تحت تأثیر پیشرفتهای روزافزون جهانی، نوع جدیدی از تفکر و الگو در حال شکلگیری است که مبنای آن بر اساس حرکت از مدرنیته بهسوی نوآوری در دو حوزهی تکنولوژی و تجارت در دو بعد تفکری و باورها (هنجارها) است؛ این تغییر اساسی موجب دگرگونیهایی در تمام جنبههای زندگی شده است. در این بین اینترنت بهعنوان یک میانجی الکترونیکی یکی از آشکارترین این تحولات به شمار میآید، این پدیده در مدت زمانی اندک توانست یک زندگی مجازی هماوت (در موازات) با زندگی واقعی افراد جامعه ایجاد کند. تمامی این تحولات تحت تأثیر و حول پدیدهی جهانی شدن به وقوع پیوسته است. جهانی شدن در تلاش است تا با سرمایهگذاری بر روی میانجی الکترونیکی (اینترنت) فراتر از حوزههای مادی و نمادین جهانی، آنها را به بازاری آزاد مبتنی بر عرضه و تقاضا تبدیل سازد، بازاری که به دست شرکتهای چندملیتی کنترل و اداره میشوند و خود، نوع و طبیعت کالاهای عرضهشده را مشخص کرده و قانون بازار را به نوعی کنترل میکنند.
جنبشِ فلسفیای که با کانت آغاز شد و با راینهُلد، فیشته، شلینگ و هگل ادامه یافت، یکی از بحثبرانگیزترین جنبشها در تاریخ فلسفه است. همچنین، شیوۀ روایتِ این جنبش، احتمالاً چیزهای زیادی دربارۀ تعلقاتِ فلسفیِ راوی میگوید. یک راهِ گفتنِ داستان این است که کانت را بنیانگذارِ شیوهای از فلسفهورزی بدانیم؛ شیوهای که هنوز باید آن را بسط و توسعه داد و همۀ اتفاقاتِ بعد از آن را نهتنها بهعنوان بدفهمیهایی اساسی از کانت، بلکه بهعنوان جهانی در نظر بگیریم که کلهپا شده است. راه دیگر این است که کانت را کسی در نظر بگیریم که پایههای اساسیِ بنایی عظیم را نهاده است و جنبشِ پس از آن، بهطور اجتنابناپذیری بهسمتِ نتیجۀ آن در هگل پیش میرود، کسی که درنهایت، کلیسای جامع را کامل میکند
دکتر هما ناطق (۱۳۹۴-۱۳۱۳) یکی از برجستهترین مورخین تاریخ معاصر ایران بود که نامش همراه با نام دکتر فریدون آدمیت از خاطره تاریخنگاران زدوده نخواهد شد. ناطق در زمره نخستین مورخانی بود که تاریخنگاری را پایهای قرار داد برای نیل ایرانیان به نوعی «آگاهی تاریخی»؛ به عبارت دقیقتر او تاریخنگاری بود که تاریخ را نه برای آکندن انبان ذهن از اطلاعات متشتت و عمدتاً غیرمرتبط به هم، بلکه برای «ایضاح و فهم» جایگاه ایران زمین در تاریخ جهانی سده نوزدهم و بیستم مورد توجه قرار میداد.
تحولاتــی در معرفت تاریـــــخ از عصر روشنگری به بعد رخ داده است که میتوان نام آن را تحول در تاریخنگاری انسان نهاد. این مساله پارادایم تاریخنگاری جدید را از قدیم سوا کرده است. یکی از فرازهای مهم این تحول انتقادهای جدی ولتر بود مبنی بر اینکه چرا باید تاریخ را در دولت، سیاست، اشراف و رجال خلاصه کنیم و چرا به توده مردم و گمنامان نپردازیم. این نشانهای آغازین از ضرورت توجه به تاریخ اجتماعی و البته تاریخ مردم بود و اعتراض به تاریخی که منحصر به سیاست و دولت است.
بخش بزرگی از ادبیات عاشقانه معاصر ایرانی، مروج عشق ورزی به شیوه ای است که در روان شناسی به آن عشق افلاتونی می گویند.در حال حاضر، عشق ورزی به گونه ای افلاتونی بر عاشقانه های دیار ما ــ از شعر و داستان گرفته تا ترانه ها و تصنیف های کوچه و بازارــ حاکم است و اغلب مردم به ویژه روشنفکران، این شیوه از عشق ورزی را اصیل می دانند و به همین خاطر می خواهیم به طور مختصر به این سوالات پاسخ دهیم که اصولاً ویژگی های یک عشق افلاطونی چیست؟منشأ آن کجاست و چه اثراتی بر ساختار عاطفی و روانی انسان می گذارد.
در گذر زمان طولانی که بر مردم ایران و ایران زمین گذشته است، دانش، فرهنگ، زبان، آداب و رسوم، جشنها و سوگها، پیروزیها و شکستها هویت و شناسهای به ایران و ایرانیان بخشیده که این هویت ایرانیان را از سایر ملل و اقوام متمایز میسازد. این هویت چند هزار ساله همواره مورد تهاجمهای فراوان قرار گرفته است. چند صباحی هم چون درختی تناور شاخه در برابر بیداد زمانه و طوفان روزگار خم نموده، پس از آرامش بعد از توفان دوباره قد برافراشته و ریشه در خاک استوارتر ساخته است.
سالها پیش به آقای بجنوردی، رئیس مرکز دایرهالمعارف، پیشنهاد کردم در آن مرکز دانشنامهای نیز برای تهران تدوین کنند. ایشان پذیرفتند و جلساتی هم به طور منظم برای سیاستگذاری و برنامهریزی برای آن تشکیل میشد. از جمله شرکتکنندگان در آن جلسات مرحوم استاد عنایتاله رضا، مدیر وقت بخش جغرافیای مرکز دایرهالمعارف بود...
با وجود اینکه در تمامی اسناد دوره قاجار از اصطلاح «دولت علیه ایران» برای نامیدن سرزمین ایران استفاده می شده است،1 برخی، با اغراض سیاسی خاص مدعی هستند که ایران تنها از سال 1313 خورشیدی، پس از صدور یک اعلامیه ی رسمی توسط دولت ایران، «ایران» نامیده شده و پیش از آن اصولا کشوری به نام ایران وجود خارجی نداشته است. آنها اینگونه وانمود می کنند که قلمرویی که امروزه ایران نامیده می شود، پیش از پادشاهی پهلوی اول اتحادیهای از چند ایالت تخیلی بوده است. این بیگانه پرستان در نوشتههای خود، خواستار آن هستند تا ایران دوباره به چند ایالت ضعیف تقسیم شود تا رژیم اشغال گر قدس از ضعف آنها استفاده کند و به مانند رژیم باکو در آنها سرمایه گذاری کرده و آنها را تحت نفوذ خود درآورد.
در دوران صفویه و آغاز قاجاریه ، بسیاری از مسیحیان و یهودیان در ایران زندگی می کردند ، چنانکه شمار آنان از زرتشتیان ایرانی نژاد بیشتر بود. به علت وضعیت سیاسی خاص این دوران شمار بسیاری از سفرا و نمایندگان سیاسی اروپا به ایران می آمدند و معمولاً هیئتهای تبلیغی مسیحی نیز آنها را همراهی می کردند. این هیئتها به تبلیغ آئین مسیحیت پرداخته همچنین زمینه را برای حکومتهای استعماری آماده می کردند.
گواهینامههای حج اسنادی بودهاند که در گذشته با هدف تصدیق و گواهی حجگزاری و ادای مناسک مختلف آن، برای برخی اشخاص صادر میشدهاند. این گواهینامهها معمولاً به شکل طومارهایی حاوی نقاشیها و نگارههایی از مساجد و اماکن مقدس حرمین شریفین بودهاند که نمونههای کهنی از آنها باقی مانده است. از مشهورترین و جالبترین این طومارها، نمونه موجود در موزه بریتانیا از سده نهم هجری است که با کتیبهها و نقاشیهای زیبایی تزئین یافته است. در این نوشتار به معرفی و توصیف دقیق طومار و کتیبهها و نقاشیهای بهکار رفته در آن پرداخته شده است. بر اساس این بررسی میتوان گفت که طومار مورد نظر، سند تاریخی مهمی است که در آن، اماکن مقدس مرتبط با حج و حرمین شریفین، گاه با واقعگرایی نسبی، و گاه به صورت نمادین، نمایش داده شده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید