بحث ما درباره تربیت بود. عرض شد اگر انسان بخواهد شخص دیگری را تربیت کند، شرط اساسیاش این است که ابتدا خود را در جمیع ابعاد وجودی مؤدّب به آداب الهی سازد و بعد برای دیگران مربّی باشد. در جلسه گذشته گفتیم: در تعابیر اهل معرفت آمده است: «حُسن ادب قلب» و «سوء ادب قلب». میشود گفت آنها «حُسن و سوء ادب» را در مسأله قلب متمرکز کردهاند، ولی همان طور که عرض کردم من این بحث را توسعه دادم و گفتم: «حسن و سوء ادب» تنها مربوط به قلب نیست، بلکه جمیع ابعاد وجودی انسان، چون عقل و قلب و نفس و تمام اعضاء و جوارحش را در برمیگیرد.
«حسن ادب» و «سوء ادب» که راجع به قلب مطرح میشود، فی نفسه به چه معناست؟ میگویند: «حُسن ادب»، یعنی آن هیأت حسنهای که سزاوار است کار و رفتار انسان بر آن واقع شود. حُسن و قُبح از مسائلی است که «عقل عملی» آن را ادراک میکند. عقل مثلاً میگوید: «عدل حَسن و زیباست، ظلم زشت و قبیح است.»
بحث ما راجع به تأدیب انسان در تمام ابعاد وجودیاش بود. بُعد عقلی، نفسی و اعضا و جوارحی و به ادب قلب رسیدیم که گفته شد انسان، باید قلبش را ادب کند، ادب قلب هم به تطهیر آن است و تطهیر قلب، یعنی تخلیّه قلب از جمیع ماسوی الله.
بحث ما این بود که اگر کسی قصد دارد دیگری را تربیت کند، شرطش این است که ابتدا خودش مؤدّب شده باشد تا این تأدیب اثرگذار باشد. انبیا و اولیا هم میگویند: باید نفوس (به معنای قوای سهگانة درون انسان: وهم، شهوت و غضب) را مؤدّب به آداب الهی کنیم. انسان باید اعمالش را بر طبق دستورات الهی انجام دهد؛ چون اعمال ظاهری ما که از اعضا و جوارح صادر میشود، صورت باطنی ما را میسازد؛ یعنی همان صورت ملکوتی غیبی که فعلاً از ما پنهان و برای اولیای خدا عیان است و در عوالم دیگر (مثل برزخ و قیامت)، ظاهر میشود. انسانها در برزخ و قیامت، به همان صورت باطنی که با اعمالشان ساختهاند، محشور میشوند.
در روایتی از امام علی(ع) است: «من أجهد نفسهُ فی إصلاحها سعد:۱ اگر کسی بکوشد که نفسش را اصلاح کند، سعادتمند میشود.» اصلاح نفس یعنی تربیت و تأدیب نفس به آداب الهی. حضرت در روایت دیگری میفرماید: «من أهمل نفسهُ فی لذّاتها شقی:۲ کسی که نفسش (یعنی شهوت و غضبش) را در لذات رها کند، بدبخت میشود.»
بحث ما راجع به تربیت و مربّیان بود. گفته شد کسانی که قصد دارند دیگران را تربیت کنند، باید شروطی را رعایت کنند: شرط اول اینکه باید خودشان مؤدّب به آداب الهی شده باشند. این مؤدّب شدن باید در تمام ابعاد وجودی(یعنی عقل، قلب و نفس) باشد و نفس یعنی غضب و شهوت و وهم.
اگر کسی قصد کند برای دیگری مربّی باشد، اول باید خودش را تربیت کرده باشد تا بتواند دیگران را ادب کند. انسان از نظر تربیتی در تمام ابعاد وجودی (مثل عقل و قلب و نفس) محتاج به تربیت است. منظور از نفس هم معنای خاصّ نفس، یعنی شهوت و غضب و وهم است. گفتیم که انبیا هم آنچه را بر آن تأکید کردند، مسأله تربیت نفوس، به معنای خاص، یعنی شهوت و غضب و وهم بود. انبیا آمدند که نگذارند قوای نفس لجامگسیخته عمل کنند. و اولین گام در تربیت نفوس، «تربیت وَهم» یعنی خیال است؛ چون اوست که مسائل شهوی و غضبی را برای انسان میآراید
بحث ما راجع به کسانی بود که قصد دارند دیگران را تربیت کنند؛ یعنی روش گفتاری و رفتاری به دیگران بدهند که از آنها به «مربی» تعبیر میشود. عرض کردم اولین شرط برای شخص مربی که نقش اساسی و زیربنایی دارد، این است که ابتدا خود را در ابعاد گوناگون وجودیاش (مثل عقل، قلب و نفس) تربیت کند. انبیای عظام هم بر روی آن چیزی که تکیه کردهاند، مسأله تربیت نفوس است و نفس هم مجموعهای از قوای سه گانه شهوت، غضب و وهم است.
ربیت به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر است. روشگرفتن از غیر، متوقف بر قصد روشدهنده نیست؛ یعنی اگر من بخواهم چه از نظر گفتاری و چه از نظر رفتاری از دیگری روش بگیرم، متوقف بر این نیست که او قصد کند و بخواهد به من روش دهد؛ چه او قصد کند و چه قصد نکند، من آن روش را میگیرم.بحث کنونی فقط متمرکز به یک گروه است:
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید