ژاله آموزگار: چرا باید شرح افتخارات هخامنشیان را در حديث ديگران بيابيم؟

1392/3/8 ۱۱:۴۲

ژاله آموزگار: چرا باید شرح افتخارات هخامنشیان را در حديث ديگران بيابيم؟

دكتر ژاله آموزگار،عضو شورای علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی معتقد است: فرمانروايي هخامنشيان قلمرويي گسترده است كه نه‌تنها در دنياي قديم بلكه در كل تاريخ جهان اگر بي‌نظير نباشد، كم‌نظير است؛ از دره سند تا آفريقا، از درياچه ارال تا خليج فارس. و اکنون چرا ما که بازماندگان هخامنشيان هستیم باید شرح افتخارات اين فرمانروايي باشكوه را بايد در حديث ديگران بيابيم؟

 


دكتر ژاله آموزگار،عضو شورای علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی معتقد است: : فرمانروايي هخامنشيان قلمرويي گسترده است كه نه‌تنها در دنياي قديم بلكه در كل تاريخ جهان اگر بي‌نظير نباشد، كم‌نظير است؛ از دره سند تا آفريقا، از درياچه ارال تا خليج فارس. و اکنون چرا ما  که بازماندگان هخامنشيان هستیم باید شرح افتخارات اين فرمانروايي باشكوه را بايد در حديث ديگران بيابيم؟


خانم آموزگار که در مراسم رونمایی از كتاب «امپراتوري فراموش شده» سخن می گفت، با ستایشی از این کتاب ، سخن خود را با نقل قولي از از جان هنيلز، ايران‌شناس و اسطوره‌شناس انگليسي در كتاب «شناخت اساطير ايران» آغاز كرد و گفت: هنيلز كتاب خود را با اين عبارت آغاز مي‌كند: «ايران سرزمين تضادهاي بزرگ است» همه ما بارها با مفهوم اين عبارت در بيشتر رخدادهاي سرزمين‌مان روبه‌رو بوده‌ايم و شايد كمتر بدان انديشيده‌ايم. همه ما مي‌توانيم درك كنيم كه در وضع كنوني، تا چنين فرزندي‌ زاده شود چه مرارت‌هايي را بايد به جان خريد. به قول معروف ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كار بوده‌اند تا چنين كتابي در پيشخوان كتاب‌فروشي‌ها جاي بگيرد و به دست ما برسد و امروز رونمايي شود.


وي در ادامه توضيحاتي درباره عنوان كتاب ارائه كرد و به امپراتوري هخامنشيان پرداخت و گفت: فرمانروايي هخامنشيان (550 تا 330 ق. م) قلمرويي گسترده است كه نه‌تنها در دنياي قديم آن روز بلكه در كل تاريخ جهان اگر بي‌نظير نباشد، كم‌نظير است، از دره سند تا آفريقا، از درياچه ارال تا خليج فارس. گرچه كاخ‌ها و بناهاي سربرافراشته بازمانده از اين دوران در پاسارگاد و تخت جمشيد، شوش و بابل، عظمت انكارنشدني اين سلسله را نشان مي‌دهد و دستاوردهاي اداري و حكومتي و فرهنگي اين سلسله كه در لابه‌لاي نوشته‌هاي تاريخي به جاي مانده است مي‌تواند بيان‌كننده عظمت اين دوران باشد و كاوش‌هاي باستان‌شناسان طي سده‌هاي اخير نيز كارنامه اين سلسله را درخشان‌تر و موزه‌هاي ايران و جهان را با آثار ارزنده از دوره هخامنشيان پررونق‌تر ساخته است، ولي همه اين آثار تا آن زمان يكجا به معرض ديد گذاشته نشده بود.

این استاد باستان‌شناسي دانشگاه تهران اضافه کرد: تلاش صميمانه ‌جان كرتيس و نايجل تاليس و همكاري دولت‌ها و روساي علاقه‌مند موزه‌ها اين رويداد فرهنگي بسيار مهم را ممكن ساخت تا از اين پس قلم به نوعي ديگر بر صفحه‌ها بلغزد و اگر غربي‌ها اين سلسله‌ تاثيرگذار تاريخي دنياي قديم را تنها با جنگ‌هاي ايران و يونان و حمله و پيروزي اسكندر مي‌شناختند، ديدگاه‌شان را تغيير دهند و تصوير واقعي ديگري از ايران هخامنشي به خاطر بسپارند. ايران هخامنشي كه حكومتي بزرگ بود، نه خودكامه بود و نه جبار، آن‌چنان كه در نوشته‌هاي مورخان غرب آمده است.

بلكه حكومتي بود قانونمند كه براي اداره اين قلمرو گسترده كه چندين برابر سرزمين يونان بود بهترين روش‌هاي حكومتي را به كار مي‌گرفت و براي هر مورد فرمانروايي قانوني و روشي داشت و حكومتش به مراتب قانون‌محورتر از يوناني بود كه به مردم‌سالاري معروف شده است. شادروان اميرمهدي بديع در مجموعه آثار «يونانيان و بربرها» روايت‌هاي ضد و نقيضي كه در كتاب‌هاي مورخان يونان در همين مورد مردم‌سالاري يونانيان آمده است و تهمت‌هايي را كه به غلط به ايرانيان زده‌اند به خوبي نشان داده است.


آندرو مدوز يكي از نويسندگان اين مجموعه در مقاله سازمان شاهنشاهي هخامنشي مي‌گويد: «بسياري از ما بر اين باوريم كه ريشه ‌دموكراسي‌هاي معاصر سرانجام به دموكراسي قرن پنجم ق. م آتن بازمي‌گردد، اما بي‌گمان شمار كمي از ما، از ميزان دين خود به امپراتوري هخامنشي آگاهيم كه خود معاصر دموكراسي آتن بود و طلوع سلسله هخامنشي و امپراتوري آن از شگفتي‌هاي آن روزگاران است.


دكتر آموزگار سپس به معرفي مقالات كتاب پرداخت و در پايان ضمن انتقاد از وضع ايران‌پژوهي به قلم محققان ايراني گفت: آيا ما بازماندگان هخامنشيان شرح افتخارات اين فرمانروايي باشكوه را بايد در حديث ديگران بيابيم؟ اين امپراتوري كه نامش را امپراتوري فراموش‌شده مي‌گذارند. البته من اين امپراتوري را فراموش‌شده نمي‌دانم چون دوره هخامنشي هميشه در حافظه تاريخي و روايي ايرانيان جايگاه برجسته‌يي داشته است. گرچه گروهي ضمن مباحث فراوان به اين موضوع اشاره مي‌كنند كه هخامنشيان فراموش شده بودند چون در خداي‌نامه‌هاي دوران ساساني نامي از آنها نيست و بر اين باورند كه اشكانيان و ساسانيان از وجود هخامنشيان و تاريخ آنها بي‌اطلاع بوده‌اند. به نظر من اين موضوع نمي‌تواند درست باشد، زيرا به جز روايت‌هاي ايراني از زبان گوسان‌ها و خنياگران و اخبار راويان يهودي و مورخان يونان و سرياني، تعدادي هم از روايات خاطرات دوران هخامنشي را در دوره‌هاي بعد زنده نگاه داشته است. به طور مختصر مي‌گويم و فقط به يك استدلال اشاره مي‌كنم، دليل نبودن نام هخامنشيان در خداي‌نامه‌هاي پهلوي مي‌تواند ناشي از گرايش ديني اين اثر باشد. موبدان تاثيري مستقيم در ارائه تاريخ گذشته ايران داشته‌اند و هرچه صرف نظر از سياست ديني آنها بود از نوشته‌ها حذف مي‌شد. اين جهت‌گيري اختصاص به دين مردان ايراني ندارد. تاريخ ارمنستان تحت تاثير كتاب مقدس است و جهان‌بيني مسيحي كاملا ‌در آن آشكار است و تاريخ اسلام تحت تاثير قران كريم است.

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: