1404/5/12 ۱۱:۰۷
عبدالله کوثری با تاکید بر اینکه قاضی برای کسانی که اهل بودند با هر اثر خود یک مکتب جدید ارائه میکرد، گفت: یقین دارم که خواندن مستمر ترجمههای قاضی حتماً روی من تاثیر داشته و علاقه مرا به ادبیات بیشتر کرده است. کسی که ترجمه بد بخواند، نهتنها از آن کتاب و آن نویسنده دلزده میشود، بلکه علاقهاش به کل ادبیات لطمه میبیند.
سایه برین: محمد قاضی، متولد ۱۲۹۲ و درگذشته به سال ۱۳۷۶، یکی از مترجمانی است که نقش بهسزایی در تاریخ ترجمه ادبی در ایران و آشنا شدن جامعه ایران با آثار برجسته ادبی جهان داشته است. قاضی آثار بزرگ و شاخصی از ادبیات کلاسیک و مدرن جهان، از جمله «دُنکیشوت»، «دکامرون»، «زوربای یونانی»، «سپید دندان»، «شازده کوچولو» و «قربانی»، و نیز بیشمار اثر ادبی دیگر را به فارسی ترجمه کرده است. او اشراف فوقالعادهای به زبان و ادبیات فارسی داشت که نمود آن را در نثر و زبان خلاقانه و هنرمندانه ترجمههایش، از جمله نثر و زبان ترجمه «دنکیشوت» سروانتس، میتوان دید.
به مناسبت ۱۲ مردادماه، سالروز تولد محمد قاضی، پای صحبتهای عبدالله کوثری، مترجم پیشکسوت، نشستهایم. کوثری در گفتوگو با ایبنا از ویژگیهای متمایز ترجمههای محمد قاضی میگوید و از اینکه او چگونه توانسته بر نویسندگان و مترجمان پس از خود تاثیرگذار باشد. او همچنین در این گفتوگو گریزی به اوضاع و احوال ترجمه در زمان معاصر زده و خاطرنشان کرده که یک مترجم خوب، چگونه میتواند دنبالهروی محمد قاضیها و یا حتی سازنده یک جریان جدید در ادبیات معاصر کشور شود.
رشد و پرورش قاضی در دوره تجددِ ایران
عبدالله کوثری با تاکید بر اینکه قاضی بیش از هر چیز با اتکا به هوش و علاقه خود وارد عرصه ترجمه شد، گفت: قاضی با مشکلات زیادی بزرگ شد. او را در بچگی از کردستان به تهران فرستادند، کنار عمویش رشد کرد و با مسائل زیادی دستوپنجه نرم کرد.
وی افزود: محمد قاضی یک شانس داشت و آن هم رشد در دوره تجدد و نوسازی این مملکت بود. از سال ۱۳۰۰ به بعد، در هر خانوادهای طبقه متوسطی دیده میشد که حتی ذوق آموختن زبان خارجی را داشتند.
کوثری ادامه داد: قاضی در دورهای رشد کرد که اگر جوانی استعداد داشت بتواند حوزه مورد علاقه خود را دنبال کند اما قبل از آن، در دوره قاجار، اگر کسی خدای استعداد هم بود مرجع و مرکزی برای پرورش آن وجود نداشت. فقط یک مدرسه دارالفنون بود که آن هم ظرفیت محدودی داشت.
این مترجم خاطرنشان کرد: قاضی همنسلهایی هم داشت مثل م. ا. بهآذین و با کمی تفاوت سن، احمد شاملو، ابوالحسن نجفی، رضا سیدحسینی و…. همه این افراد در این دوره تجدد رشد کردند.
کوثری با تاکید بر اینکه قاضی در انتخاب کتاب برای ترجمه گاهی اوقات کجسلیقگیهایی هم بهخرج داد، افزود: قاضی مترجم خوبی بود و در دوره دبیرستان اسم او برای من سندی بود که کتاب، خوب است و ترجمه خوبی هم دارد. در مقایسه با نجفی و سیدحسینی که نوگراتر بودند و سراغ ادبیات جدید فرانسه رفتند، او کتابهایی را ترجمه کرد که خواننده عام داشت.
مترجمی که به زبان خود غنا بخشید
این مترجم با تاکید بر اینکه نسل قاضی، سارتر، کامو و بزرگان ادبیات را به جامعه خود شناساندند، گفت: قاضی کلاسیک بود. در دهه ۳۰ به این صرافت افتاد که «دُنکیشوت» مهم است. ما در کودکی خودمان خلاصهای از «دُنکیشوت» را بیشتر به شکل کمیک خوانده بودیم چراکه این اثر جنبه طنز قوی دارد.
وی افزود: نمیدانم قاضی چقدر نقد خوانده بود اما مطالعات گستردهای را برای ترجمه «دُنکیشوت» در دستور کار خود قرار داد.
این مترجم تشریح کرد: مترجمان دو عمل انجام میدهند و کار آنها دو جنبه دارد؛ یکی معرفی اثری است که از فرهنگ دیگر است و دیگری هم که به همان اندازه حائز اهمیت است، این است که اگر مترجم اهل باشد و صلاحیت داشته باشد میتواند به زبان خود غنا ببخشد.
کوثری در این خصوص توضیح داد: در هر سطر، مترجم با اصطلاحات و واژهها و حتی طرز بیانی مواجه میشود که باید برای آنها معادل مناسبی در زبان مقصد پیدا کند. این باعث میشود که وقتی خواننده اثر را میخواند با یک نگاه جدید در زبان مواجه شود.
وی گفت: ما رمان و داستان کوتاه نداشتیم، حکایت داشتیم که آن هم بیشتر نظم بود مثل مثنوی، آثار نظامی و شاهنامه. رمان و داستان کوتاه پدیدههای غربی بودند که از نیمههای عصر قاجار کموبیش شناخته شدند. کسانی هم روی آنها کار کرده بودند ولی اصل حرکت از سال ۱۳۰۰ به بعد بود که شروع شد و رونق گرفت.
این مترجم با تاکید بر اینکه زبان فرانسه اولین زبانی بود که در ایران از زمان فتحعلیشاه رواج یافت، ادامه داد: قاضی نیز جزو کسانی بود که در زمینه ترجمه رمان از زبان فرانسه کارهای مهمی انجام داد و اینگونه نبود که یک رمان را پیدا کند و بدون فکر شروع به ترجمه کند، بلکه اندیشه میکرد. او خودش در مصاحبههایش تاکید کرده زبانی که با آن مثلاً سراغ آثار سروانتس رفته است، متفاوت با زبانی است که با آن کار دیگران را ترجمه کرده است.
زبان ابداعی قاضی برای ترجمه «دنکیشوت» هنوز هم قابل خواندن است
کوثری خاطرنشان کرد: قاضی نثر دوره صفوی و قاجار را مطالعه کرده بود و برای ترجمه «دنکیشوت» زبانی را ابداع کرد که امروز هم میتوان آن را بهراحتی فهمید. «دُنکیشوت» اولین رمان جدید است که نوشته شده و این را همه در غرب قبول دارند. این کار در دهه ۳۰، یعنی حدود ۷۰ سال پیش، به فارسی ترجمه شد اما هنوز هم کسی سراغ ترجمه آن نمیرود، چون قاضی زبانی برای آن ساخته است که هنوز هم معتبر و قابل خواندن است.
این مترجم پیشکسوت در تشریح دیگر اقدامات قاضی ادامه داد: قاضی کارهایی را ترجمه کرد که بعضی از آنها در ادبیات غرب هم برجسته بود مثل «زوربای یونانی»، «مسیح بازمصلوب» و «آزادی یا مرگ» کازانتزاکیس. به نظر من این سه ترجمه قاضی، ارزشی بهاندازه «دُنکیشوت» در انتخاب و فخامت زبان دارند.
کوثری درخصوص تاثیری که قاضی بر مترجمان بعد از خود گذاشت، گفت: درباره خودم نمیتوانم بگویم که تاثیر مستقیم قاضی بر من چگونه بوده است. همه مترجمان روی من تاثیر گذاشتند. هم خودشان تاثیر گذاشتند و هم من را واداشتند که فکر کنم چه شده که چنین زبانی به وجود آمده است.
وی افزود: ما این افراد را دنبال کردیم که چه کتابهایی خواندند و چه مطالعاتی داشتند. یکی از سرچشمههای غنی کار ترجمه، شناساندن خود ادبیات است نه صرفاً یک رمان. ما از سال ۱۳۰۰ به این طرف بهطور پیوسته و مستمر از برکت وجود چند مترجم با ادبیات غرب و روسیه آشنا شدیم.
این مترجم پیشکسوت ادامه داد: دهه ۴۰ یک دوره غنی بود و ناشران خوبی مثل نیل، امیرکبیر و زمان وجود داشتند که به این موج کمک کردند و ما کمتر میشد که کتاب خوب پیدا نکنیم.
تاثیر ترجمه خوب بر علاقه به ادبیات
وی با تاکید بر اینکه قاضی برای کسانی که اهل بودند با هر ترجمه خود یک مکتب جدید ارائه میکرد، گفت: یقین دارم که خواندن مستمر ترجمههای قاضی حتماً روی من تاثیر داشته و علاقه مرا به ادبیات بیشتر کرده است. کسی که ترجمه بد بخواند، نهتنها از آن کتاب و آن نویسنده دلزده میشود، بلکه علاقهاش به کل ادبیات لطمه میبیند.
کوثری ادامه داد: مترجم خوب تو را برمیانگیزد که کتاب را دنبال کنی و قاضی جزو کسانی است که بر شکوفایی ادبیات از دهه ۳۰ و ۴۰ به بعد تاثیر فراوانی گذاشته است.
این مترجم پیشکسوت در تشریح اینکه آیا نسل امروز، قاضی و جریانسازان ترجمه ایران را میشناسند یا نه، افزود: یقین دارم اگر مترجمی از نسل ما کارش خوب شده و خواننده او را پذیرفته، حتماً یکی از مراجع زبانی او مترجمانی مثل قاضی، بهآذین، نجفی و … بودهاند.
کوثری خاطرنشان کرد: ترجمههای ما نسبت به تالیفهایمان بیشتر است و این طبیعی است. من سالها پیش هم گفتم که سهم ترجمه در غنا بخشیدن به زبان ما در ۶۰ یا ۷۰ سال اخیر بیشتر از تالیف بوده است.
وی تشریح کرد: این برای این نیست که مترجمها بهترند. دلیلش این است که مترجم، جهانهای ناشناخته را برای خواننده باز میکند.
این مترجم بیشکسوت ادامه داد: ترجمه ماخذی برای زبان فارسی است و مترجمانی مثل قاضی به غنای زبان کمک کردند.
قاضی ادبیات کلاسیک را خوانده بود
وی خاطرنشان کرد: من در زمینه علوم انسانی شامل علوم اجتماعی، جامعهشناسی و اقتصاد کارهایی انجام دادهام. در هر کدام از این علوم، از دهه ۳۰ به این طرف واژههای جدیدی ساخته شده است؛ مثل اصطلاحاتی که داریوش آشوری معادلسازی و در حدود ۳۰۰ صفحه تنظیم کرده است. این در ترجمه هم اتفاق افتاده است. حال اگر کار برخی مترجمان جوان امروز را که اقتصاد یا رمان ترجمه میکنند با کاری که قاضی در دهه ۳۰ یا ۴۰ انجام داده مقایسه کنید، میبینید که چقدر متفاوت است و چقدر زبان ترجمه امروز فقیر است.
کوثری گفت: گاهی به جای واژه، جمله ساخته میشود، برای اینکه شما واژه دارید اما بلد نیستید آن را بهکار ببرید و به ناچار عبارت میسازید. این ضعف است. یکی از اصول زبان، ایجاز است. ایجاز فقط این نیست که پرگویی نکنید؛ پرگویی فقط زیاد حرف زدن نیست، فقیر حرف زدن هم هست.
وی با تاکید بر اینکه نثر فقیر یعنی مترجم به اندازه واژههایش مینویسد، افزود: وقتی مترجم با غولی مثل فلوبر طرف است باید خودش را به پای زبان او برساند. با مطالعه چند کتاب معاصر و مطبوعات امروزی نمیتوان به این درجه رسید و باید به عمق زبان رفت.
کوثری ادامه داد: مترجم باید «شاهنامه»، «تاریخ بلعمی» و «تاریخ بیهقی» بخواند. عدهای میگویند چون این آثار برای هزار سال پیش هستند دورهشان گذشته است و خواندن ندارند ولی مثلاً طرز بیان و شیوه روایت در تاریخ بیهقی آنقدر قوی است که حتی امروز هم به مترجمان کمک میکند.
وی افزود: ابوالفضل بیهقی رمان ننوشته اما روایتش از اعدام حسنک جدای از تاریخ، ادبیات محض است. قاضی این آثار را خوانده بود. من هم خواندهام. استادم شاملو به من گفت که باید بیهقی بخوانی. ما هم به اندازه خودمان به مترجمان امروز این نکات را گفتهایم.
این مترجم پیشکسوت با تاکید بر اینکه مترجمی که سواد فارسی نداشته باشد نمیتواند خود را به پای فلوبر، ویکتور هوگو و امثال او برساند، ادامه داد: مثلاً دریابندری اولین ترجمهاش از همینگوی بود. من «وداع با اسلحه» را در قطع جیبی از دریابندری خواندم. زبان ساده او برای من شگفتانگیز بود. ما اغلب رمانهای کلاسیک را با زبانی شستهرفته و فخیم خوانده بودیم و ناگهان دیدیم که زبان یک رمان کلاسیک میتواند مثل زبان مردم کوچه و خیابان باشد و این هنر دریابندری بود.
کوثری با تاکید بر اینکه منظور از زبان، فقط زبان فخیم ادبیات فارسی نیست، خاطرنشان کرد: خود من وقتی تراژدیها را ترجمه میکنم، سراغ زبانی میروم که نشان دهد این اثر برای حدود دوهزار سال پیش است. آنجا جهان فرق میکند. من انتظار ندارم که مثلاً یک جوان ۲۵ ساله بتواند این کار را در بیاورد ولی وقتی یک رمان امروزی ترجمه میشود، انتظار داریم که به اندازه خودش غنا داشته باشد.
کوثری گفت: لازمه این کار هم این است که افراد بشنوند. حتی توی کوچه به حرف زدن مردم گوش کنند. واژه آنجا هم هست و فقط داخل کتاب نیست. متاسفانه ما غفلت میکنیم. این فقر زبانی به دلیل توجه نکردن به میراثمان است.
وی افزود: لازم نیست که به هزارسال پیش بازگردیم. نسل گذشته ما هم افراد برجستهای داشت که کارهای مهمی کردند و باید آثار آنها را بخوانیم.
این مترجم پیشکسوت ادامه داد: من هرجا که مخاطب جوانی داشتم یکی از چیزهایی که همواره تاکید کردم این بوده که مترجم باید بخواند. بیشک قاضی در عالم ترجمه یکی از پایههای اساسی ادبیات معاصر است و جدا از کجسلیقگیهایش، اکثر آثار او بسیار قابل قبول و ارزشمند است و مترجمان جوان باید حتماً این کارها را مطالعه کنند.
منبع: ایبنا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید