ .(138-139 
بهار نمایشنامه‌ای‌ نیز با عنوان «تربیت‌ نااهل‌» نوشته‌ است‌ (میرانصاری‌ و ضیایی‌، 2 /666-671). 

اظهار نظر مشاهیر و دوستان‌ و نزدیكان‌ بهار دربارۀ او

دوستان‌ و نزدیكان‌، محققان و بزرگان معاصر بهار را در زمینه‌های‌ مختلف‌ علمی‌، تحقیقی‌، ادبی‌، اجتماعی‌ و سیاسی‌ و ایران‌ دوستی‌ و شاعری‌ ستوده‌اند و هریك‌ برحسب‌ ذوق‌ و سلیقه‌ و تخصص‌ خود بر جنبه‌ای‌ از تبحر او انگشت نهاده‌، و آن را ستایش‌ كرده‌اند؛ چنان‌كه‌ ادیب‌ نیشابوری‌ او را استاد سخنوران‌ معاصر می‌دانسته‌ است‌ (پروین‌ گنابادی‌، 13). همایی‌ او را استاد مسلم‌ نظم‌ و نثر فارسی‌ و دارای‌ قلمی‌ توانا و بیانی‌ بلیغ‌ و رسا در سخنوری‌ می‌شمارد (ص‌ 666-667). فروزانفر در قلمرو شعر معاصر تنها بهار را می‌پسندد (نک‍ : شفیعی‌ كدكنی‌، 28) و اقبال‌ یغمایی‌ بر ایران‌ دوستی‌ و عِرق‌ ملی‌ بهار تأكید می‌ورزد و او را مبتكر و پیشنهاد دهندۀ احداث‌ آرامگاه‌ باشكوه‌ فردوسی‌ به‌ رضاشاه‌ معرفی‌ می‌كند ( وزیران‌... ،393). 

جایگاه‌ بهار در شعر و ادب‌ فارسی

بهار ساحتهای‌ وجودی‌ چندی‌ دارد كه‌ مهم‌ترین‌ آنها ساحت‌ هنری‌ اوست‌. او اگر شاعر نبود، بهار نبود. در هر دوره‌ از تاریخ‌ ادب‌ فارسی‌، سخن‌سرایی‌ بیش‌ از سخن‌سرایان‌ همعصر خود درخشیده‌ است‌؛ در میان‌ شاعران‌ سنتی‌ معاصر نیز بهار سرآمد است‌. او استاد سخن‌، و بر سخن‌ سوار است‌. در شاعری‌ در مرتبه‌ای‌ است‌ كه‌ جز استاد به‌ آن‌ نمی‌رسد. آفرینش‌ او نه‌ تنها مطمئن‌، بلكه‌ علاوه‌ بر آن‌ فارغ‌ از تكلف‌ است‌. توفیقش‌ اتفاقی‌ نیست‌؛ هر وقت‌ اراده‌ كند، موفق‌ است‌. 
بهار هم‌ مهارت‌ دارد، هم‌ شجاعت‌ ادبی‌ و نوآوری‌. در شعر كارهایی‌ می‌كند كه‌ دیگران‌ جرئتش‌ را ندارند. زندگی‌ بهار، گویی‌ بهانه‌ای‌ بود برای‌ شعر گفتن‌. دیوان‌ اشعارش‌ به‌ راستی‌ زندگی‌ نامۀ منظوم‌ و كارنامۀ عصر اوست‌. در شاعری‌، زبانی‌ سرمایه‌ و پرتوان‌ دارد. در اوزان‌ و قوافی‌ و ردیفهای‌ آسان‌ و دشوار طبع‌آزمایی‌ و نوآوری‌ كرده‌، و پیروز گشته‌ است‌. در اشعارش‌، همۀ انواع‌ شعر از قصیده‌، مسمط، ترجیع‌بند، تركیب‌بند، قطعه‌، غزل‌، مثنوی‌، رباعی‌ و دوبیتی‌ می‌توان‌ سراغ‌ گرفت‌. وی‌ قصیده‌سرای‌ قهاری‌ است‌. در میان‌ چكامه‌های‌ او نمونه‌هایی‌ می‌توان‌ یافت‌ كه‌ در سخن‌ فارسی‌ بی‌نظیرند. در تصویر منظره‌ها مهارت‌ دارد. طبایع‌، سرشتها، صحنه‌های حیات‌ و احوال‌ و كیفیات‌ و فضاهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ را استادانه‌ وصف‌ می‌كند. محیط زهرآلود بدگمانی‌ را به‌ گردش‌ قلمی‌ به‌ تصویر می‌كشد. فساد جامعه‌ را ماهرانه‌ و به‌ زبانی‌ طنزآمیز آماج‌ تیر انتقاد می‌سازد. عاقبت‌ حكومت‌ فساد، رشوه‌، تزویر، دروغ‌ و چاپلوسی‌ را آگاهانه‌ پیش‌بینی‌ می‌كند. 
بهار در لابه‌لای‌ اشعار خود گاه‌ تصاویر جان‌داری‌ می‌آفریند كه‌ تپش‌ زندگی‌ را در پس‌ آن‌ می‌توان‌ شنید؛ صنایع‌ شعری‌ را با مهارت‌ تمام‌ به‌ كار می‌برد و از هزار پیشۀ او طرفه‌ كالاهای‌ رنگارنگ‌ بیرون‌ می‌آید. وی‌ گاه‌ در شیرین‌كاری‌ به‌ جایی‌ می‌رسد كه‌ خواننده‌ را دچار هیجان‌ می‌سازد؛ در حذف‌ به‌ قرینه‌ و ایجاز با سعدی‌ پهلو می‌زند؛ مَثَل سایر را غالباً درست‌ می‌نشاند و در عفت‌ بیان‌ نمونه‌ است‌؛ شوخ‌ طبعی‌ را در لفاف‌ لطف‌ تعبیر می‌پیچد. 
گفته‌اند كه‌ سبكهای‌ خراسانی‌ و عراقی‌ را درهم‌ آمیخته‌ است‌. باید گفت‌ كه‌ او خود صاحب‌ سبك‌ است‌. اشعارش‌ در استواری‌، صلابت‌، شكوه و موسیقی‌،چكامه‌سرایان خراسان‌،و در لطف‌ مضمون‌ و سادگی‌ بیان‌، گویندگان‌ عراقی‌ را به‌ یاد می‌آورد. می‌توان‌ گفت كه‌ واپسین‌ شعله‌ و زبانۀشعر سنتی ‌است‌ كه‌بالا كشیده‌ است‌.یگانه‌ رنگی‌ كه‌ درسروده‌های‌ او ناپیدا یا محو است‌، رنگ‌ عرفانی‌ و تصوف‌ است‌ كه‌ گویا با طبع‌ و منش‌ او چندان‌ سازگار نبوده‌ است‌. 
در اشعار بهار نشانه‌های‌ شاخص‌ زمانۀ او به‌ چشم‌ می‌خورد. اشعاری‌ با درج‌ اصطلاحات‌ سیاسی‌ روز كه‌ نوعاً در آن‌ دوره‌ باب‌ شده‌ بود، اما ورود در مسائل‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ شعر بهار را، به‌ خلاف‌ اشعار دیگر شاعران‌ دوران‌ مشروطیت‌، تنزل‌ نداده‌ است‌. هیچ‌یك‌ از شاعران‌ اجتماعی‌ آن‌ دوران‌ نتوانسته‌ است‌ مانند بهار شعر را در مقام‌ شایستۀ آن‌ نگاه‌ دارد. 
در نثر بهار نیز پاره‌های‌ استادانۀ متعددی‌ وجود دارد كه‌ از مهارت‌ و شجاعت‌ قلمی‌ او حاكی‌ است‌. با بهترین‌ نمونه‌های‌ نثر او از این‌ دست‌، در سبك‌شناسی‌ آشنا می‌شویم‌ كه‌ نویسنده‌ گاه‌ در وصف‌ فشرده‌ و جامع‌ حوادث‌ مهم‌ مانند آثار حملۀ غزان‌ یا معرفی‌ برخی‌ از شاهكارهای‌ متون‌ فارسی‌ مانند گلستان‌ سعدی‌ معجزآفرین‌ می‌گردد. بهار در همین‌ حال‌ سخنوری‌ است‌ زبردست‌ و روزنامه‌نگاری‌ ماهر و سهل‌ آفرین‌. وی‌ چنان‌كه‌ خود می‌گوید در زبان‌ مطبوعاتی ابتدا از مقالات‌ محمدامین‌ رسول‌زاده‌ (نویسندۀ معروف‌ روزنامۀ ایران‌ نو در صدر مشروطیت‌) متأثر بود، اما با وارد كردن‌ تعبیرات فارسی و تركیبات شعری در سبك‌ رسول‌زاده‌، تصرف‌ كرده‌، و سبك‌ تازه‌تری‌ پدید آورده‌ است‌ (نک‍ : ملك‌زاده‌، «ق‌ ـ ر»). 
بهار میراثی‌ بس‌ گرانبها و ماندگار بر جای‌ گذاشت‌. او به‌ جاودانگی‌ و ماندگاری‌ آثار خویش‌ یقین‌ داشت‌ و خود بارها در اشعارش‌ بدین‌ نكته‌ اشاره‌ كرده‌ است‌. 

مآخذ

اتحاد، هوشنگ‌، پژوهشگران‌ معاصر ایران‌، تهران‌، 1379ش‌؛ بزرگ‌‌نیا، محمد، «نبوغ‌ ادبی‌ بهار»، مهر، تهران‌، 1331ش‌، س‌ 8، شم‍ 1؛ بهار، پروانه‌، «چند خاطره‌ از پدرم‌»، ایران‌‌نامه‌، نیویورك‌، 1366ش‌، س‌ 5، شم‍ 4؛ بهار، محمدتقی‌، دیوان‌، تهران‌، 1335ش‌؛ همو، «سنخ‌ فكر دلالان‌ استعمار»، یادنامۀ پروین‌ اعتصامی‌، به‌ كوشش‌ علی‌ دهباشی‌، تهران‌، 1370ش‌؛ همو، «یك‌ سال‌ تمام‌»، دانشكده‌، تهران‌، 1298ش‌، شم‍ 11-12؛ پروین‌ گنابادی‌، محمد، «آنها كه‌ به‌ صادق‌ عشق‌ می‌ورزیدند»، فردوسی‌، تهران‌، 1344ش‌، شم‍ 729؛ «درینك‌ واتر و بهار»، روزگار نو، لندن‌، 1945م‌، س‌ 5، شم‍ 1؛ رعدی‌ آدرخشی‌، «شعر معاصر ایران‌»، یغما، تهران‌، 1348ش‌، س‌ 22، شم‍ 2؛ زرین‌كوب‌، عبدالحسین‌، شعر بی‌دروغ‌ شعر بی‌نقاب‌، تهران‌، 1355ش‌؛ شفیعی‌ كدكنی‌، محمدرضا، «فروزانفر و شعر»، مجموعۀ اشعار بدیع‌الزمان‌ فروزانفر، به‌ كوشش‌ عنایت‌الله‌ مجیدی‌، تهران‌، 1368ش‌؛ عرفانی‌، عبدالحمید، شرح احوال و آثار ملك‌الشعرای‌ بهار، تهران‌، 1335ش‌؛ علوی‌، بزرگ‌، «خزان بهار»، پیام‌ نو، تهران‌، 1330ش‌، س‌ 4، شم‍ 11-12؛ فرشیدورد، خسرو، دربارۀ ادبیات‌ و نقد ادبی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ گلبن‌، محمد، «سال‌شمار و گزیدۀ كتاب‌شناسی بهار»، آینده‌، تهران‌، 1363ش‌، س‌ 10، شم‍ 2-3؛ متینی‌، جلال‌، «صدمین‌ سال‌ ولادت‌ بهار»، ایران نامه‌، نیویورك‌، 1366ش‌، س‌ 5، شم‍ 4؛ ملك‌‌زاده‌، محمد، «شرح‌ حال‌ بهار»، دیوان‌ بهار (هم‍‌ )؛ میرانصاری‌، علی‌، اسنادی‌ از مشاهیر ادب‌ معاصر ایران‌، تهران‌، 1377ش‌؛ همو و مهرداد ضیایی‌، گزیدۀ اسناد نمایش‌ در ایران‌، تهران‌، 1381ش‌؛ همایی‌، جلال‌الدین‌، «برگزیده‌ها، بهار از نظر منتقدان‌»، ایران‌‌نامه‌، نیویورك‌، 1366ش‌، س‌ 5، شم‍ 4؛ یغمایی‌، اقبال‌، «محمدتقی‌ ملك‌ الشعرای‌ بهار»، آموزش و پرورش‌، تهران‌، 1354ش‌، دورۀ 44، شم‍ 8؛ همو، وزیران‌ علوم‌ و معارف‌ و فرهنگ‌ ایران‌، تهران‌، 1375ش‌؛ یغمایی‌، حبیب‌، «احوال‌ و آثار ملك‌ الشعرای‌ بهار»، پیام‌ نوین‌، تهران‌، 1337ش‌، س‌ 1، شم‍ 4؛همو، «در احوال‌ استاد بهار»، یغما، تهران‌، 1332ش‌، س‌ 8، شم‍ 2؛ همو، «وفیات‌ معاصران‌، سعید نفیسی‌»، همان‌، 1345ش‌، س‌ 19، شم‍ 9؛ یوسفی‌ غلامحسین‌، «نظری‌ به‌ سبك‌شناسی‌ استاد بهار»، آینده‌، تهران‌، 1363ش‌، س‌ 10، شم‍ 2-3؛ نیز: 

Arberry, A. J., Persian Poems, London, 1954. 
احمد سمیعی‌ 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: