صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن سکیت /

فهرست مطالب

ابن سکیت


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ سِكيّت، ابويوسف يعقوب بن اسحاق (186-244 ق/ 802- 858 م)، لغوی، نحوی، راوی ايرانی‌تبار شيعی. سكيت لقب پدرش اسحاق بود كه به سبب افراط در سكوت بدان ملقب گرديد (قفطی، 1/ 220). ابن‌سكيت در دورق، از شهرهای خوزستان، به دنيا آمد و سپس همراه خانواده‌اش راهی بغداد شد (صدر، 155). برخی نيز ولادت او را با اظهار ترديد در بغداد دانسته‌اند (EI2). 
پدر وی نيز خود مردی عالم در نحو و به ويژه در لغت و شعر بود (ابن‌انباری، 123) و از اصحاب كسايی به شمار می‌رفت (قفطی، همانجا؛ فروخ، 2/ 281). او علاقۀ وافری به تحصيل فرزند خود داشت (قفطی، 4/ 51؛ خطيب بغدادی، 14/ 273) و شايد انگيزۀ مهاجرت او به بغداد نيز همين بوده باشد. ابن سكيت از مجلس درس استادانی چون ابوعمرو شيبانی، فرّاء، ابن‌اعرابی (ه‍ م)، اثرم و نصران خراسانی كه همه از مشاهير علم و ادب آن روز بودند، بهره برد (قفطی، 3/ 343؛ ابن نديم، 71؛ ابوطيب، 96) و مدتی را نيز به منظور آشنايی بيشتر با زبان فصيح و اصيل عربی به رسم آن روز در صحرا نزد بدويان گذراند (يافعی، 2/ 147؛ EI2) و چون به بغداد بازگشت، ضمن بهره گرفتن از محضر دانشمندان به تعليم و تربيت كودكان پرداخت و از جمله چندی با پدر خود در محلۀ درب القنطرۀ بغداد به اين كار مشغول شد. سپس آموزش فرزندان بزرگان از جمله فرزندان محمد بن عبدالله بن ابی طاهر و متوكل خليفۀ عباسی را برعهده گرفت (ابن انباری، 123؛ ابن خلكان، 6/ 398). وی حتی آنگاه كه به تدريس در رشته‌های گوناگون ادب مانند نحو، لغت، شعر، روايت و علوم قرآنی می‌پرداخت، باز از دانش‌اندوزی باز نايستاد (خطيب بغدادی، همانجا؛ ياقوت، 20/ 50؛ سيوطی، 2/ 349) و ديری نپاييد كه به جرگۀ دانشمندان عصر خود همچون ابن اعرابی و ابوالعباس ثعلب پيوست (ابوطيب، 95؛ ازهری، 1/ 23) و به عنوان يكی از بزرگ‌ترين لغت‌شناسان و سخن‌سنجان شناخته شد (ابن انباری، 122؛ ذهبی، 12/ 19). ياقوت (همانجا) او را پس از ابن اعرابی سرآمد همۀ لغويان خوانده و ابوطيب لغوی (ص 95) علم كوفيان را منتهی به او دانسته و در كار تأليف از ثعلب برترش شمرده است و ابن‌تغری بردی (2/ 318) او را علامه خوانده است، اما با اينكه دانش وی در لغت اين چنين مورد ستايش قرار گرفته، او خود را در علم نحو چيره دست‌تر می‌دانسته است (نک‍ : ابن انباری، 123). بنابراين، بايد به برخی گزارشها دربارۀ ضعف وی ازجمله مناظرۀ او با ابوعثمان مازنی در حضور عبدالملك بن زيات و يا به گفته‌ای (قفطی، 1/ 250) در حضور متوكل كه به سبب عجز و ناتوانيش در برابر مازنی سرزنش شده است (نک‍ : ابن سيده، 1/ 4؛ ذهبی، 12/ 17؛ ياقوت، 7/ 117؛ ابن‌خلكان، 6/ 397)، به ديدۀ تأمل نگريست، چه ممكن است اين گزارشها ساختگی و زاييدۀ اختلافات بين مكتبهای نحوی و فرقه‌های مذهبی آن زمان بوده باشد. 
ابن سكيت علاوه بر فعاليتهای چشمگيرش در نحو و لغت، در نهضت گردآوری و تدوين اشعار عرب كه از نيمۀ دوم سدۀ 2 ق با رغبتی فزاينده آغاز شده و تا اواخر سدۀ سوم با شور و شوق در شهرهای بصره و كوفه و بغداد ادامه يافته بود (بلاشر، 177، 178)، نقش بسيار مهمی برعهده داشت. او كه شاگرد اصمعی و ابوعبيدۀ معمر بن مثنی بود و از آن دو كه از پيشگامان اين نهضت بودند، روايت می‌كرد (ابن خلكان، 6/ 395)، در ادامۀ كار آنان، به گردآوری ديوانها و آثار پراكندۀ بسياری از شعرای كهن ازجمله امرؤالقيس، زهير بن ابی سلمی، نابغۀ ذبيانی، اعشی، عنترة بن شداد، طرفة بن عبد، عمرو بن كلثوم و بسياری ديگر از شعرای اسلامی و اموی، كه ذخاير گرانبهايی برای ادبيات عرب محسوب می‌شد و بيم فراموشی و نابودی آنها می‌رفت، همت گماشت (نک‍ : ابوطيب، 96؛ سيرافی، 60؛ ابن‌انباری، 49؛ بهبهانی، 374). وی افزون بر گردآوری اين آثار، به شرح و تفسير برخی از آنها نيز پرداخت (برای ديوانهايی كه گردآوری يا شرح كرده، نک‍ : GAS, II/ 112, 117, 120 ... 445 نجاشی، 313). كمتر ديوانی است كه او آن را روايت (شفاهی و يا كتبی) يا شرح و تفسير نكرده باشد. او با حفظ اين ذخاير گرانبها از خطر نابودی، خدمت ارزنده‌ای به ادبيات عرب كرد. و به جرأت می‌توان گفت كه در مقايسه با همگنانش بيشترين سهم را در اين كار داراست. 
ابن‌سكيت كه به سنت پيامبر و عقايد دينی خود بسيار پای‌بند بود، افزون بر گردآوری و تدوين اشعار به جمع و نقل روايات دينی نيز پرداخت. ذهبی او را بسيار ديندار و نيكوكار خوانده است (12/ 16) و برخی منابع ديگر اشاره كرده‌اند كه وی حتی جان بر سر عشق به اهل بيت نهاد (نک‍ : دنبالۀ مقاله). نجاشی او را از نزديكان و خاصان امام محمدتقی (ع) و امام علی النقی (ع) به شمار می‌آورد و به روايات او از امام محمدتقی (ع) اشاره می‌كند (صص 312-313؛ قس: علامۀ حلی، 1/ 379). علاوه بر اين در برخی روايات، از ملاقات وی با امام علی بن موسی الرضا (ع) سخن رفته است (نک‍ : ابن بابويه، 2/ 79). او در نقل روايت مورد وثوق و اعتماد علمای رجال است (نک‍ : ابوطيب، 95؛ يغموری، 319؛ قفطی، 4/ 50؛ مجلسی، 169؛ خويی، 20/ 129). 
شاگردان بسياری از وی بهره برده‌اند كه معروف‌ترينشان اينانند: ابوالبشر بندنيجی (ابن شاكر، 4/ 336)، حرانی كه به گفتۀ خود او از 225 ق تا هنگام مرگ ابن سكيت در محضر او بوده است (ازهری، 1/ 23؛ قفطی، 2/ 115)، ابوسعيد سكری، ابوعكرمۀ ضبی و ابوحنيفۀ دينوری (ابن نديم، 78؛ ابن انباری، 122). گروه بسياری نيز از او روايت كرده‌اند از جمله: ابوالعباس ثعلب نحوی معروف، احمد بن فرج مقری، محمد بن عجلان اخباری و ميمون بن هارون كاتب (همو، 111؛ ابن‌خلكان، 6/ 395؛ ذهبی، 12/ 16؛ يافعی، 2/ 147). 
ابن سكيت شعر نيز می‌سرود، ذهبی شعر او را ستوده است (12/ 18). حدود 20 بيت از اشعار وی در آثار ابوحيان توحيدی (3/ 39)، خطيب بغدادی (14/ 274)، شمشاطی (2/ 51)، ابن خلكان (6/ 397- 399)، ابن‌شاكر (1/ 292) و ابوحيان غرناطی (102) برجای مانده است. هنگامی كه ابن سكيت به سامرا رفته بود، در آنجا مورد توجه عبدالله بن يحيی بن خاقان قرار گرفت. چون عبدالله متوكل را از مقام علمی وی آگاه كرد، خليفه او را به كار تعليم و تربيت فرزندانش معتز و مؤيد گماشت (خطيب بغدادی، همانجا) و وی با آنكه برخی او را از رفتن به دربار متوكل برحذر داشتند (نک‍ : ياقوت، 20/ 50؛ سيوطی، 2/ 349)، و به رغم تعصب شديدی كه در تشيع به او نسبت می‌دهند، مدتی را در دربار متوكل گذراند و به گفتۀ ذهبی (12/ 17) ماهيانه 000‘2 درهم دريافت می‌كرد و افزون بر آن گاه از پاداشهای گرانبهايی نيز بهره‌مند می‌شد، چنانكه در مجلسی خليفه 000‘50 درهم به او بخشيد (ابن‌خلكان، 6/ 399). او به تدريج چنان مورد توجه خليفه قرار گرفت كه در شمار نديمان وی درآمد (ابن زبير، 117). 
به تأييد اكثر منابع علت قتل او اظهار محبت شديد نسبت به خاندان علی (ع) در برابر متوكل بود كه پرسيده بود: «فرزندان من معتز و مؤيد نزد تو عزيزترند يا حسن و حسين فرزندان علی»؟ او با اينكه تقيه می‌كرد (قمی، 1/ 315)، اختيار از كف داد و درپاسخ گفت: «قنبرخادم علی (ع) از تو و فرزندان تو برتر است». متوكل از اين گفته چنان برآشفت كه در دم دستور داد زبان وی را از قفا بيرون كشيدند (ابن خلكان، 6/ 400-401؛ سيوطی، 2/ 349؛ قس: زبيدی، 202)، اما برخی از منابع (ابن انباری، 124؛ ازهری، 1/ 23) علت قتل او را سرپيچی از فرمان خليفه دانسته‌اند كه از او خواسته بود به مردی قرشی ناسزا گويد. بعيد نيست كه روايت قتل او اندكی به افسانه نيز آميخته و علت واقعی همانا اختلافات مذهبی ـ سياسی آن زمان، خاصه شيعه ستيزی متوكل بوده باشد. احتمالاً ماجرای قتل وی نقشه‌ای بوده كه از پيش آن را تدارك ديده بوده‌اند. به خصوص كه گويند بی‌درنگ 000‘10 درهم ديۀ او را به خانواده‌اش (ازهری، 1/ 23) پرداختند و نيز اشاره شده است كه هميشه گروهی درپی تحريك متوكل برضد او بودند (يغموری، 320). در تاريخ مرگ او بين 243 و 244 و 246 ق اختلاف است (نک‍ : خطيب بغدادی، 14/ 274؛ زبيدی، 204؛ يغموری، همانجا). 

آثار چاپی

1. اصلاح المنطق، كتابی است در لغت كه از معروف‌ترين آثار اوست و تا ديرگاهی پس از وی توجه و ستايش علمای لغت را برانگيخته و مورد استناد آنان بوده است (نک‍ : ابن‌خلكان، 6/ 400؛ ذهبی، 12/ 19؛ ابن جوزی، 1/ 79، 166، 201؛ بغدادی، 3/ 552، 553). مؤلف در اين كتاب بسياری از واژه‌های عربی را به صورت صحيح آن ضبط كرده و آنها را از جنبه‌های صرفی، فصاحت و عدم فصاحت، نادر يا شاذ بودن و جز آنها مورد بررسی قرار داده است. اين اثر از معتبرترين كتابهای لغت به شمار می‌رود و شرحها و تلخيصهای بسياری كه بر آن نوشته شده، دليل اين مدعاست. سزگين به تفصيل در مورد شرحها، تلخيصها و ردّيه‌های آن بحث كرده است (GAS, VIII/ 130-132). اين اثر نخستين بار در قاهره (1368 ق/ 1949 م) به كوشش عبدالسلام محمدهارون و احمد محمد شاكر به چاپ رسيده و در 1956 م نيز در همانجا تجديد چاپ شده است. 
2. الاضداد. اين اثر كه به شرح معانی متضاد كلمات پرداخته است، در 1912 م به كوشش اگوست هافنر به همراه دو اثر ديگر از اصمعی و سجستانی با عنوان ثلاثة كتب فی الاضداد در بيروت به چاپ رسيده و در 1980 م نيز در همانجا تجديد چاپ شده است. 
3. الالفاظ، كتابی است دربارۀ واژه‌های متشابه در 148 فصل. روش كار ابن سكيت در اين اثر براساس تقسيم‌بندی موضوعی است، از قبيل: الغنی و الخصب، الفقر و الجدب، الجماعة، الكتائب و جز آنها. ابن قتيبه بيشتر اين فصول را در كتاب ادب الكاتب خود بدون اشاره به اثر و نام ابن سكيت آورده است. اين كتاب در بيروت با عنوان تهذيب الالفاظ به همراه اضافاتی از نسخه‌های گوناگون (1896- 1898 م) به چاپ رسيده است. نام ديگر اين كتاب كنز الحفاظ است و گويا با كتابی كه ازهری (1/ 23) آن را به همين نام و در 30 جلد معرفی كرده، يكی نيست. مختصر تهذيب الالفاظ نيز با تعليقاتی از شيخو در 1897 م در بيروت به چاپ رسيده است. 
4. القلب و الابدال، اين كتاب در 1903 م به كوشش اگوست هافنر در بيروت و در 1905 م در لايپزيگ در مجموعه‌ای به نام الكنز اللغوی فی اللسن العربی و نيز در 1978 م با عنوان الابدال به كوشش محمد شرف در قاهره به چاپ رسيده است. 
5. شرح ديوان الحطيئة، نخستين بار در 1958 م در قاهره منتشر شد و بار ديگر در 1987 م به كوشش نعمان محمد امين طه به چاپ رسيد. 
6. شرح ديوان الخنساء، در بيروت (1896 م) به كوشش لويس شيخو به چاپ رسيده است. 
7. ديوان طرفة بن عبد به روايت ابن‌سكيت، به كوشش احمد بن امين شنقيطی در قازان (1909 م) چاپ شده است. 
8. شرح ديوان عروة بن ورد. اين كتاب نخستين بار در 1923 م ضمن مجموعه‌ای شامل 5 ديوان در قاهره و بار ديگر به كوشش عبدالمعين ملوحی در دمشق به چاپ رسيده است. 
9. شرح ديوان قيس بن خطيم، به كوشش كووالسكی در لايپزيک (1914 م) به چاپ رسيده است. 
10. شرح ديوان مزرّد، به كوشش خليل ابراهيم عطية در بغداد (1962 م) چاپ و منتشر شده است. 
11. شرح ديوان نابغۀ ذبيانی نخستين بار (1968 م) به كوشش شكری فيصل در بيروت و نيز به كوشش محمد طاهر بن عاشور در تونس (1976 م) به چاپ رسيده است. 
قسمتی از كتاب المثنی و المكنی نيز با نام كتاب الحروف التی يتكلم بها فی غير موضعها، به كوشش عبدتواب در قاهره (1969 م) به چاپ رسيده است. 

آثارخطی

1. البحث، سه نسخه ازآن در دارالكتب (قاهره) و يك نسخۀ ديگر در كتابخانۀ تيموريه موجود است (نک‍ : GAS, VIII/ 132)؛ 2. المقصور و الممدود، نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ عارف حكمت در مدينه به كتابت ابويوسف موجود است كه صحت انتساب آن به ابن‌سكيت دقيقاً روشن نيست (نک‍ : GAS, IX/ 137)؛ 3. منطق الطير و منطق الرياحين، نسخه‌ای از آن در كتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است (آستان، 7/ 864). 

آثار منسوب

1. الابل؛ 2. الاجناس الكبير (ياقوت، 20/ 52)؛ 3. الارضين و الجبال و الاودية؛ 4. الاصوات (نجاشی، 313)؛ 5. الامثال (ياقوت، همانجا)؛ 6. الانساب (بغدادی، 537)؛ 7. الانواع (GAS, VII/ 347)؛ 8. الايام و الليالی؛ 9. البيان (حاجی خليفه، 264)؛ 10. التصغير (GAS, IX/ 138)؛ 11. التوسعة فی كلام العرب (حاجی خليفه، 507، 1406)؛ 12. خلق الانسان (ابن خير، 382)؛ 13. الدعاء (GAS, VIII/ 135)؛ 14. الزبرج (ابن‌نديم، 72-73؛ ياقوت، همانجا)؛ 15. السرج و اللجام (ابن نديم، همانجا)؛ 16. سرقات الشعرا و ماتواردوا عليه (ياقوت، همانجا)؛ 17. الطرق (ابن نديم، همانجا)، 18. الطير (نجاشی، همانجا)؛ 19. فَعَلَ و اَفْعَلَ (ابن نديم، ياقوت، همانجاها)؛ 20. المثنی و المبنی و المكنی؛ 21. المذكر و المؤنث (ابن نديم، همانجا)؛ 22. معانی الابيات (ابن خير، همانجا)؛ 23. معانی الشعر الكبير؛ 24. معانی الشعر الصغير؛ 25. النبات و الشجر (ياقوت، همانجا)؛ 26. النوادر (ابن نديم، همانجا)؛ 27. الوحوش؛ 28. الحشرات (ابن نديم، ياقوت، همانجاها)؛ 29. ماجاء فی الشعر و ما حُرّف عن جهته (قفطی، 4/ 56). 

مآخذ

آستان قدس، فهرست؛ ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهةالالباء، به كوشش ابراهيم سامرايی، بغداد، 1959 م؛ ابن بابويه، محمد بن علی، عيون اخبار الرضا، به كوشش مهدی حسينی لاجوردی، قم، المطبعة العلمية؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جوزی ، عبدالرحمن بن علی، نزهة الاعين النواظر، به كوشش مهر النساء، حيدرآباد دكن، 1394 ق/ 1974 م؛ ابن خلكان، وفيات؛ ابن خير، محمد، فهرسة، به كوشش فرانسيسكو كودرا، بغداد، 1893 م؛ ابن زبير، رشيد، الذخاير و التحف، به كوشش محمد حميدالله، كويت، 1959 م؛ ابن سيده، المحكم و المحيط الاعظم، به كوشش مصطفی سقا و حسين نصار، قاهره، 1377 ق/ 1958 م؛ ابن‌شاكر كتبی، محمد، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1973 م؛ ابن نديم، الفهرست، به كوشش فلوگل، هاله، 1872 م؛ ابوحيان توحيدی، الامتاع المؤانسة، به كوشش احمد امين و احمد زين، قاهره، 1939 م؛ ابوحيان غرناطی، محمد بن یوسف، تذكرة النحاة، به كوشش عفيف عبدالرحمن، بيروت، 1406 ق/ 1986 م؛ ابوطيب لغوی، عبدالواحد بن علی، مراتب النحويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1375 ق؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذيب اللغة، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1384 ق/ 1964 م؛ بغدادی، عبدالقادر بن عمر، خزانة الادب، بيروت، دارصادر؛ بلاشر، رژی، تاريخ ادبيات عرب، ترجمۀ آذرنوش، تهران، 1363 ق؛ بهبهانی، محمدباقر، تعليقات علی منهج المقال، به كوشش محمدصادق حسينی خوانساری، قم، 1306 ق؛ حاجی خليفه، كشف؛ خطيب بغدادی، تاريخ بغداد، بيروت، دارالكتاب العربی؛ خويی، ابوالقاسم، معجم الرجال الحديث، نجف، 1398 ق/ 1978 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سير اعلام النبلاء، به كوشش شعيب ارنؤوط و صالح السمر، بيروت، 1404 ق/ 1984 م؛ زبيدی، محمد بن حسن، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1973 م؛ زيدان، جرجی، تاريخ آداب اللغة العربية، به كوشش شوقی ضيف، قاهره، دارالهلال؛ سيرافی، حسن بن عبدالله، اخبار النحويين و البصريين، به كوشش فريتس كرنكو، بيروت، 1963 م؛ سيوطی، بغيةالوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384 ق/ 1965 م؛ شمشاطی، علی بن محمد، الانوار و محاسن الاشعار، به كوشش محمد يوسف، كويت، 1399 ق/ 1978 م؛ صدر، حسن، تأسيس الشيعة، عراق، 1354 ق؛ علامۀ حلی، ايضاح الاشتباه، چاپ سنگی، 1319 ق؛ فروخ، عمر، تاريخ الادب العربی، بيروت، 1401 ق/ 1981 م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1369 ق/ 1950 م؛ قمی، عباس، الكنی و الالقاب، تهران، 1397 ق؛ مجلسی، محمدباقر، الوجيزه، تهران، 1311 ق؛ نجاشی، ابوالعباس بن احمد، الرجال، به كوشش علی محلاتی حائری، بمبئی، 1317 ق؛ يافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، بيروت، 1390 ق/ 1970 م؛ ياقوت، ادبا؛ يغموری، يوسف بن احمد، نورالقبس، ويسبادن، 1384 ق/ 1964 م؛ نيز: 

EI2; GAS.
عنايت‌الله فاتحی‌نژاد
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: