شعر

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • آبستنی | آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفۀ او تا هنگام زادن حمل می‌کند.
  • آبجی نسا | آبْجیْ نِسا، از نمایشهای شادی‌آور زنانه، رایج در مناطق مختلف ایران. نمایش، روایت آهنگینِ دختر دَم بختی است که به جوانی هم سن و سال خود ــ که البته وضع مالی خوبی هم ندارد
  • آبجی گل بهار | آبْجیْ گُلْ بَهار، از نمایشهای شادی‌آور زنانه که در بیشتر مناطق ایران اجرا می‌شده است. این نمایش زنانه که در مقایسه با برخی نمونه‌ها، کوتاه‌تر است،
  • آجیل | آجیل، تنقّل و مزه‌ای از مجموعۀ دانه‌ها و میوه‌های خشک (خشکبار) با پوست و بی‌پوست. اجزاء اصلی تشکیل‌دهندۀ آجیل بادام، پسته، فندق، نخودچی، تخمۀ کدو، تخمۀ هندوانه و گردو ست.
  • آش | آش، هر نوع خوراک پختنی، و خوراک مخصوص و رقیقی که با بنشن و سبزی، و گاه نیز با آرد و گوشت می‌پزند و به آن چاشنیهای گوناگون می‌زنند.
  • آلو | آلو، از گیاهان و میوه‌های بومی و معروف در ایران با مصارف متعدد خوراکی، درمانی و فرهنگی. انواع درختان و درختچه‌های مرتبط با این جنس در ایران ...
  • آهو | آهو، یا غزال، از چهارپایان علف‌خوار که به‌سبب ویژگیهای ظاهری بسیار مورد توجه انسان بوده است. در فرهنگ ایرانی به‌ویژه در امثال و حکم، داستانهای عامیانه، افسانه‌ها و ترانه‌ها آهو و ویژگیهای منسوب به آن از مضامین پربسامد به‌شمار می‌رود.
  • ابوالفضل (ع) | ‌اَبوالْفَضْل (ع)، عباس بن علی بن ابی‌طالب (ع) و فرزند ام‌البنین، و برادر و همراه امام حسین (ع) در واقعۀ کربلا.
  • اتل متل | اَتَلْ مَتَل، از بازیهای قدیمی و کودکانۀ ایرانی همراه ترانه‌ای آهنگین. برای اجرای این بازی ــ که شکلی نمایشی دارد ــ کودکان کنار هم می‌نشینند
  • احمدا | اَحْمَدا، نوعی شعر عامه‌پسند، بدیهه، متوسط و قافیه‌دار. دهخدا آن را شعر بد، بی‌معنی، بی‌وزن و بی‌قافیه، و «احمدا گفتن» را شعر سخیف و بی‌معنی گفتن می‌داند
  • احیا | اِحْیا، مراسم ویژۀ هر یک از شبهای 19، 21 و 23 ماه رمضان. در باور شیعیان احتمال داده شده که یکی از این 3 شب، «شب قدر» است.
  • ادبیات جاده ای | اَدَبیّاتِ جادّه‌ای، گونۀ خاصی از ادبیات شفاهی که به صورت دو بیتی، تک بیت، جملات کوتاه پندآمیز و کلمات قصارگونه با مفاهیم متفاوت در پشت یا درون خودروها، به‌ویژه خودروهای بیابانی نوشته می‌شود.
  • ادبیات داستانی عامیانه | اَدَبیّاتِ داسْتانیِ عامیانه، عنوان کلی برای همۀ روایتهای تخیلی، سرگرم‌کننده و آموزنده که در قالب نظم و نثر به صورت مکتوب یا شفاهی در کنار ادب رسمی در میان مردم رواج دارد.
  • ادبیات شفاهی | اَدَبیّاتِ شَفاهی، میراث معنوی و سنتهای داستانی، غیرداستانی و نمایشی مردم که عمدتاً به شکل شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.
  • ادبیات کودکان | اَدَبیّاتِ کودَکان، مجموعۀ آثار کتبی و شفاهی که به نظم و نثر برای کودکان و نوجوانان و متناسب با زبان و سن آنها پدید آمده است و جنبه‌های تخیلی دارد.
  • اژدها | اِژْدِها، هیولایی افسانه‌ای که معمولاً به صورت سوسمار یا مار غول‌پیکر فلس‌دار، با بال خفاش‌مانند، نَفَس آتشین و دُم نوک‌تیز مجسم می‌شود.
  • اسفندیار | اِسْفَنْدیار، فرزند گشتاسب، و از پهلوانان بزرگ حماسۀ ملی ایران. او با پذیرش دین زردشتی از مبلغان و مروجان اصلی این دین شد، برای گسترش آن جنگهای فراوانی کرد و سرانجام، در زابل به دست رستم (با راهنمایی سیمرغ) کشته شد.
  • اسکندر | اِسْکَنْدَر، یا اسکندر سوم (356-323 ق‌م)، فرزند فیلیپ دوم مقدونی، در منابع اسلامی مشهور به اسکندر مقدونی، یا اسکندر رومی، یا اسکندر ذوالقرنین؛ از سرداران و پادشاهان بلند آوازۀ تاریخ جهان باستان و فاتح گسترۀ پهناوری از کرانۀ خاوری مدیترانه تا فراسوی رود سند.
  • اشکنه | اِشْکِنه، از غذاهای آسان و زودپخت، از دستۀ تریدها، که تقریباً در تمامی مناطق ایران رواج دارد. پخت و استفاده از این خوراک در ایران دارای ریشه‌ای کهن است و با توجه به نحوۀ کشیدن آن (ترید)، به نظر می‌رسد از غذاهای بومی ایران‌زمین بوده
  • اشعار عامیانۀ ایران | اَشْعارِ عامیانۀ ایران (در عصر قاجاری)، اثری از والنتین الکسیویچ ژوکوفسکی (1858- 1918م)، ایران‌شناس روسی، در اواخر سدۀ 19 م / 13 ق.
  • افتخارنامۀ حیدری | اِفْتِخارْنامِۀ حِیْدَری، منظومه‌ای حماسی ـ دینی، از میرزا مصطفى، متخلص به صهبا و ملقب به افتخارالعلما...
  • افطاری | اِفْطاری، هرگونه خوراکی و نوشیدنی که روزه‌دار با آن روزۀ خود را می‌گشاید.
  • الاکلنگ | اَلّاکُلَنْگ، از بازیهای سنتی خردسالان ایران. کهن‌ترین سندی که در آن به بازی الاکلنگ اشاره شده، و دربارۀ خاستگاه آن سخن رفته، آثارالباقیۀ بیرونی است. بیرونی ساخت و کاربرد الاکلنگ را به دورۀ پادشاهی جمشید پیشدادی منسوب کرده است.
  • امثال و حکم | اَمْثال و حِکَم، عنوان کتاب معروف علی‌اکبر دهخدا (1259-1334 ش / 1880- 1956 م) فرهنگ‌‌نویس، پژوهشگر فرهنگ عامه، شاعر و نویسندۀ معاصر.
  • امیری | اَمیری، از بومی‌سروده‌های رایج طبری، در قالب دوبیتی و رباعی و نام یکی از مقامهای آوازی موسیقی مازندران.
  • انار | اَنـار، میوۀ درختی از تیرۀ موردیها یا پونیكاسه، و از جنس پونیكا و گونۀ گراناتوم (گل گلاب، 232؛ ثابتی، 50).
  • انوشیروان | اَنوشیرْوان، یا انوشروان، نوشین‌روان، تلفظ فارسی اَنوشک‌روان (به زبان پهلوی) به معنی دارای روان بی‌مرگ یا روان جاویدان
  • اوسانه | اوسانه، عنوان رساله‌ای کوتاه دربارۀ اهمیت شناخت و مطالعۀ اشعار و ترانه‌های عامیانه از صادق هدایت. این رساله نخستین‌بار در 1310 ش در مجلۀ آریان‌کوده در تهران منتشر شد.
  • باباطاهر همدانی | باباطاهرِ هَمَدانی، شاعر و عارفِ نامی، مشهور به «عریان» (ح 360-450 ق / 971- 1058 م) که شرح حالِ افسانه‌‌وار و اشعار و آثار او تأثیری فراوان در توده‌های مردم گذاشته است.
  • باد | بـاد، یکی از عنـاصر طبیعت، همچنین نـام یکی از ایـزدان ایران باستان و از مهم‌ترین پدیده‌های باورساز در اساطیر، ادبیات، فرهنگ و اندیشۀ ایرانی.
  • باران خواهی | آیینهایی که در دوره‌های خشک‌سالی اجرا می‌شود و عمدتاً حالت نمایشی دارند و به آن تمنای باران، طلب باران، و یا استسقا نیز می‌گویند.
  • باغ | محوطه‌ای غالباً محصور، ساختۀ انسان با بهره‌گیری از گل و گیاه، درخت، آب و بناهای ویژه که بر قواعد هندسی و باورها مبتنی است.
  • بدیع الزمان نامه | از منظومه‌های عاشقانۀ ادب عامه، که شاعری شیعی و ناشناس آن را در 291‘ 3 بیت و در بحر متقارب، در 1007 ق / 1598 م سروده است.
  • بانو گشسب نامه | ، منظومه‌ای پهلوانی در بحر متقارب مثمن، مشتمل بر حدود 000‘1 بیت، در شرح برخی از نبردهای بانوگشسب، مشهور به «سوار»، یکی از دختران رستم، همسر گیو و مادر بیژن.
  • بالوره | آواز و چامه‌ای مشهور در کردستان. این آواز را زنان و دختران عمدتاً در مراسم سوگ به طور گروهی می‌خوانند و اجرا می‌کنند.
  • بایاتی | یکی از گونه‌های شعری رایج در ادبیات شفاهی آذربایجان.
  • بحر طویل | اصطلاحی در حوزۀ شعر و ادب با دو مفهوم: نخست، یکی از اوزان عروضی در شعر عربی؛ و دوم، عنوانی برای یکی از قالبهای شعر فارسی که بحر طویل عامیانه نامیده می‌شود.
  • بختیارنامه | یا ده وزیر، از داستان‌واره های کهن ایرانی با بن‌مایۀ اصلی داستان‌گویی با هدف به تعویق انداختن زمان مرگ و مهلت خواستن برای اثبات بی‌گناهی.
  • برزونامه | از بزرگ‌ترین منظومه‌های پهلوانی به زبان فارسی که به تقلید از شاهنامه سروده شده است.
  • برفی کردن | یـا جشن برفی، از کهن‌آیینهای زمستانی در بسیاری از نقاط سردسیر ایران و برخی کشورهای همسایه مانند افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان.
  • بلوط، درخت | گروه بزرگی از درختان و درختچه‌های همیشه سبز یا خزان‌برگ خودروی جنگلی.
  • بنفشه | گیاهی با گلهای زیبا و رنگارنگ، عموماً به رنگ بنفش و گاه معطر.
  • بوق | سازی بادی، مارپیچی‌شکل و دارای امتدادی مخروطی.
  • بهار، فصل | یا به‌صورت متداول باهار، فصل اول از فصلهای چهارگانۀ سال.
  • بهاره | نام یکی از نغمه‎ها و ترانه‎های کردی.
  • بهرام و گلندام | از منظومه‌های عاشقانه، اثر امین‌الدین محمد صافی سبزواری. این منظومه در میان مردم رواج و شهرتی فراوان دارد.
  • بهشت | سرای ابدی و جایگاه نیکوکاران پس از مرگ.
  • بهمن نامه | منظومه‌ای پهلوانی که ایرانشاه (ایرانشان) بن ابی‌الخیر آن را براساس داستانهای کهن ایرانی در اواخر سدۀ 5 ق یا اوایل سدۀ 6 ق سروده.
  • بیت خوانی | نوعی شعرخوانی فردی یا گروهی که در مجالس عروسی، و نیز ختنه‌سوران، با آهنگ خاص و متناسب با موسیقی مقامی هر منطقه خوانده می‌شود.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: