اخبار

نتیجه جستجو برای

بسیاری می‌پرسند که زبان‌فارسی آیا توانمندی‌هایی را که در قرون گذشته داشته، هنوز هم به همراه دارد؟ به‌ویژه برای انتقال دانش‌های جدید، آیا این زبان آمادگی لازم را دارد؟ زبان فارسی، آهنگین است، انعطاف‌پذیر است، شیرین است. اما اینها مشکل تلسکوپ‌ هابل را در آینده حل می‌کند؟ مشکل پزشکی را حل می‌کند؟ مشکل واژه‌های پیچیده ارتباطات را حل‌می‌کند؟

( ادامه مطلب )

طنز در شعر حافظ، به منزله یک صناعت بلاغی است، نه یک نوع ادبی. شیوه ‏های طنز آفرینی حافظ بسیار متنوع، پیچیده و در نهایت ایجاز است. عدم درک اسلوب‏های طنز در شعر او، گاه سبب تفسیرهای نادرست و خلاف مقصود شاعر شده است. در این مقاله، طنزهای حافظ در 12 اسلوب دسته ‏بندی شده است؛ از جمله طنز از طریق ابهام، متناقض‏نمایی، تأویل ‏های تازه و استهزاء‏آمیز از مسائل مهم، مغالطه منطقی، نسبت دادن رفتارهای مخالفان به خود. شخصیت‏های مورد نقد حافظ، همگی بدون نام و نوعی (typical) هستند و بر دو دسته ‏اند: کومتی و دینی.

( ادامه مطلب )

"اگر آن ترک شیرازى به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا" خال به عنوان نقطهء سیاه که بر اندام پدید مى آید، یا اصطلاح عرفانى که عبارت است از نقطۀ حقیقى و نقـطۀ وحدت، در آثار شاعران و نویسندگان پارسى گو، بسیار آمده و توجهى خاص بدان داشته اند. در این مقاله، با عنایت به اینکه نگارنده، مدتى در شبه قاره هند حضور داشته و از نزدیک، شاهد اعمال عبادى و رسیدن به مرحلۀ "خال " در عبادتگاه هندوان بوده است، نکاتى را در خصوص خال بیان داشته که مى تواند در فهم بیت یاد شده از حافظ کمک کند.

( ادامه مطلب )

تفاسیر قرآن و کتاب های صوفیه، در بردارنده مفاهیم بسیاری در ارتباط با ادبیات و الهیات اسلامی است که مطالعه روشمند و دقیق این مفاهیم می تواند به نتایج درخشانی منجر شود. اسم عظم یانام مهین یکی ازعمده و اساسی ترین این مفاهیم است که در طول تاریخ تفکر اسلامی، محل تامل و مداقه بخش عمده ای از اندیشمندان بوده است.شگفت انگیزی و جاذبه این مقوله به گونه ای بوده است که بسیاری از عرفا و صوفیه درباره آن به گمان زنی پرداخته اند و هرکدام نامی از نام های خداوند - عز و جل - را نام مهین قلمداد کرده اند.

( ادامه مطلب )

در اواخرسدۀ نهم و دهم، سرایندگان، آهنگسازان و شعردوستان هرات آنقدر اشعار لسان الغیب، حافظ شیرازی را، که بار نخست در همین شهر اورا لسان الغیب خواندند، می سرودند، می نوشتند و ورد زبان داشتند که نسخه های گوناگونی از دیوان حافظ نگاشته شد و تفاوتهای آشکار میان نسخه های مختلف اشعار او به وجود آمد. دوست دانشمند دکتر محمد استعلامی استاد دانشگاه مک گیل، در کتاب حافظ به گفتۀ حافظ می نویسد که « صدها سال پیش از آنکه ما به دست غربیها نگاه کنیم، در نخستین سالهای قرن دهم هجری – دویست و چند سال پس از درگذشت حاقظ - یکی از ادیبان روزگار تیموریان، به نام خواجه عبدالله مروارید، می بیند که بسیاری از خنیاگران و قوّالان، شعرهای حافظ را غلط می خوانند و دستنویسهای دیوان هم غلطهای فاحش دارد.

( ادامه مطلب )

آنان که با آشوب‌ها و فتنه‌های زمانه حافظ آشنایند، نیک می‌دانند رمز این آرزوها، که حق طبیعی هر فرد و جامعه‌ای است، چیست و چرا حافظ کنج فراغت را بر همه دنیا ترجیح می‌دهد و از دست‌دادن آن را برابر با فروختن یوسف به ثمن بخس می‌داند. آری، او در «زمانه‌ای عجیب» زندگی می‌کند؛ زمانه‌ای که جاه‌طلبی‌ها و خودخواهی‌های گروهی بی‌مغز و ستمگر همه مردم را در جهنمی از ناامنی و درد و رنج قرار داده است. حافظ این دوره را چنین توصیف می‌کند

( ادامه مطلب )

نگاه حافظ به اخلاق و انسان اگر اولویت دادن به انسان را از پایه‌های اصلی نوین‌گرایی بدانیم، این اصل را در نگاه حافظ به انسان، فارغ از هر نوع درجه بندی و ارزش‌داوری، نیز به روشنی خواهیم دید. در بعضی از این ابیات نیز حافظ اشارات روشنی به رواداری، آزادی بیان و برابری انسانها دارد که همه این مفاهیم، انسان‌گرایانه و از ارزشهای نوین‌گرایانه (مدرنیستی) است.

( ادامه مطلب )

گفتمان(discourse) سنت و نوین‌گرایی (مدرنیته)، به نظر ‌می‌رسد که پیوسته در تاریخ وجود داشته است. علاوه بر این، تمام آنچه امروز «سنّت» است، روزی مدرن و با سنت زمانه خود درگیر بوده تا توانسته خود را ثابت کند و در ذهن و زندگی انسانها در بلندمدت باقی بماند و ما امروز آن را سنت بخوانیم؛ ولی از آنجا که سرعت تغییرات و دستاوردهای بشر در سده‌های اخیر بالا رفته است، بین سنت و مدرنیته شکافی جدی پیدا شده و جدالهای سنگینی به بار آورده است.

( ادامه مطلب )

درافتادن با امیال فطری و غریزی انسان‌ها و تبدیل کردن ارضای نیازهای غریزی به جُرمهای دینی و سیاسی: در انسان تعدادی میل غریزی و فطری وجود دارد مانند میل به خواب، میل به امنیت، میل جنسی، میل خوددوستی، میل آزادبودن، میل پرستش و عشق‌ورزی، میل بچه‌دار شدن و نظایر آنها. در یک جامعه استبدادی غالباً این میل‌های غریزی نادیده گرفته می‌شود و ارضای آنها به شکل جرمهای ایدئولوژیک یا سیاسی درمی‌آید؛ برای نمونه در رمان ۱۹۸۴(از جُرج اُرول) می‌بینیم که حزب حاکم، ازدواج را به شکل یک جرم سیاسی درآورده است و افراد از سویی به طور ذاتی خواهان این موضوع هستند و از سوی دیگر سیستم حاکم اجازه نمی‌دهد که این میل به طور آزادانه و معقول ارضا شود. در دیوان حافظ نیز می‌بینیم که محتسب به خاطر شرابخواری مردم را تنبیه می‌کند، ولی خود سخت شراب‌باره است

( ادامه مطلب )

در این چشم‌انداز، ریا به عنوان پدید‌ه‌ای اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته می‌شود. پیش از شروع بحث درباره ریای اجتماعی، لازم است که به سه نکته مهم اشاره کنیم: الف) ریا لازمه زندگی اجتماعی: اصولاً حیات اجتماعی بدون ریا و نفاق ممکن نیست. انسان غالباً در خلوت خود نفاق و ریا نمی‌کند، نقاب‌ها را به کناری می‌گذارد و خود را آن‌گونه که هست، نشان می‌دهد، اما آنگاه که به عنوان موجودی اجتماعی در کنار سایر همنوعان خود قرار می‌گیرد، به ناچار برای حفظ منافع خویش، بخشی از اندیشه‌ها و احساس‌هایش را از دیگران پنهان می‌دارد. به قول تولستوی «چرخ‌دنده‌های زندگی اجتماعی بدون روغن ریا و نفاق نمی‌چرخند!»

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: