چندی پيش دوست دانشمندم آقای رسول جعفريان، مقاله ای کوتاه درباره چند نسخه از کتابخانه شاهرخ تيموري منتشر کردند که در ضمن آن نشانی نسخه ای را ارائه دادند از کتاب ضياء الحلوم محمد بن نشوان الحميري(درگذشته اوائل سده هفتم. در هدية العارفين، ۲/۱۰۹ تاريخ مرگ او ۶۱۰ ق گزارش شده اما مستند آن را نمی دانم. به هر حال او ظاهرا پيش از ۶۱۴ ق، سال درگذشت منصور بالله درگذشته بوده است) که به قرار معلوم از نسخه های کتابخانه شاهرخ بوده و مهر آن کتابخانه را هم بر روی برگهای خود دارد. اين نسخه متعلق است به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.
احمــد فرزنــد دوم آقابــزرگ تهرانــی و مریــم بیگــم آریــان در خــرداد 1302ش / 8 ربیع الثانی 1341ق در ســامره بــه دنیــا آمــد. عربــی را در مکتــب خانه ملامحمــود و فارســی را از عمویــش آموخــت. در ســال 1314 بــه همراه خانــواده به نجــف رفت و با غلط گیــری نمونه های چاپــی الذریعه، اثر پدرش، با کتاب شناســی آشنا شــد. پدرش عقیده داشت کــه هرکــس باید هنری داشــته باشــد و احمد پنج ســالی را بــه خیاطــی گذراند.
پس از گذشت چند دهه از مرگ نیوتن، یعنی از اواخر قرن هیجدهم و با موفقیت چشمگیر مکانیک نیوتنی، علوم طبیعی به خصوص فیزیک بر اندیشهی بشری استیلا پیدا کردند؛ اثر این امر بهتدریج در اجتماع به شکل مدرنیته ظاهر شد. البته شروع این سیطره با حرکتی اجتماعی یعنی انقلاب فرانسه همزمان است، بهطوریکه این دو موضوع (مکانیک نیوتنی و انقلاب فرانسه) بر افکار اندیشمندی چون کانت تفوقی کامل دارد و تأثیر آن بر انقلاب فلسفی او بهخوبی مشهود است.
در تاریخ نظریههای علوم اجتماعی، برای انقلابها جایگاهی ویژه قایل شدهاند، زیرا این رخداد بسیار به ندرت در یك پهنه سیاسی روی میدهد. به همین دلیل نیز ما درس «جامعهشناسی انقلابها» را داریم، یعنی جامعهای كه انقلاب بزرگی را از سرگذرانده مختصاتی پیدا میكند كه باید به صورت ویژه مطالعه شود. كرین برینتون كه از مهمترین نظریهپردازان انقلاب بوده و كتاب معروف او «كالبدشكافی چهار انقلاب» (١٩٥٢) سالها پیش به فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است، بهخوبی فرآیندهای انقلابی را تجربه و تحلیل میكند.
بسمالله الرحمن الرحیم. ما در این مدت مصیبتها دیدهایم، مصیبتهای بسیار بزرگ و بعضی پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود، مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمیتوانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض میکنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده تسلیت عرض میکنم. من به جوانهایی که پدرانشان را در این مدت از دست دادهاند، تسلیت عرض میکنم.
به نظر میرسد بزرگمهر در کسب معرفت یقینی به مشرب اصالت ایمان(Fideisem) متمایل است. به طور کلی «فیدئیزم» نویدبخش این معناست که اگر عقل قادر به نجات ما نیست، نباید ناآرام بود و مأیوس شد؛ زیرا نور عرفان و پرتو ایمان هنوز باقی است. این نوع شکاکیت که با سستی نیروی عقل ملازم است، پایههای اندیشههای محض فلسفی را سست میگرداند و آدمی را به قلمرو نوعی مابعدالطبیعه رهنمون میدارد.
ایران آشناترین نامی است که خواننده «شاهنامه» با آن روبرو میشود و بیش از هشتصد بار در سراسر شاهنامه تکرار شده است. این نام در شاهنامه به کجا اطلاق شده است؟ به یقین خوانندگان دقیق شاهنامه به ابهامی که از نظر جغرافیایی در کاربرد این واژه هست، توجه کرده و از خود پرسیدهاند: ایران در شاهنامه با چه مرزهایی مشخص میشود؟ این ابهام در وهله نخست از آنجاست که در شاهنامه مانند دیگر حماسههای طبیعی و ملی زمان و مکان را ارج و اهمیتی نیست. چنان که گفتهاند: منظومه حماسی نباید در زمان و مکان محدود باشد؛ زیرا هر چه صراحت زمان و مکان بیشتر باشد، صراحت و روشنی وقایع بیشتر است و در نتیجه وقایع داستانی و اساطیری به تاریخ نزدیک میگردد و از ارزش حماسی آن کاسته میشود
هفت روز است که از ابوالحسن نجفی (1308-2 بهمن 1394) تنها خاطراتی و نامی از آثار قلمیِ او بر سر زبانهاست و دیگر کسی چهرۀ نجیب استخوانی او را نمی بیند. آخرین بار که استاد را می دیدم در محل شهر کتاب، خیابان بخارست، بود. قرار بود آنجا ترجمۀ کتاب اشکال یک اسطوره ،گونه گونی شخصیت ادبی حضرت یوسف،نوشتۀ روانشاد دکتر سعید ارباب شیرانی (د. اسفند 1389) را در خدمت او، دکتر رضا نیلی پور و دکتر فرزان سجودی معرفی و بررسی کنیم. ارباب از یاران قدیم و همشهری نجفی بود او دو سالی می شد که از میان یاران رخت به سرای دیگر کشیده بود. به توصیۀ استاد نجفی و پیگیری نیلی پور، من کتاب ارباب را ترجمه کرده بودم که در 1391 نشر شد.
در این نوشتار یکی از موضوعات مهم روز مورد بررسی قرار گرفته است. در این بحث نشان داده شده است که پیشرفت علمی چیست و سعی شده است به این سؤالها پاسخ داده شود که آیا سیاستهای اجرایی فعلی دستگاههای آموزش عالی که مبتنی بر پیروی از غرب در «علم مدرن» است میتواند ما را به پیشرفت علمی مطلوب برساند یا خیر؟ با فرض اینکه این پیروی صحیح باشد آیا شیوهی اجرایی این سیاستها بر اساس معیارهای غربی صحیح است؟ همچنین نشان داده خواهد شد که هماکنون غرب مشغول اعمال سیاست تمرکززدایی و ترویج «علم مدرن» در کشورهای در حال توسعه است، درحالیکه خود در حال گذار به مرحلهای دیگر از علم به نام «علم پستمدرن» است.
مقاله ماکیاوللی در آثار هگل که بخش نخست آن در سایت فرهنگ امروز منتشر شده است کوشش کرد نخست با دوره بندی حیات هگل و تاریخ تکوین، تغییر و تکامل فکری و فلسفی او، جایگاه رسالۀ «دربارۀ نظام رایش» در مجموعۀ آثار هگل نشان داده شود. سپس با توضیحی کوتاه دربارۀ این نوشته اشارهای به سنّتی که هگل بر زمینۀ آن این نوشته را تألیف کرده است شد. در بخش دوم این مقاله به اثر ماکیاوللی بر هگل در این رساله و نکات مهم مربوط به این رساله و مرتبط به بحث اشاره خواهد شد. سپس مروری کوتاه بر ردپای ماکیاوللی در سایر آثار هگل خواهد آمد و در پایان درسی را که ما در این وضع تاریخی و مسائل آن میتوانیم از این رساله بیاموزیم از دیدگاه خود بیان خواهیم کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید