در این ایام که فضلا و ادبای ایران که خدا نگهدار همه شان باد قصد اظهار ارادت و ابراز حق گزاری نسبت بخدمات بسیار بسیار ارزشمند ادبی و فرهنگی دانشمند والا مقام گرانمایه و شاعر ماهر بلند پایه، ادیب شهر جناب استاد پاکنهاد آقای دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی را دارند و بدین منظور در مقام فراهم آوردن جشن نامه ای می باشند که در بر دارنده مقالاتی خواهد بود که ارادتمندان و دوستداران آن وجود عزیز تحریر و به حضورشان تقدیم می کند.
آسیب شناسی نسل خرد گریز نمیدانم شما هیچگاه جدول کلمات متقاطع روزنامهها را حل کردهاید؟ کمتر کسی است که دست کم یکی دوبار به این کار نپرداخته باشد. در این جدولها، که انواع و اقسام دارد، شما بدون اینکه بدانید در «خط عمودی» چه کلماتی در شرف شکلگیری است، مشغول پر کردن «خط افقی» هستید و ناگهان متوجه میشوید که سر و کله کلمات یا جملاتی روی خط عمودی پیدا شده است که شما به هیچوجه در فکر آنها نبودهاید.
دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، محقق، مصحح، مترجم و شاعر معاصر(متخلص به م. سرشک) در نوزدهم مهر ماه 1318 شمسی در کدکن، از توابع تربت حیدریه خراسان، دیده به جهان گشود. وی علوم و دانشهای متداول عصر، از جمله زبان و ادب فارسی و عربی، فقه، کلام و اصول را نزد پدر ـ و آنگونه که خود دکتر شفیعی یاد میکند: «آن شیفته بوسعید و عطار» ـ و استادان جلیل القدری چون مرحوم ادیب نیشابوری دوم، شیخ هاشم قزوینی و آیت الله میلانی فرا گرفت.
در فرهنگ خودمان، نخستین کسی که مدّعی است ترجمه شعر محال است، جاحظ (متوفای ۲۵۵) است. وی در کتاب الحیوان میگوید: «والشعرََُ لایُستطاعُ اَن یُتَرجَمَ و لایَجُوزُ عَلَیهِ النَقل. وَ مَتی حُوِّلَ تَقَطَّعَ نَظمُهُ و بَطََلَ وَزنُهُ وَ ذَهَبَ حُسنُهُ وَ سَقَطَ مَوضِعُ التَّعَجُّبِ مِنه وَ صارَ کَالکَلامِ المَنثورِ. والکلامُ المنثورُ المُبتَدأُ علی ذلکَ اَحسَنُ وَاَوقَعُ مِنَ المنثورِ الّذی حُوِّلَ مِن موزونِ الشعرِ». یعنی «و شعر، تابِ آن را ندارد که به زبانی دیگر ترجمه شود و انتقال شعر از زبانی به زبان دیگر روا نیست. و اگر چنین کنند «نظم» شعر بریده میشود و وزنِ آن باطل خواهد شد و زیبائیِ آن از میان خواهد رفت و نقطه شگفتیبرانگیزِ آن ساقط خواهد شد و تبدیل به سخن نثر خواهد شد. نثری که خودبهخود نثر باشد زیباتر از نثری است که از تبدیلِ شعرِ موزون حاصل شده باشد.»
یكی از ظریفترین نكاتی كه در حوزه علوم انسانی نتایج درخشانی را به بار آورده، توجهی است كه در این علوم به مسأله Diachronic - synchronic شده است. اصل این ابداع، و كشف این چشمانداز بسیار مهم، از اندیشهها و درسهای زبانشناس برجسته سوئیسی، فردینان دوسوسور (1857ـ1913) به حاصل آمده است. دوسوسور نخستین كسی است كه توانسته است موجودیت «در زمانی» زبان را از موجودیت «همزمانی» آن جدا كند. میگویند معما چو حل گشت، آسان شود. وقتی شما با نظریه دوسوسور آشنا میشوید، میگویید این مطلب را من هم میدانستم، اما...
شماره نود و هشتم مجله بخارا ویژه نوروز همراه با یکصد شعر منتشرنشده از محمدرضا شفیعی کدکنی منتشر شد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید