ساختار وحیانی قرآن / آیت‌الله محمد هادی معرفت - بخش اول

1394/8/23 ۰۹:۳۴

ساختار وحیانی قرآن / آیت‌الله محمد هادی معرفت -  بخش اول

قرآن کریم و روایات متواتر، بر این نکته تصریح کرده‌اند که قرآن به طور کامل، و به لفظ و معنا، از سوی خداوند نازل شده و از نظر ساختار و چینش، در تمامی جمله‌ها و عباراتش، ساختاری وحیانی و ساخته‌ای آسمانی است و هیچ دست دیگری، نه از جانب جبرئیل امین و نه از سوی پیامبر کریم(ص)، در ساختن آن دخالتی نداشته است.

 

ترجمه جواد ایروانی: قرآن کریم و روایات متواتر، بر این نکته تصریح کرده‌اند که قرآن به طور کامل، و به لفظ و معنا، از سوی خداوند نازل شده و از نظر ساختار و چینش، در تمامی جمله‌ها و عباراتش، ساختاری وحیانی و ساخته‌ای آسمانی است و هیچ دست دیگری، نه از جانب جبرئیل امین و نه از سوی پیامبر کریم(ص)، در ساختن آن دخالتی نداشته است. اکنون آیاتی را که بر این مطلب تصریح کرده‌اند، یادآور می‌شویم: بخشی از آنها، آیاتی است که به صراحت اعلام می‌کند قرآن سخن خداست،۱ و سخن را به کسی نسبت ندهند جز آنکه چینش و تألیف، و لفظ و معنا، کار او باشد.

همچنین تصریح شده که قرآن را خداوند بر پیامبر قرائت فرمود،۲ و قرائت، جز با تلاوت تمامی آیات آن، شدنی نیست و صرف القای معانی را قرائت نمی‌گویند؛ زیرا این کار، نه «قرائت» قرآن، که فقط القای مفاهیم است.

مشابه آنها، آیاتی است که از «اقراء» [: توانمند کردن بر قرائت صحیح و به دور از خطا و فراموشی]۳ قرآن بر پیامبر(ص) یاد نموده است.۴ چنین است آیاتی که نشان می‌دهد پیامبر(ص) قرآن را از خداوند دریافت می‌دارد،۵ و دریافت قرآن، با لفظ و ساختارش می‌باشد و نه صرف معانی آن؛ زیرا قرآن چیزی است که قرائت می‌شود، نه آنچه صرفاً فهم و درک می‌گردد. به‌سان همین آیات، آیاتی دیگر تصریح دارند که پیامبر(ص) قرآن را قرائت می‌فرمود، نه آنکه صرفاً بدان تکلّم نماید.۶ افزون بر آن، قرآن معجزه جاوید اسلام است و بشریت را یارای آن نیست که به مانند آن بیاورد، حتی اگر به یاری یکدیگر برخیزند. نیک روشن است که این موضوع، خود پیامبر را نیز در بر می‌گیرد و او به عنوان یکی از افراد بشر، توانایی ساختن سخنی به سان قرآن را ندارد. پس چگونه ممکن است قرآن، ساخته دست خود حضرت باشد در حالی که حتی با پشتیبانی همه مردم نیز، از آوردن مانند آن ناتوان است؟!

به نظر می‌رسد کسی که این نظریه را مطرح کرده و چنین پنداشته که قرآن، سخن بشر است و نه سخن الهی و معجزه او، مورد سوءاستفاده و دسیسه تردیدپیشگانی قرار گرفته که با دستاویز قراردادن آن، تلاش نمودند در بزرگترین ستون از ستونهای اسلام، شبهه ایجاد نمایند.

 

سه نظریه

بدرالدین زرکشی می‌نویسد: از سمرقندی۷ نقل کرده‌اند که وی، سه نظریه را پیرامون آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده، گزارش نموده است:

نخست: نظریه رایج که آنچه بر پیامبر(ص) نازل گردید، لفظ و معنا توأمان بود، آن سان‌که قرآن تصریح فرموده است.

دوم: اینکه جبرئیل صرفاً معانی را فرود آورد و این پیامبر اکرم(ص) بود که آن را به ساختار زبان عربی در آورد. طرفدار این نظریه، به ظاهر سخن خدای تعالی استناد کرده که فرمود: «نزل به الرّوح الامین علی قلبک: روح الامین آن را بر دلت نازل کرد» (شعراء، ۱۹۳ـ۱۹۴) نیز: «فانّه نزله علی قلبک: او [جبرئیل] به فرمان خدا، قرآن را بر دلت نازل کرد». (بقره، ۹۷) با این پندار که آنچه را قلب دریافت می‌دارد، صرف معانی است و نه الفاظ ویژه‌ای که با حس شنوایی قابل درک است.

سوم: آنکه جبرئیل، خود وحی را به قالب الفاظ زبان عربی می‌ریخت و سپس به پیامبر(ص) القا می‌نمود؛ از این روی، آسمانیان به قرآن جبرئیل گوش فرا می‌دادند و آن را به زبان عربی قرائت می‌کردند. این دیدگاه هیچ گونه مستندی ندارد جز پندار آنان از روایات نزول دفعی قرآن به بیت‌المعمور یا بیت‌العزه در آسمان دنیا یا آسمان چهارم و سپس نزول تدریجی آن بر رسول خدا(ص) در طی بیست سال.۸

 

دو قسم وحی

جوینی۹ می‌گوید: وحی بر دو قسم است: یکی بدین صورت که خداوند به جبرئیل فرمان می‌دهد تا به پیامبر(ص) بگوید: این کار را انجام ده یا خداوند به چنین چیزی فرمان داده است. در این صورت، جبرئیل معنا را از خداوند دریافت و بر دل پیامبر القا می‌کند. قسم دوم آن است که خداوند به جبرئیل می‌گوید: این مطلب را بر رسول خدا قرائت کن. در این صورت، جبرئیل لفظی را که از خدا دریافت می‌دارد، بی‌هیچ دگرگونی، به پیامبر القا می‌نماید، آن سان ‌که پادشاهان نامه‌هایی می‌نویسند و آنها را به دست فرستادگان، گسیل می‌دارند، آنان نیز بدون کمترین تصرف یا تغییری، آنها را به مقصد می‌رسانند…

جلال‌الدین سیوطی پس از نقل سخن جوینی می‌نویسد: «قرآن، از قسم دوم است؛ جبرئیل آن را در قالب الفاظ از خداوند دریافت می‌کرد و به همان شکل بی‌هیچ تصرفی در لفظ یا معنای آن، بر پیامبر القا می‌نمود، و برای او روا نبود که صرفاً معنا را القا کند. راز این مطلب در این است که از یک سو، مقصود از قرآن، متعبّد بودن به لفظ آن در کنار تعبد به عمل به مفهوم آن است، از دیگر سوی، قرآن دلیل اعجاز است؛ بنابراین هیچ کس ـ نه جبرئیل و نه غیر او ـ توان آن را ندارد که لفظی جایگزین قرآن بیاورد، و از سوی سوم، در درون هر حرفی از قرآن، اهدافی بی‌شمار وجود دارد، آن سان که هیچ کس نمی‌تواند جایگزینی بیاورد که اهداف یادشده را در برداشته باشد…»۱۰

زرقانی می‌گوید: برخی از مردم با خیال واهی خود چنین پنداشته‌اند که جبرئیل، معانی قرآن را بر پیامبر(ص) فرود می‌آورد و رسول خدا(ص) آنها را به زبان عربی بیان می‌فرمود. گروهی دیگر نیز چنین پنداشته‌اند که لفظ قرآن، از آن جبرئیل است و خداوند صرفاً معنا را به او وحی می‌فرمود؛ لیک این هر دو نظریه، بی‌اساس و گناه آلود است و در تعارض با صریح کتاب و سنت و اجماع، و حتی ارزش مرکبی را که بدان نوشته می‌شود، ندارد. باور من آن است که این گونه پندارها، توطئه‌ای علیه مسلمانان می‌باشد که مخفیانه به کتابهای آنان وارد نموده‌اند، و گرنه چگونه ممکن است قرآن را معجزه بدانیم در حالی که لفظ آن، از محمد یا جبرئیل باشد؟! و چگونه نسبت دادن آن به خداوند صحیح می‌باشد در حالی که لفظ آن از خداوند نیست؟!۱۱

 

مراد از قلب

و اما آیاتی که قائل به این نظریه بدان استناد کرده، برخلاف مطلوب او دلالت بیشتری دارد؛ زیرا مراد از «قلب» در این آیات، شخصیت باطنی رسول خدا(ص) است که شایستگی دریافت وحی را از سوی خداوند دارد، نه این عضو صنوبری شکل پنهان در قفسه سینه؛ چه، دستگاههای ادارکی ما، برای دریافت چنین القاهای از ورای جهان ماده ساخته نشده‌اند، بلکه صرفاً در چارچوبی محدود کار می‌کنند. نظیر این محدودیت در جهان ماده، امواج بی‌سیم است که دستگاههای خاصی آنها را گرفته و بدین وسیله، الفاظ و حتی صورتها، شکلها و رنگها را از مکانی دور، دریافت می‌کنند، در حالی که دریافت آنها با حواس ظاهری معمولی امکان‌پذیر نیست. و این چنین‌اند جانهای آماده‌ای که شایستگی ادراک مطالبی را دارند که حواس معمولی، به سبب پوشش مادیت و نرسیدن به قدسیت متناسب با جهان بالا، از درک آنها ناتوانند.

افزون بر آن، آیه یاد شده از سوره شعراء: «نزل به الروح الامین، علی قلبک… بلسان عربی مبین: روح‌الامین آن را بر دلت نازل کرد … به زبان عربی روشن» (شعراء، ۱۹۳ـ۱۹۵) تصریح می‌کند که آنچه از سوی خداوند و توسط جبرئیل امین نازل گردیده، همین قرآن با متن و لفظ عربی آشکار خود می‌باشد؛ بنابراین آیه، بر خلاف مطلوب استدلال کننده، دلالت بیشتری دارد!

به هر روی، این دیدگاه به معمر بن عباد سُلمی (متوفی ‌۲۱۵ق) از پیشگامان معتزله۱۲ نسبت داده شده است. لیک این نسبت، برگرفته از قیاس مساوات می‌باشد؛ چه، او خود بر این مدعا تصریح نکرده و فقط از لازمه سخن و مذهبش در مورد کلام الهی استفاده می‌شود؛ زیرا او بر این پندار بود که کلام، ذاتاً عرَض است و عرض نزد معتزله، حرکتی قائم به جسم می‌باشد؛ بنابراین محال است که کلام، قائم به خدای تعالی باشد؛ چه، او محل اعراض قرار نمی‌گیرد. بر این اساس، کلام خداوند چیزی نیست جز آنچه از محل صدور کلام ـ همچون درخت یا انسان ـ به نظر می‌رسد. پس کلامی که از درخت صادر می‌گردد، فعل درخت و کلام صادر از انسان، فعل او می‌باشد، هرچند به اراده و مشیت خداوند سبحان است.۱۳

گفته‌اند: مفهوم این مطلب آن است که کلام خدای تعالی که از محلی صادر می‌شود، عبارت است از توانایی و قابلیتی که خداوند در درختی ایجاد یا به انسانی عطا می‌کند، پس درواقع آن محل، کلامی را ایجاد می‌کند که اراده خدای تعالی در آن تجلی‌ می‌یابد؛ بنابراین کلام صادر از درخت، فعل درخت، و کلام صادر از آدمی، فعل آدمی است، هرچند در ذات خود به خدای تعالی نسبت داده می‌شود، بدین جهت که بر طبق اراده خداوند صادر گشته است.

همچنین برای نظریه منسوب به معمر، به آنچه راوندی به وی نسبت داده، استناد کرده‌اند. وی می‌گوید: «معمر بر این پندار بود که قرآن، نه فعل خداست و نه در ذات خود صفت فعل خدا، چنان که توده مردم می‌گویند، بلکه قرآن از افعال طبیعت است؛ ولی ابوالحسین خیاط، دانشمند معتزلی، نسبت دادن این دیدگاه را به معمر، به‌سختی رد کرده و گفته است: «معمر معتقد بود این خداست که به قرآن تکلم می‌کند و قرآن، بی‌تردید سخن خداوند و کلام و وحی اوست که آن را نازل فرمود و هیچ کس جز او تکلم کننده و گوینده آن نبوده است ‌و قرآن، پدیده‌ای تازه می‌باشد که با سابقه عدم، پا به عرصه وجود نهاد…»۱۴

با این حال و برخلاف تصریح این دانشمند، ما می‌بینیم برخی از خاورشناسان بیگانه۱۵ و در پی آنان، بعضی از نویسندگان مسلمان که کورکورانه دنباله‌رو آنان هستند، چنین پنداشته‌اند که معمر می‌گوید قرآن، کلام خدا نیست، بلکه خداوند به پیامبر خود توانی داده که اراده الهی دریافت‌شده از طریق وحی را در قالب کلام درآورد! نیک روشن است که چنین نتیجه‌گیری از سخن معمر قیاس محض و بی‌اساس می‌باشد و او به صراحت چنین چیزی نگفته است. این در حالی است که آیه «و کلّم الله موسی تکلیما: خدا با موسی آشکارا سخن گفت» (نساء، ۱۶۴) تأکید می‌کند که خداوند با همین کلام متعارف، با موسی(ع) سخن می‌گفت؛ سخنی که به حقیقت و بی‌ هیچ مجاز یا استعاره‌ای «کلام» بود، وگرنه چنین تأکیدی (با مفعول مطلق) استوار نمی‌نمود.

گفتار معمر نیز چنین توجیه می‌شود که سخن شنیده شده از درون هر چیزی را خداوند در آن چیز ایجاد کرده تا از آن به گوش رسد، نه اینکه کلام، ساخته شیء یادشده باشد. بنابراین اگر سخن از فضا شنیده شود، فعل فضاست، به این معنا که از فضا صادر شده و البته خدا آن را به وجود آورده است. این چنین است زمانی که سخن، از درختی شنیده شود؛ اما سخنی که از انسانی همچون پیامبر(ص) صادر می‌شود، به الهامی از سوی خدا و ساخته دست اوست و نه شخص پیامبر(ص).

 

ساختار گفتاری قرآن

از ویژگیهای ساختار نوشتاری، انسجام کامل از آغاز تا انتهای کلام است؛ بنابراین هیچ مطلبی در نامه، رساله، کتاب، تصنیف یا تألیفی وجود ندارد جز آنکه از نظم چینشی منسجم و بخش‌هایی هماهنگ با یکدیگر برخوردار است، چونان حلقه‌های زنجیر که به یکدیگر وصل شده‌اند و از آن، به هماهنگی در کلام تعبیر می‌شود. این ویژگی‌، در گفتاری که به صورت شفاهی ارائه می‌شود وجود ندارد؛ چه، گوینده نسبت به رعایت هماهنگی تقیّدی ندارد، نه تنها انسجام لفظی، که حتی هماهنگی معنوی، بدین معنا که گاه در بین سخن، از موضوعی به موضوعی دیگر، منتقل می‌شود به جهت مناسبتی که در حال سخنرانی، آن را نظر می‌گیرد، بی آن که میان این موضوعات، پیوندی استوار وجود داشته باشد.

این مشخصه را در قرآن به فراوانی می‌بینیم. مواردی همچون التفات از غیبت به خطاب و از خطاب به غیبت، گونه‌گونی در ضمایر و ناهماهنگی آنها با مرجع‌شان، و نیز اسمهای اشاره و انتقال از اسم ظاهر به ضمیر، همگی بدین جهت است که قرآن، به سبک گفتاری ـ و نه نوشتاری ـ است، و گرنه انتقال ناگهانی و دگرگونی از حالی به حالی دیگر، استوار نمی‌نمود. بر همین اساس، آوردن جملات معترضه در بین کلامی که به صورت گفتاری ارائه شده، روا می‌‌باشد.

 

پی‌نوشتها‌:

۱٫ یریدون ان یبدّلوا کلام الله: آنها می‌خواهند کلام خدا را دگرگون سازند. (فتح، ۱۵) و ان احد من المشرکین استجارک فأجره حتی یسمع کلام الله: اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود (توبه، ۶۱) رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند تعالی فرمود: هر کس با رأی خویش سخن مرا تفسیر کند، به من ایمان نیاورده است.» (امالی صدوق، مجلس دوم، ص۶، طبع نجف) و امیر مؤمنان(ع) درباره قرآن فرمود: «قرآن سخن خداست، و تأویل آن شباهتی به سخن بشر ندارد». (شیخ صدوق، کتاب التوحید، باب ۳۶ «رد بر دوگانه‌پرستان» شماره ۵، ص۲۶۴).

۲٫ انّ علینا جمعه و قرآنه. فإذا قرأنه فاتبع قرآنه (قیامت، ۱۷ـ۱۸) ۳٫ ر.ک: المیزان، ج۲۰، ص۲۹۹٫

۴٫ سنقرئک فلاتنسی (اعلی،۶)

۵٫ و انک لتُلقی القرآن من لدن حکیم علیم: حقاً تو قرآن را از سوی حکیمی دانا دریافت می‌داری.(نمل، ۶)

۶٫ قرآناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مُکث (اسراء، ۱۰۶) و اذا قرأت القرآن جعلنا بینک و بین الذین لایؤمنون بالاخره حجاباً مستورا (اسراء، ۴۵) فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم (نحل، ۹۸)

۷٫ وی ابوبکر محمد بن یمان سمرقندی (م ۲۶۸) فقیه و متکلم حنفی است.

۸٫ ر.ک: زرکشی، البرهان، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰؛ سیوطی آن را در الاتقان، ج۱، ص۱۲۶ نقل کرده است.

۹٫ وی ابوالمعالی معروف به امام الحرمین فقیه شافعی و استاد غزالی است. او در دانشهای گوناگون تألیفاتی دارد.

۱۰٫ ر.ک: الاتقان، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۲۸٫

۱۱٫ ر. ک: محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل‌العرفان، ج۱، ص۴۹٫

۱۲٫ وی ابومعتمر، معروف به عمرو است. گفته شده او همان ابن عباد بصری است که بین او و نَظام، مناظرات و اختلافاتی وجود داشت. ر.ک: ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۰، ص۵۴۶ـ۱۷۶٫

۱۳ـ در مقالات اسلامیین، ج۱، ص۲۶۸، چنین آمده: «فرقه پنجم طرفداران معمر هستند، آنان می‌پندارند قرآن عرض بوده و محال است که واقع فعل خداوند باشد؛ زیرا آنان محال می‌دانند که اعراض، فعل خدا باشد، آن گمان کرده‌‌‌اند که قرآن، فعل مکانی است که از آن گوش می‌رسد؛ اگر از درختی شنیده شود فعل درخت است و از هر مکان دیگری نیز به گوش رسد فعل همان مکان می‌باشد.»

۱۴٫ ر.ک: الانتصار، ص۱۰۴٫

۱۵٫ منظور «هری استرین ولفسن»‌است. ر.ک: «فلسفه علم کلام» ترجمه احمد آرام،‌ ص۲۹۸ـ۳۰۳٫

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: