1394/8/17 ۱۲:۱۲
ادیان و مسأله رنج: همانطور كه قبلاً هم ذكر شد، مهمترین منبع برای حل مسأله رنج (ناآگاهی، دردها و تناقضهای اخلاقی)، ادیان و نظام نمادهای مقدس است. به تعبیر دیگر گفتمانهای دینی با توجه به ویژگیهای درونیشان عمدهترین و كهن ترین پاسخها را به مسأله رنج دادهاند. این پاسخ ها در یک طیف قرار دارند، از یکسو، زندگی امری رنج آور تلقی شده و دستور به طرد و نفی آن داده می شود، و از سوی دیگر زندگی امری رنج آور است، لذا باید سعی کرد به حداکثر خوشی و تفریح و شادمانی دست یافت. البته عموما پاسخ های ادیان به سمت وجه اول این طیف متایل بوده اند. در طی تاریخ و با توجه به ویژگیهای ساختار اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف، این پاسخ تنوع و تحول خاص خود را داشتهاند.
ادیان و مسأله رنج: همانطور كه قبلاً هم ذكر شد، مهمترین منبع برای حل مسأله رنج (ناآگاهی، دردها و تناقضهای اخلاقی)، ادیان و نظام نمادهای مقدس است. به تعبیر دیگر گفتمانهای دینی با توجه به ویژگیهای درونیشان عمدهترین و كهن ترین پاسخها را به مسأله رنج دادهاند. این پاسخ ها در یک طیف قرار دارند، از یکسو، زندگی امری رنج آور تلقی شده و دستور به طرد و نفی آن داده می شود، و از سوی دیگر زندگی امری رنج آور است، لذا باید سعی کرد به حداکثر خوشی و تفریح و شادمانی دست یافت. البته عموما پاسخ های ادیان به سمت وجه اول این طیف متایل بوده اند. در طی تاریخ و با توجه به ویژگیهای ساختار اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف، این پاسخ تنوع و تحول خاص خود را داشتهاند. از نظر مردم ابتدائی، رنج و آزردگی علل گوناگونی دارد، ممكن است علتش جادویی باشد كه دشمن به كار بسته است، یا بر اثر شكستن یكی از محرمات یا به علت ورود به حریمی ممنوع و خطرناك یا بر اثر خشم یكی از خدایان و یا گاهی ناشی از اراده خدایان بدیها و یا هنگامی كه هر احتمال دیگری باطل مینماید، از مشیت یا غضب ایزد برین ناشی شده باشد. انسانهای ابتدائی و سایر گروههای انسانی نمیتوانند تصور كنند كه مصیبتی بیسبب و به خودی خود حاصل شده باشد. از نظرشان رنج شان رنج یا از خطای خود شخص حتی در حین یك عمل عبادی ناشی شده است یا از بدخواهی دیگران، به هر حال همیشه در پس هر محنت و رنجی، خطایی نهفته است و یا حداقل علتی (الیاده، 1378: 8-107).
در مجموع ادیان ابتدائی با توسل به جادو، خشم خدایان طبیعت و یا ارواح اجداد مورد پرستش و یا اراده خدایان بدیها، مسأله شر را حل میكردهاند. اما نكته اصلی در تاریخ رنج در ادیان بالاخص در حوزه شرقی و منطقه سواحل مدیترانه و بین النهرین، وجود یك كهن الگوی نخستین بوده كه میتوانسته به آلام و رنجهای انسانها مفهوم و واقعیت بخشد و در عین حال آنها را بصورت امری طبیعی و به هنجار درآورد. این نمونه نخستین در اسطور تموز دیده میشود. رنجهای تموز و قیام او از میان مردگان از یكسو نمونهای بوده برای مصایبی كه بعدها به ایزدان دیگر نیز نسبت داده شد و از سوی دیگر بیانگر این واقعیت است كه همه ساله این ماجرای دردناك توسط شاه مملكت تقلید و تكرار میِشده است.
سوگواریها و شادمانیهای دسته جمعی كه هر سال به یاد بود مصایب، مرگ و احیای مجدد تموز بر پا میشد، تأثیر عمیقی در ذهن انسانهای مشرق زمین داشته و دارد، و اهمیت آن بیش از همه به این خاطر بوده كه مصایب تموز برای هر یك از افراد، خاصیت تسلی بخشی داشته و برای آنها، هر رنجی را با یادآوری اسطوره تموز و رنج او میشد تحمل كرد. نكته بسیار مهم این اسطوره برای مقاله حاضر در اینست كه ماجرای تموز رنج های مردان صالح و پارسایان را توجیه میكرد. مطابق افسانه تموز، این ایزد كه اغلب خدا و با عناوین صالح و معصوم یاد شده، بیگناه دچار رنج شد. در حقش اهانت روا داشته، خوارش كردند و... . خاطره این اسطوره تسلی بخش كه مصایب خدا و اهل خدا را بازگو میكرد، مدت درازی در ذهن مردم مشرق بجای مانده است (ناس 1388: 121-8).
در ادیان غیر ابراهیمی، دو مذهب جین و بودیسم، بیش از همه به مقوله رنج پرداخته اند. این دو مذهب، زندگی را امری رنج آو دانسته اند، بودیسم مهمترین و اولین مساله خودش ار رنج و واقعیت آن در زندگی می داند. این دو مذهب، با همه تفاوت هایی که دارند، سعی کرده اند که پاسخی برای زندگی و رنج پیدا کنند. مذهب جین، گاه در حالت افراطی به نفی زندگی می پردازد، و بودیسم، سعی می کند مواجهه ای متعادل تر با رنج داشته باشد. بودا رنج را با نفی زندگی حل نمی کند، بلکه با نفی تعلقات زندگی حل می کند. به همین سبب در بودیسم اولیه و در آموزه های بودا، باید از هرآنچه که تعلق به زندگی و امور آن را برای انسان ایجاد می کند، پرهیز کرد. به دلیل همین تعلقات است که از دست دادن آنها موجب اصلی رنج می شود. در نهایت رهایی از زندگی به مثابه امری رنج آور را، رسیدن به نیروانا یا فنای در حقیقت می داند (در این زمینه ر.ک. هاردی، 1385 و دورانت، 1385).
تلاشهای ادیان باستانی برای حل مسأله رنج در ادیان الهی نیز ادامه پیدا میكند. در این ادیان، وجود خدای واحد و برین مهمترین مبنای توجیه رنج و تحمل پذیر ساختن آن بوده است. قوم بنی اسرائیل، نخستین قومی بودند كه مفهوم تاریخ به عنوان تجلی الهی را به كار بردند. از نظر این قوم هر فاجعه تاریخی و مصیبت و بلائی كه دچارش میشدند، مشیت الهی بود كه به علت معصیت و گناهی كه این قوم انجام داده بودند، خدای بر سر خشم آمده كیفرشان میداد. لذا مصیبتهای تاریخی تنها راه بازگشت قوم به راه یهوه بود. برای این قوم وقایع رنج آور تاریخی، آیاتی از خشم الهی بوده است (الیاده، 1378: 3-112). در سنت مسیحی این موضوع بسط بیشتری پیدا كرد و تلاش متالهان برای حل مسأله شر و وجود آن، با وجود خدای یكتای مطلق تحولات بسیاری به خود دیده است. بنابر دین مسیحیت، شر كاملاً واقعی است و به هیچ وجه وهم و خیال نیست. میتوان به سه نوع پاسخ عمده مسیحی به مسأله شر اشاره كرد، پاسخ اوگوستینی كه حول مفهوم هبوط انسان از پاكی و خلوص نخستین میگردد، پاسخ ایرنائوسی (Irenean) كه حول مفهوم خلق تدریجی انسانیت متكامل در طی حیات در جهانی فوق العاده ناقص میگردد و پاسخ الهیات پویشی جدید كه بر پایه مفهوم خدائی استوار است كه قادر مطلق نیست و در واقع قادر نیست از شرور كه یا از دست انسان یا رخدادهای طبیعی صادر میگردد، جلوگیری كند (هیك، 1376: 7-96).
در تمام تحلیلها و راه حلهای مساله رنج، دو نكته اصلی وجود دارد: بحث اختیار انسانی و بحث وجود یا عدمی بودن شر. هر كدام از این رویكردهای سه گانه فوق، نظر خاصی در اینباره دارند كه از حوزه این مقاله خارج است.
در اسلام و بالاخص در تشیع، این مسأله صورت بندی دیگری متفاوتی پیدا میكند. در تشیع و بالاخص در مباحث كلامی متأخر مسأله شرور تحت عنوان ظلم مطرح شده و در حوزه مباحث عدل الهی و حكمت الهی مورد بحث قرار میگیرند. اهمیت طرح مسأله شرور در حوزه عدل الهی از اینجا آشكار میشود كه عدل الهی از اصول مبنایی مذهب تشیع به شمار میرود (مطهری، 1377: 7-86). از نگاه شیعی، شر، امری وجودی نیست، شر امری نسبی است و همه مصادیق شر، از نوع عدمیات و فقدانات هستند، زیرا بدی عین نیستی است. وجود شرور، از نوع وجود كمبودها و خلاءها است و از این جهت شر هستند كه خود، نابودی، نیستی و یا كمبود و خلاء هستند و یا منشا نابودی و نیستی و کمبود و خلا هستند (قبلی، 150). نکته مهم و ظریفی كه در الهیات شیعی برای حل مسأله رنج وجود دارد نوعی نگاه دوگانه به آنست. در سطح خرد و روزمره، مصادیق شرور، مفهوم شر را برای انسان میرسانند، اما تشیع با طرح سطح دیگری از نگاه به مسأله شرور، یعنی یك سطح متعالی و استعلالی، این مسأله در نگاهی كلانتر و عام تر به تصویر کشیده می شود. انسان دست پرورده اسلام [تشیع]، اینگونه درك میكند بلاها و رنجها و مصیبت ها كه در یك دید، زشت و نامطلوب هستند، در نظری بالاتر و دیدی عمیقتر، همه لطف و زیبائی است (قبلی، 91). لذا این ایده مطرح میشود كه بلایا نشانه قرب الهی هستند و در احادیث نیز آمده كه به تعبیر امام صادق، خدا زمانی كه بندهای را دوست بدارد، او را در دریای شدائد غوطه ور میسازد (بحارالانوار، ج15، جزء اول، ص 55) و یا نوعی تناسب میان سلسله مراتب معنوی انسانها و میزان بلایا مطرح میشود، هر چه مرتبه انسانی در دستگاه الهی بالاتر باشد، میزان رنج و بالای او نیز بیشتر است (قبلی، 9-178). بلا برای دوستان خدا، لطفی است كه سیمای قهر دارد، لذا همیشه بلا اثری تربیتی و اخلاقی برای بهبود اوضاع معنوی انسانها و تعالی ایمانی آنها دارد و از سوی دیگر نشانهای نیز میباشد از منزلت آنها در دستگاه الهی (قبلی، 180). این نوع نگاه به مسأله شرور، در كنار سایر دیدگاهها در تشیع رواج بیشتر دارد.
به نظر میرسد در تشیع این نوع نگاه به مسأله شرور تحولات خاصی داشته است كه از یكسو در امتداد سنتهای دینی قبلی در این زمینه بوده و از سوی دیگر پاسخ خاص خودش را نیز شكل داده است. مسأله شرور و رنج و مصیبت به دلایلی در تشیع محوریت خاصی پیدا كرده است. هر چند با تحولات تاریخ كانون توجه انسانی از بلایای طبیعی، به سمت بلایا و رنجهای اجتماعی بوده است. به نظر میرسد موقعیت تاریخی اجتماعی گروههای دینی تأثیر عمیق و مهمی بر نوع نگاه آنها به مسأله رنج و جایگاه این مسأله در ذهنیت دینی آنها دارد. بر این اساس اجتماعات دینیای كه در موقعیت تاریخی رنج و بلا و فشارهای گوناگون قرار دارند، بیشتر بر این مسأله تأكید خواهند كرد و تشیع یكی ازاین مذاهب است كه بیشتر تاریخ جامعه مذهبیاش، بالاخص در دوران تكوین این مذهب، در رنج و سركوب بوده است.
تشیع و مسأله رنج
موضوع خاص این مقاله پرداختن به مسأله رنج در تشیع با تأكید بر ذهنیت عامه مردم در این موضوع است. تشیع به عنوان یكی از دو شاخه اصلی اسلام است كه شرایط تاریخی آن، بالاخص در چهار قرن اول بعد از اسلام، علی رغم تلاشهای متعدد برای كسب قدرت، همه ائمه و بزرگان شیعه، در نهایت فرجام خشونت باری داشتند و به نحوی به شهادت رسیدند و در این دوران تشیع همیشه نگاهی تراژیك و اعتراض گونه به نظم مستقر داشته است (توال، 1382: 2-31). شیعیان همیشه حضور خود را با نگرانی و زحمت و در ترس دائمی از اینكه توسط دشمنان خود نابود شوند، حفظ كرده بودند (شوایتزر، 1380: 356). این ویژگیها، یعنی همین به اصطلاح شكستها و سركوبها در تكوین تاریخ تشیع نقطه تحول خاصی بوده كه مبنای بسط تمایلات فرقهای شیعه را فراهم ساخته است (جعفری، 1382: 114). در نگاه علمای دین نیز شیعه طایفهای است از مسلمین... كه در طول تاریخ و قرنهای متمادی هر بلا و مصیبت و هر آزار و شكنجه قابل تصور را از دست مخالفین خود كشیده است (طباطبائی، 1380: 17). تشیع همیشه در نوعی حاشیه بودن و طرد و سركوب شدن قرار داشته است، یعنی نوعی موقعیت تاریخی رنج بردن دائمی. به همین سبب هم در تشیع مسأله رنج اهمیت خاصی دارد كه البته فهم این مسأله با توجه به دو نكته مقدور خواهد بود: 1- ادعای حقیقت برین و اوج حقیقت ادیان الهی در این مذهب، 2- آغاز تاریخی تراژیك كه شهادت امام علی، امام حسن و بالاخص شهادت امام حسین در كربلا مبنا و زمینه اصلی نگاه تراژیك این مذهب به جهان و زندگی است.
برای فهم رویكرد تشیع در حل مسأله رنج، با توجه به رویكردهای انسانشناختی، میبایست به مناسك دینی جمعی كه در آنها ایمان مذهبی مومنان و اعتقادات آنها تولید و بازتولید میشود رجوع كرد. لذا باید به مهمترین مناسك جمعی و نظام باورهای درون آن پرداخت. البته نكته اصلی در اینست كه از منظر انسانشناختی این باورها و ایمانی كه مسأله رنج را حل میكند، در نظام اسطورهشناختی تشیع نمود پیدا میكند. اعتقادات شیعی در حل مسأله رنج، در اساطیر این مذهب تجلی پیدا خواهد كرد و با توجه به رویكرد گیرتز، میبایست به دنبال این بود كه حل مسأله رنج را از اساطیر كیهان شناختی و آفرینش تا اساطیر اجتماعی و فرهنگی دنبال كرد و در نهایت با توجه به درك این نظام اسطوره شناختی شیعی به دنبال درك نظام اخلاقی برخاسته از آن نیز بود كه بتوانیم هم درك مؤمنان از مسأله رنج و هم نوع مواجهه عملی آنها با این مسأله را تحلیل كنیم.
با توجه به ابیات پژوهشی موجود در باب تشیع باید گفت كه مناسك عزاداری محرم، و واقعه كربلا مهمترین عنصر در تكوین ذهنیت مذهبی مومنان بوده و هست. لذا واقعه كربلا نقطه عطف كلیدی را در تاریخ و حیات تشیع میباشد (جعفری، 1382: 250، الشیبی، 1380: 16، فیشر 1980، الحیدری 2002، سروش 1381، شریعتی 1379). با توجه به كلیدی بودن واقعه كربلا، دادههای تاریخی نیز بیانگر اینست كه مناسك عزاداری محرم، مهمترین و عمومیترین مناسك جمعی جامعه مذهبی شیعی است كه از منظر انسانشناختی و جامعهشناختی بیشتر كاركردهای نهاد دین در جامعه شیعی از خلال این مناسك انجام میپذیرد و به عبارت دیگر از منظر علوم اجتماعی و برای بررسی دین در مفهوم روزمره و جاری آن در زندگی مردم شیعی، بیش از همه مناسك محرم مطرح میشود كه به نوعی تجلی بسیاری از اعتقادات شیعی و بازتولید آنها در ذهنیت عبادی مؤمنان است (رحمانی، 1385).
تاریخ مناسك عزاداری از دوره صفویه به اینسو بیشترین تأثیرات را از شرایط تاریخی تشیع داشته است، در این دوره باروی كارآمدن حکومت شیعی در ایران دوران صفویه قرن دهم به بعد، تلاشهای رسمی و غیررسمی زیادی در گسترش مناسك عزاداری صورت گرفته است. نكته اصلی در این دوران، مركزیت یكی از منابع كتبی در بسط و گسترش این گفتمان دینی كربلا در میان مردم بوده است و این اثر، همان كتاب روضه الشهداء، اثر ملا حسین كاشفی تبریزی كه در اواخر قرن 9 هجری است. اهمیت این كتاب برای شناخت گفتمان كربلا در مردم به چند دلیل است اول اینكه این كتاب از زمان تألیفش به عنوان منبع و مأخذ اهل ذكر و ذاكرین و روضه خوانان امام حسین قرار گرفته و دوم اینكه مشهورترین و نامی ترین اثر تألیفی فارسی پیرامون شهید و شهادت انبیا و اولیای الهی است و سوم اینكه استفاده از زبان ادبی این كتاب، در بستر فرهنگ ادبی زبان فارسی، سبب شده نثر شیوا و قلم رسا و ادب فاخر این كتاب تأثیر آن را در ذهنیت مردم بیشتر كند (مقدمه مصحح بر كتاب روضه الشهدا، كاشفی 1382). این كتاب بطور گسترده ای در جهان تشیع رواج یافت. از سرزمین های شیعه نشین هند تا ترکیه، در کتابخانه های اسلامی نسخه هایی از این کتاب وجود داشته و به زبان های عربی، ترکی، اردو نیز ترجمه شده است.
علاوه بر این عوامل سه گانه در اهمیت این كتاب، باید عوامل چندی را نیز بر شمرد كه از منظر انسانشناسی دین اهمیت خاصی دارند. این كتاب به نظر میرسد داستان تاریخ قدسی رنج و فلسفه وجودی آنست كه از ساختارهای اساطیری دینی بیشترین استفاده را میبرد. در این کتاب تاریخ قدسی رنج و به تعبیر دیگر تاریخ رنج مقدس، از داستان خلقت شروع شده و به طور ضمنی به اسطوره فرجام تاریخ، یعنی مهدودیت شیعی ختم میشود. گستره معناشناختی تاریخ رنج مقدس در این كتاب، تمام مسائل موجود در مسأله رنج و شرور را در بر میگیرد. این جامعیت معناشناختی گفتمان كربلا در این كتاب از عوامل اصلی نفوذ آن در مردم است. از سوی دیگر علی رغم نقدهای نجبگان دینی به این كتاب كه بعضاً موارد متعددی را در نقلهای تاریخی این كتاب غیر معتبر میدانند (برای مثال ر.ك: مطهری 1379)، زبان ادبی این كتاب و تناسب گفتمانی آن با ساختارهای ذهنیت فرهنگی شیعیان ایرانی، زمینه نفوذ آن بوده و نفوذ این كتاب در مردم گویای تمایل مردم به آنست كه حتی مجالس عزاداری محرم كه بخش مهمی از آنها تحت عنوان نام هایی مانند روضه و روضه خوانی و... بیان میشود، برگرفته از عنوان این كتاب است. به هر حال با وجود متون دیگری به زبانهای فارسی و عربی، قبل و بعد این كتاب، نفوذ تاریخی آن در ذهنیت مردم بیانگر اهمیت آن در ذهنیت دینی مومنان شیعی است و به نظر میرسد با شناخت آن میتوان بخش مهمی از نمادهای مقدس و مخزن نمادین و معناشناختی ذهنیت دینی تشیع در سطح عموم مردم را شناخت. البته مسائل بسیاری در این كتاب قابل پیگیری هستند، از جمله مفهوم شهادت، نظام اساطیری تشیع، مفهوم حقیقت و سایر موضوعات فرهنگی، دینی، كه با توجه به محدوده مفهوم حقیقت و سایر موضوعات فرهنگی ـ دینی، در محدوده این مقاله، ما به بررسی مسأله رنج در تشیع از خلال گفتمان كربلا و بر مبنای كتاب روضه الشهدا خواهیم پرداخت. این موضوع را در دو سطح كلی درك تشیع از نظم جهان و جایگاه رنج در آن و نوع نظام اخلاقی مربوطه به این درك مورد بررسی قرار خواهیم داد.
بخش نخست مقاله را اینجا بخوانید.
منبع: انسان شناسی و فرهنگ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید