بدیهی است هنگامی که اصحاب حکومت و ارباب ثروت مخاطب مدح و تملق قرار گیرند، عواقب و توالی فاسد این کار به مراتب بیشتر و خطرناکتر میشود؛ زیرا اولا: حاکمان و ثروتمندان، به مقتضای طبیعت قدرت و ثروت، نوعا شیفتة ازدیاد اقتدار و اشتهارند، و به همین مناسبت، در قیاس با افراد عادی جامعه، حرص و ولع بیشتری برای شنیدن و خواندن تمجید و تحسین دارند؛ چرا که بدینوسیله احساس قدرت، منزلت و محبوبیت زیادتر و در نتیجه، رضایت خاطر بیشتری میکنند.
در میان سخنوران بزرگ ایرانزمین، کمتر کسی را میتوان یافت که همانند شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی، بیمحابا به نکوهش و انتقاد از خودکامگی و ستمورزی پادشاهان و حاکمان پرداخته، و بیپروا حکمرانان و ارباب زر و زور را به رعایت حقوق مردم و مراعات انصاف و عدالت و تفقّدِ احوال عامه و تلاش در جهت تأمین معاش و آسایش و رفع گرفتاریها و دشواریهای آنها، دعوت و تشویق کرده و حتی مؤکداً به انجامدادن امور مزبور موظف و مکلف دانسته باشد.
پس از این توضیح مقدماتی، اینک به ارائۀ شواهد مذکور در این خصوص در آثار مولانا پرداخته میشود. مولانا در جایی از مثنوی، ذیل عنوان «تفسیر و ان یکاد الذین کفروا لیُزلقونک بابصارهم…» به توصیف صاحب قدرت و جاهی میپردازد که از فرط عُجب و تکبر و بر اثر سرمستی ناشی از قدرت، کارش به جایی رسیده است که دم از مقام الوهیت میزند:
آیین نکوداشت خدمات علمی و فرهنگی احمد کتابی با حضور استادان رشتههای مختلفی چون اقتصاد، ادبیات و علوم اجتماعی برگزار شد. در این مراسم استادان از ویژگیهای علمی و شخصیتی احمد کتابی سخن گفتند.
مولانا جلال الدین محمد بیگمان سرآمد عارفان ایرانزمین است و آثار جاویدانش به ویژه مثنوی معنوی گنجینۀ عظیم و بی بدیل معارف الهی و دقایق عرفانی. بهرغم این تمرکز و استغراق در الهیات و مباحث عرفانی، مولانا از توجه و پرداختن به دیگر موضوعات نیز غافل نمانده است؛ تا آنجا که کمتر مسئله ای در زمینۀ مسائل و مباحث گوناگون انسانی مخصوصا در حیطۀ خودشناسی و کشف و دریافت ناشناخته ها و ناپیداهای روح آدمی می توان یافت که از نگاه ژرفکاو و تیزبین وی دور و مغفول مانده باشد.
شایان توجه است که در چندین جای شاهنامه «داد» در کنار «یزدانپرستی» آمده و دادگری و فریادرسی افتادگان و احساس مسئولیت در برابر ناتوانان و ستمدیدگان کاری خداپسند و مطابق با آیین تلقی شده است:
فردوسی را «بزرگترین حماسهسرای ایران زمین» خواندهاند.۱ این عنوان بهحق، شایستة اوست. سراسر شاهنامه آکنده از شرح هنرمندانة دلاوریها و جانفشانیهای مردم ایران بهطور اعم، و گردان و پهلوانان آنها به نحو اخص است؛ اما شگفتا که این کتاب رزم، کتاب سیاست و آیین ادارة مملکت و شیوة مردمداری نیز هست.
در میان سخنورانِ بزرگ فارسی ـ اعم از متقدمان و متأخران ـ کمتر کسی را میتوان یافت که همانند مولانا جلالالدین محمد مولوی به نقش و تأثیر تمثیل ـ در تفهیم و انتقالِ مفاهیم به مخاطب ـ پیبرده و از آن، به هوشمندانهترین و مؤثرترین شیوه استفاده کرده باشد.
فرافکنی ـ عیب و تقصیر خود را به دوش دیگران افکندن ـ از آسیبها و گرفتاریهای بزرگِ اجتماعیِ ماست که در سطحی بسیار گسترده در بین طبقات و قشرهای گوناگون جامعه، از پایینترین مراتب گرفته تا بالاترین مدارج و از افرادِ کوچه و بازار گرفته تا دولت مردان، رائج است. وسعت و شدت شیوعِ این عارضة روانشناختی (Psychologic)، تا حدود زیادی، معرف و نشانة رواجِ روحیات اجتماعیِ ناپسندی از قبیل «مسئولیتناپذیری»، «خودمبرّا بینی»، «واقعیت گریزی»، «فریبکاری» و امثال آن است که اغلب جنبة ناخودآگاه دارند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید