باهو
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/228255/باهو
جمعه 19 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
باهو، سلطان (1039-1102ق/ 1630-1691م)، عارف و شاعر معروف شبه قارۀ هند. نام اصلی او سلطان محمد است (رضوی، II/ 440). پدرش سلطان بازید (بایزید) مردی دانشمند و پرهیزگار، و در دستگاه شاهجهان مورد احترام بود (نک: احمد، 163؛ رضوی، همانجا). بنابر روایات محلی، نیاکان سلطان باهو پس از شهادت امام حسین(ع) به هندوستان مهاجرت کرده، در بخش جهنگ مقیم شدند (شارب، 325؛ الطاف علی، 68-69؛ اردو...، 11/ 166). چون شاهجهان به این خاندان عنایت خاص داشت، روستایی را در ایالت پنجاب به رسم اقطاع به آنان واگذار کرد (همان، 11/ 167؛ رضوی، همانجا).باهو در روستای شورکوت از بخش جهنگ تولد یافت و تحصیلات ابتدایی خود را در همانجا به پایان برد (الطاف علی، 69؛ رضوی، همانجا). مادرش، بیبی راستی، از آغاز زندگانی در تربیت او تأثیر تمام داشت و مشوق او در گرایش به تصوف بود. وی در اشعارش از مادر خود به نیکی یاد کرده، و کوششهای فراوان او را در این راه ستوده است (حامد، 209؛ احمد، 164؛ رضوی، همانجا). نخستین مرشد باهو در طریقت، حبیبالله قادری بود که او را پس از اتمام تعلیمات و آموزشهای مقدماتی نزد استاد خود، پیر عبدالرحمان فرستاد، و به گفتۀ بیشتر تذکرةنویسان باهو به پیر عبدالرحمان دست ارادت داد (اردو، همانجا). باهو به تحصیل علوم ظاهر چندان توجهی نداشت، و خود در این باره گفته است که «من و محمد(ص) عربی هر دو امّی هستیم» (نک: احمد، همانجا). وی به شیخ عبدالقادر جیلانی اعتقاد خاص داشت (نک: همو، 168).به گفتۀ ظهورالدین احمد، باهو 140 اثر در عرفان و دین، به فارسی و عربی داشته که وی برخی از آنها را نام میبرد؛ از آن جمله این کتابها به اردو ترجمه شده است: کلید التوحید، حجت الاسرار، اسرار طریقت و مفتاح العارفین (همو، 167). رضوی (II/ 441) و آصفخان (اردو، همانجا) نیز به بعضی دیگر از آثار او اشاره کردهاند.وی به فارسی نیز شعر میگفت، هر چند که به ناتوانی خود در این زبان اعتراف کرده است (حامد، همانجا؛ 174). دیوان فارسی وی شامل 51 غزل است که گرچه از لحاظ فصاحت و شیوایی چندان شایستۀ توجه نیست، لیکن به گفتۀ خود او، غلبۀ احساسات و شدت هیجان عاطفی، او را بر آن داشته است که احوال خود را به زبان شعر بیان کند (نک: همو، 175). اشعار او غالباً همان مضامین سنتی صوفیانه است که نه تنها در مجالس سماع و قوالی خوانده میشود، بلکه در میان مردم پنجاب نیز بر زبانها جاری است (رضوی، همانجا). وی در شعر باهو تخلص میکرد (همو، II/ 440).دیوان شعری به زبان پنجابی نیز از باهو در دست است (اردو، همانجا) و شهرت او بیشتر به سبب همین سرودههای صوفیانۀ پنجابی است که بیش از نوشتهها و اشعار فارسی وی در خور توجهند (حامد، 210). با اینهمه، چنانکه از رسالۀ اسرار الوحی او برمیآید، وی به نوشتههای فارسی خود بسیار اهمیت میداده، و فخر میکرده است (نک: همانجا). باهو دارای یک «سی حرفی» طویل نیز هست که از اهمیت خاصی برخوردار است. سی حرفی نوعی از شعر پنجابی است که از بندهای چهار مصراعی تشکیل میشود، و هر بند آن با یکی از حروف الفبا آغاز میگردد (کریشنا، 12-19؛ فقیر، 230).نورمحمد کلاچوی در مخزنالاسرار و سلطان الاوراد میگوید که وی 40 کتاب از آثار باهو را جمعآوری کرده است (نک: حامد، 209)، ولی از اینهمه، امروز جز شماری اندک در دست نیست.باهو از صوفیۀ قادری، و معتقد به وحدت وجود بود و به ترویج عقاید این سلسله در مناطق جهنگ و جاهای دیگر اهتمام داشت (همو، 208-209). در نظر باهو مکتب قادری بر دو قسم است: قادری زاهدی و قادری سروری. قادری زاهدی آن است که سالک بر اثر مجاهدت و ریاضت، و زیرنظر مرشد به درجۀ کمال برسد؛ و قادری سروری آن است که سالک بر اثر فیض و لطف الٰهی به شهود و معرفت ذات حق نائل شود (نک: احمد، 168).وی به اعمال عبادی تظاهر نمیکرد (نک: حامد، 208) و برای سلوک و طی طریق، علم را واجب، و رعایت احکام شرع را شرط لازم میدانست. وی به مناسبت اعتقادی که مردم به او یافته بودند، به سلطانالعارفین معروف شد (همو، 209؛ اردو، همانجا). باهو اولیای دین را زنده میدانست و به درک فیض او روحانیت حضرت خاتمالانبیاء و دیگر اولیای دین بیش از پرداختن به اعمال مراقبه و ذکر و...، توجه داشت (احمد، 167-168).پیکر باهو پس از مرگ، در روستای کاهَرجَنان در کنار رود چِناب در نزدیکی شورکوت به خاک سپرده شد، اما چون آرامگاه وی در معرض سیلاب قرار داشت، فرزندانش در 1180ق/ 1766م، بقایای جسد او را به محلی دورتر منتقل کردند و سپس در 1336ق/ 1917م آن را به جایگاهی که امروزه در شورکوت مزار اوست، بردند (همو، 165؛ اردو، 11/ 166؛ رضوی، II/ 445). بزرگداشت سلطان باهو هر سال اولین پنچشنبۀ جمادیالثانی در محل آرامگاه او برگذار میگردد (نسیم، 25) و گروههایی از مردم برای زیارت مزار وی پیاده به شورکوت میروند. اورنگزیب از معتقدان او بود و به او ارادت خاص داشت (حامد، همانجا).43 خانقاه و 25 مدرسۀ اسلامی در نقاط مختلف پاکستان به نام وی تأسیس شده که اکنون نیز فعالیت دارند (الطاف علی، 71-72).
احمد، ظهورالدین، پاکستان مین فارسی ادب کی تاریخ، لاهور، 1974م؛ اردو دائرة معارف اسلامیه، لاهور، 1395ق/ 1975م، الطاف علی، سلطان، «تحقیق دربارۀ احوال و آثار سلطان باهو»، دانش، 1993م، شم 33؛ حامد، حامدخان، «تصرف»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1972م، ج 4؛ شارب، ظهور حسن، جدید تذکرۀ اولیائی پاک و هند، لاهور، 1965م؛ فقیر، فقیر محمد، «پنجابی ادب کی خصوصیات»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، لاهور، 1971م، ج 13؛ نیز :
Krishna, L.R., Sultan Bahu, Sufi Poet of the Punjab, Lahore, 1982; Nasim, K.B., Sultan-ul-Arifin Hazrat Bahu, Danesh, 1991-1992, nos. 27-28; Rizvi, A.A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986. مرجان افشاریان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید