اين روزها زياد دربارهاش ميخوانيم و ميشنويم. در تريبونهاي نسبتا رسميتر مثل خبرگزاريها و صفحات روزنامهها، استادان علوم اجتماعي و فلسفه و علوم سياسي با انتشار يادداشتهايي از خصايل و فضيلتهايش ميگويند و از اينكه صدايش شنيده نشد. در صفحات مجازي و شبكههاي اجتماعي نيز با خيل اظهارنظر شاگردان و دوستانش مواجهيم كه با زباني سرراستتر از اجحافهايي كه در حق او شد، مينويسند
این نیک بختی را داشتم که در چند سال آخر عمر دکتر محمدعلی مرادی ارادتم در حلقه ایشان باشد و بارها مجالستهای طولانی فردی یا جمعی در خدمتشان داشتیم. گاهی تا پاسی از شب گذشته در مجالست و هم صحبتی بودیم و من در حد وسعم از گفتارش بهره میگرفتم. دیر وقتها هم رانندگی میکردم و ایشان را به منزلش میرساندم و باز هم در طول مسیر صحبت میکردیم.
مراسم یادبودی به مناسبت درگذشت محمدعلی مرادی جمعه 5 مردادماه در مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد برگزار میشود. محمدعلی مرادی دانش آموخته فلسفه در آلمان از فعالان سیاسی سالهای قبل از انقلاب و پس از انقلاب تا اواخر دهه ۶۰ بوده است که پس از سالهای آن دهه از فعالیتهای سیاسی دست کشیده و به فعالیتهای علمی در زمینه فلسفه پرداخت.
دکتر محمدعلی مرادی همواره با سه مسأله بنیادین در تفکر خود مواجه بود؛ یکی، مسأله فهم درست و بنیادین از غرب. دوم، مسأله ایران و سوم نگاه انتقادی نسبت به پروژههایی که در ایران امروز وجود داشت. نخستین آشنایی ما در همایش بینالمللی مرحوم شریعتی بود که من در آنجا نگاه ایدئولوژیک به بحثهای دینی را مورد انتقاد قرار داده بودم
در جوامعی که ساختارهای آنها نهادینه نیست، به طور طبیعی اندیشههای آنها هم نهادینه نیست؛ چرا که مهمترین نهاد اندیشه در جوامع خصوصاً در جوامع مدرن، نهاد دانشگاه است. دانشگاه نهادی است که متکی به فرمی خاص از دانش است، فرمی که به آن «دانش آکادمیک» میگویند.
محمدعلی مرادی متولد سال ١٣٣٨ و از فعالان پرجنب و جوش جنبش چپ بود. او در دهه شصت و با این اعتقاد كه فعالیت سیاسی بدون بنیاد و چشمانداز فكری راه به جایی نمیبرد، به آلمان مهاجرت كرد. از نگاه او تا زمانی كه پژوهشگر، فلسفه و زبان آلمانی را نیاموخته باشد نمیتواند فلسفه غرب را بشناسد.
محمدعلی مرادی، در دانشگاه فرای برلین (Freie Universität Berlin) فلسفه، جامعهشناسی، تئاتر و اسلامشناسی خوانده و دکترای فلسفه خود را از دانشکده علوم روحی و آموزشی در دانشگاه فنی برلین (Technische Universität Berlin) گرفته است. گفتوگوی زیر عطف به برگزاری دوره جدید کارگاه خوانش «سنجش خرد نابِ» کانت توسط وی، انجام شده است.
داریوش شایگان را «متفکر معاصر ایران» لقب دادهاند که اغلب به زبان فرانسه مینویسد، او نماینده نسلی است که به فرهنگ امروز جهان عشقی وافر دارد و در عین حال تار و پود هستیاش از فرهنگ ایران ارتعاش مییابد. او که پشتوانه خانوادگی محکم و مطمئنی را پشت سر دارد دوران نوجوانی و جوانی را در اروپا سیر کرد و از آنجا توشه فرهنگی بسیار با خود همراه آورد.
محمدعلی مرادی، دانشآموخته حوزه فلسفه بهخصوص فلسفه آلمانی است. او دوره کارشناسی مهندسی صنایع را در دانشگاه شریف نیمهکاره رها کرد و به آلمان رفت تا فلسفه بخواند. وی دکتری خود را از دانشگاه برلین گرفته است، پایاننامه او در مقطع کارشناسیارشد فلسفه «مفهوم در سنجش خردناب» و در مقطع دکتری «آگاهی و خودآگاهی نزد فیشته (۱۷۷۴)» است.
دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی به جای جدیت در خوانش متون اصلی و تلاش برای ساختن یک مبنای جدی و ایستادن در آن جایگاه، تکیه بر سایه مریدی همه چیز دان می دهند و به جدل های غیر علمی می پردازند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید