ساموئل گرین بنجامین (Samuel Greene Wheeler Benjamin) نخستین دیپلمات رسمی کشور ایالات متحدهٔ آمریکا در ایران ،در بخشی از خاطرات خود راجع به قتل سربازان متظلم چنین نقل می کندکه واقعه مهمی که واقعاً عجيب و وحشتناک بود و کمی قبل از سفر اول ناصرالدین شاه به اروپا روی داد ، واقعه ای بود که قیافه سهمناک و مهیب دیکتاتوری و حکومت مطلقه ایران را نشان داد.
کالسکه سلطنتی به تاخت از سمت زاویه مقدسه به سوی باب همایون میرفت و شاه انگار نه انگار که ساعتی پیش در امامزاده حمزه جان داده و زخمی بزرگ روی قلبش دارد، پشت پنجره نشسته بود روبهروی میرزا علیاصغرخان صدراعظم که وانمود میکرد دارد با او حرف میزند. اما چشمان مرده شاه از پشت عینک الماس به طاق نصرتهایی خیره مانده بود که برای جشن قران برپا شده بود؛ جشنی که با دو گلوله رولور میرزا رضای کرمانی به سوگ نشست.
هو قربان خاک پای همایونت شوم در عریضه اول ،جسارت به عرض کردم،که غرض از این عرض زحمت به وجود مبارک نیست، وا لله اگر می دانستم باعث زحمت است جسارت نمیکردم. حالا هم باز عرض می کنم که مقصودی از این عرضها ندارم، زیرا که این غلام زحمت و ناراحتی شب و روز را بر خود قرار دادم که شما اظهار راحتی و خوشوقتی بفرمایید، آن هم که نشود،وای بر حال این غلام.
الکساندر دوم در سالهای ۱۸۵۵ الی ۱۸۸۱ امپراطور روس بود. وی بعد از۲۶ سال حکومت ترور شد. الکساند دوم در سفر اول و دوم ناصرالدین شاه به فرنگستان امپراطور و میزبان شاه و همراهان بود ، چنین به نظر می رسد که در این سفر استقبال و پذیرائی شایانی از ناصرالدین شاه بعمل آمده ، چون در خاطرات روز سه شنبه ۲۵جمادی الاول خود هنگام عزیمت از روسیه به طرف ورشو چنین می نگارد
«ناصرالدینشاه» چهارمین پادشاه سلسله قاجار که به نامهای دیگری چون «قبله عالم» و «سلطان صاحبقران» خوانده میشد و بعدها «شاه شهید» لقب گرفت در سال 1848میلادی برابر با 1226 هجری شمسی، در17 سالگی و پس از درگذشت پدرش «محمدشاه» بر تخت سلطنت نشست. وی از پادشاهانی است که به مواردی چون شکار، سیاحت، گردش و تفریح میل مفرط داشته.
دوران ٥٠ ساله سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، در کنار درازی زمان حکومت وی و جنبههای گوناگون سیاست خارجی که زیانهایی جبرانناپذیری برای ایران همراه آورد، از نظر دگرگونیهای باورهای سیاسی و اجتماعی مردم اهمیت بسیار دارد. شاه قاجار پس از قتل امیرکبیر، هرچند اعتمادالدوله نوری را به صدارت برگزید، اما از آنجا که طبعا استبدادطلب، مغرور و پایبند به باورهای خویش بود، استبداد رأی پیشه کرد و نفوذ خود را در میان درباریان گسترش داد. حکمرانان ولایتها نیز به پیروی از استبداد مطلقه شاه، بر استبداد و نفوذ رأی خود افزودند.
بیش از یک قرن پیش سفرنامهای منتشر شده است با عنوان «خاطرات خانم دندانساز» که تاکنون در ایران ناشناخته مانده است. این سفرنامه خاطرات یک زن جوان اتریشی یهودی تبار است که دست روزگار او را در دهه آخر سلطنت «ناصرالدین شاه» قاجار به ایران و کشورهای شرقی میآورد. خانم «ماتیلدا والد» در سال 1886 میلادی مطابق با 1264هجری شمسی در سن 29 سالگی، پس از طلاق از همسر، به همراه دختر 9 سالهاش از نیویورک راهی سرزمین پرشیا میشود. وی ابتدا از مرز بندر انزلی وارد ایران شده و از آنجا سوار بر قاطر و کجاوه به رشت و تهران میرود و سرانجام از تهران راهی اصفهان میشود تا به برادرش «میخاییل والد» که در دربار شاهزاده «مسعود میرزا ظل السلطان» پسر ناصرالدین شاه دندانساز بود بپیوندد.
آدمی از روشنبینی و هوش این افسر ژاپنی درمیماند. او که ١٤٠سال پیش به ایران آمده است، «آن»ی از این سرزمین را دریافته و نمایانده است که ایرانیان، خود، همچنان در گذر سدهها و دههها، نهتنها آن را دیده اما نادیده گرفته، بلکه، زخمهایش را در گذر تاریخ با خود همراه آوردهاند
دارالفنون نام مدرسه ای است که به ابتکار امیرکبیر در زمان دار ناصرالدین شاه برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد. دارالفنون را می توان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست. در نوشته های ایرانی، تا دیرزمانی همۀ دانشگاه ها را دارالفنون می خواندند.
این پژوهش میکوشد که نهاد وقف و کارکرد آن را در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه در ایران بررسی کند. وقف از کارهای پسندیده و نیکویی است که از دیرباز و پیش از ظهور اسلام در جوامع بشری متداول بوده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید