1394/7/25 ۱۱:۳۳
نشست تخصصی ˝بررسی یافتههای جدید مرمت گنبد سلطانیه˝ در مجموعه هنرپژوهی نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شد. به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی فرهنگستان هنر، در این نشست که عصر روز سهشنبه برگزار شد، "مارکو جیووانی برامبیلا" دکترای معماری و شهرسازی پلی تکنیک میلان، استاد دانشگاه هاروارد، پنسیلوانیا و UCLA به ارائه یافتههای جدید در مرمت این بنای ارزشمند پرداخت.
نشست تخصصی ˝بررسی یافتههای جدید مرمت گنبد سلطانیه˝ در مجموعه هنرپژوهی نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی فرهنگستان هنر، در این نشست که عصر روز سهشنبه برگزار شد، "مارکو جیووانی برامبیلا" دکترای معماری و شهرسازی پلی تکنیک میلان، استاد دانشگاه هاروارد، پنسیلوانیا و UCLA به ارائه یافتههای جدید در مرمت این بنای ارزشمند پرداخت.
این محقق، شهرسازی دوره ایلخانان مغول در دنیا را بینظیر دانست و توضیح داد: "وقتی به شهر سلطانیه نگاه میکنیم، همیشه مربع دیده میشود، پس از حفاریهای بیست سال گذشته مربع سیصد متری با برج و بارو یافت شد که میدانیم از دوران مغول این فرهنگ چینی و مغولی به ایران آمد. طی ده سال در این محیط مربع شهری با برج و بارو ساخته شد. در آن زمان شهر تبریز محیطی به وسعت ۲۵ کیلومتر داشت و تمام احتیاجات آن زمان را از نظر تجاری و اقتصادی برطرف میکرد. این که در فاصله کمی از آنجا سلطانیه ساخته و پایتخت انتقال داده میشود، بیشتر به علایق شخصی الجایتو باز میگردد.
وی با توضیح این که غیر از این قلعه مربع دور گنبد آن هر چه بوده دوران بوده از بین رفته است درباره بناهای داخل قلعه توضیح داد: "در عکسهای هوایی ۵۰ سال گذشته مربعی میبینیم که دور آن خندقی وجود داشت و در محدوده آن مقدار زیادی تپه و تل و ... موجود بوده که بر اثر حفاریهای غیر قانونی از میان رفته است. همچنین میدانیم مسجد بسیار بزرگی در آنجا بوده است که در خارج شهر واقع بود. پس از حفاریهای باستانی شناسی بازاری در آنجا کشف شد اما این روزها یا زمینهای اطراف بنا به کشت و کار کشاورزی تبدیل شده است یا آثاری از آن باقی نماده است."
وی سپس با نمایش تصاویری از گنبد سلطانیه اشاره کرد: "بر طبق آخرین عکس و طراحیهایی که جهانگردان مختلف از گنبد سلطانیه داشتهاند توانستیم به طرحی دست بیابیم که حدود ۱۰ متر دیوار برج و بارو در اطراف بنا بوده است. ۳۵ سال پیش طی یکی از برنامههای مرمتی، گوشه یکی از برجها پیدا شد. حفاریها ادامه داشت و قسمت دیگری از دیوار را یافته شد. با حفاریهایی که ۱۸ سال قبل توسط دکتر میرفتاح انجام شد تمام این برج و بارو در آمد. نکته مهم در این باره شهرسازی و نزدیک شدن به المان شهرسازی داخل قلعه است. بر اساس یافتهها دو دروازه در شمال و جنوب بنا موجود است که مربع را به دو قسمت تقسیم کرده است. برای این که تجسمی از فضای ۳۰۰ متر در ۳۰۰ متری بنا داشته باشیم سعی کردیم با علم به فرهنگ آن زمان بناها را در قسمتهای مختلف قلعه سلطانیه جایگزین کنیم مثلاً باغی که تاج الدین برای خود در گوشه آن درست کرده بود را تصور کنیم و وقتی این جایگزینی را انجام دادیم کمبود فضا به وجود آمد."
دکتر برامبیلا با ذکر این که در تمام معماری مغول و چین در ورودی در جنوب قرار داشته استتوضیح داد: "در سلطانیه در ورودی در شمال قرار داردکه المانی ایرانی ست و وارد معماری آنها شده است. وقتی از دروازه ۹۰ درجه میگردیم وارد فضای هشتی میشویم، پس از آن وارد حیاطی میشویم که بعد از آن این ستونها حالتی بسیار شاهانه و سلطنتی میگیرند که در معماری ایران بسیار بی نظیر است و جایی در ورودی کاخ به این عظمت نمیشناسیم. نزدیک شدن به سلطان در آن زمان پروتکلی داشت که این حالت بسیار عظیم که فرد را مجبور میکند از کریدور بگذریم بینظیر است. ستونهای کاخ دارای جزییات دقیقی هستند که فضای بسیار اشرافی را در ورود به گنبد ترتیب میدهند. اما موضوع کمی گیج کننده در کاخ این است که بعد از ستونها به حیاطی میرسیم که در آن دیواری قرار دارد. برجی داخلی به ارتفاع دوونیم متر در آنجا وجود دارد که با بازسازیها ما به این نتیجه رسیدیم که باید راهی در آن ادامه داشته باشد.. در اثر حفاریها به دیوار کوچکی با ته ستونهای بزرگی در جنوب آن رسیدیم و به این نتیجه رسیدیم که بعد از آن دیوار باز میگردد و راهرویی یا خیابانی میشود که دوران میچرخد و بعید نیست این ته ستونهای بزرگ درگاه عظیمی باشد. وقتی دو دیوار ادامه داشته باشد حالت برج در برجی به وجود میآید که در معماری ایلخانی آن زمان منحصر به فرد است. وقتی در نزدیکی ساختمانی فضای بسته دارید یعنی فرد وارد شده را مجبور میکنید تا هرکس که وارد میشود به دیوار برخور د میکند و دور آن بگردد و وارد شود که این روش با روحیه ورود به فضای داخلی قصرها در زمان ایلخانیان که ورود از جنوب بوده تطبیق میکند."
استاد دانشگاه هاروارد به تشریح دروازههای این بنا پرداخت و ادامه داد: اما مطلب بسیار جالبی که در مورد دروازههای این بنا وجود دارد این است که به عنوان نمونه دروازه جنوبی هیچ ارتباطی به دروازه شمالی این بنا ندارد و ستونهای اشرافی که در این مسیر تعبیه شده است راه اصلی ورودی به غرب این بناست. درب جنوبی یا دروازه جنوبی نیز مانند یک دروازه عملی یا خصوصی است که یا دروازه خصوصی است که منحصر به افراد خاص بوده یا بیشتر برای کار مورد استفاده قرار میگرفته است یعنی اجناس از این دروازه ورود پیدا میکرده و حالت عملیاتی آن نمود بیشتری دارد."
وی به نشانههایی منحصر به فردی که به عنوان الگوی ساخت این بناست اشاره کرد و افزود: "این مسئله محدوده مرفعی که ما در غرب داریم که در شکم آن منطقه دیگری وجود دارد از المانهای کمیابی است که در معماری ایلخانی یا در هر جای دنیا میشناسیم و باید حفاری شود که بدانیم چهارچوب آن و ساختمانهایی که در دل این بنا شکل گرفته دارای چه خصوصیاتی بوده است."
سپس "مارکو جیووانی برامبیلا" به وجود خندقهایی که در اطراف این بناست اشاره کرد و ادامه داد: "وجود خندق از نظر تاریخی به اثبات رسیده ولی متاسفانه کسانی که اطلاعاتی درباره آن دادهاند شفاهی و بسیار ضد و نقیض است. اما میشود از اطلاعات جنبی و موجود درباره خندقهایی که در آن زمان حفر میشد، احتمال داد که عرض این خندق ۱۷ متر بوده اما درمورد عمق آن هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست اما در مقایسه با خندقهای موجود در آن زمان تقریباً عمقی برابر ۴ یا ۵ متر داشته است."
وی به تشریح انواع خندق به لحاظ معماری و ساخت آن پرداخت و افزود: "ساخت خندق به دو گونه بوده است یکی از آن دو، آب با دیوارهای بنا تماس مستقیم داشته و دیگری خندقی که فضایی میان خندق و دیوار وجود داشته و خندق دور یک فضایی را میگشت و در گنبد سلطانیه از روی نقشه باید از نوع دوم بوده باشد و حتماً در ورودی مستقیماً به روی خندق باز نمیشده و باید فضایی وجود داشته باشد که روی آن حرکت کند."
این محقق به شیوههای نوین تحقیق اشاره کرد و ادامه داد: "اگر با علم امروز به تحقیقات و بررسیهای خود بر روی این بنا میپرداختیم، احتمالاً با شیوه دیگری عمل میکردیم."
جیووانی به سوالاتی که در مورد ساخت این بنا وجود دارد اشاره کرد و تصریح کرد: "یکی از سوالاتی که در مورد این بنای عظیم وجود دارد، آن است که ساخت آن از کجا الهام گرفته شده است؟ طبیعتاً ساختمانها و بناهایی بوده که شاهان مغول آن را دیدهاند و شکی در آن نیست که مقبره سامانی و مقبره سلطان سنجر از جمله این بناها به شمار میروند و میتوان شباهتهایی نیز به لحاظ روحیه و خواستها در آن یافت ولی وقتی ما این بناها را در یک اِشِل معماری مورد بررسی قرار میدهیم، به لحاظ تکنیک معماری، ایستایی و سازه هیچ ربط و ارتباطی نمیتوانیم میان این بنا و دیگر بناهای موجود در آن دوران بیابیم.
وی ادامه داد: "پس از مطالعاتی در دهه ۷۰ در اروپا متوجه شدمی، هر گنبدی که داریم رانشهایی دارد که باید از آن جلوگیری کرد. اطلاعات سیستمهای گنبدهای دنیا عوض شده و در مورد حلقه بتونی که گذاشته شده است تمام اروپا در سالهای ۶۰ و ۷۰ گنبد را به عنوان نیمدایرهای میدید و براساس کتابهای مدارس و مطالعاتی که شد گفتند گنبد گنبد است و رانشهایی تولید میکند و گنبد هرچه قوسش کمتر باشد مقدار رانش آن نیز به همان میزان کم است. مطالعاتی نشان داد در گنبدهای تخم مرغی مقدار رانششان آنقدر کم است که نسبت به سیستمی که رانش را میگرفتیم تاثیری ندارد و دیدگاه ما عوض میشود و این رینگ بتونی که گذاشته خریداری بیمه و خود گنبد به صورت هوگویی دیده نشده و حلقهای که گذاشته شده جنبه مثبت و منفی دارد و جنبه منفی آن این است که این ساختمان یکپارچگی دارد واز این لحاظ خوب است."
وی با توجه به یک تحولات در سیستمهای ایستایی و فهمیدن ساختمانها توضیح داد: "عملاً سیستم ایستایی این ساختمان یک سیستم هشت ضلعی که ستونها به سمت بالا میرود کمتر و کوچکتر میشود تا جایی که یک مناری از آن میماند و یک ستون بزرگی فضاهای داخلش کنده میشود و به مرور زمان که ساختمان بالا میرود ستونها خالی میشوند و کوچکتر میشوند تا حدی که فقط مناری از آن باقی میماند. ما سعی کردیم برای فهمیدن خودمان آن را به این صورت ارئه دهیم یعنی یک ستون بزرگی که آرام ارام فضای داخلش کنده میشود تا میرسد به زیر جایی که باید رانشهای خود گنبد باشد در عمل چیزی وجود ندارد و باید بگویم بعضی از این فضاها کارایی ندارند یعنی عملاً معمعار آن زمان با علم این که ساختمان را سبک کند این فضاها را کنده و باز کرده تا تمام سیستم فضایی ساختمان را سبک کند چرا حقیقتش را نمیدانسته ولی فرهنگش را میفهمیدیم. سبک کردن خودش لطفی دارد آن هم این که وزنی را روی ساختمان اضافه نمیکند."
این پژوهشگر با اشاره به این که سلطانیه فنداسیون و پی ندارد توضیح داد: "زمانی که ساختمان شروع به بالا رفتن میکند فضاهای باز را میبینیم و این دیوارها بار بر نبودند یعنی اگر این دیوارها را بردارند ساختمان از جایش تکان نمیخورد، چون سیستم عجیب قوسهای داخلی در آن وجود دارد که این قوسها هستند که حالت ایستایی بنا را تضمین میکند و برمیگردم سر همان رینگ بتونی اگر تمام سیستم ایستایی من از این قوس به اون قوس باشد، احتیاجی به ان حلقه بتونی ندارم واگر میخواستیم الان این گنبد را مرمت کنیم احتمالاً قوسها را تقویت میکردم مسئله قوسها پیچیده است این گنبد دو جداره است که داخل خود این جدارههای داخلی تمامش قوس است, در سلطانیه ۳.۴ قوس داریم و از نظر خود سیستم ایستایی حالتی دارد که اگر فشار به جایی از آن وارد میشود این باعث میشود که سیستمهای قوس نیروها را طوری دور خود تنظیم کند که بلافاصله جبران آن ضرر را کرده باشد. تمام این قوسهای اولیه دومی و ثانوی با هم عمل میکنند. نداشتن نشست نکته مهم دیگری که در معماریهای اسلامی منحصر به فرد است. در ساختمانی که ۷۰۰ سال قدمت داشت. در تمام این ساختمان که گفتیم ۱ متر پی دارد یا ندارد هیچ جای حرکتی که یک طرف آن بشیند ندارد. تمام این بازیهایی که در قوسهای مختلف اتفاق میافتد هر بخش، بخش دیگر را جبران میکند و این قوسها سیستم ایستایی آن را تأمین میکند."
وی در انتها به نوشتن برنامههایی از نظر محاسبات ایستایی برای منارهها اشاره کرد و ادامه داد: "با استفاده از این برنامهها بررسی میشود که قوسها و منارهها به چه صورت کار میکرد."
همچنین در پایان این مراسم دکتر برامبیلا به پرسشهای حاضرین در مورد شیوه معماری و مرمت گنبد سلطانیه پاسخ گفت.
منبع: هنرآنلاین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید