سنت در ادبیات دینی، همواره بهعنوان الگوی پویا از ملتها در شکل دادن امت واحده توصیف شده است. بر همین مدار، مذاهب حقه اسلامی همچون شیعه عثنیعشری با تکیه بر همین هویت سنت توانستهاند پویاترین رفتار فقهی ملتهای خود را برای نیل به زمینههای شکلگیری تمدن بزرگ اسلامی تعریف کنند.
فهم توسعه فهم طراح است و میتواند نظام هماهنگ علم و کار و زندگی را دریابد و طراحی کند. جهان قدیم این کار را در شأن بشر نمیدانست و اصلاً به آن نمیاندیشید. جهان توسعهنیافته هم از عهده آن برنمیآید. اروپاییان با توجه به بحرانهایی که با آن مواجهند و مخصوصاً با نظر به آشفتگی در کار و بار کشورهای آسیایی و افریقایی از توسعه پایدار سخن گفتهاند.
پیشرفت تاریخی از جمله اصول تجدد است و بنابراین میتوان تجدد را جهان پیشرفت دانست. مراد از پیشرفت در اینجا سیر به سوی کمال معنوی و اخلاقی نیست بلکه پیشرفت در ساختن دائم دنیای آدمی است. در نیم قرن اخیر توسعه جای پیشرفت را گرفته است. شاید هم تجدد در سیر خود به جایی رسیدهاست که امکان پیشرفتش پایان یافته و به جای پیشرفت توسعه مییابد.
پرویز پیران با بیان اینکه مدرنیته محصول درون زای غرب است، گفت: مدرنیته یک مبنای عقلانیت دارد و ۳ رکن صنعتی شدن، شهری شدن و دموکراسی سیاسی.
در این کوتاه قصد دارم جهتگیری و سبک انتقادی برخی روشنفکران را مورد بررسی قرار داده و نشان دهم چگونه در همان دامی میافتند که میخواهند دامن از آن برچینند. برای نمونه، برخی روشنفکران، تمامیت روحانیت را در برابر مدرنیته تلقی کرده و حتی دچار دوگانهانگاری میان روحانی و روشنفکر میشوند؛ درحالی که هم روحانی روشنفکر داریم و روشنفکر روحانی.
«روشنفکری دینی» برخلاف آنچه منتقدان آن میپندارند، فرزند نامشروعی نیست. برخلاف تصورات رایج، این نحله از روشنفکری [اگر معتقد به تکثر در معانی روشنفکری باشیم] خاستگاه مشخصی دارد؛ یعنی بیبنیان دانستن این نوع عبور از فکر کهنه و بدلشدن به بینش نو دارای ابعاد و شاخصههایی است. اما به عقیده نگارنده یادداشت، روشنفکری دینی فرزند مشروع اما افلیجی است که به دلایل ناسازگاریهایی که ذکر خواهد شد، در بطن شکلگیری دچار نوعی پلیمورفیسم و اعوجاج شده است. پای مفلوج این فرزند را باید در ابعاد بهشدت ژرف بررسی کرد تا بتوان بر این مدعا چند گزاره استدلالی را همراه با چاشنی تاریخ بیان کرد.
توسعه یکی از مهمترین و اساسیترین مباحثی است که در طول دوران مدرن در حوزههای مختلف علوم انسانی مدرن اعم از علوم اجتماعی، سیاسی، حوزههای اقتصاد و... مطرح شده و میشود. پیشینۀ مباحث مطرحشده در توسعه و خود مفهوم توسعه، مفهومی مدرن و برساختۀ دوران مدرن و صنعتی است.
رجوع به سنت برای بنیانافکندن نظام فکری و زیستی جدید دغدغهای است که متفکران را به بازخوانی سنتهای باستانی وامیدارد. سرعت سرسامآور چین در حرکت به سمت کشوری توسعهیافته باعث شده بیش از گذشته آیین و عادات و تراث فکری این تمدن کهن مورد توجه قرار گیرد. به تازگی کتابی با عنوان «مسیر» منتشر شده است که به بررسی فلسفه چینی از جمله سنت کنفسیوسی و دائوئیستی میپردازد.
کتاب «مدرنیته از نگاه دین» به قلم محمدتقی سهرابیفر از سوی موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر منتشر شد. معرفی مبانی و مولفههای فکری مدرنیته از منظر اندیشههای دینی، موضوع محوری بحث در این کتاب است.
عصر روشنفکری در اروپا، دوره درخشش فلسفه (بهویژه فلسفه سیاسی و اجتماعی) بود و دوره مدرنیته دوره تاخت و تاز علم و تفکر علمی و صنعتی بود؛ ولی دوره پستمدرن بیشتر روی در تفکر عرفانی دارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید