ابن ابی عمیر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 4 تیر 1399
https://cgie.org.ir/Fa/article/222773/ابن-ابی-عمیر
سه شنبه 23 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
اِبْنِ اَبی عُمَیر، ابواحمد محمد بن ابی عمیر زیاد بن عیسی اَزْدی (د 217ق / 832م)، از محدثان بزرگ امامیه و از اصحاب اجماع در قرن 3ق / 8م كه به درك محضر 3 تن از امامان شیعه (ع) نائل آمد. وی در بغداد اقامت داشت و خدمت امام موسی بن جعفر (ع) رسید و از ایشان حدیث شنید. در برخی از این احادیث، امام او را با كنیۀ ابواحمد خطاب كرده است (نجاشی، 2 / 204). شیخ مفید (ص 86) و شیخ طوسی (الفهرست، 266) میگویند: ابن ابیعمیر، محضر امام كاظم (ع) را درك كرد، ولی از ایشان روایت نكرد. این مطلب با گفتار نجاشی متعارض است. مگر آنكه مقصود، كمی روایات وی از امام (ع) در كتب اخبار باشد (كلباسی، 45). روایات بی واسطۀ ابنابیعُمیر از امام كاظم (ع) در توحید (صدوق، 76، 356، 407) و كمالالدین و تمام النعمة (همو، 2 / 433) و كامل الزیارات (ابن قولویه، 247) بیشك مؤید گفتار نجاشی است. ابن ابی عُمیر محضر امام رضا و امام جواد (ع) را نیز درك و از امام هشتم (ع) مستقیماً روایت كرد (طوسی، همانجا). وی در نزد خاصه و عامه مقامی منیع و منزلتی رفیع داشت و بنابر گفتۀ شیخ مفید (ص 86) معتمدترین و زاهدترین مردم زمانه و در همۀ امور بیهمتای روزگار خود بود. جاحظ، ابن ابی عُمیر را از تندروترین مشایخ شیعه میشمارد (1 / 84). از آنجا كه ابن ابی عُمیر از خواص و نزدیكان امامان شیعه (ع) و از اصحاب سِرّ ایشان بود، محنتهای بسیار دید و روزگاری دراز در زندان هارونالرشید به سر برد. مدت حبس وی را از 4 سال (نجاشی، 2 / 206) تا 17 سال (مفید، همانجا) نوشتهاند و سبب آن را به صورتهای گوناگون بیان كردهاند. بنا بر قولی، علت آن امتناع از پذیرفتن منصب قضا بود كه بعدها به ناچار آن را پذیرفت. به گفتۀ دیگر، بدان سبب او را به زندان انداختند كه میخواستند از مخفیگاههای شیعیان و اصحاب امام موسی كاظم (ع) آگاه گردند (نجاشی، 2 / 205). طوسی (اختیار معرفة الرجال، 591-592) داستان شكنجۀ وی را چنین نقل میكند: مخالفان نزد سلطان (هارون) از محمدبن ابیعمیر سعایت كردند كه وی اسامی تمام شیعیان عراق را میداند. هارون او را احضار كرد و از وی خواست تا آنان را نام برد، وی امتناع كرد. پس هارون دستور داد تا او را برهنه كردند و بین دو نخل آویختند و 100 تازیانه زدند. فضل بن شاذان میگوید: از ابنابیعمیر شنیدم كه گفت: زمانی كه شمار تازیانه به 100 رسید، از درد چنان بیتاب شدم كه نزدیك بود نامهای شیعیان را آشكار سازم، در این حال آوای محمد بن یونس بن عبدالرحمن را شنیدم كه میگفت: ای محمد جایگاهت را در نزد خداوند تعالی به یاد آور. من از این سخن نیرو گرفتم و شكیبایی ورزیدم و سپاس خدای را كه اقرار نكردم. فضل بن شاذان میافزاید: از پدرم شنیدم كه میگفت در عهد هارون عباسی ابن ابی عمیر را 120 ضربه چوب زدند و مباشر آن سندی بن شاهك شحنۀ بغداد بود. سپس او را حبس كردند و او برای رهایی خود 000‘121 درهم داد. بعد از هارون در زمان خلافت مأمون تا هنگامیكه امام علی بن موسی (ع) حضور داشت، او و دیگر شیعیان در امان بودند، اما بعد از شهادت ایشان، وی دستگیر و زندانی شد و رنج بسیار برد و هر آنچه داشت به تاراج رفت.ابن ابی عمیر در فضل و علم به مرتبهای رسیده بود كه مشایخ او را بسیار گرامی و بزرگ میداشتند و همواره اطراف او را میگرفتند (طوسی، همان، 592). از نام تألیفات وی چنین برمیآید كه در فقه، حدیث، كلام و مغازی تبحر داشته است. طوسی (همان، 589-591) از علیبن حسین فضّال نقل میكند كه ابنابیعمیر از یونس بن عبدالرحمن افقه، اصلح و افضل بود، اما خود طوسی در آنجا كه اسامی طبقۀ سوم از اصحاب اجماع را ذكر میكند (همان، 556) یونس و صفوانبن یحیی را فقیهترین ایشان میشمارد. ابن طاووس (صص 123، 124) به استناد روایتی از كتاب من لایحضره الفقیه (صدوق، 2 / 269) ابن ابی عمیر را منجم دانسته كه با توجه به مخدوش بودن روایت مزبور از جهت سند و متن، چنین نسبتی درست نیست (نك : برقی، 349؛ مجلسی، 55 / 273).ابن ابی عمیر با آنكه روزگاری را در صحبت مشایخ اهل تسنن به سر برد و از ایشان احادیث بسیار شنید، اما فقط از طرق راویان امامی نقل حدیث كرد (طوسی، همان، 590-591). نام وی در بسیاری از اسناد روایی كه بالغ بر 645 مورد میشود، آمده است (خویی، 14 / 286). مشایخ وی بسیارند كه بعضی از آنان عبارتند از: ابوایوب خزّاز، ابوبصیر، ابن اُذَینه، ابن سَنان، ابان بن تَغْلِب، ابان بن عثمان، اسحاق بن عَمّار، بُكَیر بن اَعْین، جُمیل بن دَرّاج، حَمّاد بن عیسی، حمّاد بن عثمان، حنان بن سدیر، رفاعَه، عبدالله بن بكیر، عبدالله المغیرة، كردَویه، مرازم بن حكیم، معاویة بن عمّار، معاویة بن وهب، وهب بن عبد ربّه و بسیاری دیگر.بعضی از راویان حدیث وی عبارتند از: ابوجعفر و ابوعبدالله برقی، احمدبن محمد بن عیسی، احمدبن هلال، حسن بن محمد بن سَماعه، حسین بن سعید، عبدالله بن عامر، علی بن سندی، علیبن مهزیار، فضل بن شاذان، محمد بن خالد برقی، معاویة بن حكیم، یعقوب بن یزید و دیگران (نك : خویی، 14 / 287، 288؛ اردبیلی، 2 / 51-56).چنانكه گفته شد ابن ابی عُمیربه درك 3 تن از ائمۀ شیعه (ع) نائل شد، ولی هیچ یك از رجالشناسان وی را از اصحاب امام صادق (ع) به شمار نیاوردهاند، بلكه در بیشتر روایات وی با یك یا دو واسطه از امام صادق (ع) نقل میكند. این اشتباه از اینجا ناشی شده كه ابن ابی عمیر، همنام یكی از راویانی است كه در زمان امام كاظم (ع) درگذشته است (نك : كلینی، 7 / 126). بعضی از رجالشناسان روایتهای این دو را خلط كردهاند و برخی احادیث نقل شده از امام صادق (ع) را به وی نسبت داده و آنها را «مُرْسَل» (= حدیثی كه از سلسلۀ روات آن یك یا دو تن حذف شده باشند) دانستهاند (طوسی، همان، 143؛ همو، تهذیب، 1 / 274، 2 / 55، 370، 5 / 447؛ كلینی، 3 / 420 و 443)، اما به نظر میرسد روایتهای مزبور از ابن ابی عمیر غیر معروف بوده و مُسْنَدند (شوشتری، 7 / 508-510؛ خویی، 14 / 276، 277؛ قس: اردبیلی، 2 / 50؛ مامقانی، تنقیح المقال، 2 / 61، 63، 64).
وی از مشایخی است كه علمای امامیه در صحت اخباری كه از او روایت شده است، اجماع كردهاند. طوسی (همان، 556) دربارۀ طبقۀ سوم اصحاب اجماع میگوید: امامیه اجماع كردهاند كه اگر رجال سندی تا اسماء یكی از افراد این گروه شرایط صحت را دارا باشد، این حدیث صحیح است. نجاشی (2 / 206) سبب اعتماد علمای امامیه به مراسیل ابن ابیعمیر را چنین بیان میكند: ابن ابیعمیر بعد از نابود شدن كتابهایش، از حفظ حدیث میگفت، لذا اصحاب ما به مراسیل وی اعتماد میكنند. شیخ طوسی در العُدّة در باب تعادل و تراجیح (صص 386، 387) میگوید: اگر یكی از راویان، خبر خود را با اِسناد و دیگری با ارسال ذكر كرده باشد، در راوی خبر مُرسَل دقت میكنیم، هرگاه وی از كسانی باشد كه فقط از ثقه نقل میكنند، این دو خبر بر یكدیگر ترجیح ندارند. ازاینروست كه امامیه بین روایات محمد بن ابی عمیر و صفوان بن یحیی ... با روایات مُسندی كه دیگران نقل میكنند فرقی قائل نمیشوند. اكثر فقها و رجالشناسان بر این عقیده رفتهاند و حتی مامقانی (مقباس الهدایة، 70) ادعای تواتر این اجماع منقول را كرده است. گروه دیگری از متأخرین میگویند: از نقل اجماعكشّی چنین فهمیده میشود كه هر حدیثی كه یكی از 18 تن اصحاب اجماع روایت كرده باشند، اعتبار حدیث صحیح را دارد، اعم از اینكه مرسل باشد یا مسند، ثقه باشد یا ضعیف و یا مجهول، به شرط آنكه رجال سند تا راوی صحیح باشند (حرّ عاملی، 20 / 80، 81). برخی دیگر میگویند: فرقی بین مراسیل وی و دیگر ثقات نیست و در مواردی اصحاب اجماع از جمله ابن ابی عمیر از ضعفا نقل حدیث كردهاند (حلی، 43) و قول شیخ طوسی اجتهاد شخصی است. همچنین اجماعِ ادعا شده اجماع بر یك حكم شرعی است و اصلش به قول طوسی برمیگردد، و در اصول فقه ثابت شده است كه اجماع منقول به وسیلۀ خبر واحد حجیت ندارد. بنابراین اجماع منقول از طوسی نمیتواند ملاك عمل قرار بگیرد (خویی، 1 / 59- 69).
ابن ابی عمیر از جمله مشایخ پركار امامیه است. ابنبَطّه شمار مصنفات وی را 94 ذكر كرده كه بیشتر آنها در حیات خود وی نابود شده است. در سبب آن چنین گفتهاند: خواهرش در زمانی كه وی در زندان بود، كتابهایش را زیر خاك پنهان كرد تا اینكه پوسید. به روایتی دیگر، كتابها را در غرفهای نهاد و آب باران به آن راه یافت و كتابها را از بین برد (نجاشی، 2 / 206) بنابر نقل طوسی (اختیار معرفة الرجال، 590) بعد از شهادت امام رضا (ع) كتابهای ابن ابی عمیر به تاراج رفت و وی ناگزیر آنچه را از حفظ داشت، در 40 مجلد گردآورد و آنها را النّوادر نامید. بعضی از كتابهای وی كه فقط نامی از آنها باقی است عبارتند از: المغازی، الكفر و الایمان، البداء، الاحتجاج فی الامامة، الملاحم، النّوادر، یوم و لیلة، التوحید و تعدادی كتابهای فقهی (نجاشی، 2 / 206، 207؛ طوسی، الفهرست، 266).
ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم، قم، 1363ش؛ ابن قولویه، جعفربن محمد، كامل الزیارات، به كوشش عبدالحسین امینی، نجف، 1356ق / 1937م؛ اردبیلی، محمدبن علی، جامع الرواة، بیروت، 1403ق / 1983م؛ برقی، احمدبن محمد، المحاسن، به كوشش سید جلال حسینی، تهران، 1342ش؛ جاحظ، عمروبن بحر، البیان و التبیین، به كوشش حسن السندویی، قاهره، 1351ق / 1932م؛ حرّ عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، به كوشش محمد رازی، بیروت، 1389ق / 1969م؛ حلی، جعفربن حسن، المعتبر، چاپ سنگی، تهران، 1318ق؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1403ق / 1983م؛ شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، تهران، 1387ق؛ صدوق، محمدبن علی، التوحید، به كوشش هاشم حسینی و علیاكبر غفاری، قم، 1398ق؛ همو، كمالالدین و تمام النعمة، به كوشش علیاكبر غفاری، تهران، 1390ق؛ همو، من لایحضره الفقیه، به كوشش علیاكبر غفاری، قم، 1404ق؛ طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، به كوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ همو، تهذیب الاحكام، به كوشش حسن موسوی، بیروت، 1401ق / 1981م؛ همو، عدّة الاصول، به كوشش محمد مهدی نجف، قم، 1403ق؛ همو، الفهرست، به كوشش محمود رامیار، مشهد، 1351ش؛ كلباسی، ابوالهدی، سماء المقال، به كوشش محمدعلی روضاتی، قم، 1372ق؛ كلینی، محمدبن یعقوب، الفروع من الكافی، به كوشش علیاكبر غفاری، تهران، 1388ق؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1352ق / 1933م؛ همو، مقباس الهدایة (پیوست تنقیح المقال)؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403ق / 1983م؛ مفید، محمدبن محمد، الاختصاص، به كوشش علیاكبر غفاری، قم، مؤسسۀ نشر الاسلامی؛ نجاشی، احمدبن علی، الرجال، به كوشش محمد جواد نائینی، بیروت، 1408ق / 1988م.
احمد بادکوبه هزاوه
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید