در مقاله حاضر، نخست فرآیند شکلگیری دو مفهوم سلبیِ «نه چیزی» (مِدِن) و «نه موجود» (مئون) در فلسفه کلاسیک یونان بررسی شده و بعد نشان داده شده است که چگونه در فلسفه متقدم اسلامی، «لاشئ» برخلاف انتظار، به عنوان معادلی برای مئون و نه مدن بهکار رفته است. با روشن شدن اینکه مئون در فلسفه کلاسیک به معنای عدم مطلق نیست، روشن میشود که نخستین کاربردهای «خلق من لاشئ» در متون اسلامی، دقیقتر از اصطلاح «خلق از عدم» بوده است.
رضا داوری اردکانی از چهرههای مهم اندیشه در ایران در روزگار ماست. وجهی از این اهمیت را مخالفان هم نمیتوانند تایید نکنند. او یکی از طرفهای بسیاری از مناقشات و مباحثات فکری و قلمی، به ویژه پس از انقلاب، بوده است و اندیشههایش حتی برای تندروترین مخالفان آن اندازه اهمیت داشته که در نقد و نفی آنها بکوشند. این وجه عینی اهمیت اوست و این وجه ربطی به ذهنیات این و آن ندارد تا با رأی و نظر و تصور این و آن از آن کاسته یا بر آن افزوده شود.
ظاهراً جایگاه غزالی در تاریخ فلسفۀ اسلامی معلوم است. بسیاری کسان، گمان می-کنند که او با فلسفه مخالفت کرده و آن را از سیر و پیشرفت باز داشته است. در اینکه کتاب تهافت الفلاسفة، متضمن مطالب کلامی ضد فلسفه و احکام فقهی مشعر بر انتساب آراء فلاسفه به کفر و بدعت است، تردید نمی توان کرد. ولی قبل از غزالی هم، فقیهان بسیاری منطق و فلسفه را زندقه دانسته بودند و اگر تکفیر و تحریم فلاسفه و فلسفه، راه را می بست؛ می بایست راه فارابی و ابن سینا با زندقه دانستن منطق و ادّعای کفایت نحو به جای آن بسته شده باشد.
پرسش اصلی این است که آیا فلسفۀ اسلامی در عصر حاضر میتواند نقشی داشته باشد؟ تلقی ما از فلسفه چیست؟ اگر جامعۀ عالمان فلسفه و فیلسوفان قرارداد کنند که از فلسفه مثلاً چیزی را مراد کنند، بر ماست که آن را بپذیریم. در طول تاریخ هم این اجماع حاصل بوده که از فلسفه، یک سیر عقلانی مراد میکردهاند برای درمان حیرتمان و اصلاً و اساساً آن را در روند انتقال علم یونانی از یونان به ارث بردهایم و من به این دعواها که بر سر مضافالیه اسلامی آن به راه انداختهاند وقعی نمیگذارم و جنگ این غوغاییان را همه عذر مینهم؛ از این جهت که این فکر بالأخره وارد زیستجهان فرهنگی ما شده است؛ یعنی قلمرو اندیشۀ اسلامی از شرق تا غرب و رنگی از خودمان به خودش گرفته است.
نوشتار حاضر که به بحث از تواناییهای فلسفه اسلامی در حوزۀ سیاست میپردازد، این پرسش را محور قرار میدهد که آیا فلسفۀ اسلامی استعداد و قابلیت ورود به حوزۀ سیاست یا پرداختن به مباحث فلسفۀ سیاسی را دارد؟ در این راستا، ضمن تبیین معنا و مفهوم «فلسفۀ سیاسی اسلامی» و اشاره به جایگاه فلسفه اسلامی در میان دانشهای اسلامی، نسبت فلسفۀ اسلامی و تاریخ تمدن اسلامی بهویژه در ایران، مورد بحث قرار گرفته است.
یک عضو هئیت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة با بیان اینکه کتاب و سنت ما پر از مطالب عقلانی و استدلالهایی است که حکمای اسلامی آنها را باز کردند، گفت: عقل و کتاب و سنت در کنار هم در فلسفه اسلامی دیده می شود.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید