باخرزی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/227048/باخرزی
پنج شنبه 18 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
باخَرْزی، ابوالمفاخر یحیی بن احمد (د 736ق/ 1336م)، از مشایخ عارفانه کبرویه، و نوادۀ شیخ ایوالمعالی باخرزی (ﻫ م). ابوالمفاخر ظاهراً در کرمان به دنیا آمد و نخستین استاد و مرشد او پدرش شیخ احمد بود که از وی خرقه گرفت (باخرزی، 1/ گ 64 ب).باخرزی پس از مرگ پدر در 696ق به سیرو سیاحت در ایران و شام و مصر پرداخت و از بسیاری از مشایخ صوفیه، محدثان و مفسران شهرها، چون شیخ فخرالدین مجندری (مجندرانی) در تبریز، شیخ کمالالدین عذری درقاهره، و شیخ حسامالدین رومی در قدس تلقین ذکر و خرقه و اجازۀ روایت یافت، و کتابهای مهم صوفیه چون مصابیح، عوارفالمعارف و فصوصالحکم و آثار ابن سبعین را نزد آنان خواند (همو، 1/ گ 65 ب؛ افشار، 28، 30، 31). وی سرانجام در 712ق به بخارا رفت و در خانقاه جدش ابوالمعانی سیفالدین در محلۀ فتحآباد ساکن شد و به ارشاد و تعلیم پرداخت (احمد بن محمود، 43).وصف ابنبطوطه (1/ 409-410) از خانقاه و ضیافت شیخ که او را بعد از 730ق در بخارا دیده، وشبی را در خانقاهش به سر میبرده است، نشانگر منزلت و عظمت باخرزی و گستردۀ نفوذ اوست. علاوه بر آن، «وقفنامه»ای را که ابوالمفاخر از اوقاف خویش ترتیب داده، نیز گویای نفوذ خاندان با خرزی در انجاست. روستاها، زمینها و آبادیهای بسیاری جزو موقوفات این «وقفنامه» است (ﻧﻜ : افشار، 37، به نقل از «وقفنامه»). او پس از خود، سرپرستی آن موقوفات را به حاجی عبدالله ابن محمد واخی عبدالصمد بن حسن فتحآبادی واگذار کرد (همو، 39).ابوالمفاخر سرانجام در 736ق در محلۀ فتحآباد بخارا درگذشت و در همانجا در جانب قبر جدش سیفالدین به خاک سپرده شد. در جوار آرامگاه او دو تن از فرزندانش: برهانالدین شهید و روحالدین شیخ داوود، مدفونند (احمد بن محمود، همانجا؛ قس: فصیح، 3/ 49، که به اشتباه، در ذیل حوادث 736ق، وفات پدر او، برهانالدین احمد را آورده؛ بغدادی، 2/ 525-526). در 788ق به دستور امیر تیمور گورکان بر مرقد ابوالمفاخر بقعه و بارگاهی ساختند (معصوم علیشاه، 2/ 342).سند خرقۀ باخرزی از دو طریق به سلسۀ کبرویه متصل است. از سویی به واسطۀ پدرش و نیز شیخ لطیفالدین نوری به سیفالدین باخرزی و سلسلۀ کبرویه میرسد، و از سوی دیگر از طریق شیخ فخرالدین مجندری به شهابالدین سهروردی و سعدالدین حموی، از بزرگان طریقت کبرویه، به این سلسله منتهی میشود (ﻧﻜ : افشار، 27-30). وی علاوه بر آن از طریق شیخ کمالالدین عذری مغربی، با تصوف مغرب و مصر و بزرگان آن سرزمینها، و نیز با ابن علوی و ابن سبعین و اندیشههای آنان ارتباط مییابد (باخرزی، 1/ گ 64ب -65 ب؛ افشار، 27). با آنکه باخرزی، از شیخ کمالالدین عذری بااحترام خاصی نام برده، و حتی آداب و اصول خانقاه را نیز نزد او فرا گرفته، اما بیشتر به عنوان یک عارف کبروی شناخته شده،و خود او نیز در کتاب اورادالاحباب از نجمالدین کبرى (د 618ق) با عنوان «شیخنا» یاد کرده است (ﻧﻜ : 1/ گ 64آ، 2/ 27).
شهرت و اهمیت باخرزی به سبب تألیف ایرن اثر است که آن را دربخارا و گوبا بر سر قبر سیفالدین تألیف کرده است. کتاب شامل دو جلد است: جلد اول که آن را اوادالآحباب نامیده، مشتمل است بر اوراد، اوقات، عبادات و... که 723ق نوشته (ﻧﻜ : 1/ گ1ب-2آ، 2/ 1, نیز ﻧﻜ : افشار، 31)، مأخذ اصلی او در این بخش، کتاب قوتالقلوب ابوطالب مکی بوده است؛ جلد دوم موسوم به فصوص الآداب، به اخلاق بهویژه آداب سماع اختصاص یافته، (ﻧﻜ : 2/ 180-253)، و تألیف آن در 724ق به پایان رسیده است (2/ 357). منابع این بخش عبارتنداز: قوتالقلوب ابوطالب مکی، آداب المریدین ابونجیب عبدالقادر سهروردی، عوافالمعارف شهابالدین سهروردی، رسالة الخلوة و دورسالۀ دیگر از نجمالدین کبرى، و رسالۀ وصیة السفر از سیفالدین باخرزی، حلیة الابدال و رسالۀ امرالمربوط و کتاب کنه مالابدللمرید از ابن عربی و منازل المریدین از ابوعبدالله مرجانی (همانجا). اما به نظر می رسد که ابوالمفاخر، بیش از همه از کتاب آداب المریدین ابونجیب سهررودی استفاده کرده، و در تعیین ابواب و فصول و حتى مقامات و احوال، به این اثر نظر داشته، و گاه برخی از موضوعات و طالب را ــ با اندکی تغییر در عبارات ــ از آن کتاب برگرفته است (ﻧﻜ : 2/ 51-54؛ سهروردی، 74-77، 228-231). از این کتاب یک نسخه در کتابخانۀ دانشگاه دولتی آسیای مرکزی تاشکند به شمارۀ 175021، و نسخهای دیگر در کتابخانۀ نافذپاشا به شمارۀ 355 موجود است. به علاوه منتخبی از این کتاب نیز درضمن مجموعۀ شمارۀ (11)4729 ایاصوفیه نگهداری میشود (ﻧﻜ : افشار، 40؛ مرکزی، 2/ 2-3، / 216). جلد دوم نسخۀ نافذ پاشا توسط ایرج افشار با عنوان اورادالاحباب و فصوص الآداب در تهران، 1345ش) به چاپ رسیده است. اشعاری نیز در اوراد الاحباب آمده که احتمالاً برخی از آنها سروردۀ خود اوست (ﻧﻜ : 2/ 35، 113ﺑﺒ).
از این اثر نسخهای در دست نیست و فقط خود او در کتاب اورادالاحباب (1گ66آ؛ نیز ﻧﻜ : افشار، 31) از آن نام برده است.
این اثر مشتمل بر نام و نشان اراضی و املاک بسیار و عواید آنها که ابوالمفاخر باخرزی همه را وقف خانقاه و مزار سیفالدین باخرزی کرده، و نیز مصارف آن موقوفات را معین نموده است. نخست بقا و عمارت خانقاه و روضۀ سیفالدین را مدنظر داشته، و سپس دیگر مصارف آن را مانند رسیدگی به احوال دراویش و صوفیه برای تأمین لباس، غذا، حمام و... برشمرده، و در آخر نیز برای استنساح و کتابت اورادالاحباب مخارجی تعیین کرده است (ﻧﻜ : افشار، 36-39). وقفنامۀ اصلی همراه با ترجمۀ روسی آن و نیز تصویر وقفنامه توسط 1.د چخویچ درتاشکند (1965م) به طبع رسیده است (ﻧﻜ : مرکزی، 2/ 17).باخرزی وقفنامۀ مختصری نیز داشته که قسمتهای از آن توسط ایرج افشار در مقدمۀ اورادالاحباب چاپ شده است (ﻧﻜ : افشار، همانجا).
ابن بطوطه، رحلة، به کوشش علی منتصر کتانی، بیروت، 1405ق/ 1985م؛ احمد بن محمود، تاریخ ملازاده، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1339ش؛ افشار، ایرج، مقدمه بر ج 2 اورادالاحباب (ﻧﻜ : ﻫﻤ، باخرزی)؛ باخرزی، یحیى؛ اورادالاحباب، ج 1، نسخۀ خطی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، ﺷﻤ 1201ج 2، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش؛ بغدادی، هدیه؛ سهروردی، عبدالقاهر، آداب المریدین، ترجمۀ عمربن محمد شیرکان، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1363ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1339ش؛ مرکزی، میکروفیلمها؛ معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1318ش.
محمدجواد شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید