صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن حداد، ابوعثمان /

فهرست مطالب

ابن حداد، ابوعثمان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْنِ حَدّاد، ابوعثمان‌ سعيد بن‌ محمد غسّانی‌ (219-302 ق‌/ 834-914 م‌)، فقيه‌، متكلم‌ و اديب‌ مغربی‌. صفدی‌ (15/ 179، 256) شرح‌ حال‌ او را در دو جا با نامهای‌ ابوعثمان‌ القيروانی‌ و ابن‌ الحداد القيروانی‌ آورده‌ است‌. او اهل‌ قيروان‌ بود و در آنجا زيست‌ و هرگز، به‌ علت‌ فقر، سفر نكرد و هيچ‌ گاه‌ حج‌ نگزارد، اما به‌ هنگام‌ پيری‌ و پس‌ از مرگ‌ يكی‌ از بستگان‌ (برادر؛ ذهبی‌، سير، 14/ 214) مالی‌ از او به‌ ارث‌ برد (خشنی‌، 148). 
ابن‌ حداد از جمله‌ شاگردان‌ و اصحاب‌ سحنون‌ بن‌ سعيد (د 240 ق‌/ 854 م‌) از بزرگان‌ مالكی‌ در مغرب‌ بود و آنگاه‌ كه‌ ابوالحسن‌ كوفی‌ به‌ طرابلس‌ آمد، به‌ نزد وی‌ شتافت‌ و از او استماع‌ حديث‌ كرد (همانجا). 
ابن‌حداد در فقه‌ و كلام‌ متبحّر بود و در جدل‌ و مناظره‌ و دفاع‌ از معتقدات‌ خود و ردّ فرقه‌های‌ مخالف‌ دستی‌ توانا داشت‌. وی‌ علاوه‌ بر اين‌ از علمای‌ نحو و لغت‌ نيز به‌ شمار آمده‌ است‌. گر چه‌ خود گفته‌ است‌ شاعر نيست‌، ولی‌ شعر نيكو می‌سروده‌ و مثلاً اشعاری‌ در رثای‌ فرزند و برادرزادۀ خود پرداخته‌ است‌ (خشنی‌، 148- 149) و ذهبی‌ (سير، همانجا) دو بيت‌ از اشعار او را نقل‌ كرده‌ است‌. وی‌ از فقهای‌ مالكی‌ بود و بر اساس‌ نظر، قياس‌ و اجتهاد عمل‌ می‌كرد، تقليد را نكوهش‌ كرده‌، آن‌ را ناشی‌ از نقص‌ عقل‌ و پستی‌ همت‌ مردمان‌ می‌دانسته‌ است‌ (خشنی‌، 149). به‌ روش‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ سخت‌ پای‌بند بود و به‌ اشاعره‌ تمايل‌ داشت‌ و با مذهب‌ اعتزال‌ مخالفت‌ می‌ورزيد. محمد بن‌ كلاعی‌ ردّی‌ بر كتاب‌ او كه‌ در پاسخ‌ معتقدان‌ به‌ خلق‌ قرآن‌ بوده‌، نوشته‌ است‌ (خشنی‌، 221). از اينجا معلوم‌ می‌شود كه‌ ابن‌حداد در مسألۀ قِدم‌ يا حدوث‌ كلام‌ خدا بر مذهب‌ اشاعره‌ بوده‌ است‌. نيز مناظره‌ای‌ كه‌ ميان‌ او و سليمان‌ فراء معتزلی‌ دربارۀ مكان‌ خدا رخ‌ داد. قرينه‌ايست‌ بر اينكه‌ او همانند اشاعره‌، خدای‌ متعال‌ را در مكانی‌ معين‌ می‌دانسته‌ است‌، هر چند كه‌ در پاسخ‌ فراء به‌ جدل‌ متوسل‌ می‌شود و پاسخی‌ صريح‌ نمی‌دهد (نک‍ ‍: خشنی‌، 198- 199، 221). نكتۀ ديگری‌ كه‌ در تأييد اعتقاد ابن‌حدّاد می‌توان‌ آورد، آن‌ است‌ كه‌ علمای‌ عراقی‌ شاگردان‌ خود را بر آن‌ می‌داشتند تا با سؤالات‌ خود او را بيازارند (زبيدی‌، 240). می‌دانيم‌ كه‌ اين‌ علما در آن‌ وقت‌، غالباً اهل‌ عدل‌ و تنزيه‌ و بر عقيدۀ معتزله‌ بودند. 
ابن‌حداد راوی‌ و عالمی‌ مطلع‌ و پارسا بود (خشنی‌، 151؛ ذهبی‌، سير، همانجا). شاگردان‌ و مصاحبانی‌ داشته‌ است‌ كه‌ متأثر از او بوده‌اند و پس‌ از وی‌ روش‌ او را در فقه‌ و كلام‌ دنبال‌ كرده‌اند كه‌ از آن‌ جمله‌اند: ابراهيم‌ بن‌ محمد معروف‌ به‌ ابن‌ البرذون‌، احمد بن‌ موسی‌ التمار، علی‌ بن‌ منصور الصفار، محمد الرّفادی‌، ابن‌ احمد الشركاء و ابوبكر ابن‌ الفمودی‌ و همگان‌ از علمای‌ افريقيه‌ به‌ شمار آمده‌اند (خشنی‌، 214، 215، 216- 219). 
به‌ روزگار ابن‌ حداد، فاطميان‌ به‌ افريقيه‌ درآمدند و به‌ گفتۀ زبيدی‌ كه‌ خود از معاندان‌ فاطميان‌ و شيعيان‌ بود، بر اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ سخت‌ گرفتند. دو تن‌ از بزرگان‌ اصحاب‌ سحنون‌ را كشتند و ندا دادند: اين‌ است‌ سزای‌ پيروان‌ مذهب‌ مالك‌، بر اثر آن‌، ترس‌ بر اهل‌ سنت‌ غالب‌ آمد و جملگی‌ بر ابن‌ حداد گرد آمدند و از او خواستند كه‌ در برابر داعيان‌ حكومت‌ فاطمی‌ تقيّه‌ كنند. او تقيه‌ را نپذيرفت‌ و از كشته‌ شدن‌ نهراسيد و گفت‌ جز دفاع‌ از دين‌ چاره‌ای‌ ندارد و مناظره‌ با داعيان‌ فاطمی‌ را پذيرفت‌. مردم‌ قيروان‌ وضع‌ او را در آن‌ ايام‌، به‌ وضع‌ احمد بن‌ حنبل‌ در ايام‌ «محنة» (ايام‌ سخت‌گيری‌ در عهد مأمون‌ و معتصم‌ بر معتقدان‌ به‌ خلق‌ قرآن‌ ) تشبيه‌ می‌كردند (ص‌ 240-241). به‌ گفتۀ خشنی‌ ابن‌ حداد با ابوالعباس‌ شيعی‌ صنعانی‌ يكی‌ از داعيان‌ فاطمی‌ مناظره‌ كرده‌ و گفت‌وگوهايی‌ را كه‌ با وی‌ داشته‌، برای‌ شاگردانش‌ املا كرده‌ است‌. كتاب‌ مجالس‌ او مجموعۀ اين‌ گفت‌وگوهاست‌ (ص‌ 199-212؛ قس‌: زبيدی‌، همانجا؛ قفطی‌، 2/ 53). چهار مجلس‌ از آن‌ را خشنی‌ نقل‌ كرده‌ (همانجا) و سه‌ مجلس‌ نيز در رياض‌ النفوس‌ مالكی‌ ضبط شده‌ است‌ (سزگين‌، 1(4)/ 32؛ شبوح‌ 2(2)/ 364، حاشيۀ 2). موضوع‌ گفت‌وگو در اين‌ مجالس‌، بيشتر مسائل‌ مورد اختلاف‌ سنّی‌ و شيعه‌ دربارۀ خلفای‌ راشدين‌ و فقه‌ و مبانی‌ اجتهاد است‌. 
در برخی‌ از مآخذ آمده‌ است‌ (ذهبی‌، العبر، 443؛ يافعی‌، 2/ 240؛ ابن‌عماد، 2/ 238) كه‌ ابن‌حداد به‌ مذهب‌ شافعی‌ متمايل‌ شد و ردّی‌ بر المدونۀ سحنون‌ نگاشت‌ كه‌ بر اثر آن‌ مالكيها از وی‌ دوری‌ جستند، ولی‌ پس‌ از مبارزات‌ او با داعيان‌ حكومت‌ فاطمی‌ مجدداً به‌ او روی‌ آوردند. مآخذ اوليه‌ در اين‌ باره‌ ساكتند و لذا صحت‌ آن‌ بعيد است‌، به‌ خصوص‌ كه‌ به‌ گفتۀ خشنی‌ (ص‌ 150) او ردّی‌ بر شافعی‌ نوشته‌ كه‌ خشنی‌ خود آن‌ را ديده‌ است‌. ردّيۀ مذكور خطاب‌ به‌ فقيه‌ شافعی‌ اسماعيل‌ مُزنی‌ (د 264 ق‌/ 878 م‌) است‌، اما مزنی‌ از دادن‌ پاسخ‌ به‌ آن‌ سرباز زده‌ و گفته‌ است‌: هر كس‌ عالم‌ است‌ آن‌ را پاسخ‌ گويد. 

آثار

ابن‌ حداد را تأليفاتی‌ است‌ در فقه‌ و كلام‌ و جدل‌ (خشنی‌، همانجا) از جمله‌: توضيح‌ المشكل‌ فی‌ القرآن‌؛ كتاب‌ المقالات‌؛ كتاب‌ الاستيعاب‌؛ كتاب‌ الامالی‌؛ كتاب‌ عصمة المسلمين‌ (عصمة الدينيين‌: قفطی‌، 2/ 53؛ عصمة النبيين‌: سيوطی‌، 1/ 589، كه‌ ظاهراً نام‌ اخير صحيح‌ است‌)؛ كتاب‌ العبادة الكبری‌ و الصغری‌ [صفدی‌، 15/ 180، 256، به‌ اشتباه‌ اين‌ كتاب‌ را دو كتاب‌ و به‌ نامهای‌ العبادة الكبری‌ و العبادة الصغری‌ ضبط كرده‌ است‌]؛ كتاب‌ الاستواء و كتب‌ ديگر كه‌ در ردّ بر ملحدان‌ است‌ (زبيدی‌، 239). همچنين‌ صفدی‌ (15/ 180) در زمرۀ آثار ابن‌ حداد از كتابی‌ به‌ نام‌ الرّدّ علی‌ الملحدين‌ نام‌ می‌برد، اما محتمل‌ است‌ كه‌ اين‌ عنوان‌، در واقع‌ بخشی‌ از عبارتی‌ باشد كه‌ ديگر مآخذ برای‌ بيان‌ موضوع‌ كتابهای‌ او نوشته‌اند و صفدی‌ آن‌ را در شمار تأليفات‌ او پنداشته‌ است‌. غير از كتاب‌ مجالس‌، هيچ‌ يك‌ از نوشته‌های‌ او باقی‌ نيست‌ (سزگين‌، 1(4)/ 32). 
ابن‌ حداد پسری‌ به‌ نام‌ عبدالله‌ داشت‌. خشنی‌ (ص‌ 151) او را ديده‌ و به‌ پدر مانند كرده‌ است‌. وی‌ گويد: آنگاه‌ كه‌ عبدالله‌ لب‌ به‌ سخن‌ می‌گشود، ديگران‌ را ميل‌ سخن‌ گفتن‌ نبود. 

مآخذ

ابن‌ عماد، عبدالحی‌، شذرات‌ الذهب‌، قاهره‌، 1350 ق‌/ 1931 م‌؛ خشنی‌، محمد ابن حارث، «طبقات‌ علماء افريقية»، همراه‌ طبقات‌ علماء افريقيۀ ابوالعرب‌ تميمی‌، به‌ كوشش‌ محمد بن‌ ابی‌ شنب‌، الجزاير، 1914 م‌؛ ذهبی‌، محمد بن احمد، سير اعلام‌ النبلاء، به‌ كوشش‌ شعيب‌ ارنؤوط و اكرم‌ البوشی‌، بيروت‌، 1984 م‌؛ همو، العبر، به‌ كوشش‌ ابوهاجر محمد السعيد بن‌ بسيونی‌ زغلول‌، بيروت‌، 1985 م‌؛ زبيدی‌، محمد بن حسن، طبقات‌ النحويّين‌ و اللغويّين‌، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1379 ق‌/ 1959 م‌؛ سزگين‌، فؤاد، تاريخ‌ التراث‌ العربی‌، ترجمۀ محمود فهمی‌، رياض‌، 1403 ق‌/ 1983 م‌؛ سيوطی‌، بغيةالوعاة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1962 م‌؛ شبوح‌، ابراهيم‌، «سجل‌ قديم‌ لمكتبة جامع‌ القيروان‌»، مجلة المخطوطات‌ العربية، قاهره‌، ربيع‌ الثانی‌ 1376 ق/ نوامبر 1956 م؛ صفدی‌، خليل‌ بن ایبک، الوافی‌ بالوفيات‌، به‌ كوشش‌ بيرندراتكه‌، بيروت‌، 1399 ق‌/ 1979 م‌؛ قفطی‌، علی‌ بن یوسف، انباه‌ الرواة، به‌ كوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهيم‌، قاهره‌، 1371 ق‌/ 1952 م‌؛ يافعی‌، عبدالله‌ بن اسعد، مرآة الجنان‌، حيدرآباد دكن‌، 1337- 1339 ق‌. 

ابومحمد وكيلی‌
 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: