از منظر هایدگر ابژههای ذهنی بر ابژههای عینی اولویت هستی شناختی دارند؛ جهان ذهنی، جهانی انتزاعی، غیر قابل بررسی و دسترسناپذیر نیست، بلکه جهان ذهنی نیز دارای عینیّت است و عینیّتهای آن در جلوههای صوری ابژههای عینی منعکس میشود. لذا ذهنیّت حقیقت بوده و دارای اصالت است؛ معنا براساس چنین اصالت ذهنیّتی به دنیای پیرامون انسان از سوی خود انسان بخشیده میشود.
محمد زارعشیرینکندی مولف کتابهای «تفسیر هایدگر از فلسفه هگل» و «هایدگر و مکتب فرانکفورت»
منوچهر آشتیانی، دانشآموخته فلسفه در آلمان که تجربه شاگردی کارل لویت و گادامر را نیز در کارنامه علمی خود دارد، در گفتوگویی با «ایبنا» به بحث در مورد فلسفه هایدگر و نسبت آن با تفکرات کارل مارکس و نقد مواجهه ایرانیان با اندیشههای هایدگر پرداخته است. گفتنی است آشتیانی در دوران حضور در آلمان در برخی کلاسهای هایدگر در فرایبورگ نیز شرکت کرده و از اینرو دریافت او از مواجهه بیواسطهاش با این فیلسوف آلمانی در نوع خود قابلتامل است.
مجید مددی، نخستین مترجم آثار مارتین هایدگر به زبان فارسی میگوید که نام هایدگر تا سالها صرفا لقلقه زبان ایرانیها بود و بسیاری با وجودیکه هیچ چیز از او نخوانده بودند، اما درباره فلسفهاش صحبت میکردند. مددی همچنین معرفی هایدگر از زبان فردید را یک معرفی ناقص و به دور از حقیقت میداند.
هر روز وارد آن میشویم، در را که باز میکنیم جسم ما دچار یک انعطاف منشعب از وضعیت روحی ما میشود. اتمسفر این فضا در قالب تعاریف، تصاویر، افراد و عوامل دیگر یکپارچه میشود. «خانه» و محل قرار گرفتن یا همان مامن اصلی انسان، جایی است که تعریف آغازکنندگی و مختومکنندگی روز را توامان دارد. با توجه به نوع فعالیت اعضای یک خانه، این محل پتانسیل همگرایی یک شروع جدید یا پایانی آرامبخش یا حتی مناقشهبرانگیز را دارد.
فلسفه علمی در غرب، سنتهای اندیشه چین، هندوستان و آفریقا را نادیده میگیرد. این باید تغییر کند. یکی از فیلسوفان میگوید جریان اصلی فلسفه در غرب به اصطلاح بنیادین و غیرقابل انسانی است. او میگوید چهطور میتوانیم توضیح دهیم که فلسفه غنی چینی، هندی، آفریقایی و مردم بومی آمریکای شمالی را تقریبا تمام بخشهای فلسفه در اروپا و جهان انگلیسی زبان نادیده گرفتهاند؟ فلسفه غربی بیشتر موردتوجه قرار گرفته و جهانی است.
کتاب درآمد به متافیزیک، درس گفتارهای مارتین هایدگر درسال ۱۹۳۵، است. از شواهد چنین بر میآید که خود هایدگر اهمیت خاصی برای این بخش از درسگفتارهایش قائل بوده است. اولاً این درس گفتارها، نخستین بخش از مجموع درسگفتارهای وی بود، که آن را برای انتشار برگزید، و پیش از انتشار در شرح و بسط و حک و اصلاحشان کوشید. دیگر اینکه خود هایدگر در ویراست هفتم شاهکار خویش، وجود و زمان،کتاب درآمد به متافیزیک را به نوعی بخش دوم وجود و زمان معرفی میکند. جدای از این، هر خوانندهای این کتاب را بهویژه برای بحث درباره «وجود» کتابی عمیق و منسجم خواهد یافت
مارتین هایدگر، فیلسوف بزرگ آلمانی قرن بیستم، نگرشی بس تیرهوتار نسبت به تمدن مدرن داشت. در نظر او، مدرنیته نوعی غفلت بود و آن را بهخاطر مادیگرایی، عملگرایی و سودگرایی بیش از اندازهاش نقد میکرد. در «نامهای در باب اومانیسم»، وی از بیگانگی و غربت بهمثابۀ ناخوشی حاصل از وجود ماشینهای مدرن سخن میگوید.
این کتاب با کنار هم قرار دادن تصاویر، اشخاص مهم، مباحث پیچیده فلسفی و اتفاقات پیرامون مارتین هایدگر، یکی از شناخته شدهترین متفکرین قرن بیستم را به زبانی ساده برای نوآموزان فلسفه تشریح نماید.
در فرانسه پس از جنگ جهانی دوم، فلسفه هایدگر به طرز شگرفی در محافل روشنفکری نفوذ پیدا كرد و در حوزه فرهنگی تأثیرات عظیمی بر جای گذاشت. این تأثیر عمدتا مرهون ترجمههای هانری کربن و آثار سارتر، کوژو، وال و دیگر متفکرانی بود که از فضای نظری مسلط بر آکادمی آن دوران گریزان بودند، فضایی که مکتب راسیونالیسم نئوکانتی برنشویک بر آن سلطه داشت. خوانش سارتر از فلسفه هایدگر، تفسیری اگزیستانسیالیستی بود که در آن به دنبال پاسخی برای مسئله آزادی میگشت. ازاینرو، نوعی تفسیر اومانیستی از اندیشه هایدگر در سالهای آغازین پس از جنگ بر فضای فکری فرانسه غالب شد. و این غلبه تا زمان انتشار «نامه درباره اومانیسم» در ۱۹۴۷ ادامه داشت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید