ابوالغیث قشاش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 9 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/224914/ابوالغیث-قشاش
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
اَبوالْغَیْثِ قَشّاش (959-1031 ق / 1552-1622 م)، زاهد و صوفی تونسی. ابنقاضی نام او را «غالب» ذکر کرده است (3 / 261). ابوالغیث در تونس زاده شد و در اوایل عمر برای تحصیل علم و ادب به سفر پرداخت و در تفسیر، حدیث، اصول و علوم ادبی مهارت یافت (نوعیزاده، 652؛ محبی، 1 / 140). وی به سبب روح زهدگرا و تمایلات صوفیانۀ خود به تصوف روی آورد و میتوان گفت که گسترش طریقههای شاذلی و قادری در مغرب اسلامی و همچنین اوضاع سیاسی تونس در آن روزگار، در این گرایش او مؤثر بوده است (نک : اوزون چارشیلی، 3 / 34-35). وی در ناحیۀ جبل ارغوان (نک : شریف، 1 / 294)، بین قیروان و تونس، به خدمت شیخ محمد جدیدی، بزرگ فرقۀ قادری درآمد و طریقه را از او اخذ نمود (نوعیزاده، 66، 652؛ محبی، همانجا) و پس از درگذشت استاد، راهی تونس شد و در آنجا مریدان و شاگردان بسیاری بر او گرد آمدند که غالباً با آنان مجالس ذکر و تواجد برپا میداشت. چندی بعد به منظور انجام فریضۀ حج رهسپار مکه شد و نزدیک به یک سال در مدینه سکنی گزید (همانجاها). دوران زندگانی ابوالغیث را میتوان به 3 بخش تقسیم کرد: بخش نخست، دورۀ تحصیل علم، گرایش به تصوف و سیر و سیاحتهای اوست که با بازگشت از مدینه به تونس پایان میگیرد؛ بخش دوم دورهای است که در آن، احوال او دستخوش تغییراتی میشود، ادعای کرامات و خرق عادت میکند و مریدان را به خروج از ظواهر شرع و عرف دعوت مینماید (محبی، همانجا؛ زین، 565). رفتار و اعمال غریب و خلاف شریعت او از یک سو و اینکه گهگاه خود را مهدی موعود میخواند، کار را به جایی رسانید که فقها و علما نزد رمضان پاشا، حاکم تونس از او شکایت کردند و او را ملحد و زندیق خواندند (نوعیزاده، 652؛ زین، همانجا). هرچند رمضان پاشا، ابوالغیث را با حضور قضات و علما به محاکمه کشید، لیکن این عمل در رفتار ابوالغیث تأثیری نکرد و تنها واکنش او شاید خروج از شهر و سرگردانی در کوه و بیابان بود (نوعیزاده، 652-653؛ محبی، 1 / 140-141). پس از این دوران آشوب و انقلاب روحی، بخش سوم از دوران زندگی وی جلوه نمود. در این زمان، ابوالغیث به احوال دوران سکون و آرامش خود بازگشت و به تدریس و تعلیم پرداخت. گفته شده است که وی در ماههای رجب، شعبان و رمضان به تشکیل مجالس درس قرائت و تفسیر و حدیث میپرداخت (نوعیزاده، 653). در این زمان از وجوهی که به دست او میرسید، به ساختن خانقاه و زاویه و مسجد دست میزد. شمار اینگونه اماکن را 32 دانستهاند (ابن قاضی، نوعیزاده، همانجاها). اطلاعات دربارۀ نام استادان و شاگردان ابوالغیث بسیار کم است. از مشایخ وی بجز محمد جدیدی، نام ابوالمکارم نجمالدین محمد بن بکری شافعی، از سلسلۀ رفاعی، نیز دیده میشود. ارتباط ابوالغیث با این سلسله از سویی و اخذ طریقۀ قادری از محمد جدیدی از سوی دیگر، شایستۀ تأمل و تحقیق است. کسانی چون تاجالعارفین بکری، محمد بن شعبان طرابلسی، عامر مزوغی، محمد عسیری و ابومحمد ساسی بن محمد نونیه از شاگردان او بودهاند (همو، 552؛ وزیر سراج، 2 / 476؛ مخلوف، 293؛ کتانی، 1 / 117). وی در مجالس درس خود به کتاب صحیح بخاری توجه خاص داشته و مجموعۀ بزرگی از نسخههای این کتاب را جمعآوری کرده بود. گفتهاند که او جز نسخههای صحیح هیچ هدیهای را از کسی نمیپذیرفته است (نوعیزاده، 653). دربارۀ کرامات او سخن بسیار گفته شده و باور عامه بر این بوده است که وی به گنجینههای غیب دست داشته و از آنجا وجوه لازم را برای مصارف خیریه و رفع نیاز محتاجان و آزادی اسیران، کسب میکرده است. در اینباره داستانهایی نقل کردهاند که حاکی از چگونگی اعتقاد مردم نسبت به احوال و اعمال اوست (نک : محبی، 1 / 141-142). شهرت ابوالغیث به مالداری و انفاق و مصرف مال به امور خیریه موجب شد که گروهی از بلوکباشیه ــ که از عساکر ترکان حاکم بر تونس بودند و در آشوبگریهای آن زمان دست داشتند ــ از او استعـانت نمایند، ولی شیخ از کمک به آنان سرباز زد (نک : ابن ابیدینار، 200-201؛ مقدیش، 2 / 86-87). در شرح احوال ابوالغیث و در بیان کراماتش غالباً به اقدامات و مساعدتهای او به آزادسازی اسرای مسلمان از دست نیروهای فرنگ اشاره شده است. گفتهاند که در یکی از جنگها 3 کشتی فرنگیان در ساحل تونس درهم شکسته بود که در آنها 700 نفر اسیر مسلمان وجود داشته و به اشارۀ ابوالغیث، جملگی رهایی یافته و در زاویۀ او پناه داده شدهاند. دربارۀ این رویداد، گفتهاند که ابوالغیث پیش از وقوع آن به مریدانش فرمان داده بود که برای 700 تن لباس و غذا آماده کنند (محبی، 1 / 141؛ نبهانی، 1 / 472). ابوالغیث بر اثر طاعونی که در تونس شایع شد و آنجا به «وباء سیدی ابیالغیث»، شهرت یافت، درگذشت. جنازۀ او را در زاویۀ قشاشیه، منسوب به خود وی، دفن کردند (ابن ابی دینار، 207؛ مقدیش، 2 / 93). شاگرد او، محمد بن شعبان طرابلسی مناقب وی را با عنوان مناقب الشیخ ابیالغیث القشاش گردآوری کرده است (محبی، 1 / 474؛ نوعیزاده، 552).
ابن ابی دینار، محمد، المؤنس، به کوشش محمد شمّام، تونس، 1387 ق؛ ابن قاضی مکناسی، احمد، درة المجال فی اسماءالرجال، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، 1391 ق / 1971 م؛ اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی، تاریخ عثمانی، ترجمۀ ایرج نوبخت، تهران، 1370 ش؛ زین، سمیح عاطف، الصوفیة فی نظر الاسلام، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ شریف ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پورت سعید، 1970 م؛ کتانی، عبدالحی، فهرس الفهارس، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ محبی، محمدامین، خلاصةالاثر، قاهره، 1284 ق / 1867 م؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، قاهره، 1350 ق؛ مقدیش، محمود، نزهة الانظار، به کوشش محمد محفوظ و علی زواری، بیروت، 1988 م؛ نبهانی، یوسف، جامع کرامات الاولیاء، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، قاهره، 1394 ق / 1974 م؛ نوعیزاده، محمد، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق، استانبول، 1989 م؛ وزیر سراج، محمد، الحلل السندسیة، به کوشش محمد حبیب هیله، بیروت، 1984 م.
فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید