همکاری مسلمانان و بودائیان‌برای مقابله با خشونت و افراط‌گرایی - بخش دوم و پایانی

1393/10/22 ۰۸:۰۵

همکاری مسلمانان و بودائیان‌برای مقابله با خشونت و افراط‌گرایی - بخش دوم و پایانی

اشاره: آنچه در پی می‌آید، بخش پایانی گزارش از این نشستی است که اخیراً به همت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دانشگاه ادیان و مذاهب با حضور جمعی از رهبران و راهبان بودایی و اندیشمندان اسلامی با عنوان «همکاری مسلمانان و بوداییان‌برای مقابله با خشونت و افراط‌گرایی» برگزار شد.

 

نشست چندجانبه اسلام و بودیسم

 

 

اشاره: آنچه در پی می‌آید، بخش پایانی گزارش از این نشستی است که اخیراً به همت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دانشگاه ادیان و مذاهب با حضور جمعی از رهبران و راهبان بودایی و اندیشمندان اسلامی با عنوان «همکاری مسلمانان و بوداییان‌برای مقابله با خشونت و افراط‌گرایی» برگزار شد.

 

همکاری مسلمانان و بودائیان برای مقابله با خشونت و افراط گرایی / مانک دامارانسی ـ مشاور رئیس جمهور سریلانکا در امور بودیسم

علل خشونت و افراط‌گرایی پیچیده و چند بُعدی است و راهبردها برای برخورد با آنها نیز باید چنین باشد. هر تلاش برای مقابله با خشونت و افراط‌گرایی نیازمند «روش جامع» خواهد بود؛ زیرا استراتژی‌ها باید مسائل درازمدت‌تر (چون توسعه و بهبود منبع مشقات اجتماعی و اقتصادی، پیشگیری از افراطی‌گری فزاینده) و همچنین مسائل کوتاه‌مدت‌تر (مانند امنیت، برخورد با شورشیان و خشونت‌طلبان و غیره) را مورد بررسی و توجه قراردهند. این استراتژی‌ها باید از طریق مشارکت مؤثر در سطوح مختلف از سطح ملی تا فردی اجرا شود. لازم است بررسی کنیم که چگونه مسلمانان و بودائیان می‌توانند با هم مشارکت مؤثری برای مقابله با خشونت و افراطی‌گری را توسعه دهند. این استراتژی‌ها باید عمدتاً با تمرکز بر اهداف قابل حصول به فعلیت برسد.

دین اسلام مشترکات بیشتری با مسیحیت و یهودیت دارد. اسلام و بودیسم دو دین متفاوتند که آموزه‌های آنان از نظر شناخت عقیدتی و متافیزیکی متفاوت هستند. با این همه، زمینه‌های بسیار، خصوصاً در زمینه آموزه‌های اخلاقی، وجود دارد که در آنها ادیان بزرگ ارزشهای مشترکی دارند. همکاری بین هر دو ساختار سازمانی عمدتاً از طریق درک و احترام متقابل قابل حصول است. به علاوه، ما باید جمع‌گرایی فرقه ای ـ مذهبی را به عنوان واقعیتی که بتوانیم به آسانی راه را برای مقابله را خشونت و افراط‌گرایی هموار سازیم، گسترش دهیم.

شخص این حق را دارد که باور کند راه او تنها حقیقت است درحالی که پذیرش اینکه تعدد فرهنگها، مذاهب و عقاید در یک فضای عمومی حق مشابهی دارند برای همزیستی بدون هیچ درگیری و تبعیض و پذیرش اینکه این پدیده اجتماعی یک حقیقت جهانی است.

کثرت می‌تواند درون فرقه‌ای ـ مذهبی و همچنین فرا فرقه‌ای ـ مذهبی باشد. مایلم تأکید کنم که «تحمل» نمی‌تواند اصطلاح درست و مفهوم صحیحی برای استفاده در این زمینه باشد. تحمل متضمن این است که پیروان دیگر عقاید به طور گسترده و حتی به طور کامل منحرفند و مستحق ترحم می‌باشند. تحمل نظر شخص نسبت به نظر دیگران را رجحان می‌بخشد. تحمل ذاتاً خودبینانه است. تحمل تنوع را چیزی مثبت و حقیقتی جهان‌شمول نمی‌داند. مفهوم کثرت‌گرایی فرقه‌ای ـ دینی بخشی از آموزه‌های اسلامی و بودائی است.

اجازه دهید کثرت‌گرایی را در پرتو آموزه‌های اسلامی و بودائی مورد بررسی قرار دهیم. بُعد کثرت‌گرایانة آموزه‌های اسلامی در زمان ما با وجود اهمیت حیاتی‌اش برای جامعه کمتر مورد توجه قرارگرفته است. در دنیای تابع سیاست جهانی‌سازی و گاهی دوقطبی، نیاز مبرمی برای درک مناظر کثرت‌گرایی آموزه‌های اسلامی به منظور پرورش محیطی با همزیستی صلح‌آمیز و همسازی در جامعه وجود دارد. آیات چندی در قرآن بر تنوع انسانی (مانند تفاوتهای اجتماعی، زیستی و دینی) تأکید دارند. از نظر قرآن همه انسانها از یک روح برخاسته‌اند، اما آنها با تفاوتهائی به وجود آمده‌اند. آیه زیر به زیبایی تنوع انسانی را به تصویر می‌کشد: «ما شما را از نر و ماده آفریدیم و شما را جماعتها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. البته گرامی‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست. خدا دانا و کاردان است.» (سوره حجرات،آیه ۱۳) این آیه نشان می‌دهد که تنوع بخشی طبیعی از جامعه انسانی و برای هویت انسانی مهم است. اصالت یک انسان بستگی به اعمالش دارد و خداوند تنها موجودی است که می‌تواند در مورد تقوا و اصالت انسان قضاوت کند.

قرآن تنوع جوامع مذهبی را نیز مورد تأکید قرار می‌دهد آنجا که می‌فرماید: خدا جوامع گوناگون را به صورت هدفمند خلق کرده است با اینکه او می‌توانست همه انسانها را یک ملت قرار دهد: «ما برای هر ملتی راه و طریقی مقرر داشتیم و اگر خدا می‌خواست همه را یک امت قرار می‌داد، اما خواسته شما را به آنچه در کتاب فرستاده آزمایش کند. پس در کارهای نیک سبقت بگیرید که بازگشت همه به سوی خداست و در آنجه بنمایید، شما را آگاه خواهد ساخت.»(مائده، ۴۸)

با شناخت تنوع ایمان و ملتها قرآن به ما می‌آموزد عقیده خود را به دیگران تحمیل نکنیم، بلکه اصرار دارد تفاوتها را بپذیریم آنجا که می‌فرماید: «در دین اکراهی نیست.» (بقره، ۲۵۶) در آیه دیگر می‌خوانیم: «دین شما از آن شما و مرا دین خودم.» (کافرون، ۶) به علاوه، قرآن کریم درباره برخورد با ادیان دیگر به روشنی بیان می‌دارد: «به آنانی که به غیر از الله متوسل می‌شوند، اهانت مکنید.» (۱۰۸-۶) بنابراین، آموزه‌های قرآن در مورد کثرت در جامعه انسانی بسیار روشن است.

زندگی و آموزه‌های پیامبر عظیم‌الشأن اسلام بهترین مثالهای روش و اعمال تنوع‌گرایانه در اسلام را مقرر می‌دارد. از جنبه تاریخی، نمونه‌های بسیاری وجود دارد که پیامبر شفقت و احترام بسیار برای مردم ادیان دیگر نشان داد و با مخالفان خود با احترام برخورد کرد. برای نمونه، هنگامی که هیأت عالیرتبه مسیحی از نجران آمدند تا پیامبر را در مدینه درگیر مباحث علوم الهی نمایند، اعضای آن اجازه یافتند اعمال مذهبی خود را درون مسجد انجام دهند.

همچنین طی پیمان حدیبیه، پیامبر نگرش بسیار کثرت‌گرایانه‌ای نشان داد و تقاضای به ظاهر تلخ قریش را بدون اینکه پیامبری او را به رسمیت بشناسند، پذیرفت. حادثه فتح مکه نمونه دیگر نگرش کثرت‌گرایانه و انسانی پیامبر است. پس از فتح مکه او نه تنها مردم مکه را مورد عفو عمومی قرارداد، بلکه همچنین اعلام نمود خانه سرسخت‌ترین دشمنش (ابوسفیان) مکانی امن برای کسانی است که به آن پناه برند، جدای از اینکه چه کسی اسلام را پذیرفته و چه کسی نپذیرفته است. نمونه‌های بسیار دیگر در زندگی و آموزه‌های پیامبر عظیم‌الشأن اسلام وجود دارد که به ما کمک می‌کند احترام و شناخت اسلام از کثرت‌گرایی در جامعه را درک کنیم. این آموزه‌ها و اعمال منبعی برای الهام برای تمدن انسانی در همه زمانهاست.

بودیسم عمدتاً بر چهار حقیقت اصیل و چهار مفهوم «براهما ویهارا» مبتنی است. این چهار حالت رفیع ذهن که بودا آموزش داده، عبارتند از: متا (عشق یا مهربانی محبت‌آمیز)، کارونا (شفقت)، مودیتا (سرور دلسوزانه)، آپک‌ها (متانت).

راه زندگی بودائیان صلح، مهربانی محبت‌آمیز و خردمندی است، درست مطابق با آنچه در هند قدیم بود. بودا توضیح داد که همه مشکلات و رنجهای ما ناشی از حالتهای آشفته و منفی ذهن است و اینکه همه اقبال خوب ما ناشی از حالت صلح‌آمیز و مثبت ذهن است. او روشهایی برای غلبه بر ذهن منفی (مانند خشم، حسد و جهل) و پرورش ذهن مثبت (مانند عشق، شفقت و خردمندی) را آموخت. از این طریق ما صلح و سعادت پایدار را تجربه خواهیم کرد.

طبق براهما جالاسوتا، سیداراتها گاتهاما (یا همان بودا) به وارستگی دست یافت و در جامعه‌ای که در آن ۶۲ مکتب فلسفی مذهبی رواج داشت، به یک بودا تبدیل شد. او هرگز برخوردی با هیچ یک از آن گروههای مذهبی نداشت. برعکس، روابط بسیار دوستانه و صمیمانه‌اش را با برخی از رهبران مذاهب دیگر حفظ کرد. مراجعه اولیه به نظرات بودا در مورد کثرت‌گرایی مذهبی به مفهوم سیاسی در اخلاقیات امپراطور آشوکا یافت می‌شود:

۱ـ «همه ادیان باید همه جا وجود داشته باشد؛ زیرا همه آنها در پی خویشتنداری و پاکی دل هستند.» (فرمان روک، شماره ب ۷)

۲ـ «ارتباط بین ادیان خوب است. انسان باید به معتقدات اعلام‌شدة دیگران گوش دهد و به آنها احترام بگذارد. محبوب خدایان، پادشاه پی یاداسی (امپراتور آشوکا) مایل است که همه اعتقادات ادیان دیگر را فراگیرند.» (فرمان روک، شماره ب ۱۲)

من بودایی هستم؛ بنا بر این بودیسم تنها حقیقت و تنها دین برای من است. برای دوستان مسیحی من، مسیحیت تنها حقیقت و دین است. برای دوستان مسلمانم، اسلام تنها حقیقت و دین است. ضمناً من برای دوستان مسیحی و مسلمان خود احترام قائلم و آنان را تحسین می‌کنم. بودا ارزشهایی را که لازمه حفظ هماهنگی اجتماعی و مقابله با خشونت و افراط‌گرایی است، آموخت.

 

دین‌پژوهی چه کمکی به نفی خشونت می‌کند؟ / دکتر خلیل قنبری ـ عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب

پاسخم به اختصار تمام این است که: اگر دین‌پژوهی بتواند نشان دهد که دینداران و به طور خاص توده مردم «می‌دانند» که دارای نقطه مشترکی هستند، آنگاه می­‌توان گفت دین‌پژوهی می­‌تواند یا توانسته به نفی خشونت کمک کند. و اما چرا گفتم به طور خاص توده مردم؟ دینداران سطوح مختلفی دارند؛ عالمان دینی و توده مردم و از این میان، این توده مردمند که بدنه اصلی دینداران را تشکیل می دهند؛ بنابراین، پاسخم این است که به طور خاص دینداران کوچه و بازار باید به روشنی نقطه مشترکی میان خود بیابند و دین‌پژوهی مدعی است که چنین نقطه مشترکی را در اختیار توده مردم قرارداده است.

اینک وقت طرح این پرسش است که: آیا نقطه مشترکی میان ادیان می­‌توان یافت یا نه؟ آیا توده مردم درک روشنی از آن نقطه مشترک دارند؟ و پرسش دیگر این است که کدام حوزه معرفتی یا رشته علمی می­‌تواند از آن نقطه مشترک سخن بگوید؟ به نظرم باید میان دو حوزه معرفتی یا دو دسته از رشته‌های علمی فرق گذاشت.

حوزه معرفتیی به نام علوم دینی که دارای رشته‌های مختلفی مانند کلام، اخلاق، فقه و عرفان است و حوزه معرفتیی به نام دین‌پژوهی که دارای رشته‌های علمیی به نام جامعه‌شناسی دین، روان‌شناسی دین، تاریخ ادیان و فلسفه علوم دینی است. به نظرم حوزه معرفتی علوم دینی (یعنی کلام، فقه، عرفان و اخلاق) به این پرسش پاسخ نمی دهد، بلکه حوزه معرفتی دین‌پژوهی (یعنی شاخه‌هایی به نام تاریخ ادیان، جامعه‌شناسی دین و فلسفه علوم دینی) به این پرسش پاسخ می­‌دهند.

اینک ببینیم آیا دین‌پژوهی توانسته است نقطه مشترکی میان ادیان بیابد یا نه و اگر یافته، آیا آن نقطه مشترکی است که مردم کوچه و بازار به آسانی آن را بفهمند؟ دین‌پژوهی راهی طولانی را برای یافتن نقطه مشترک همگانی و متعارف پشت سر گذاشته است. اجازه دهید در توضیح این مطلب از دو دوره ای سخن بگوییم که دین‌پژوهی تا به امروز پشت سر گذاشته است:

دین‌پژوهی در دوره نخست در اولین گام نشان داد که مرزهای میان ادیان، قراردادی‌اند نه واقعی؛ یعنی اگرچه در نگاه نخست ادیان متکثر و متنوعند و به دو خانواده شرقی و غربی تقسیم می شوند، اما همه آنها را می­‌توان ذیل یک خانواده گرد آورد و شرقی و غربی بودن ادیان سبب تمایز ماهوی میان آنها نمی ‌شود. دین‌پژوهی برای اثبات وحدت میان ادیان در یک نگاه کلی ابعاد مختلف ادیان را به دو بُعد باطنی و ظاهری تقسیم کرد و نشان داد که اگر اختلاف و تکثری هست، تنها در بُعد ظاهری ادیان است و ادیان در بُعد باطنی وحدت و نقطه مشترک دارند.

دین‌پژوهی ادعا کرد که اخلاق، شعائر و مناسک، الهیات و شریعت بُعد ظاهری ادیان را می‌سازند و این عناصر سبب تکثر و اختلاف شده‌اند؛ اما تجربه دینی یا تجربه عرفانی بُعد باطنی ادیان را می سازد و همه ادیان تجربه دینی و عرفانی واحدی دارند. و از این حیث فرقی میان ادیان شرقی برای مثال بودیسم و ادیانی غربی برای مثال مسیحیت وجود ندارد.

دین‌پژوهی مقایسه‌ای در این دوره آثار زیادی با این رویکرد از خود به جا گذاشته است؛ برای مثال، ایزوتسو(Toshihiko Izutsu) صوفیسم و تائویسم (Taoism)را نوشت. سوزوکی (Suzuki) ذن بودایی و مسیحیت را نوشت. ویلیام جیمز تنوع تجربه دینی را نگاشت و نشان داد که همه ادیان تجربه دینی مشترکی دارند. اولین اندرهیل به تبیین تجربه دینی مشترک میان ادیان پرداخت. ردلف اتو(otto) عرفان شرقی و غربی را نوشت. والتر استیس نیز در زمان و سرمدیت و عرفان و فلسفه در جستجوی پیدا کردن این نقطه مشترک است.

علاوه بر این، سنت‌گرایان بر این نقطه مشترک تأکید دارند؛ متفکرانی مانند کوماراسوامی، شومان و هیوستین اسمیت در همین راستا اندیشه‌ورزی کرده‌اند. این جریان به حدی قوی بود که در «پارلمان ادیان جهان» وقتی خواستند از نقطه مشترک ادیان سخن بگویند، بر تجربه دینی و عرفانی به عنوان نقطه مشترک تأکید کردند.

اما به دو دلیل دین‌پژوهی در این پروژه ناکام بود: نخست اینکه دین‌پژوهیی که بر تجربه عرفانی مشترک تأکید دارد مبتنی بر رویکرد ذات‌گرایانه (essentialist approach) است و این در حالی است که رویکرد ساخت‌گرایی(constructive approach) رویکرد ذات‌گرایی را یا از صحنه بیرون کرده است، یا در حال بیرون کردن است. طبق ساخت‌گرایی نه تنها ادیان در بُعد ظاهری متکثر و متنوعند، بلکه در بُعد باطنی نیز متنوع و متکثرند. استیون کتز(katz) نماینده این رویکرد است.

اما دسته‌ای از ساخت‌گرایان (برای مثال جان هیک) برآنند که همچنان می­‌توان از نقطه مشترک ادیان سخن گفت. او داستان فیل و تاریکی به روایت اسلامی و داستان فیل و نابینایان به روایت جینی و بودایی را از سنتهای دینی بیرون کشید و نشان داد که در بن تکثر و تنوع، وحدت وجود دارد.

و اما دلیل دوم: نقطه مشترکی که ذات‌گرایان یا ساخت‌گرایانی مانند جان هیک از آن دفاع می کنند، بر فرض قابل دفاع بودن، نقطه مشترکی نیست که در ساحت آگاهی مردم کوچه و بازار جاری و ساری باشد؛ دینداران کوچه و بازار پاک از آن بی­‌خبرند. لذا می‌­توان گفت نقطه مشترکی که دین‌پژوهی در این دوره از آن سخن می­‌گوید، تنها شرط لازم است، اما شرط کافی نیست؛ زیرا نقطه مشترکی می‌­تواند درمان درد باشد که دم‌دستی باشد. و دین‌پژوهی مبتنی بر تفسیر ذات‌گرایانه و یا ساخت‌گرایانه در یافت این نقطه مشترک ناکام بوده است.

خوشبختانه دین‌پژوهی، دوره نخست را پشت سر گذاشته است و وارد دوره دوم شده و مشخصه‌اش در دوره دوم این است که در ساحتی غیر از تجربه دینی و تجربه عرفانی نقطه مشترک پیدا کرده است. ویژگی نقطه مشترک این است که نه تنها عالمان دینی آن را می‌فهمند، بلکه مردم و کوچه بازار نیز کاملا با آن آشنا هستند. نقطه مشترک مذکور عبارت است از اخلاق. این دستاورد دین‌پژوهانه تا آنجا اهمیت داشت که «پارلمان ادیان جهان» اکنون به جای تکیه بر تجربه دینی و عرفانی جهانی بر اخلاق جهانی تأکید دارد و فیلسوف آلمانی، هانس کونگ از طلایه داران آن است.

در این دوره از سه دین‌پژوه می­‌توان نام برد که نقش مهمی در تئوریزه‌کردن این وجه مشترک ادیان داشته‌اند و در اینجا به ترتیب تاریخی به آنها اشاره می‌کنم: اولی فیلسوف آلمانی کارل یاسپرس، دومی فیلسوف دین جان هیک است، و سومی مورخ ادیان کرن آرمسترانگ است. یاسپرس برای اولین بار این نظریه را مطرح کرد که همه ادیان بزرگ در یک دوره زمانی ظهور کرده‌اند. او این دوره را عصر محوری(Axial Age) نامید؛ محور این عصر آن است که تحول معنوی در انسان پدید آمده است. هیک تحول معنوی مذکور را تئوریزه کرد و گفت: حادثه تازه این دوره آن است که انسان از خودمحوری گریزان است. آرمسترانگ منطق عصر محوری را به تفصیل تئوریزه کرد و گفت این عصر مبتنی بر قاعده طلائی است و این قاعده اخلاقی، نقطه مشترک ادیان است که مردم و کوچه و بازار با تکیه بر عقل عرفی، آن را درک می­‌کنند.

اجازه دهید در تأیید این یافت دین‌پژوهانه سخنم را با اشاره به گفتگویی به پایان ببرم که بودا با شاه کوسله داشت. بودا در این گفتگو قاعده طلایی را بر فهم متعارف مبتنی کرده است. در تاریخ آمده است که یکی از پیروان پیش‌نشین بودا، پَسینَدی ـ شاه کوسله  روزی به این نکته اشاره کرد که: «من و همسرم به تازگی به اینجا رسیده‌ایم که هیچ چیز برایمان عزیزتر از خودمان نیست!» روشن است که بودا نمی­‌توانست با آنها همسو باشد؛ اما نه شاه را ملامت کرد و نه وارد بحث انتا (Noself) شد. به جای آن از شاه خواست که به این نکته توجه کند: اگر او فهمیده برایش چیزی عزیزتر از خود او وجود ندارد، دیگران هم باید چنین احساسی داشته باشند. با توسل به این فهم عرفی، بودا می گوید شخصی که خود را دوست می­‌دارد، نباید به خود دیگران آسیب برساند.

کوتاه سخن آنکه برای نفی خشونت به لحاظ نظری باید نشان داد که ادیان نقطه مشترک دارند و این نقطه مشترک باید چنان باشد که نه تنها برای عالمان دینی، بلکه برای دینداران کوچه و بازار نیز قابل فهم باشد؛ برای مثال نه تنها عالمان بودایی و مسلمان بلکه مردم بودایی و مسلمان نیز باید به روشنی دریابند که تمایز ماهوی میان بودایی و مسلمان وجود ندارد و دین‌پژوهی با طرح اخلاق جهانی و قاعده طلایی از نقطه مشترکی سخن می‌گوید که توده مردم به روشنی تمام آن را درک می ‌کنند.

 

تشیع هرگز آغازگر جنگ با سایر ادیان نبوده است / حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین ابوالقاسم جعفری ـ عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب

این گفتگوها در زدودن خشونتهای بین ادیان بسیار مؤثر خواهد بود؛ چرا که رهبران ادیان به عنوان الگوهای هر دین، زمانی که راه گفتگو و تعامل با یکدیگر را درپیش بگیرند، ناگزیر پیروان ادیان نیز از آنان دنباله‌روی خواهند کرد و به جای مشاجره، خشونت و جنگ، تلاش می‌کنند مشکلات خود را با گفتگو و تعامل با یکدیگر حل کنند. بر همین اساس برگزاری این گونه نشست‌ها به عنوان نمونه‌ای از این گفتگوها و اشاعه گفتگو میان رهبران ادیان و انتشار آن در میان جوامع است.

در بیشتر موارد خشونتها و اختلافات ادیان، به دلیل مداخله گروههای سیاسی با هدف تأمین منافع محدود خود در تفرقه‌افکنی میان ادیان است. به طور حتم ترویج دادن این اختلافها به هیچ وجه منشأ دینی و مذهبی ندارد، لذا باید گروهها و کمیته‌هایی برای تنویر افکار عمومی شکل بگیرند و این اندیشه را در جوامع دینی مختلف منتشر کنند که به طور کلی ادیان و پیروان ادیان با یکدیگر تنافر و دشمنی ندارند و دلیل جنگها و خشونتهای میان ادیان چیز دیگری غیر دین است.

یکی از مهمترین اهداف پیامبر اسلام(ص) بر اساس سخنانشان، تکمیل کردن اخلاق در جامعه است. به عبارت دیگر در زمانی که پیامبر می‌زیست (عصر جاهلیت)، اخلاقیات در پایین‌ترین سطح خود قرار داشت و زمانی که پیامبر اسلام(ص) به پیغمبری مبعوث شد و قرار شد اخلاقیات را در جامعه نشر دهد، دوره روشنایی در آن عصر شروع شد. وقتی که در زندگی و تاریخ بودا تأمل می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که او نیز قصد داشت مردم را از تاریکی به سمت روشنایی راهنمایی کند. بنابراین به نظر می‌رسد همین نکته یعنی انتقال از تاریکی به روشنایی می‌تواند نقطه مشترکی برای آغاز گفتگو‌های ادیانی و مشترکات بین دین اسلام و بودا باشد.

علاوه بر این به نظر می‌رسد در میان بسیاری از ادیان، تنها دین اسلام باشد که به پیروانش توصیه همزیستی با پیروان دیگر ادیان را کرده است و حقوق آنها را در جامعه اسلام به نحوی محترم شمرده است. از پیامبر گرامی(ص) نقل شده است که به مسلمانان دستور داده‌اند با یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و نباید با آنها دعوا و جنگ را شروع کنند.

در میان همه مذاهب اسلام، تشیع تنها مذهبی است که در تاریخش هیچ جنگ و دعوای مذهبی با دیگر ادیان یافت نمی‌شود؛ برای مثال اولین جنگی که میان مسلمانان و بودائیان در هند اتفاق افتاد و حاصلش کشته شدن عده زیادی از بوداییان بود، شیعیان هیچ نقشی در آن نداشتند اگرچه فرمانده آن جنگ سلطان محمود بود ایرانی بود، اما او شیعه نبود و از همین روی علاوه بر کشتار بوداییان، عده زیادی از شیعیان را نیز در ایران کشت.

علاوه بر اینکه شیعیان اهل جنگ و درگیری با دیگر ادیان نیستند، مهمترین رهبران و به عبارتی امامان آنها به خاطر خشونت دیگران به قتل رسیدند. از همین رو آن گونه که در آخرالزمان شیعه و بودیسم ترسیم شده است، در آن زمان هیچ کشت و کشتاری، جنگ و دعوایی نخواهد بود و این یکی دیگر از نقاط مشترک میان ماست.

گفتگو و تبادل اندیشه میان رهبران دینی ادیان مختلف اهدافی را محقق خواهد کرد که تلاش برای نجات جامعه انسانی، کاهش بحران میان پیروان ادیان، درک متقابل دینی و اعتقادی و همچنین آشنایی ادیان از وضعیت یکدیگر و همچنین همدلی پیروان نسبت به مقدسات هم، تفاهم و درک متقابل صادقانه بدون جنجال و هیاهو، تلاش برای نجات جامعه انسانی، کاهش بحران میان پیروان ادیان، درک متقابل دینی و اعتقادی ادیان از یکدیگر و همچنین تفاهم و درک متقابل صادقانه و به دور از هر گونه جنجال و هیاهو از مهمترین آنهاست.

برنامه‌ریزی‌های مشترک ادیان برای گسترش صلح‌جویی در بین پیروانشان و چاره‌اندیشی در مورد موضوعهایی که منافع کل پیروان را تهدید می‌کند از دیگر اهداف گفتگوهای ادیانی است. احیای روحیه ظلم‌ستیزی و گسترش صلح مبتنی بر برابری، ممانعت از تبدیل شدن ضد ارزشها به ارزشها و همچنین اتخاذ مواضع مشترک علیه بی‌دینان یا سوءاستفاده‌کنندگان از دین نیز در چارچوب همین اهداف قرار دارد.

ما سعی می‌کنیم که مردم را در ساحت معنویات و اخلاقیات رشد بدهیم و اسلام اولین دینی است که در جهان همزیستی را بین ادیان ترویج کرده است. پیامبر(ص) از پیروانش نخواست که با پیروان ادیان دیگر وارد جنگ شوند. اگر رهبران دینی را به گفتگو با هم ترغیب کنیم، پیروان ادیان خواهند دانست آ‌نچه از خشونت رخ می‌دهد، منسوب به دین نیست و گروههای سیاسی با منافع محدود بین پیروان ادیان مختلف اختلاف ایجاد می‌کنند.

 

بیانیه پایانی

گفتگوی چندجانبه اسلام و بودیسم، به میزبانی مرکز گفتگوی ادیان و تمدنهای این سازمان و با حضور رهبران عالیرتبه و اندیشمندان بودایی از کشورهای سریلانکا، میانمار و تایلند و اندیشمندان مسلمان از جمهوری اسلامی ایران با عنوان اصلی «همکاری مسلمانان و بوداییان برای مقابله با خشونت و افراط‌گرایی» روزهای ۹ و ۱۰ دی ماه ۱۳۹۳ در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (تهران) و دانشگاه ادیان و مذاهب (قم) برگزار شد. اندیشمندان و متفکران مسلمان و بودایی در جلسات افتتاحیه و علمی گفتگوها، ضمن محکوم کردن رفتارهای خشونت‌آمیز و افراط‌گرایانه، تلاش و همکاری پیروان و رهبران ادیان و مکاتب برای زمینه‌سازی صلح توأم با عدالت را ضروری دانسته و بر نکات زیر تأکید کردند:

ـ تأکید بر همزیستی مسالمت‌آمیز و تلاش برای جهانی عاری از خشونت و افراط‌گرایی

ـ لزوم توجه و محترم شمردن مقدسات و آموزه‌های ادیان و مکاتب

ـ محکوم کردن رفتارهای خشونت‌آمیز و افراط‌گرایانه که به نام دین در جهان رخ می‌دهد

ـ تأکید بر اتخاذ مواضع مشترک علیه بی‌دینان و همچنین اتحاد و همدلی بین پیروان ادیان و مکاتب به منظور رفع مشکلات جهان امروز

ـ ضرورت برنامه‌ریزی مشترک بین عالمان و رهبران مسلمان و بودایی به منظور آگاهی جوامع خود و به خصوص نسل جوان از دین و ارزشهای اخلاقی

ـ ضرورت چاره‌‌اندیشی درباره مشکلاتی که منافع تمامی ادیان و پیروان آنان را تهدید می‌کند

ـ ممانعت از تبدیل شدن ضدارزشها به ارزش

ـ برنامه‌ریزی به منظور آموزش جوانان و نسل جدید

ـ همزیستی مسالمت‌آمیز همه پیروان ادیان بدون هرگونه خشونت و افراطی‌گری

ـ تبادل علمی برای مفاهمه بیشتر بین اسلام و بودیسم برای اشاعه صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز بین پیروان ادیان.

ـ ایجاد رابطه نزدیکتر به منظور مقابله با نژادپرستی در محیط کار به منظور بهبود رابطه بین ادیان

ـ به کارگیری معقول تنوع دینی و فرهنگی در محیط کار

ـ ایجاد شبکه‌ای در باره نقش ادیان در زندگی عمومی جوامع با تکثر دینی.

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: