الزامات این توافقی که دروین شکل گرفت این بودکه اساسا امر گفتوگو و مذاکره را به عنوان یک امر پسندیده و منجر به نتیجه مطرح کرد گفتوگو طرفینی دارد که نباید با پیشفرضهای خود به گفتوگو بنشینند یعنی باید تغییرات جامعه را بشناسند نهادهای گفتوگویی که به رسمیت یافتن تفاوت درجامعه کمک میکنند،درجامعه مدنی عمق وگسترش پیدا کند جامعهای که میزان حضورش در رسانهها گسترش یافته و به امور سیاسی بیشتر توجه میکند،جامعهای است که درهرمسئله میخواهد دخیل باشد
هر چه زمان میگذرد سایه سنگین خشونت و افراطیگری و ناامنی بر جهان سنگینتر میشود و نیاز به گفتوگو و بازاندیشی در مفهوم و کارکردهای آن نیز بیشتر به چشم میخورد، وقتی مرگ، جنگ و آوارگی جان انسانها را میگیرد و به چهره مدارا و محبت در دین و فرهنگ، خون و خشم میپاشد، باید درباره ضرورت گفتوگوی فرهنگها و تمدنها سخن به میان آورد که نخستین بار در شهریور 1377 (سپتامبر 1998) با تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد وارد حوزه سیاست شد و نام جمهوری اسلامی ایران را با این واژگان پرآوازه کرد. از آن روز 17 سالی میگذرد ولی این مفهوم همچنان در جهان پیش رو معنا دارد، پس بیمناسبت نیست که چند نکته در این باب
محسن آزموده: مفاهیمی چون امید و نشاط و شادمانی آنقدر به صورت نابجا و در بیانهای غیردقیق و تبلیغاتی و توصیهها و دستورالعملهای به ظاهر روانشناسانه به كار رفتهاند كه معنا و مدلول دقیق و موثر خود را از دست دادهاند، شاید یك دلیل این استفاده بیحساب و كتاب نقش مهم آنها در كیفیت زندگی انسانهایی باشد كه بیش و پیش از هر چیزی حضور یا عدم حضور آنها را احساس میكنند. شرایط فراهم آمدن امید و نشاط اما به هیچ عنوان مفاهیمی صرفا روانشناختی یا دستوری نیست و تحقق واقعیت آنها در یك بستر اجتماعی و در تعامل جمعی كنشگران یك جامعه ممكن میشود. به همین دلیل است كه بحث درباره این مضامین باید با حضور جامعهشناسان و اندیشمندانی صورت گیرد كه مستقیما حیات جمعی انسانها و شرایط و امكانات آن را موضوع مطالعه خود قرار میدهند.
جامعه معاصر ایران، همواره با دو سطح از تحولات روبهرو بوده است. اول، تغییرات محسوس که دربرگیرنده متغیرهایی هستند ملموس و قابل اندازهگیری نظیر بالارفتن نرخ شهرنشینی، سطح سواد و آموزش و بهره مندی گسترده از رسانهها و افزایش سطح مشارکت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و دوم، تغییرات نامحسوس که نتیجه بلافصل آن عوامل تأثیرگذار است؛ نوگرایی، نیازهای جدید، میل به دموکراسی، بازاندیشی و تفکر انتقادی از جمله پیامدهای گریزناپذیر تغییرات سطح اول اند. اگر متغیرهای دسته نخست را میتوان عواملی دانست که جامعه را «در معرض تغییر» قرار میدهند،
دکتر صادق آئینهوند زودتر از هنگامی که گمان میشد، پای در راه مرگ نهاد؛ «بار بر بست و به گردش نرسیدیم و برفت». ٦٣سالگی برای او که بسیار میخواند و کم میگفت و خوب مینوشت، هنوز پایان راه نبود، زمان بالندگی و بردادن بود. گامهایش شمرده و چهرهاش، آرام بود اما هنوز در راه پرتکاپوی علم و اندیشه، توان داشت و پرشتاب بود و بیقرار. شاید هم همین سختکوشی و ناآرامی و فرار از خستگی او را ناگهان در میانه راه از پای درآورد. بههررو مرگش بهناگاه بود و جانکاه شد و هر کس در دور و نزدیک شنید، دیر باور کرد و زود حسرت خورد.
همپیوندی دو مقولة «توسعه» و «ارتباطات» بهویژه با گسترش دایره نفوذ فنّاوریهای ارتباطی و نسلهای جدید رسانهای از جمله مباحث و تجارب مطرح در جهان کنونی و جامعه ماست.
رسانهها امروزه نفوذی انکارناشدنی یافتهاند، تا آنجاکه نمیتوان سایه افکندن آنها را بر جزئیترین امور زندگی روزمره نادیده گرفت. اغلب از این ویژگی به عنوان «قدرت رسانهها» یاد میشود. اما حقیقت این است که باوجود نفوذشان، قدرت در آنها به چالش کشیده شدهاست و رسانهها در عین اقتدار، قدرت خود را به مخاطبانی که خود فعالانه به تولید، توزیع و انتشار میپردازند، تفویض میکنند. از این رو، در چنین شرایطی شاید صحبت از «مدیریت رسانه» و به طور مشخص مدیریت «رسانههای اجتماعی» و «موبایلی» کمی دور از ذهن به نظر برسد؛ چراکه اساساً امروز موجودیت رسانه در چارچوبی جدید، توسط کاربرانش بازتعریف شده و نمیتوان از رسانه تلقی «مجرایی کنترل شونده» را داشت.
دانشگاه علاوه بر تولید دانش و آموزش و پژوهش، نقش و کارکرد تأثیرگذاری به عنوان عقل منفصل و نقاد جامعه دارد که باید آن را شناخت و در خدمت ایجاد یک نظام اجتماعی آزاد، عادلانه، اخلاقی و در عین حال رو به پیشرفتهای همهجانبه قرار داد. ایفای نقش دانشگاه به منزله عقل نقاد جامعه، بیش و پیش از هر چیز نیازمند به رسمیت شناختن جایگاه و منزلت آن و توجه به حقوق و حرمت دانشگاهیان و دانشجویان است. اندیشهها و مشربهایی که تنها خود را مالک حقیقت میدانند و نقد و ارزیابی چگونگی اراده جامعه را مخل قدرت و نظمهای سنتی قلمداد میکنند و در فضاهای بسته و محدود و یا منفعل و خاموش دانشگاه برای خود نقش بیشتری قائل هستند، معمولا در صف نخست تضییعکنندگان حقوق و حرمت دانشگاهیان و دانشجویان جای دارند.
اعتدال که با وجود پیشینه کهن و رواج فراوان آن در فرهنگ ایرانی و اسلامی در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری به مفهوم کانونی جدیدی در گفتمان سیاسی غالب تبدیل شد، هم در وجه نظری و هم در وجه عملی آن واجد عناصر و مؤلفههای مهمی است. اعتدالگرایی به مثابه هدف یا روش، نگرش یا ساختار، مفهوم یا برنامه و نظایر اینها مقولههایی هستند که اکنون در معرض توجهات علمی نیز قرار گرفتهاند.
به لحاظ نظری چه بخواهیم و چه نخواهیم، «ایده گفتگوی تمدنها»ی خاتمی در برابر «برخورد تمدنها»ی هانتینگتون فهمیده شده است. پایان جنگ سرد از جمله تحولات محوری در دو دهه آخر قرن بیستم است که سیاست و روابط بینالملل را دگرگون ساخت و چالشهای فکری تازهای را در عرصههای سیاست و اندیشه برانگیخت. به طور خاص دو رویکرد نظری عمده غربی در این باره درخور تأمل است:
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید