ابن عطیه، ابومحمد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/223655/ابن-عطیه،-ابومحمد
جمعه 12 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ عَطيّه، ابومحمد عبدالحق بن غالب بن عبدالرحمن بن غالب محاربی (481-25 رمضان 541ق / 1088- 28 فوريۀ 1147م)، مفسر و محدث مالكی مذهب و از رجال سياسی اندلس در دورۀ مرابطون. نيای بزرگ وی عطيه از مهاجران عرب به اندلس بود و نسبش به تيرۀ محارب از بنیمُضَر میرسيد (نك : ابن عطيه، فهرس، 59-60). ابن بشكوال (2 / 387) و ضَبّی (ص 389) وفات وی را در 542ق ضبط كردهاند. موطن او غرناطه بود (ابن بشكوال، 2 / 386؛ نك : ابن عطيه، همان، 101). وی در خاندانی اهل علم و ادب پرورش يافت (نك : ابن زبير، 3) و پدرش غالب از نخستين استادان او بود كه در شكلگيری شخصيت علمی وی نقش بسزايی داشت (ابن عطيه، همان، 59-77). پدر بزرگش عبدالرحمن و جدّ پدرش غالب نيز از عالمان اندلس بودند (ابن بشكوال، 2 / 338، 457). ابن عطيه در دهۀ پايانی سدۀ 5ق از جمعی از مشايخ در غرناطه استماع حديث كرد و اجازه دريافت داشت كه از آن ميان میتوان از ابوعلی حسين بن محمد غسانی، ابومحمد عبدالعزيز بن عبدالوهاب قيروانی و ابوعبدالله محمد بن علی تغلبی نام برد (ابن عطيه، همان، 77-78، 94، 111-112). ابن عطيه در جوانی با حكومت مرابطون رابطۀ خوبی نداشت (ابن ابار، 271)، ولی اين اختلاف مانع از آن نشد كه در 503ق / 1109م برای شركت در جنگ با مسيحيان به مرز طَلَبيره رود. او در مسير طلبيره در جيّان از ابوعبدالله محمد بن عمر بن ابی عصافير اجازه دريافت داشت (ابن عطيه، همان، 137).در 505ق از ابوبحر سفيان بن عاصی اسدی در غرناطه اجازه دريافت كرد (همان، 108-109) و در سفر به قرطبه، كه مسلماً پيش از 511ق انجام گرفته، از ابوالقاسم ابن نحاس و احتمالاً از ابومحمد ابن عتاب نيز اجازه گرفت (همان، 106-107، 119). در حوالی 511ق به اشبيليه رفت و در آنجا از ابوالقاسم حسن بن عمر هوزنی به دريافت اجازه نائل شد (همان، 121). همچنين پيش از 514ق به مرسيه رفت و مدتی نزد ابوعلی ابن سكرۀ صدفی به قرائت حديث پرداخت (همان، 100). احتمالاً رفتن او به مرسيه در جريان سفر به قصد سرقسطه در حدود 512ق بوده است .مرور زمان و احتمالاً حضور ابن عطيه در صحنههايی چون نبرد طلبيره موجب شد تا حاكمان مرابطی نسبت به وی خوشبين گردند و او را به خود نزديك سازند، چنانكه ابن عطيه در جريان جنگ ميان مسلمانان و مسيحيان در سرقسطه كه به سقوط آن شهر انجاميد (512ق / 1118م)، همراه امير بود. البته او به عللی نتوانست خود را به جبهه برساند و ناچار از بلنسيه جريان جنگ را دنبال میكرد (نك: ابن خاقان، 214). ابن عطيه حتی از اينگونه فرصتها نيز برای كسب علم بهره میجست، و احتمالاً در همين سفر بودكه در بلنسيه موطأ مالك را نزد ابوبحر اسدی خواند (نك : ابن عطيه، همان، 109). جنگهای پیدرپی در مرزهای مسلمانان و مسيحيان اندلس اسباب نزديكی روزافزون ابن عطيه را با مرابطون فراهم آورد، چنانكه به گفتۀ ابن ابار (ص 271) در بسياری از جنگهای آنان شركت میكرد. ابن عطيه علاوه بر حضور مستقيم با به خدمت گرفتن نفوذ اجتماعی و سخنوری خود در اين جنگها نقش فعالی ايفا میكرد (به عنوان نمونه، نك : ابن خاقان، 208-215؛ قس: ابن دحيه، 91). وی در محرم 529ق از جانب مرابطون به قضای المريّه گمارده شد و بدانجا رفت (ابن ابار، 270؛ ابن زبير، 3). بنا به روايتی ابن عطيه به هنگام تصدی قضای المريه مورد سوءظن مردم قرار گرفت و به وی نسبت زندقه داده شد (زركشی، 9).اينكه نويسندۀ معاصرِ ابن عطيه، ابن خاقان با لقب «وزير» از او ياد كرده (نك : ص 207)، چنانكه ابن خلدون گفته (1(2) / 431)، میتواند به معنی كاتبی باشد كه در پارهای از امور مربوط به سلطان اختياراتی داشته است. ابن عطيه در 541ق به عنوان قاضی مرسيه منصوب و راهی آن ديار گرديد، ولی از ورود او به آن شهر جلوگيری شد و به هنگام بازگشت در لورقه درگذشت (ضبی، 389؛ ابن ابار، 272؛ ابن زبير، 3).
ابن عطيه علاوه بر مقام اجتماعی كه داشت، به عنوان يك عالم جامعالاطراف نيز مورد توجه بوده است. اگرچه آثار باقی مانده از وی او را به عنوان يك مفسر و محدث معرفی میكند، ولی شرح حال نويسان از تبحر او در فقه و اصول، و فنون ادب نيز سخن گفتهاند (نك : ابن خاقان، ضبی، ابن دحيه، همانجاها). او از مشايخ بزرگ عصر خود در رشتههای گوناگون بهره برد كه ذكر برخی از آنان گذشت. از مشايخ ديگر شهرهای اندلس و حتی مغرب و مصر چون مالقه، مهديه و اسكندريه نيز اجازۀ روايت دريافت داشت (ابن عطيه، همان، 97، 115، 138-139). از شاگردان و راويان او نيز میتوان كسانی چون ابن خير اشبيلی (ابن خير، 437، 460)، ابن حبيش (ابن صابونی، 111) و ابن ابی جمره (ابن ابار، 272) را نام برد (برای فهرستی از آنان نك : ابوالاجفان، 15-19).مهمترين اثر باقيماندۀ ابن عطيه كتاب تفسير او با عنوان المحرر الوجيز فی تفسير الكتاب العزيز است كه يكی از مهمترين تفاسير درايی در سدۀ 6ق محسوب میشود. ابن عطيه اين تفسير را پيش از تصدی قضاي المريه در 529ق تأليف كرده بود (نك :ضبی، همانجا). رقابت نزديك بين اين تفسير در مغرب با الكشاف زمخشری معتزلی (د 528ق) در مشرق، موجب شده تا از ديرباز اهل تفسير به مقايسۀ آن دو بپردازند. ابن تيميه تفسير ابن عطيه را بيش از الكشاف پيرو سنت و به دور از بدعت شمرده است (نك : ابن تيميه، مقدمة، 90؛ همو، الفتاوی، 2 / 229). ابوحيان آن را در جامعيت و خالص بودن (اجمع و اخلص) برتر از الكشاف دانسته و الكشاف را در اختصار و عمق بر آن ترجيح داده است (1 / 10). از وجوه تمايز تفسير ابن عطيه نسبت به الكشاف میتوان به عنايت بيشتر آن به نقل قرائات و احاديث اشاره كرد. در تفسير ابن عطيه توجه خاصی به اختلاف قرائات معطوف شده و مؤلف نه تنها به نقل قرائات مشهور و شاذ و اختلافات راويان پرداخته، بلكه برخلاف زمخشری همواره به نام قاريان و راويان نيز تصريح كرده است (برای نمونه، قس: ابن عطيه، المحرر الوجيز، 1 / 105-108، 152-153، و زمخشری، 1 / 1-12، 47). در نقل حديث نيز بايد گفت كه ابن عطيه بيشتر به ذكر مصدر نقل عنايت داشته است (مثلاً نك : همان، 1 / 51، 61). وجه امتياز ديگر تفسير ابن عطيه مقدمۀ آن است كه در نوع خود از مهمترين آثار تأليف شده در علوم قرآنی به شمار میآيد. او در اين مقدمه مسائلی چون تاريخ جمعآوری قرآن، اعجام آن، لغات عجمی در قرآن و اعجاز آن را مورد بحث قرار داده و نظرات حائز اهميتی در اين موارد ابراز كرده است. بخشهای فقهی ابن عطيه در مناسبتهای مختلف در تفسير خود نشان از وسعت اطلاع او در آراء فقهی مذاهب مختلف به ويژه اختلافات موجود بين آراء فقيهان مالكی دارد (مثلاً نك : 1 / 484-486، 509-511). ابن عطيه در اين تفسير جای جای به نقد نظرات محمد بن جرير طبری پرداخته (مثلاً نك : 1 / 102) و همين امر موجب رنجش كسانی چون ابن تيميه شده است (نك : ابن تيميه، مقدمة، 90).المحرر الوجيز همواره در مغرب مورد توجه بوده و از منابع اساسی تفاسيری چون البحر المحيط ابوحيان و الجامع لاحكام القرآن قرطبی بوده است. ابن خلدون (1(4) / 794) شيوۀ اين تفسير را ستوده است . عبدالعزيز بن بزيزۀ تونسی (د 662ق) در تأليفی تفسير ابن عطيه و زمخشری را تلفيق كرده و ابوعبدالرحمن ثعالبی (د 875ق) نيز آن را در دو جزء تلخيص نموده است (نك : ابوالاجفان، 36). اجزاء مختلف المحرر الوجيز در قاهره، قطر و بيروت به چاپ رسيده و كاملترين چاپ آن در فاس پس از 1975م انجام شده است كه دست كم 8 جزء كتاب را در برمیگيرد. آرتور جفری نيز مقدمۀ اين تفسير را در ضمن مقدمتان فی علوم القرآن در 1954م در مصر منتشر كرده است .اثر ديگر ابن عطيه فهرس يا البرنامج اوست كه در آن 30 تن از مشايخ خود را ذكر كرده و ضمن آوردن مختصری از شرح احوال آنان نحوۀ استفاده و مرويات خود را از آنان به تفصيل بيان كرده است. ابن عطيه در رجب 533، اين كتاب را به پايان برده است (ابن عطيه، فهرس، 142). اين فهرست نه تنها از نظر تاريخی و رجالشناسی، بلكه از جهت كتابشناسی نيز حائز اهميت است (برای مشخصات چاپ آن، نك : مآخذ همين مقاله). نمونههايی از شعر و نثر ابن عطيه را نيز ابن خاقان (ص 208-215) و ضبی (صص 389-391) آوردهاند.از يك مفسر ديگر در سدۀ 4ق / 10م در دمشق نيز اطلاع داريم كه با عنوان ابن عطيه شناخته میشده است. او ابومحمد عبدالله بن عطية ابن عبدالله بن حبيب (د 24 شوال 383ق / 12 دسامبر 993م) است كه حاجی خليفه برای تميز او از عبدالحق بن غالب به وی لقب قديم و به عبدالحق لقب متأخر داده است (حاجی خليفه، 1 / 439). وی در قرائت نيز صاحب نام بود (برای شرح حال وی، نك : ابن عساكر، 6 / 241؛ ذهبی، 281؛ ابن جزری، 1 / 433). اول بار در سدۀ 10ق / 16م طاش كوپری زاده (2 / 94) كتابی را در تفسير به وی نسبت داده و از نقل قولهای او از كتاب مزبور (مثلاً نك : 2 / 484) روشن میگردد كه آن كتاب چيزی جز المحرر الوجيز عبدالحق نبوده است (قس: ابن عطيه، المحرر الوجيز، 1 / 71-72). در سدۀ 11ق نيز حاجی خليفه (همانجا) به استناد طاش كوپریزاده تفسيری را به ابن عطيۀ قديم نسبت میدهد. در سدۀ اخير در برخی فهرستها از نسخههای خطی تفسير ابن عطيۀ قديم در كتابخانههای مختلف استانبول ياد شده (نک : تذكرةالنوادر، 19-20؛ GAL, I / 204; GAL, S, I / 335) كه به كلی غيردقيق است و نمیتواند وجود نسخهای از اين كتاب را ثابت كند (نك : GAS, I / 45). دربارۀ نسخههايی نيز كه در كتابخانههای فيض الله افندی (هدو، 314) و بايزيد استانبول (طباطبایی، 2 / 5) از آنها ياد شده، بايد با ديدۀ ترديد نگريست .
ابن ابار، محمد بن عبدالله، المعجم، قاهره، 1387ق / 1967م؛ ابن بشكوال، خلف بن عبدالملک، الصلة، قاهره، 1966م؛ ابن تيميه، احمد، الفتاوی، قاهره، 1385ق؛ همو، مقدمة فی اصول التفسير، به كوشش عدنان زرزور، كويت / بيروت، 1391ق / 1972م؛ ابن جزری، محمد، غاية النهاية، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351ق / 1932م؛ ابن خاقان، فتح، قلائد العقيان، 1284ق؛ ابن خلدون، العبر؛ ابن خير، محمد، الفهرسة، به كوشش كودرا، بغداد، 1963م؛ ابن دحيه، عمربن حسن، المطرب، به كوشش ابراهيم ابياری و ديگران، قاهره، 1954م؛ ابن زبير، احمد، صلة الصلة، به كوشش لوی پرووانسال، رباط، 1937م؛ ابن صابونی، محمدبن علی، تكملة اكمال الاكمال، به كوشش مصطفی جواد، بغداد، 1377ق / 1957م؛ ابن عساكر، علی بن حسن، تاريخ مدينة دمشق، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ ابن عطيه، عبدالحق، فهرس، به كوشش محمد ابوالاجفان و محمد زاهی، بيروت، 1983م؛ همو، المحرر الوجيز، به كوشش احمد صادق ملاح، قاهره، 1394ق / 1974م؛ ابوالاجفان، محمد و محمد الزاهی، مقدمه بر فهرس (نك : ابن عطيه، در همين مآخذ)؛ ابوحيان اندلسی، محمد بن يوسف، البحر المحيط، مصر، 1329ق؛ تذكرة النوادر، حيدرآباد دكن، 1350ق؛ حاجی خليفه، كشف؛ ذهبی، محمدبن احمد، معرفة القراء الكبار، به كوشش محمد سيد جاد الحق، قاهره، 1387ق / 1967م؛ زركشی، محمدبن ابراهیم، تاريخ الدولتين، به كوشش محمد ماضور، تونس، 1966م؛ زمخشری، محمود بن عمر، الكشاف، قاهره، 1366ق؛ ضبی، احمدبن یحیی، بغية الملتمس، قاهره، 1967م؛ طاش كوپریزاده، احمدبن مصطفی، مفتاح السعادة، بيروت، 1405ق / 1985م؛ طباطبائی، عبدالعزيز، فهرس بعض المخطوطات فی مكتبات تركيا، منتشر نشده؛ هدو، حميد مجيد، «المخطوطات العربية ... »، المورد، بغداد، 1398ق / 1978م، ج 7؛ نيز:
GAL; GAL, S; GAS.
بخش علوم قرآنی و حدیث
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید