احمد یسوی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/228143/احمد-یسوی
جمعه 19 اردیبهشت 1404
چاپ شده
7
اَحْمَدْ یَسَوی، فرزند ابراهیم (د 562ق/ 1167م)، صوفی بزرگ ترک. زادگاه او را برخی سایرام (سیرام) (کوپرولو، 61؛ «دائرةالمعارف...»، II/ 159). و برخی دیگر شهر یسی دانستهاند (کاشفی، 1/ 17؛ خانی، 109)، اما باتوجه به اینکه در کتاب جواهرالابرار من امواج البحار تألیف حزینی که به گفتۀ کوپرولو (ص 27, 61, 62 و حاشیه)، از کهنترین و مهمترین مآخذ دربارۀ شخصیت، احوال و آداب طریقۀ احمد یسوی است، زادگاه او سایرام آمده است (نیز نک : یارمحمد، 9)، نظر اول درستتر مینماید، تاریخ تولد او نیز دانسته نیست. برخی منابع متأخر ولادت او را در 498ق دانستهاند (بستانی، 7/ 306). روایاتی دیگر مدت عمر او را 120 سال آوردهاند که باتوجه به تاریخ مرگ وی، ولادت او باید در 442ق روی داده باشد (کوپرولو، 62، حاشیۀ 3؛ یارمحمد، 10؛ رشاد، 69)؛ لیکن احمد یسوی در دیوان حکمت (ص 170-171) از رسیدن خود به 125 سالگی سخن میگوید که در این صورت ولادت او در 437ق باید روی داده باشد (نیز نک : یارمحمد، همانجا).پدرش، شیخ ابراهیم، از مشایخ مشهور سایرام بود (کوپرولو، 62). سلسلۀ نسب او را به محمد حنفیه، فرزند علی(ع) رساندهاند و از آنجا که در سایرام به کسانی که سلسلۀ نسبشان به محمد حنفیه میرسیده، «خواجه» میگفتند، احمد یسوی را نیز خواجه احمد میخواندند (میرخواند، 6/ 268؛ خواندمیر، 3/ 468؛ سمرقندی، 127؛ «دائرةالمعارف»، II/ 160).احمد در کودکی به شهر یسی، یا به نام امروزی آن، ترکستان، آمد و در آنجا ساکن شد (کوپرولو، 63). او در این شهر مورد توجه باباارسلان (ارسلان باب، ارسلان بابا) واقع شد و تا پایان عمر بابا ارسلان، در ملازمت او بود. پس از مرگ وی به اشارت قبلی او، به بخارا رفت (کاشفی، 1/ 18). بخارا در سدۀ 6ق قلمرو حکومت قراخانیان بود و با آنکه اهمیت دورۀ سامانی را نداشت، هنوز یکی از مراکز مهم علمی اسلامی در ماوراءالنهر بهشمار میرفت (کوپرولو، 64).احمد در این شهر به عالم و صوفی مشهور آن عصر، خواجه یوسف همدانی پیوست و شخصیت وی با تأثیر معنوی خواجه یوسف شکل گرفت. وی از دست خواجه یوسف خرقه دریافت کرد و یکی از 4 خلیفۀ او شد ــ سومین خلیفه بعد از عبدالله برقی و حسن انداقی (جامی، 377؛ کاشفی، همانجا؛ احمد کاسانی، 72-73).بعد از درگذشت حسن انداقی، احمد یسوی به خلیفگی خواجه یوسف به ارشاد پرداخت، اما پس از مدتی، اصحاب و مریدان را در بخارا به ملازمت و متابعت خواجه عبدالخالق غجدوانی سفارش کرد و خود رهسپار یسی شد (سمرقندی، 42؛ کاشفی، نیز «دائرةالمعارف»، همانجاها).احمد یسوی، در میان اقوام کوچنشین ترک که در حوالی سیردریا و تاشکند و حتی آن سوی سیردریا میزیستند، نفوذ فراوان یافت و پیروان بسیار از روستاییان نیمه کوچنشین در اطراف او گرد آمدند (کوپرولو، 114؛ تریمینگام، 58-59).در 799ق/ 1397م، زمانی که تیمور به شهر یسی رفت، آرامگاه احمد یسوی را زیارت کرد (میرخواند، خواندمیر، همانجاها؛ شرفالدین، 608) و در همان زمان دستور داد که بر بالای آن بنای باشکوهی برپا کنند که در مدت دو سال ساختمان آن با دو مناره و چندین شبستان و حجره در اطراف صحن ساخته شد. در کنار احمد یسوی، همسر او و نیز رابعه سلطان بیگم، نوۀ تیمور مدفونند. این بنا از آثار مهم معماری اسلامی در آسیای میانه به شمار میرود و همواره در طول تاریخ، زیارتگاه طبقات مختلف بوده است («دائرةالمعارف»، همانجا؛ «مجموعۀ معماری...»، 144-161؛ نیز نک : فضلالله، 256-257).برخی، رضیالدین علی لالای سمرقندی (د 642ق) را مصاحب خواجه احمد دانستهاند (علاءالدوله، 30؛ نفیسی، 2/ 746) و همچنین حاجی بکتاش ولی را از اصحاب او شمردهاند (همو، 2/ 757) و برخی دیگر نیز احمد را از شاگردان خواجه بهاءالدین نقشبندی میدانند (سارلی، 126) که هیچیک از این اقوال از نظر تاریخی صحیح نیست. در روضةالصفا (میرخواند، همانجا) و به تبع آن در حبیبالسیر (خواندمیر، همانجا) نسبت خواجه احمد به صورت نسوی آورده شده که بیشک ناشی از اشتباه کاتبان است.نام برخی از مریدان و خلفای خواجه احمد نیز در کتابهای تاریخی و تذکرهها آورده شده است، ازجمله منصور آتا (د 594ق/ 1198م)، پسر ارسلان بابا، سعید آتاخوارزمی (د 615ق/ 1218م) و سلیمان حکیم آتا (د 582ق/ 1186م) که کلمات حکمتآمیز خود را به زبان ترکی بیان کرده است و میتوان او را معروفترین خلیفۀ احمد یسوی در میان ترکان دانست. صوفی محمد دانشمند را نیز یکی از خلفای او دانستهند (کاشفی، 1/ 18-21؛ نیز نک : خانی، 109).یکی از صوفیه به نام سیدمرشد درویش یسوی از صوفیان این طریقه بوده، و در 996ق کتابی در مقامات مشایخ طریقۀ یسویه در استانبول تألیف کرده است (نفیسی، 1/ 406-407). چنانکه گذشت، حزینی نیز، کتابی با عنوان جواهرالابرار من امواج البحار، دربارۀ شخصیت، احوال و آداب طریقۀ احمد یسوی نوشته است که تنها نسخۀ آن در کتابخانۀ سلیمانیه در استانبول موجود است (نک : کوپرولو، 368-369, 27, 62).
1. دیوان حکمت، مشهورترین اثر خواجه احمد یسوی است که در آن مطالب و مضامین صوفیانه را به زبان ترکی جغتایی به نظم کشیده است. ترکان شرقی به اشعاری که به شیوۀ سخن احمد یسوی سروده شده باشد، «حکمت» میگویند، و حکمت به معنی اشعار دینی است (EI2). دیوان حکمت به 69 بخش تقسیم، و هر بخش یک یک حکمت نامیده شده است (نک : ص 17-117) و از آغاز تا پایان همه حکمت و اندرز و وصیت است. در این کتاب در کنار نکات مربوط به مبانی دینی، اصول کلی انسانیت، محبت، شفقت و حسن روابط اجتماعی در قالب شعر بیان شده است (یارمحمد، 13)، هم در دیوان حکمت و هم در دیگر آثار احمد، توجه خاص به 4 رکن اساسی سلوک، یعنی شریعت، طریقت، حقیقت و معرفت آشکار است (همو، 12؛ نیز نک : «دائرةالمعارف»، II/ 161؛ ماسینیون، II/ 243-246).در سالهای اخیر ترجمه و تفسیر دیوان حکمت به زبان قزاقی مورد توجه قرار گرفت (یارمحمد، 15). در 1990م ترجمهای به قلم بیتنف در مجلۀ «قزاقستان مرکزی» منتشر شد و در 1991م گزیدهای با عنوان «چهل حکمت» به قلم ایماژانف انتشار یافت. دیوان حکمت یکبار در استانبول (1897م)، 4 بار در قازان و یکبار به صورت سنگی در تاشکند به چاپ رسید («دائرةالمعارف»، همانجا). نیز دیوان حکمت به خط سیریلی به کوشش قاراتایف و دیگران و با مقدمۀ محمدرحیم یارمحمد اوغلی در آلماتی (1993م) چاپ شده است. ضمیمۀ این دیوان، «مناجاتنامۀ» احمد یسوی و نیز ترجمۀ دیوان و «مناجاتنامه» به زبان قزاقی نیز به طبع رسیده، و در آخر آن فرهنگی از اصطلاحات دیوان حکمت آمده است (ص 253-257). اهمیت این دیوان بیشتر از آن جهت است که یکی از نخستین نمونههای شعر عرفانی ترکی را در بر دارد و از قدیمترین آثار منظوم ادبیات ترک بهشمار میرود.2. «مناجاتنامه»، که ضمیمۀ دیوان حکمت آورده شده (ص 118-122)، و مشتمل بر 68 بیت به ترکی جغتایی است (همانجا).اثری دیگر با عنوان «فقرنامه»، به احمد یسوی نسبت دادهاند که در بعضی از نسخههای چاپی دیوان حکمت نیز به چاپ رسیده است، اما این رساله در حقیقت مقدمهای است به نثر بر دیوان که به بعضی از نسخههای آن ضمیمه شده، و ةدلیف آن از احمد یسوی نیست، بلکه در دورههای بعد کسانی که دیوان او را گرد آوردهاند، آن را نوشته و در دورههای بعد کسانی که دیوان او را گرد آوردهاند، آن را نوشته و در دیوان جای دادهاند. متن «فقرنامه» را کمال ارسلان با بررسی مفصل در ویژگیهای زبان آن، چاپ کرده است («دائرةالمعارف»، همانجا).
ابوطاهر سمرقندی، «سمریه»، قندیه و سمریه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1367ش؛ احمد کاسنی، «رسالۀ بیان ذکر قلبی»، رسائل، نخۀ خطی کتابخانۀ گنجبخش اسلامآباد، شم 1401؛ بستانی؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، 1336ش؛ خانی خالدی نقشبندی، عبدالمجید، الحدائق الوردیة، دمشق، 1308ق؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1362ش؛ رشاد، عبدالشکور، «دو نکتۀ شایان توجه و تصحیح»، آریانا، 1350ش، دورۀ 29، شم 6؛ سارلی، اراز محمد، ترکستان در تاریخ، تهران، 1364ش؛ سمرقندی، محمد، «قندیه»، قندیه و سمریه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1367ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایوف، تاشکند، 1972م؛ علاءالدولۀ سمنانی، احمد، چهل مجلس، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1366ش؛ غلام سرور لاهوری، خزینةالاصفیاء، لکهنو، 1290ق؛ فضلالله بن روزبهان، مهماننامۀ بخارا، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1355ش؛ کاشفی، علی، رشحات عینالحیات، به کوشش علیاصغر معینیان، تهران، 1356ش؛ میرخواند، محمد، تاریخ روضةالصفا، تهران، 1339ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران، تهران، 1363ش؛ نیز:
Ahmed Yasawi, Divani Hikmet, ed. M. Qarataev et. Al., Almaty, 1993; Ahmed Yasawi Architectural Complex, Almaty, 1988; EI2; Köprülü, F., Türk edebiyatıʾnda ilk mutasavviflar, Ankara, 1976; Massignon, L., La passion de Husayn ibn Mansûr Hallâj, Paris, 1975; Trimingham, J. S., The Sufi Orders in Islam, Oxford, 1971; Türkiye diyanet vakfı İslân ansiklopedisi, Istanbul, 1989; Yarmohamedoqly, M., introd., Divani Hikmet (vide: Ahmed Yasawi). توفیق هاشمپور سبحانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید