صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / بطلمیوس /

فهرست مطالب

بطلمیوس


آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 29 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

تكملۀ 2 ـ المناظر

تاریخ‌ دقیق‌ تألیف‌ این‌ اثر معلوم‌ نیست‌. با این‌ حال‌، اسمیث‌ معتقد است‌ كه‌ بنابر قراینی‌ كه‌ در كتاب‌ هست‌، المناظر پس‌ از مجسطی‌ و الاقتصاص‌ تألیف‌ شده‌ است‌؛ زیرا اولاً برخلاف مجسطی‌ كه‌ در آن‌ هیچ‌ توجهی‌ به‌ مسأله شكست اتمسفری نشده‌، این مسألۀ در المناظر به‌ تفصیل‌ موردبحث‌ قرار گرفته‌ است‌؛ ثانیاً نحوه بررسی‌ مسأله‌ای‌ كه‌ بعدها «خطای‌ بصریِ‌ ماه» نام‌ گرفته‌ است‌ (اینکـه‌ ماه‌ وقتی‌ نزدیك‌ افق‌ است‌، بزرگ‌تر از هنگامی‌ می‌نماید كه‌ در وسط آسمان‌ است‌)، در این‌ 3 اثر، نشان‌ می‌دهد كه نظر نویسنده در این مورد تكاملی‌ تدریجی‌ یافته‌ است‌ (ص.(2اسمیث‌ می‌افزاید كه‌ بطلمیوس‌ در مجسطی‌ این‌ مسأله‌ را به‌ صورت‌ نادرست‌ طرح‌ و تبیین‌ می‌كند و می‌گوید: علت‌ این‌ پدیده‌ بخاری‌ است‌ كه‌ در جو وجود دارد؛ به‌ عبارت‌ دیگر، علت‌ بزرگ‌ دیده‌ شدن‌ ماه‌ در نزدیكی‌ افق‌ این‌ است‌ كه‌ ماه‌ از خلال‌ محیطی‌ غلیظ تر از هوا دیده‌ می‌شود، درست‌ به‌ همان‌ صورت‌ كه‌ اشیاء غوطه‌ور در آب‌ بزرگ‌تر به‌ نظر می‌آیند؛ اما هر دو مقدمۀ این‌ توضیح‌ نادرست‌ است‌، زیرا اولاً تصویرِ هرچه‌ در افق‌ باشد، بزرگ‌تر نمی‌شود، ثانیاً ماه‌ به‌ اعتقاد قدما در اثیر، یعنی‌ در محیطی‌ رقیق‌تر قرار دارد، نه‌ در محیطی‌ چگال‌تر (هوای‌ آلوده‌ به‌ بخار)؛ و بنابراین‌، باید كوچك‌تر به‌ نظر بیاید (ص‌ 3-2 ، حاشیه‌). آن‌گاه‌ می‌نویسد: در الاقتصاص‌، هرچند در مجموع‌ راهی‌ كه‌ بطلمیوس‌ برای‌ حل‌ این‌ مسأله‌ برگزیده‌، درست‌ است‌، نوعی‌ آشفتگی‌ در فكر او دیده‌ می‌شود؛ اما در المناظر وی‌ این‌ مسأله‌ را، به‌ حق‌ پدیده‌ای‌ روانی‌ می‌داند (ص‌ .(2بنابراین‌، المناظر یقیناً پس‌ از 141م‌ (تاریخ‌ آخرین‌ رصد مجسطی‌ ) تألیف‌ شده‌ است‌. لُژُن‌ زمان‌ تألیف‌ آن‌ را رُبع‌ سوم‌ قرن‌ 2م‌ می‌داند («المناظر...»، 26) و اسمیث‌ معتقد است كه این كتاب‌ بین‌ سالهای‌ 160 و 170م‌ تألیف‌ شده‌ است‌ (ص.(3 
بطلمیوس‌ كتابی‌ نیز به‌ نام‌ هارمونیكا (نک‍ : همین‌ مقاله‌، آثار، بخش‌ ج‌، شم‍ 2) در موسیقی‌ نوشته‌ است‌ كه‌ توجه‌ به‌ صوت‌ آن‌ را با المناظر پیوند می‌دهد، زیرا موضوع‌ بحث‌ كتاب‌ اخیر حس‌ بینایی‌ است‌ كه‌ خواهر حس‌ شنوایی‌ است‌ (اسمیث‌،.(5 بطلمیوس‌ در رسالۀ «درباره داوری و خرد راهبر» (نک‍ : همین‌ مقاله‌، همانجا، شم‍ 3) دو قوه شنوایی‌ و بینایی‌ را از دیگر حواس‌ ممتاز می‌داند؛ از این‌رو كه‌ بیشترِ درك‌ ما از جهان‌ خارج‌ از طریق‌ این‌ دو قوه‌ به‌ دست‌ می‌آید و در نتیجه‌، این‌ دو قوه‌ بیشترین‌ سهم‌ را در نیل‌ به‌ غایت‌ وجودی‌ ما ــ كه‌ همان‌ خوب‌ زیستن‌ است‌ ــ دارند. 
بینش‌ فلسفی‌ بطلمیوس‌ در این‌ اثر ــ مانند غالب‌ آثار او ــ التقاطی‌ است‌، یعنی‌ از این‌رو كه‌ به‌ واقعیات‌ تجربی‌ رؤیت‌ (اِبصار) و تبیین‌ آنها توجه‌ دارد، نگرش‌ او ارسطویی‌، اما از آن‌ حیث‌ كه‌ سرانجام‌ هدف‌ او به‌ اصطلاح‌ «نجات‌ پدیدارها» است‌، دید او افلاطونی‌ است‌ (اسمیث‌، .(18-19

محتوای‌ المناظر

تنها متنی‌ كه‌ از المناظر در دست‌ است‌، ترجمۀ لاتینی‌ ناقصی است‌ كه‌ در قرن‌ 6ق‌ / 12م‌ از روی‌ ترجمه‌ای‌ عربی‌ فراهم‌ آمده‌ است‌. این‌ ترجمه‌ فاقد مقاله اول‌ و بخش‌ پایانی‌ مقاله پنجم‌ است‌. 
هرچند عنوان‌ كتاب‌ المناظر است‌ و این‌ اصطلاح‌ را به‌ سبب‌ تحولات‌ بعدی‌ مدلول آن‌، عموماً به‌ «نورشناسی‌» تعبیر می‌كنند، اما این‌ تعبیر نباید سبب‌ گم‌راهی‌ شود. موضوع‌ اصلی‌ المناظرِ 
بطلمیوس‌، نور و بیان‌ خواس‌ فیزیكی‌ آن‌ نیست‌، بلكه‌ توضیح‌ پدیدۀ رؤیت‌ (ابصار) به كمك‌ هندسه‌ است‌ و از این‌ نظر موضوع‌ آن‌ را می‌توان‌ «تحلیل‌ هندسی‌ رؤیت‌» نامید (سیمون‌،.(11 این‌ كار با استفاده‌ از مفهوم «سیال‌ بصرێ‌» صورت‌ می‌گیرد كه‌ در امتداد خطوط مستقیم‌ از چشم‌ خارج‌ می‌گردد، به‌ طوری‌ كه‌ هرچه‌ بر سر راه‌ آن‌ قرار گیرد، دیده‌ می‌شود. پیش‌ از بطلمیوس‌، اقلیدس‌ در المناظرِ خود برخی‌ از ویژگیهای‌ رؤیت‌ مستقیم‌ را به‌ كمك‌ این‌ مفهوم‌ و برپایۀ قضایای‌ هندسی‌ توضیح‌ داده‌ بود. در المناظرِ بطلمیوس‌ هیچ‌ ارجاع‌ مستقیمی‌ به‌ المناظرِ اقلیدس‌ دیده‌ نمی‌شود، اما پیداست‌ كه‌ این‌ كتاب‌ جزوِ منابع‌ اصلی‌ او بوده‌ است‌. به‌ هر روی‌، دین بطلمیوس به المرایا ــ كه‌ هرچند انتسابش‌ به‌ اقلیدس‌ اكنون‌ سخت‌ موردتردید است‌، اما بخش‌ عمده آن‌ پیش‌ از بطلمیوس‌ تألیف‌ شده‌ ــ نمایان‌تر است‌ (اسمیث‌، .(15با این‌ حال‌، المناظرِ بطلمیوس‌ را، نه‌ می‌توان‌ شرحی‌ بر این‌ دو كتاب‌ دانست‌ و نه‌ ادامۀ مستقیم‌ آنها. 
به‌ سبب‌ ناقص‌ بودن‌ المناظر، و به‌ ویژه‌ در نبودِ مقاله اول‌ آن‌، هر نظری‌ دربارۀ ساختارِ كلی‌ این‌ كتاب‌ تا اندازه‌ای‌ مبتنی‌ بر حدس‌ و گمان‌ خواهد بود. با این‌ حال‌، از خلاصه‌ای‌ كه‌ بطلمیوس‌ خود در آغاز مقالۀ دوم‌ از مطالب‌ مقالۀ اول‌ ترتیب‌ داده‌ است‌، و نیز براساس‌ گواهیهای‌ برخی‌ مؤلفان‌ متأخر، می‌توان‌ تا اندازه‌ای‌ به‌ مطالب‌ این‌ مقاله‌ پی‌ برد. در مقاله اول‌، بطلمیوس‌ به‌ بحث‌ دربارۀ ماهیت‌ سیال‌ بصری‌ و نور از دیدگاهی‌ فیزیكی‌ پرداخته‌ بوده‌ است‌ (لژن‌، «اقلیدس‌...»، .(16به‌ نظر او سیال‌ بصری‌ و نور دو «نوع‌»اند كه‌ به‌ یك‌ «جنس‌» تعلق‌ دارند و از جنس‌ جوهری‌ هستند كه‌ آسمان‌ از آن‌ ساخته‌ شده‌ است‌ (همو، «پژوهشها...»، 14 ؛ سیمون‌، 85)؛ بنابراین‌، ضمن‌ آنکـه‌ دارای‌ طبیعتی‌ واحدند (لژن‌، «اقلیدس‌»، 21)، هر یك‌ خواصی‌ دارند كه‌ آن‌ دو را از یكدیگر جدا می‌كند (همان‌، .(16در میان‌ خواص‌ مشترك‌ آن‌ دو از همه‌ مهم‌تر این‌ است‌ كه‌ هر دو به‌ خط مستقیم‌ سیر می‌كنند و نیز در بازتاب‌ و شكست‌ پیرو قوانین‌ واحدند. در میان‌ فصول‌ ممیزِ آن‌ دو مهم‌تر از همه‌ این‌ است‌ كه‌ نور به‌ صورت‌ همگن‌ منتشر می‌شود، در حالی‌كه‌ سیال‌ بصری‌ در امتداد محور دید شدت‌ بیشتری‌ دارد و هرچه‌ از محور دید دورتر شویم‌، ضعیف‌تر می‌شود (سیمون‌، .(86از این‌ گذشته‌، هرچند رؤیت‌ تنها از طریق‌ صدور سیال‌ بصری‌ از چشم‌ صورت‌ می‌گیرد، وجود نور از جمله شرایط لازم‌ برای‌ حصول‌ آن‌ است‌. 
در این‌ نظریه‌، مانند همۀ نظریات‌ یونانی‌ رؤیت‌ (نک‍ : اسمیث‌، 21 ــ جز نظریۀ ارسطویی‌ ــ اصل‌ بر این‌ است‌ كه‌ میان‌ جسم‌ و شیئی‌ كه‌ دیده‌ می‌شود، باید نوعی‌ تماس‌ فیزیكی‌ برقرار شود (راسل‌، 675-679) و پرتوهای بصری این تماس‌ را تأمین‌ می‌كنند. به‌ رغم‌ پژوهشهای‌ پزشكان‌، ساختمان‌ چشم‌ در این‌ نظریه‌ در نظر گرفته‌ نمی‌شود و چشم‌ به‌ صورت‌ نقطه‌ای‌ فرض‌ می‌شود كه‌ پرتوهای‌ بصری‌ در امتداد خطوط مستقیم‌ از این‌ نقطه‌ كه‌ مركز چشم‌ است‌ ، به‌ بیرون‌ گسیل‌ می‌شوند و چون‌ حساسند، هنگامی‌ كه‌ به‌ سطح‌ جسمی‌ برخورد می‌كنند، خصوصیات‌ مرئی‌ آن‌ را به‌ چشم‌ انتقال‌ می‌دهند. 
برخلاف‌ اقلیدس‌، بطلمیوس‌ سیال‌ بصری‌ را به‌ صورت‌ یك‌ مخروطِ پیوسته‌ در نظر می‌گیرد (لژن‌، همان‌، 22)، نه‌ به‌ صورت‌ شماری‌ متناهی‌ از خطوط كه‌ بین‌ هر دو خط مجاور از آنها فاصله‌ای وجود داشته باشد. گذشته از این‌، وی‌ انتشار مستقیم‌الخط پرتوهای‌ بصری‌ و نور را به‌ صورت اصل‌ نمی‌گیرد، بلكه‌ می‌كوشد كه‌ این‌ امر را از راه‌ آزمایش‌ و مشاهده‌ نیز ثابت‌ كند و برای این منظور از نوعی لولۀ دیدگرسود می‌برد (سیمون‌،.(85 اطلاعات‌ ما دربارۀ آزمایشهای‌ بطلمیوس‌ كه‌ در مقالۀ اول‌ آمده‌ بوده‌، محدود به‌ مطالبی‌ است‌ كه‌ خود او در مقدمۀ مقالۀ دوم‌ آورده‌ است‌. گفتنی‌ است‌ كه‌ بطلمیوس‌ - برخلاف‌ اقلیدس‌ - بحث‌ خود را به‌ خواص‌ هندسی‌ محض‌ اشكال‌ محدود نمی‌كند، بلكه‌ بسیاری‌ از پدیده‌های فیزیولوژیكی و روانی‌ رؤیت‌ و نیز بسیاری‌ از خواص‌ فیزیكی‌ سیال‌ بصری‌ را نیز موردبحث‌ قرار می‌دهد (همانجا). 
در مقالۀ دوم‌ همچنین‌ كیفیاتی‌ كه‌ از طریق‌ چشم‌ ادراك‌ می‌شوند، شمرده‌ شده‌ كه‌ تقریباً همان‌ كیفیات‌ مرئی‌ ارسطویی‌ است‌ (ارسطو، 124). از این‌ میان‌، رنگ‌ ــ كه‌ به‌ نور وابستگی‌ ندارد، بلكه‌ از خواص‌ ذاتی‌ اجسام‌ است‌ (لژن‌، همان‌، 25) ــ متعلَّق‌ خاص‌ قوۀ بینایی‌ است‌ و بقیه كیفیات‌ مرئی‌ (تجسّم‌، مكان‌، اندازه‌، شكل‌، و حركت و سكون‌) به وساطت رنگ ادراك‌ می‌شوند (همان‌، 23؛ اسمیث‌، .(71با این‌ حال‌، بطلمیوس‌ در جای‌ دیگری‌ می‌گوید: آنچه‌ به‌ واقع‌ ادراك‌ می‌شود، جسم‌ نورانی‌ و چگال‌ است‌ (همان‌، و رنگ‌ تنها به‌ شرطِ همراهی‌ نور و سیال‌ بصری‌ قابل‌ رؤیت‌ است‌ (همان‌، .(30
بحث‌ دربارۀ انتشارِ مستقیم‌الخطِ سیال‌ بصری‌ در مقالۀ دوم‌ ادامه‌ می‌یابد و در جریان‌ این‌ بحث‌، بطلمیوس‌ مسألۀ دیدِ دو چشمی‌ را مطرح‌ می‌كند: دید دو چشمی‌ درست‌ هنگامی‌ حاصل‌ می‌شود كه‌ محورهای دو مخروطی كه از دو چشم‌ گسیل‌ می‌شوند، در یك‌ نقطه‌ از سطح‌ جسمی‌ به‌ هم‌ برسند. در غیر این‌ صورت‌ دوبینی رخ‌ می‌دهد. بررسی‌ خطاهایی‌ كه‌ در ادراك‌ هر یك‌ از این‌ كیفیات‌ پیش‌ می‌آید، موضوع‌ دیگری‌ است‌ كه‌ در مقالۀ دوم‌ از آن‌ نیز بحث‌ شده‌ است‌. این‌ مقاله‌ با بحثی‌ درباره روان‌شناسی‌ رؤیت‌ و نقش‌ قوه فاهمه‌ در رؤیت‌ پایان‌ می‌یابد. 
در مقالۀ سوم‌ قوانین‌ شكست‌ پرتوهای‌ بصری‌ در آینه‌ها به‌ تفصیل‌ بررسی‌، و 3 قانون‌ شرح‌ داده‌ می‌شود كه‌ در همۀ انواع‌ آینه‌ها (تخت‌، كوژ و كاو) برقرار است‌. این‌ 3 قانون‌ را با توجه‌ به‌ شكل‌ صفحۀ بعد می‌توان‌ چنین‌ بیان‌ كرد: 
در این‌ شكل‌، AB یك‌ آینه‌ (در این‌ مورد كاو) وC مركز آن‌ است‌. جسم‌ در نقطۀ O و چشم‌ در نقطۀ E قرار دارد. در این‌ صورت‌: 
1. تصویر روی‌ امتداد شعاع‌ بصریی‌ قرار دارد كه‌ از چشم‌ به‌ آینه‌ می‌تابد (شعاع‌ EM) و پس‌ از بازتاب‌ از آینه‌ (درنقطۀ M) در امتداد MO به‌ جسم‌ می‌رسد. 
2. تصویر روی‌ امتداد خطی‌ قرار دارد كه‌ از جسم‌ بر سطح‌ آینه‌ عمود شود (امتداد خط .(ON درمورد آینه‌های‌ كروی‌ این‌ خط ازC (مركز آینه‌) می‌گذرد (امتداد .(CO 

 


3. شعاع‌ بصری‌ طوری‌ از سطح‌ آینه‌ بازتاب‌ می‌یابد كه‌ زاویه‌هایی‌ كه‌ میان‌ شعاع‌ تابش‌ (EM) و شعاع‌ بازتاب‌ (MO) و خط قائم‌ بر سطح‌ آینه‌(CM) تشكیل‌ می‌شود (زوایای‌ EMCو (OMC مساویند (لژن‌، «پژوهشها»، 34؛ اسمیث‌، .(131-132
بطلمیوس‌ درستی‌ قوانین‌ 1 و 2 را با آزمایشهایی‌ تحقیق‌ می‌كند (نک‍ : اسمیث‌، 132-136) و درمورد قانون‌ 3 از یك‌ تمثیل‌ مكانیكی‌ بهره‌ می‌گیرد (لژن‌، همانجا). بحث‌ درباره قوانین‌ تشكیل‌ تصویر در آینه‌ها در مقالۀۀ چهارم‌ هم‌ ادامه‌ می‌یابد. در این‌ بحث‌ تصویرِ هر جسم‌ تنها به‌ موضع‌ آن‌ نسبت‌ به‌ آینه‌ بستگی‌ ندارد، بلكه‌ تابع‌ موضع‌ چشم‌ نیز هست‌؛ به‌ این‌ اعتبار، او هیچ‌گاه‌ به‌ مفهوم‌ تصویر به‌ معنایی‌ كه‌ در نورشناسی‌ هندسی‌ امروز مطرح‌ است‌، دست نمی‌یابد (دربارۀ علت‌ این‌ امر، نکـ: همان‌، .(46گذشته‌ از این‌، آزمایشهایی‌ كه‌ او برای‌ تشكیل‌ تصویر در آینه‌های‌ غیرتخت‌ انجام‌ می‌دهد، تنها برای‌ اجسام‌ نقطه‌ای‌ درستند و درمورد اجسام‌ كشیده‌ دقت‌ كافی‌ ندارند (همان‌،.(37با این‌ حال‌، بطلمیوس‌ ثابت‌ می‌كند كه‌ در هر نوع‌ آینه‌، به‌ ازای‌ هر موضع‌ داده‌ شدۀ چشم‌ و جسم‌، بازتاب‌ هر پرتوِ بصری‌ فقط از یك‌ نقطه‌ در روی‌ سطح‌ آینه‌ ممكن‌ است‌ و بنابراین‌، تصویرْ منحصر به‌ فرد است‌ (مثلاً نکـ: مقالۀ 4، قضیۀ 20؛ اسمیث‌، .(190این‌ پدیده‌ را كه‌ در المناظر بطلمیوس بسیار مهم‌ است‌، استیگماتیسم‌ می‌نامند. مقالۀ چهارم‌ همچنین‌ شامل‌ بحثی‌ دربارۀ تشكیل‌ تصویر در آینه‌های‌ مركب‌ است‌. 
مقالۀ پنجم‌ به‌ بحث دربارۀ شكست‌ (همچنان‌ در مورد پرتوهای‌ بصری‌) اختصاص‌ دارد. در این‌ مورد، بطلمیوس‌، زوایای‌ تابش‌ و شكست‌ را درمورد 3 جفت‌ محیط (هوا به‌ آب‌، هوا به‌ شیشه‌، آب‌ به‌ شیشه‌) بررسی‌ می‌كند (مقالۀ 5، بندهای‌ 5 -12؛ اسمیث‌، (230-234 و با اندازه‌گیری‌ این‌ زوایا، جدولهایی‌ ترتیب‌ می‌دهد. 
وی‌ در این‌ اندازه‌گیریها از وسیلۀ آزمایشی‌ خاصی‌ استفاده‌ می‌كند كه‌ عبارت‌ است‌ از یك‌ قرص‌ فلزی‌ كه‌ دو قطر آن‌ را به‌ 4 بخش‌ 90 درجه‌ای‌ تقسیم‌ می‌كنند و هر ربع‌ دایرۀ آن‌ به‌ بخشهای‌ 10 درجه‌ای‌ تقسیم‌ شده‌ است‌. با فرو بردن‌ این‌ قرص‌ در محیط غلیظ (آب‌ یا شیشه‌) و با حركت‌ دادن‌ یك‌ زبانه‌ در امتدادِ شعاع‌ بصری‌، زاویه شكست‌ به‌ ازای‌ هر°10 افزایش‌ زاویۀ تابش‌ اندازه‌گیری‌ می‌شود. هرچند بطلمیوس‌ از این‌ اندازه‌گیریها به‌ قانون‌ شكست‌ نور دست‌ نمی‌یابد ــ و با اینکـه دربارۀ نتایجی‌ كه‌ او به‌ دست‌ آورده‌، بسیار بحث‌ شده‌ است‌ ــ این‌ كار او نمونه‌ای‌ از كاربردِ روش‌ آزمایشی‌ است‌. 
مقالۀ پنجم‌ افزون‌ بر بحث‌ دربارۀ علت‌ فیزیكی‌ شكست‌ نور و اعوجاج‌ تصاویرِ اجسام‌ بر اثر شكست‌ (بندهای‌ 64 -87)، شامل‌ بحثی‌ دربارۀ شكست‌ اتمسفری‌ نیز هست‌ (بندهای‌ 23-30). 

المناظر در جهان‌ اسلام‌

نه‌ زمان‌ ترجمۀ المناظر به‌ عربی‌ شناخته‌ شده‌ است‌ و نه‌ نام‌ مترجم آن‌. در واقع‌ المناظر جزو آثاری‌ كه ابن ندیم (ص 327- 328) و قفطی (ص 95- 98) و كتاب‌نامه‌نگاران‌ و زندگی‌نامه‌نویسان‌ دیگر دوران‌ اسلامی‌ از آنها نام‌ برده‌اند، نیست‌ (برای‌ تنها استثنا، نک‍ : صاعد، 180-181)؛ اما برپایۀ برخی‌ قراین‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ این‌ ترجمه‌ در اواسط قرن‌ 3ق‌/9م‌ در دست‌ بوده‌ است‌. كندی‌ در یكی‌ از آثار خود، به‌ نام‌ فی‌ تقویم‌ الخطأ و المشكلات‌ التی‌ لاوقلیدس‌فی‌ المناظر به‌ آراء بطلمیوس‌ دربارۀ سیال‌ بصری‌ اشاره‌ كرده‌، و آن‌ را بر نظر اقلیدس‌ ترجیح‌ داده‌ است‌ (ص‌ 171-173). با این‌ حال‌، تقریباً مسلّم‌ است‌ كه‌ او متن‌ المناظر بطلمیوس‌ را در دست‌ نداشته‌، بلكه‌ احیاناً به‌ طور مستقیم و غیرمستقیم، اثری دیگر ــ احتمالاً تعلیقۀ تئون‌ اسكندرانی‌ بر المناظر اقلیدس‌ (و به‌ ویژه‌ مقدمۀ آن‌) ــ در اختیار او بوده‌ است‌ كه‌ مؤلف‌ آن‌ مفاهیمی‌ چون‌ مخروط بصری‌ و محور بصری‌ را از بطلمیوس‌ گرفته‌ بوده‌، و در كنار مفاهیم‌ اقلیدسی‌ آورده‌ بوده‌ است‌ (همو، 46). به‌ اعتقاد لژن‌ («پژوهشها»، 28)، كندی‌ در رساله‌ای‌ كه‌ اصل‌ آن‌ از بین‌ رفته‌، و تنها ترجمۀ لاتینی‌ آن‌ به‌ نام‌ دِ آسپكتیبوسدر دست‌ است‌، بی‌ آنکـه‌ نامی‌ از بطلمیوس‌ ببرد، از مطالب‌ المناظر استفاده‌ كرده‌ است‌ و بنابراین‌، تاریخ‌ ترجمه عربی‌ المناظر پیش‌ از مرگ‌ كندی‌ (260ق‌/874م‌) است‌.
نخستین‌ اشارۀ مستقیم‌ در دوران‌ اسلامی‌ به‌ المناظر بطلمیوس‌ از ابوسعد علاء بن‌ سهل‌، ریاضی‌دان‌ قرن‌ 4ق‌ / 10م‌ در رساله‌ای‌ با عنوان‌ «البرهان‌ على‌ ان‌ الفلك‌ لیس‌ هو فی‌ غایة الصفاء» است‌ در اثبات‌ این‌ نکـته‌ كه‌ به‌ رغم‌ نظر ارسطو، تصور چیزی‌ شفاف‌تر از فلك‌ هم‌ ممكن‌ است‌؛ و در واقع‌ فلك‌ قدری‌ كدر است‌. این‌ رساله‌ را ــ چنانکـه‌ در آغاز آن‌ آمده‌ است‌ ــ ابن‌ سهل‌ هنگام‌ بررسی‌ كتاب‌ المناظر بطلمیوس‌ نوشته‌، و جزئی‌ از شرحی‌ بوده‌ است‌ كه‌ قصد داشته‌ بر تمامی‌ مطالب‌ مقالۀ پنجم‌ المناظر بنویسد (ص‌ 53). معلوم‌ نیست‌ متنی‌ كه‌ ابن‌ سهل‌ از المناظر در دست‌ داشته‌، آیا شامل‌ همۀ مطالب‌ مقالۀ پنجم‌ بوده‌، یا مثل‌ همین‌ متن‌ موجود ناقص‌ بوده‌ است‌. همچنین‌ دانسته‌ نیست‌ كه‌ آیا او به‌ بررسی‌ همۀ مطالب‌ این‌ مقالۀ توفیق‌ یافته‌ است‌، یا نه‌. هرچه‌ بوده‌، تأثیر این‌ مقاله‌ در كار خود او بسیار آشكار است‌: برپایۀ بررسی‌ پدیدۀ شكست‌ در این‌ مقاله‌ است‌ كه‌ ابن‌ سهل‌، در رسالۀ دیگر خود به‌ نام‌ الحراقات‌ به‌ بررسی‌ شكست نور در عدسیها می‌پردازد و برای‌ اولین‌بار قانونی‌ را كه‌ امروزه‌ به‌ قانون‌ اسنل‌ (یا اسنل‌ - دكارت‌) معروف‌ است‌، به‌ دست‌ می‌آورد؛ اما تفاوت‌ میان‌ كار ابن‌ سهل‌ و بطلمیوس‌ نیز به‌ همان‌ اندازه‌ اهمیت‌ دارد. برخلاف‌ بطلمیوس‌ كه‌ پدیده شكست‌ را درمورد پرتوهای‌ بصری‌ و در چارچوب‌ نظریه رؤیت‌ بررسی‌ می‌كند، ابن‌ سهل‌ شكست‌ نور را مورد بررسی‌ قرار می‌دهد (در این‌ باره‌، نکـ: معصومی‌،.(582 
در میان‌ آثاری‌ كه‌ ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌ به‌ محمد بن‌ هیثم‌ نسبت‌ می‌دهد، اثری‌ هست‌ با عنوان‌ «كتاب‌ لخصت‌ فیه‌ علم‌ المناظر من‌ كتابی‌ اقلیدس‌ و بطلمیوس‌ و تممته‌ بمعانی‌ المقالة الاولی‌ المفقودة من‌ كتاب‌ بطلمیوس‌» كه‌ پیش‌ از سال‌ 417ق‌ تألیف‌ شده‌ (ص‌ 94)، و همان‌گونه‌ كه‌ از عنوان‌ آن‌ برمی‌آید، مؤلف‌ سعی‌ كرده‌ است‌ مطالب‌ مقالۀ اول‌ المناظر را بازسازی‌ كند. این‌ رساله‌ از میان‌ رفته‌ است‌ و انتساب‌ آن‌ به‌ حسن‌ بن‌ هیثم‌ نیز موردتردید است‌. 
مهم‌ترین گواه‌ بر اینکـه‌ دانشمندان‌ مسلمان‌ از ترجمه المناظر استفاده‌ می‌كرده‌اند، كتابی است از ابن‌ هیثم‌ (ه‍ م‌) به‌ نام‌ الشكوك‌ علی‌ بطلمیوس‌ كه‌ نویسنده‌ در آن‌ فصلی‌ را به‌ نقد برخی‌ از آراء بطلمیوس‌ در المناظر اختصاص‌ داده‌ است‌. از این‌ نقد می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ كه‌ در زمان ابن‌ هیثم‌ (نیمۀ دوم‌ قرن‌ 4ق‌ / 10م‌) المناظر فاقد بخش‌ پایانی‌ مقاله پنجم‌ بوده‌ است‌، زیرا ابن‌ هیثم‌ از آزمایش‌ بطلمیوس درمورد تشكیل‌ تصویر در 3 ظرف‌ به‌ شكلهای‌ مختلف‌ به‌ عنوان‌ آخرین‌ مطلب‌ مقالۀ پنجم‌ سخن‌ می‌گوید و متن‌ لاتینی‌ موجود نیز به‌ همین‌ مطلب‌ ختم‌ می‌شود؛ اما چون‌ ابن‌ هیثم‌ دربارۀ محتوای‌ مقاله اول‌ این‌ رساله‌ چیزی‌ نمی‌گوید، نمی‌توان‌ مانند اسمیث‌ (ص‌ حكم‌ قطعی‌ كرد كه‌ متن‌ عربی‌ای‌ كه‌ ابن‌ هیثم‌ در دست‌ داشته‌، از لحاظ كاستیها عین‌ همان‌ متنی‌ بوده‌ كه‌ ترجمه لاتینی‌ از روی‌ آن‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. تقریباً در همان‌ زمان‌ ابن‌ هیثم‌، ابوریحان‌ بیرونی‌ نیز در تحدید نهایات‌ الاماكن‌ این‌ كتاب‌ را المناظر خوانده‌، و نظر بطلمیوس را در این باره‌ كه‌ چرا ستارگان‌ پیش‌ از آنکـه‌ به‌ افق‌ برسند، در مشرق‌ دیده‌ می‌شوند و چرا پس‌ از پنهان‌ شدن‌ در افق‌ مغرب‌ نیز مدتی در مغرب‌ به‌ چشم‌ می‌آیند، از مقاله پنجم‌ آن‌ نقل‌ كرده‌، و گفته‌ است‌ كه‌ به‌ نظر بطلمیوس‌، علت‌ این‌ پدیده‌ شكست‌ (انعطاف‌) پرتو بصری‌ در محل‌ تلاقی‌ اثیر و هواست‌ (ص‌ 172). اشارۀ بیرونی‌ بی‌شك‌ به‌ بندهای‌ 23 و 24 المناظر است‌ (نک‍ : اسمیث‌، 238-239) كه‌ پدیدۀ شكست‌ اتمسفری‌ پرتوهای‌ بصری‌ در آن‌ بررسی‌ شده‌ است‌. افزون‌ بر این‌، ابن رضوان مصری‌ (د پس از 459ق‌ / 1067م‌) و صاعد اندلسی‌ (د 462ق‌) نیز به‌ این‌ كتاب‌ اشاره‌ كرده‌اند (اسمیث‌، .(58 
از مجموع‌ این‌ گواهیها نتیجه‌ می‌گیریم‌ كه‌ ترجمۀ عربی‌ المناظر بطلمیوس‌ در قرنهای‌ 3-5ق‌ / 9-11م‌ و حتی‌ پس‌ از آن‌، مورد مراجعۀ دانشمندان‌ اسلامی‌ بوده‌ است‌. ابن‌ هیثم‌ - با وجود نکـته‌هایی‌ كه‌ در شكوك‌ بر این‌ كتاب‌ می‌گیرد - در رسالة فی‌ الكرة المحرقة كه‌ آن‌ را نیز پس‌ از كتاب‌ المناظر نوشته‌، و از طریق‌ تحریر كمال‌الدین‌فارسی‌ به‌دست‌ ما رسیده‌است‌ (2 / 285-302؛راشد،«هندسه‌...»، (111-132- در بررسی‌ شكست‌ نور در یك‌ كرۀ شیشه‌ای‌، همان‌ مقادیر عددیی را كه بطلمیوس در المناظر برای‌ زاویه‌های‌ تابش‌ و شكست‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود، به‌ كار می‌برد و درمورد برخی‌ از خصوصیات‌ زوایای‌ تابش‌ و شكست‌، در عبور نور از هوا به‌ شیشه‌، به‌ مقالۀ پنجم‌ این‌ كتاب‌، در كنار مقالۀ هفتم‌ كتاب‌ المناظر خود، ارجاع‌ می‌دهد (نک‍ : همان‌،110 ، نیز برای‌ تحریر كمال‌الدین‌ فارسی‌، نک‍ : .(133

المناظر در سده‌های‌ میانه‌ و دوران‌ جدید

مترجم‌ المناظر از عربی‌ به‌ لاتینی‌ اوژن‌ سیسیلی‌، از مقامات‌ عالی‌ رتبۀ سیسیل‌ در نیمۀ دوم‌ قرن‌ 6ق‌ / 12م‌ در دوران‌ حكومت‌ نرمانهاست‌ كه‌ جز این‌ كتاب‌، متون‌ دیگری‌ را هم‌ از یونانی‌ به‌ لاتینی‌ و از عربی‌ به‌ یونانی‌ ترجمه‌ كرده‌ بوده‌ است‌. اوژن‌ دو نسخۀ عربی‌ در دست‌ داشته‌، اما ترجیح‌ داده‌ است‌ كه‌ متن‌ را از روی‌ نسخۀ جدیدتر ترجمه‌ كند، زیرا آن‌ را «بهتر» می‌دیده‌ است‌. به‌ هر حال‌، جز دو بخش‌ گم‌شده‌ای‌ كه‌ از آن‌ یاد كردیم‌، در این‌ ترجمه‌ آشفتگیها و جابه‌جاییهایی‌ هم‌ هست‌ كه‌ نشان‌ می‌دهد متن‌ عربی‌، پیش‌ از آنکـه‌ به‌ دست‌ اوژن‌ برسد، دستخوش‌ تحریفهایی‌ شده‌ بوده‌ است‌. 

ترجمۀ اوژن‌ از المناظر ــ هر چند تا اندازه‌ای ‌مورد توجه ‌نورشناسان‌ سده‌های‌ میانه‌ چون‌ راجر بیكن‌ (اشتهار ح‌ 1265م‌)، ویتِلو (اشتهار ح‌ 1275م‌) و جان‌ پِكام‌ (اشتهار ح‌ 1280م‌) بود (اسمیث‌، همانجا) ــ در بخش‌ مهمی‌ از این‌ دوران‌ تحت‌ الشعاع‌ ترجمۀ لاتینی‌ گراردوس‌ كرِمونایی‌ از المناظر ابن‌ هیثم‌ قرار گرفت‌ كه‌ نه‌ تنها از لحاظ حسن‌ تألیف‌ و تفصیل‌ بر آن‌ برتری‌ داشت‌، بلكه‌ نظریه‌ای‌ هم‌ كه‌ دربارۀ نور و رؤیت‌ عرضه‌ می‌كرد، با نظریۀ بطلمیوسی‌ در تضاد بود و همین‌ نظریۀ ابن‌ هیثم‌ بود كه‌ در میان‌ نورشناسان‌ لاتینی زبان قرن‌ 7ق‌ / 13م‌ مورد قبول واقع‌ شد؛ از همین‌روست‌ كه‌ بیشترِ نسخه‌های‌ باقی‌ ماندۀ ترجمۀ اوژن‌ (8 نسخه‌ از 13 نسخه‌)، نه‌ به‌ این‌ قرن‌، بلكه‌ به‌ قرن‌ 10ق‌ / 16م‌ تعلق‌ دارند، یعنی‌ به‌ دورانی‌ كه‌ در آن‌ اروپاییان‌ به‌ هرچه‌ به‌ یونان‌ باستان‌ تعلق‌ داشت‌، علاقه‌ نشان‌ می‌دادند. با این‌ حال‌، همین‌ اقبال‌ - هرچند دیرهنگام‌ - به‌ المناظر باعث‌ شد كه‌ كاستیهای‌ آن‌ در مقایسه‌ با كتاب‌ ابن‌ هیثم‌ هرچه‌ بیشتر معلوم‌ شود (همو، .(9در اواسطِ قرن‌ 13ق‌ / 19م‌ توجه‌ به‌ این‌ كتاب‌ چنان‌ كم‌ شده‌ بود كه‌ مونتوكلا، مورخ‌ بزرگ‌ ریاضیات‌ آن‌ را گم‌شده‌ می‌پنداشت‌. نخستین‌ بار در 1885م‌ متن‌ لاتینی‌ اوژن‌ توسط محقق‌ ایتالیایی‌ گُوی‌ چاپ‌ شد، اما این‌ چاپ‌ كه‌ تنها از روی‌ یك‌ نسخۀ خطی‌ صورت‌ گرفته‌ بود، به‌ هیچ‌ وجه‌ درخور قدر این‌ كتاب‌ نبود. 
در 1956م‌ آلبر لژن متن منقح ترجمۀ لاتینی المناظر را براساس‌ همۀ نسخه‌های‌ خطی‌ موجود آن‌ به‌ چاپ‌ رساند كه‌ نمونه‌ای‌ است‌ از تصحیح‌ علمی‌ یك‌ متن‌ دشوار. چاپ‌ دوم‌ این‌ كتاب‌ در 1989م‌ با ترجمۀ فرانسوی‌ و تعلیقاتی‌ از مصحح‌، پس‌ از مرگ‌ او منتشر شد. ویرایش‌ لژن‌ مبنای‌ ترجمۀ انگلیسی‌ این‌ كتاب‌ از اسمیث‌ است‌ كه‌ در 1996م‌ با عنوان‌ «نظریه بطلمیوس‌ دربارۀ ادراك‌ بصری‌» (نک‍ : مل‍‌ ) منتشر شده‌ است‌. 
 

مآخذ

ابن‌ ابی‌ اصیبعه‌، احمد، عیون‌ الانباء، به‌ كوشش‌ آوگوست‌ مولر، قاهره‌، 1299ق‌/1882م‌؛ ابن‌ سهل‌، علاء، «البرهان‌ علی‌ ان‌ الفلك‌ لیس‌ هو فی‌ غایة الصفاء»، «هندسه‌...» (نکـ: ملـ ، راشد)؛ ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌؛ ارسطو، دربارۀ نفس‌، ترجمۀ علیمراد داودی‌، تهران‌، 1349ش‌؛ بطلمیوس‌، المناظر؛ بیرونی‌، ابوریحان‌، تحدید نهایات‌ الاماكن‌، به‌ كوشش‌ محمد بن‌ تاویت‌ طنجی‌، آنکـارا، 1962م‌؛ صاعد اندلسی‌، التعریف‌ بطبقات‌ الامم‌، به‌ كوشش‌ غلامرضا جمشیدنژاد اول‌، تهران‌، 1376ش‌؛ قفطی‌، علی‌، تاریخ‌ الحكماء، به‌ كوشش‌ لیپرت‌، لایپزیگ‌، 1903م‌؛ كمال‌الدین‌ فارسی‌، تنقیح‌ المناظر لذوی‌ الابصار و البصائر، حیدرآباد دكن‌، 1347- 1348ق‌؛ كندی‌، یعقوب‌، «فی‌ تقویم‌ الخطأ و المشكلات‌ التی‌ لاوقلیدس‌ فی‌ كتابه‌ الموسوم‌ بالمناظر »، «آثار...» (نک‍ : مل‍ ، راشد)؛ نیز:

Lejeune, A., Euclide et Ptoleme e, deux stades de l'optique geomet- rique grecque, Louvain, 1948; id, L'Optique de Claude Ptoleme e, Leiden etc., 1989; id, Recherches sur la catoptrique grecque d'apres les sources antiques et medievales, Brussels, 1957; Masoumi Hamedani, H., «Ibn al-Haytham et la nuova fisica» , La Civilta islamica (Storia della scienza), Rome, 2002, vol. III; Rashed, Roshdi, Geometrie et dioptrique au X e siecle: Ibn Sahl, al-Quhi et Ibn al-Haytham, Paris, 1993; id, Oeuvres philosophiques et scientifiques d'al-Kind , New York/Koln , 1977, vol. I; Russel, G.A., «The Emergence of Physiological Optics» , Encyclopedia of the History of Arabic Sciences, ed. R. Rashed, London, 1996, vol. II; Simon, G., Le Regard, l'etre et l'apparence dans l'optique de l'antiquite , Paris, 1988; Smith, A.M., Ptolemy's Theory of Visual Perception, Philadelphia, 1996.
حسین‌ معصومی‌همدانی‌ 

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: