بیش از یک هزاره از آفرینش شاهنامه به وسیله شاعر جاودانه ایران، فردوسی می گذرد. مردی که از یک سو گنجینه ای از رهاورد های ارزنده، ولی ازیادرفته نیاکان ما را از لابلای قرون و اعصار برآورد و به مردم خویش هدیه داد و از سویی دیگر فرهنگ گذشته پرفراز و نشیب ملت خویش را به عنوان وسیل های تردیدناپذیر، در بقا و دوام آب و خاک پاک وطن به کار گرفت و با صرف جان و جوانی خود، داستان راستیها و منشهای نیک نسلهای برآمده از طوفان را آنچنان سرود که در هر گوشی نغمهای و در هر دلی تأثیری از زمزمه و احساس عمیق خود بر جای نهاد.
ایران آشناترین نامی است که خواننده «شاهنامه» با آن روبرو میشود و بیش از هشتصد بار در سراسر شاهنامه تکرار شده است. این نام در شاهنامه به کجا اطلاق شده است؟ به یقین خوانندگان دقیق شاهنامه به ابهامی که از نظر جغرافیایی در کاربرد این واژه هست، توجه کرده و از خود پرسیدهاند: ایران در شاهنامه با چه مرزهایی مشخص میشود؟ این ابهام در وهله نخست از آنجاست که در شاهنامه مانند دیگر حماسههای طبیعی و ملی زمان و مکان را ارج و اهمیتی نیست.
امر نگارش، تایید و اجرای مفاد فرمان امری پیچیده و مستلزم دانستن اصول نگارشی مدون و سیری طولانی در دیوان های متعدد حکومتی بوده است. متصدی اجرای این سیر از آغاز تا پایان، مسئولان حکومتی و دیوانی بوده اند. مناصبی که در راس اداره ی حکومت قرار داشته، و به علت نبود قانون مدون، امر آن ها، قانون و لازم الاجراء بوده است. این مناصب تمام صاحب مناصب قاجاری از صدر تا ذیل حکومت و دیوانسالاری قاجار را در برداشت. به این ترتیب که در مرحله اول دستور صدور فرمان، توسط شخص پادشاه صادر می شد. مرحله دوم که مرحله نگارش فرمان بود، توسط منشی الممالک و زیر دستان وی شامل: منشی، محرر، مذهب و... انجام می شد.
مولانا جلال الدین محمد بلخی (۶۰۴ – ۶۷۲ ه.ق) عارف بلند آوازه و شاعر شوریده ای است که صیت و آوازه ی او در تمام قرون و اعصار پس از او،دراقصی نقاط عالم پیچیده و در هرگوشه و محفلی ذکر جمیل او زبانزد خاص و عام شده و نام و یاد او در اذهان بزرگان ادب دوست و حق مدار جاری و ساری بوده است و در جهان کنونی نیز نه تنها ایرانیان، بلکه جهان بشری مسحور افکار و اندیشههای این عارف نامدار میباشند که به حقیقت جامعه بشری عصر حاضر برای رهایی از فقر معنوی نیازمند بزرگانی چون مولانا و اندیشههای آسمانی او است.
ابتدا اندکی درباره عنوان این بحث توضیح دهم. در عرف فارسی، کلمه عربی رؤیا که معنی آن خوابدیدن است، معنای دومی هم پیدا کرده است؛ یعنی آرزو، آرزوی دوردست و دستنیافتنی؛ چنانکه فیالمثل گویند: «صلح پایدار جهانی، رؤیایی بیش نیست» یا «ریشهکنی فقر و برقراری عدالت اجتماعی، یک رؤیاست». با این حساب مراد من از این عنوان، این است که ترجمهای بیغلط از قرآن کریم به دست دادن، آرزویی دیریاب و دوردست است. در یک کلام اگر بخواهیم تعبیری عربی به کار بریم، رؤیا در این معنی، یعنی آرزوی بعیدالمنال، یا صعبالمنال!
در میان جامعۀ کتابخوان، شماری که جایگاه شایستۀ کامران فانی را در فرهنگ کشور درست بشناسند، شاید خیلی زیاد نباشند. در ارزش گذاری این گونه جامعه ها معمولاً پدید آورندگان کثیرالاثر سرشناس اند، یا نویسندگانی که نوشته هایشان بر یک موضوع، یک مضمون یا بر یک حوزۀ خاص تمرکز یافته باشد. از کامران فانی اثر زیادی منتشر نشده است و آثاری هم که از او انتشار یافته است،
در سایت آقای دکتر عبدالکریم سروش دیدم یکی از نویسندگان تحلیلی از نظریه ایشان درباره وحی ارائه داده که گمان می کنم اگر خود دکتر سروش آن را نقد نکند نظریه ایشان بیش از پیش موجبات سوء تفاهم را فراهم می کند و ابعاد مشکلات نظری آن گسترده تر می تواند شود. فارغ از قابل دفاع بودن و یا نبودن نظریه دکتر سروش در این باره که باید وقتی دیگر بدان پرداخت آنچه آن ناقد در ستایش نظریه دکتر سروش گفته به کلی مطلب نادرستی است و به نظرم در ارائه تفسیری غلط از نظریه دکتر سروش در این زمینه مؤثر هم خواهد بود. بنابراین لازم است این مطلب از ناحیه دکتر سروش مورد روشنگری قرار گیرد.
در سال ۱۹۶۲ که کتاب شیء چیستِ؟ هایدگر در آلمان منتشر شـد و مـا در اول مـقاله بخشی از آن را شرح دادیم کتابی دیگر نیز انـتشار یـافت: سـاختار انـقلابهای عـلمی نـوشته تاماس کوون (کوون ۱۹۷۰/۱۳۶۹). این کتاب از بدو انتشار تا به حال یکی از مناقشهبرانگیزترین کتابها نه فقط در حیطه علوم طبیعی بلکه در حیطه علوم انسانی نیز بوده است. (در مورد گـزارشی جامع و مانع از مناقشاتی که این کتاب در حیطه علوم طبیعی و انسانی برانگیخت رجوع کنید به برنشتاین ۱۹۸۹ بخش دوم.) کوون در این کتاب با استفاده از فلسفه دوره دوم ویتگنشتاین و با اتکا به مفهوم پارادایم (paradigm) عـملاً حـملهای را که سایر فلاسفه علم به پوزیتیویسم کرده بودند ادامه داد. آنچه در کتاب کوون امری بارز است رفتن به طرف فلسفه بینالاذهانی (inter-subjective) و در نتیجه وارد کردن عنصر تفسیر و تأویل در کنش علمی بود. سـابقه ایـن امر به تلاشهای خود اصحاب حلقه وین یا مکتب پوزیتیویسم منطقی بازمیگردد. این گروه از فلاسفه با استفاده از فلسفه دوره اول ویتگنشتاین درصدد مرزبندی میان عـلم و مـتافیزیک بودند
"رساله تفاوت" نخستین اثر هگل است که در زمان حیات او به چاپ رسیده است. نگارش اثر از اواسط ماه مه تا اواسط ماه ژوئیه سال ۱۸۰۱(احتمالاً) زمان برده وتاریخ چاپ آن ماه سپتامبر سال ۱۸۰۱ است. این رساله نخستین مکتوب دانشگاهی هگل در مقام "مدرّس بیمواجب"(Privatdozent) دانشگاه ینا و متنی بسیار مهم در درک فلسفه بعدی او است. هگل، هُلدرلین و شلینگ از زمان تحصیل در حوزه علوم دینی توبینگن فلسفه ایدهآلیستی فیشته را فلسفهای انقلابی میدانستند. هگل در دوره اقامت در برن اعتقاد داشت که تکمیل نظام فلسفی کانت میتواند به انقلابی در حیات اجتماعی آلمانها بینجامد(نامه مورّخ ۱۶ آوریل، ۱۷۹۵، هگل به شلینگ از برن). او بخش عمده فعّالیتهای خود را تا هنگام ورود به ینا در سال ۱۸۰۱ به تمهید مقدّماتی برای پیشبُرد این انقلاب مصروف داشت.
علیرضا شهبازی ایرانشناس، باستانشناس، مورخ و شاهنامهشناس نامدار معاصر است که در ۱۳ شهریور ۱۳۲۱ در شیراز زاده شد و در خانوادهای بافرهنگ و ادبدوست، پرورش یافت. پدرش از باغداران معروف شیراز بود و طبعی شاعرانه داشت و علیرضا از همان اوان کودکی اشعار حافظ، سعدی و فردوسی را از زبان پدرش فرا گرفت. چنان به شاهنامه علاقهمند شد که با خط کودکانه خود، از شاهنامهای که در خانه بود، رونویسی کرد. نخست شاهنامه را نزد عمویش خواند و در فاصله سیزده تا نوزده سالگی سرتاسر شاهنامه را دو بار نزد پدرش به پایان رساند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید