تربیت و مربیان تربیتی / آیت‌الله‌العظمی مجتبی تهرانی ـ بخش ششم

1393/12/16 ۱۰:۱۱

تربیت و مربیان تربیتی / آیت‌الله‌العظمی مجتبی تهرانی ـ بخش ششم

بحث ما این بود که اگر کسی قصد دارد دیگری را تربیت کند، شرطش این است که ابتدا خودش مؤدّب شده باشد تا این تأدیب اثرگذار باشد. انبیا و اولیا هم می‎گویند: باید نفوس (به معنای قوای سه‌گانة‎ درون انسان: وهم، شهوت و غضب) را مؤدّب به آداب الهی کنیم. انسان باید اعمالش را بر طبق دستورات الهی انجام دهد؛ چون اعمال ظاهری ما که از اعضا و جوارح صادر می‎شود، صورت باطنی ما را می‏سازد؛ یعنی همان صورت ملکوتی غیبی که فعلاً از ما پنهان و برای اولیای خدا عیان است و در عوالم دیگر (مثل برزخ و قیامت)، ظاهر می‎شود. انسانها در برزخ و قیامت، به همان صورت باطنی که با اعمالشان ساخته‏اند، محشور می‎شوند.

 

 

بحث ما این بود که اگر کسی قصد دارد دیگری را تربیت کند، شرطش این است که ابتدا خودش مؤدّب شده باشد تا این تأدیب اثرگذار باشد. انبیا و اولیا هم میگویند: باید نفوس (به معنای قوای سه‌گانة درون انسان: وهم، شهوت و غضب) را مؤدّب به آداب الهی کنیم. انسان باید اعمالش را بر طبق دستورات الهی انجام دهد؛ چون اعمال ظاهری ما که از اعضا و جوارح صادر میشود، صورت باطنی ما را می‏سازد؛ یعنی همان صورت ملکوتی غیبی که فعلاً از ما پنهان و برای اولیای خدا عیان است و در عوالم دیگر (مثل برزخ و قیامت)، ظاهر میشود. انسانها در برزخ و قیامت، به همان صورت باطنی که با اعمالشان ساخته‏اند، محشور میشوند.

 

اقسام ادب

ادب بر دو گونه است: ادب سرّ (باطن) و ادب ظاهر. ادب سرّ یعنی طهارت دل و ادب ظاهر، یعنی حفظ اعضا و جوارح از گناه، به این معنا که انسان مراقب باشد تا گناه نکند. در باب ادب باطن، تطهیر قلوب و تهذیب خُلق مطرح است. نکته اساسی این است که این دو تحقق پیدا نمیکنند مگر به ادب ظاهر. بین ادب سرُ و ادب علانیه رابطه مستقیم وجود دارد. به این معنا که اگر کسی ادب علانیه نداشته باشد، محال است به ادب سر راه پیدا کند، یعنی تا انسان حدود الهی را حفظ نکند، عملاً به سوی قرب به خداوند، که اثر تطهیر باطن است، راه پیدا نمیکند. یکی از زیانهای عدم رعایت ادب ظاهر، این است که سدّ راه قرب به حق تعالی می‏شود.

علی(ع) فرمود: «اقرب العباد الی الله تعالی، اقوَلهم للحق و ان کان علیه، و اعملهم بالحق و ان کان فیه کُرْه: نزدیکترین بندگان به خدا، کسی است که از نظر گفتاری، مقیّدتر است که خلاف نگوید، اگرچه به ضرر خودش باشد. و مقیّدتر است که عملش مطابق با حق باشد.» یعنی عملی که انجام می‏دهد، دستور الهی است، نه اینکه عمل به حق بکند. دنبال آن نیست که راهی پیدا کند تا کاری را مباح کند، بعد آن را انجام دهد! میگردد، آنچه واقعاً دستور الهی است و در آن هیچ نوع شبههای نیست، پیدا می‏کند. کیفیت مهم است. دنبال این نیست آنچه را مطابق هوای نفسش است، توجیه کند. آن کاری را که در آن هیچ شبهه‏ای نیست، عمل می‏کند. اگرچه میدانم که اگر این کار را انجام دهم خوشم نمیآید، ولی چون حق است عمل میکنم.

 

زیان‏ تخلف از روش الهی

به یکی دو تا از ضرر و زیانهای مترتب بر کسانی که از روش الهی تخلف میکنند، اشاره میکنم. بدتر از همه این است که وقتی از آنچه رضای خدا در آن بود تخلف کرد، مغبوض حق تعالی می‏شود و در معرض خشم پروردگار قرار میگیرد.

مطلب دیگری که اهل معرفت مطرح میکنند، این است: کسی که حدود الهی را حفظ نکند، از دیوان صدّیقین خارج میشود و در دیوان ظالمان قرار میگیرد. صدّیقین یعنی کسانی که مقیّدند صدق در عمل داشته باشند. مقیّد هستند با صدق در اعمال، گفتار و رفتارشان، خودشان را مورد پسند خدا قرار دهند. البته صدّیقین مراتب دارند. امام باقر(ع) فرمود: «و تزین لله عز و جل بالصدق فی الاعمال: با صدق در عمل، خودت را برای خدای عز و جل بیارای»؛ یعنی صدق در عمل، آرایش است برای عبد، تا مورد پسند ربّش قرار بگیرد.

حالا ظالمان را میگویم: «و من یتعدّ حدود الله و اولئک هم الظالمون: هر که از مرزهای الهی بگذرد، از ستمگران است.» این هم برای داخل شدن در دیوان ظالمین! قال رسول الله(ص): «ان الله قد حدّ لکم حدوداً فلا تعتدوها: خدا برای شما مرز قرار داده است، از این مرزها تجاوز مکنید.» بالأخره عدم رعایت ادب ظاهری و حدود الهی، خروج از دیوان صدّیقین و ورود در دیوان ظالمین را به همراه دارد.

 

مرزشناسی و مرزداری الهی

اگر بخواهیم ادب الهی را خلاصه کنیم، معنایش مرزشناسی و مرزداری الهی است. «مرزشناسی» یعنی احکام الهی را یاد بگیریم که چه چیز حلال است و چه چیز حرام. «مرزداری» یعنی حکم را بلد است و به آن عمل میکند. مرزداری یعنی عمل به احکام الهی. ادب الهی عبارت از مرزشناسی و مرزداری الهی است.

اگر کسی بخواهد مؤدّب به آداب الهی بشود، راهش فقط همین است که مرزشناس و مرزدار الهی شود: احکام الهی را بشناسد و به آنها عمل کند. کسی با ترک واجبات و عمل به محرّمات، راهی به سوی معنویّت پیدا نخواهد کرد. راه منحصر است به همین که گفتم. راه به سوی معنویّت و سوی قرب الهی، فقط به همین است: مرزشناسی الهی و مرزداری الهی؛ همین راهی که انبیا گفتند.

 

اولین گام مکتب انبیا

مکتبی غیر از مکتب انبیا، باطل محض است و هیچ راهی به سوی حق ندارد. اولین گام در مکتب انبیا این است که انسان ظاهرش را با ظاهر آنها تطبیق دهد، تا راه به سوی باطن آنها پیدا کند. ظاهرمان را با ظاهر پیغمبر اکرم(ص) تطبیق بدهیم. نگاهش چطوری بود؟ چه چیز را نگاه میکرد و چه چیز را میگفت حرام است؟ چه آهنگهایی را می‏شنید و چه آهنگهایی را میگفت حرام است؟ چه حرفهایی را میزد و چه حرفهایی را نمیزد؟ دست و پا و ظاهرش چطور بود؟ در مکتب انبیا اولین گام این است: تطبیق دادن ظاهر خودمان با ظاهر انبیا. خود انبیا هم روی همین تأکید می‏کردند. تا آنجا که راه پیدا کنید به سوی باطنی که انبیا داشتند.

مگر هرکسی میتواند به باطن پیغمبر اکرم(ص)و امثال اینها راه پیدا کند؟ اصلاً و ابدا. اول باید ظاهر خود را با ظاهر آنها تطبیق داد، یعنی مرزشناسی و مرزداری الهی. مرزهای الهی را انبیا به ما گفتند و خودشان هم به اینها عمل میکنند. انبیا هم مرزشناس هستند و هم مرزدار. اینها الگو هستند، پیغمبر اکرم(ص) اُسوه بود، در بین مردم هم زندگی می‏کرد. ما هم هیچ عذری نداریم، چون پیغمبر عین ماست، تمام قوای درونی که در ما وجود دارد، در او هم همان بود: واهمه داشت، شهوت داشت و غضب هم داشت. هیچ عذری هم نمیتوانیم بیاوریم.

حالا سراغ ادب باطن میرویم. اول ادب قلب بود که در آینده بحث می‏کنم. قلبمان را چطوری ادب کنیم؟ با مقدمهای که گفتم، جا دارد ببینیم تطهیر قلب به چیست که ادب قلب به تطهیر آن است. علی(ع) فرمود: «زکی قلبک بالادب کما یزکی النار بالحطب: دلت را با ادب پاک کن؛ [همچنان که هیزم با آتش پاک می‌شود].

 

توسّل

علی(ع)نماز ظهر را در مسجد خواند. بیرون که آمد، پرستاران زهرا(س)را دید که سراسیمه و دوان‌دوان میآیند. در تاریخی دیدم که گریان بودند و وحشت‌زده. علی(ع)چشمش به آنها افتاد، گفت: «چه شده است؟ ما لی اراکنّ متغیرات الوجوه و الصور: چرا چهره شما را این طور درهم میبینم؟» گفتند: «زودتر خودت را به زهرا برسان، گرچه بعید میدانیم که او را زنده درک کنی.» علی(ع)خودش را با عجله به خانه رساند. وارد حجره شد، دید زهرا در بستر است، نشست و سرش را به دامن گرفت، گفت: «زهرا، با من صحبت کن.» جواب نیامد؛ «ای دختر پیغمبر، با من صحبت کن.» جواب نیامد. «ای دختر کسی که زکات را برای فقرا به اطراف ردائش پخش میکرد»، شروع کرد خصوصیّات پیغمبر را مطرح کرد؛ ولی جوابی نیامد. بالاخره گفت: «فاطمه! با من سخن بگو، من پسر عمّویت علی هستم.» مینویسند تا اسم علی را شنید، چشمانش را باز کرد. هر دو شروع کردند به گریستن.

اسماء بنت عمیس می‌گوید: وقتی حضرت زهرا به من گفت: «کمی آب بیاور.» آوردم، وضو گرفت. در روایتی آمده است غسل کرد، بعد خودش را خوشبو کرد، جامه نو پوشید. بعد گفت: «برو آن سهم حنوط من را بیاور» و برای اسماء نقل کرد که: «هنگام وفات پدرم، پیغمبر، جبرئیل آمد و برایش از بهشت کافور و حنوط آورد. پدرم آن را سه قسمت کرد: یکی را خودش برداشت، یکی برای من گذاشت و یکی هم برای علی. برو سهم من را بیاور.» من رفتم، حنوط را آوردم. گفت: «این را بگذار بالای سرم.» در بستر بود، پاهایش را به سمت قبله کشید. جامه‌ای هم به روی صورت کشید و فرمود: «یک ساعت صبر کن، بعد من را صدا بزن، اگر دیدی جوابت را ندادم، برو علی را خبر کن و بدان که به پدرم ملحق شدم.»

اسماء می‌گوید: صبر کردم، بعد صدا زدم: «ای دختر مصطفی!» دیدم جواب نمی‌دهد. «ای دختر بهترین فرزندان آدم!» جواب نمی‌دهد. جامه از رویش برداشتم، دیدم به پدر ملحق شده است. شروع کردم به بوسیدن. گفتم: «آنگاه که پدرت را ملاقات کردی، سلام اسماء را به او برسان.» در این هنگام حسنین وارد شدند، گفتند: «چرا مادر در این حال است؟» گفتم: «به خواب رفته.» گفتند: «الآن وقت خوابیدن مادر ما نیست.» حسن آمد خودش را انداخت، صورت مادر را می‌بوسید. می‌گفت: «مادر! من پسرت حسن هستم، با من سخن بگو قبل از آنکه روح از بدنم برود.» حسین صورت روی پای مادر گذاشت و آن را می‌بوسید، می‌گفت: «مادر! من حسین تو هستم، با من صحبت کن قبل از اینکه قلبم شکافته شود.»

روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: