1402/3/20 ۰۸:۵۰
پروفسور حسن انصاری، مادلونگ را دانشمندی تراز اول میداند كه وجه تمایز او با سایر اسلامشناسان غربی در عربیدانی استثنایی وی است. ویژگیای كه موجب نگاه خاص وی به كلام اسلامی نیز شده است. مادلونگ هرچند در ایران به واسطه كتاب «جانشینی حضرت محمد(ص)» شناخته میشود اما در كلام اسلامی نیز استادی درجه یك بود و به تعبیر پروفسور انصاری نگاهی فیلولوژیك به این مقوله داشت.
دانشمند تراز اول
پروفسور حسن انصاری، مادلونگ را دانشمندی تراز اول میداند كه وجه تمایز او با سایر اسلامشناسان غربی در عربیدانی استثنایی وی است. ویژگیای كه موجب نگاه خاص وی به كلام اسلامی نیز شده است. مادلونگ هرچند در ایران به واسطه كتاب «جانشینی حضرت محمد(ص)» شناخته میشود اما در كلام اسلامی نیز استادی درجه یك بود و به تعبیر پروفسور انصاری نگاهی فیلولوژیك به این مقوله داشت. انصاری كه سالها در ایران، انگلیس، فرانسه، آلمان و امریكا به تحصیل و تدریس اشتغال و با اساتید بسیاری حشر و نشر داشته، تنها استادی را كه با مادلونگ قابل مقایسه -و بلكه همشأن و همتراز وی - میداند، مرحوم استاد عباس زریاب خویی است. به مناسبت درگذشت شادروان ویلفرد مادلونگ (۲۶ دسامبر ۱۹۳۰ در - ۹ مه ۲۰۲۳)، اسلامشناس و ایرانشناس نامدار آلمانی مقیم امریكا گفتوگویی با پروفسور حسن انصاری استاد مهمان موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون امریكا داشتم كه مشروح آن را میتوانید در ادامه بخوانید.
*********
آقای دكتر! لطفا در ابتدا بفرمایید كیفیت آشنایی جنابعالی با شادروان مادلونگ چگونه بود و نخستینبار كی ایشان را ملاقات كردید؟
شادروان ویلفرد مادلونگ اسلامشناس و ایرانشناس نامدار آلمانی مقیم امریكا - و سپس آكسفورد - را اگر اشتباه نكنم نخستینبار در استانبول سال ۲۰۰۵ دیدم؛ هر دو برای كنفرانسی درباره معتزله دعوت شده بودیم. قبل از آن آشنایی ما تنها از طریق مكاتبه بود. وقتی مادلونگ سال ۹۱ میلادی كتاب «المعتمد» تالیف متكلم معتزلی ابنالملاحمی (د. ۵۳۶ ق) را برای نخستینبار در لندن منتشر كرد و مقدمهای بر آن نوشت نكاتی تازه درباره ابنالملاحمی را در یك مكتوب كه برای وی از تهران پست كردم، نوشتم. این آغاز آشناییمان بود. سالها بعد به دلیل اینكه در ایران و در كتابخانه آستان قدس نسخه ظاهرا منحصر به فرد كتاب «تحفهالمتكلمین فی الرد علی الفلاسفه» باز تالیف ابن الملاحمی را پیدا كرده بودم، آن را در نوشتهای كه در مجله نشر دانش منتشر شد معرفی كردم. باری سال ۲۰۰۳ با پیشنهاد او مواجه شدم كه به تصحیح این متن بهطور مشترك من را تشویق میكرد. بنابراین در پاریس زمانی كه مشغول تحصیل در دوره پیشا دكترا برای اخذ دیپلم عالی مدرسه مطالعات سوربون بودم اگر اشتباه نكنم از اواخر سال ۲۰۰۳ همزمان روی این متن كار را آغاز كردم و هر مقدار را كه تكمیل میكردم برای مادلونگ میفرستادم تا او هم متن را از نظر بگذراند. نهایتا چند سال بعد این كتاب در تهران از سوی موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه اسلامی منتشر شد.
آیا قبل از این آشنایی حضوری در استانبول كه فرمودید به سال 2005 باز میگردد، نام یا آثار ایشان را میشناختید؟
بله. آنچه گفتم سابقه آشنایی دو طرفه ما بود اما آشنایی خود من با مادلونگ و آثارش بر میگردد به درست بعد از اینكه سال ۶۷ وارد مركز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی شدم و با آثار او آشنایی یافتم؛ نخست با آثاری كه او تصحیح و تحقیق كرده بود و بعد مقالاتش در حوزههای تاریخ علم كلام، فرقهشناسی، تشیع، زیدیه، تاریخ شمال ایران (و حكومتهای زیدی طبرستان و مازندران و گیلان) و همچنین تاریخ و ادبیات اسماعیلیه. آن سالها آقای فرهاد دفتری به تهران و مركز دایرهالمعارف شاید سالی چند بار میآمد و در گفتوگو با او یا مطالعه مقالاتی كه برای مركز مینوشت بیشتر با آثار و فعالیتهای آقای مادلونگ آشنا میشدم. در كنگره شیخ مفید در قم كه سال ۷۲ برگزار شد تا جایی كه در خاطرم مانده آقای مادلونگ گویا حضور نداشت یا من او را آنجا ندیدم. پروفسور فان اس آنجا بود و با او گفتوگویی كوتاه داشتم اما مادلونگ را خاطرم نیست.
ظاهرا مادلونگ به ایران هم سفر كرده بود. آیا شما بعد از استانبول در ایران هم با وی دیداری داشتید؟
آقای مادلونگ بعد از انقلاب چند بار به ایران سفر كرد. بیشتر این سفرها زمانی بود كه من در ایران نبودم و او را در ایران ندیده بودم.
اولینباری كه او را دیدید چه برداشتی از وی در ذهنتان ایجاد شد و او را فیالجمله چگونه ارزیابی كردید؟
سال ۲۰۰۵ در استانبول كه چند روزی با او بودم نخستین برداشتم از او این بود كه آدمی است خیلی آرام و كمحرف. كمتر با كسی وارد گفتوگو میشد. با این وصف در همان كنفرانس فرصتهای متعددی پیش آمد كه با هم درباره موضوعات متن شناختی و تاریخ كلام و به ویژه آثار معتزله و زیدیه صحبت كنیم. فرصت این قبیل گفتوگوها بعدا چند بار تكرار شد. در سال ۲۰۰۶ در كنفرانسی دیگر در استانبول؛ پس از آنهم در كنفرانسی در مادرید و همچنین چند روز در برلین و بعد دو نوبت هم در امریكا وقتی مدتی استاد میهمان موسسه مطالعات پیشرفته در پرینستون بود. در این فاصله مدتی هم در آكسفورد زمانی كه من روی یك متن معتزلی كار میكردم فرصتی فراهم شد كه در فاصله دو هفته اقامت من در آنجا با یكدیگر روی متون یا موضوعاتی كار یا گفتوگو كنیم. در تمام این سالها ایمیلهای فراوانی در موضوعات علمی از او دریافت كردهام كه شاید زمانی منتشر كنم.
پس از سال 2005 كه اولین دیدار انجام شد، ارتباطتان ادامه پیدا كرد. آخرین بار كی او را دیدید؟
آخرین دیدار من با او سال ۲۰۱۸ بود. او مدتی در موسسه استاد میهمان بود و مكرر فرصت برای گفتوگوهای علمی پیش میآمد. آخرین گفتوگوی ما آن زمان درباره نسخهای بود در رد بر اسماعیلیه كه من به تازگی در تركیه یافته بودم. نسخه عنوان و نام مولفش درست نبود و در واقع هویتش ناشناخته بود. من با مطالعه نسخه، نظرم این بود كه باید این نسخه متن كتاب تا آن زمان گم شده و مفقود فرض شده كشفالاسرار و هتكالاستار ابوبكر باقلانی باشد كه از مهمترین ردیهها بر اسماعیلیه است - همان زمان مطلبی را در وبلاگم در این زمینه نوشتم و مقالهای هم به زبان انگلیسی با همكاری آقای یان تیله كه متخصص در حوزه كلام اشعری و به ویژه باقلانی است درباره این كتاب آماده كردهایم كه هنوز تكمیل نشده - آقای مادلونگ كه دو سه روزی نسخه را از من به امانت گرفت با نظر من مخالف بود و معتقد بود نسخه باید تالیف امامالحرمین جوینی باشد و برای آن استدلالی هم داشت. نظری كه البته درست نبود و بعدا هم كتاب دستكم دو باری زیر عنوان ابوبكر باقلانی منتشر شد.
شما با زندهیاد مادلونگ، چندین پروژه مطالعاتی داشتید. آیا هیچكدام از آنها تاكنون مجال انتشار یافته است؟
در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ در چند كار تحقیق و تالیف با مادلونگ همكاری داشتم كه دو تای آنها منتشر شده و از جمله در تصحیح متن كتاب المقالات منسوب به ابو علی جبایی از كمكها و راهنماییهای او بهره بردهام (این كتاب هنوز منتشر نشده). در تمام این سالها در انتشار دو اثر مادلونگ در ایران در حد خودم كمك كردم: یكی چاپ تازهای از المعتمد ابن الملاحمی بر اساس نسخهای تازه یاب كه نخستینبار عكسی از آن را در صعده در سال ۲۰۰۰ در سفری كه از ایران به همراه یكی از دوستان به آنجا داشتیم تهیه كرده بودیم و در دسترس قرار گرفت. كتاب با تصحیح مادلونگ در تهران و با همكاری مركز نشر میراث مكتوب منتشر شد؛ در یك سری جدید كه با همكاری دانشگاه آزاد برلین منتشر میشد و البته بعد از انتشار چند كتاب، آن مجموعه تعطیل شد - این تصحیح جدید اشكالاتی به ویژه در بخش اول آن دارد كه در نقدی خوب از آقای دكتر عطایی نظری كه در مجله آینه پژوهش منتشر شده منعكس شده است - در این كتاب من هم مقدمهای به فارسی دارم برای آشنایی با ابن الملاحمی. مورد دیگر هم كمك برای انتشار كتاب اثبات النبوه تالیف ابو یعقوب سجستانی (تصحیح مادلونگ/ واكر) است كه آن را هم در تهران با همكاری نشر رایزن / مركز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی منتشر كردیم. بر این كتاب هم مقدمهای به فارسی نوشتم كه همراه كتاب منتشر شد.
مادلونگ در فضای فكری جامعه ما برای علاقهمندان حوزه مطالعاتی اسلام، نام آشنایی است. به نظر شما ویژگی آثار مادلونگ چیست؟
آقای مادلونگ تحصیلاتش را در قاهره و دانشگاه هامبورگ دنبال كرده بود. به دلیل حضور طولانیمدت در كشورهای عربی و انس با ادبیات عرب در ادب عرب، نثر و نظم تخصص فوقالعادهای داشت.
پس احتمالا همین ویژگیاش هم باعث علاقهمندی وی به تصحیح متون شده باشد؟
بله همینطور است. اساسا نگاهش در امر تحقیق بیشتر از نوع تاریخنگاری فیلولوژیك بود. رساله دكترای او درباره قرامطه و اسماعیلیه بود كه بعدها بخشهای اصلی آن را در چند مقاله بلند و اینك كلاسیك در این زمینه منتشر كرد كه ترجمه انگلیسی بلندترین آن را ما در مجله مطالعات شیعی بریل در سالهای اخیر منتشر كردیم. پیشتر این مقاله تنها در زبان آلمانی در دسترس بود.
اهمیت كارهای مادلونگ در تاریخنگاری اسماعیلیه را چطور ارزیابی میكنید؟
مادلونگ با پژوهشهای دراز دامن خود تحولی اساسی در تاریخنگاری اسماعیلیه به دست داد. تقریبا همه محققان در این زمینه كه بعد از او درباره قرامطه، پیشینه اسماعیلیه و عصر نخستین فاطمیان مقاله و كتاب نوشتهاند تحتتاثیر او قرار گرفتند.
شما به نیكی اهمیت كارهای مادلونگ را توضیح دادید. آیا به آثار و تالیفات وی نقدی هم داشتهاید؟
برخی از نظریات او در همین زمینه تاریخنگاری اسماعیلیه قابل مناقشه است و من خود در مقالات و یادداشتهایی برخی از این موارد را گوشزد كردهام. به نظرم تاریخ ظهور اسماعیلیه را باید از نو بازخوانی كرد. امیدوارم مجموعه یادداشتها و مطالب غیرمنتشره خودم را در این زمینه در قالب یك كتاب در آینده منتشر كنم. مثلا آنچه مادلونگ درباره سرنوشت حمدان قرمط نوشته نباید درست باشد. در سالهای اخیر نظریهای كه مادلونگ درباره رسائل اخوانالصفا و نویسنده رسالهالجامعه نوشت از سوی كمتر كسی كه در این زمینه تخصصی دارد پذیرفته شد و در واقع مستند به هیچ منبعی نیست. بنده در این زمینه هم یك مطلبی آماده كردهام كه بعد از تكمیل منتشر خواهد شد. تعدادی كتاب هم در سالهای اخیر به عنوان میراث كهن اسماعیلی از سوی مادلونگ منتشر شد كه قبلا در چند مقاله نوشتهام كه نمیتوانند از مولفانی باشند كه آقای مادلونگ تصور كرده است.
سال گذشته ترجمه فارسی كتابی از مادلونگ درمورد زیدیه با عنوان «امام قاسمبن ابراهیم و اصول اعتقادی زیدیه» در ایران (توسط نشر نامك) منتشر شد. كارهای او در مورد زیدیه را چطور ارزیابی میكنید؟
مادلونگ رساله دانشیاری خود را در زمینه زیدیه و بهطور مشخص تحولات آغازین كلامی و مذهبی زیدیه با محوریت قاسم رسی (د. ۲۴۶ ق) نگاشت. این اثر با وجود اینكه به زبان آلمانی نوشته شد و طیف محدودتری از خوانندگان را داشته است اما اینك به عنوان اثری كلاسیك در زمینه زیدیه به شمار میآید. در واقع با وجود اینكه چند كتاب و تحقیق قبل از آن درباره زیدیه در غرب منتشر شده بود اما كتاب مادلونگ اثری ماندگار در تحقیقات زیدیشناسی است. اهمیت این اثر در این است كه زمانی كه هنوز جز با چند استثنا هیچ متنی از زیدیه منتشر نشده بود او با مراجعه به نسخههای خطی برلین و مونیخ و میلان و جاهای دیگر این تحقیق را سامان داد. با این وصف امروزه با كشف آثار جدید زیدی و معتزلی و همچنین مطالعاتی كه در بیست سال اخیر در این زمینه صورت گرفته اثر مادلونگ در بسیاری از موضوعاتش دیگر تازه نیست و نیازمند تجدید نظر است. آبراهاموف نخستین كسی بود كه به برخی نظرات مادلونگ در ارتباط قاسم رسی و معتزله پاسخ داد و نظرات او را به چالش كشید. بنده هم در آنچه تاكنون درباره زیدیه منتشر كردهام سعی داشتهام نقصهای كار مادلونگ را بر اساس متون و اسناد جدید تكمیل یا تصحیح كنم. متاسفانه هنوز ترجمه انگلیسی این كتاب منتشر نشده است.
در سخنرانی اخیرتان كه درباره مادلونگ در «مدرسه مجازی فلسفه تردید» داشتید به آگاهی وی در مورد تاریخ ایران اشاره كردید. زمینه آشنایی او با تاریخ ایران از كجا بوده است؟
مادلونگ در زمینه تاریخ ایران هم نوشتههای قابل استفاده و مفیدی دارد. او به ویژه به دلیل مطالعاتش درباره زیدیه و دسترسی به برخی متون تاریخی مرتبط با حضور زیدیان در صفحات جنوبی دریای خزر چندین مقاله مهم و ماندگار درباره تاریخ طبرستان و دیلمان و گیلان و خاندانهای حكومتگر این مناطق دارد.
ظاهرا یكی از اصلیترین كارهای وی اتفاقا حوزه كلام اسلامی بوده است. نظر جنابعالی در مورد آثاری كه وی درباره كلام اسلامی منتشر كرده، چیست؟ وجه تمایز این بخش از آثار او با متفكرانی از قبیل فان اس - كه اكنون چند سالی است به واسطه ترجمه كتاب «كلام و جامعه» ما با وی آشنایی پیدا كردهایم - چیست؟
بخشی دیگر از مطالعات مادلونگ به حوزه معتزلیشناسی و تاریخ علم كلام (معتزلی، اشعری و ماتریدی) مربوط میشود. در این میان چند پژوهش او درباره ظهور و گسترش روی تركان ماتریدی به سمت غرب جهان اسلام از اهمیت پژوهشی مهمی برخوردارند. درباره معتزله كارهای او در دو دسته قابل دستهبندی است: مادلونگ به دلیل آشنایی با زیدیه یمن و نسخههای خطی كتابخانههای آنها این بخت را داشت تا تعدادی از مهمترین متون كلامی معتزلی یا زیدی/ معتزلی را منتشر كند. علاوه بر این او تعدادی هم مقالات كوتاه و بلند درباره تاریخ علم كلام معتزلی و به ویژه مكتب متاخر آن در دوره ابوالحسین بصری و ابن الملاحمی دارد. رویكرد كلی او در تحقیقات كلام پژوهی -كما اینكه در مقالات محدودی كه درباره تاریخ فلسفه اسلامی دارد- بیشتر از اینكه توجه به محتوای كلامی و فلسفی از نقطه نظر منطق استدلالها و تحول مفهومی باشد توجهی فیلولوژیك و تاریخی به نوشتههای كلامی است. مادلونگ برخلاف فان اس هیچگاه پژوهشی جامع درباره جهانبینی و اندیشههای فلسفی و دینی متكلمان و مكتبهای كلامی به دست نداد. دلیل این امر تا اندازه زیادی این بود كه مادلونگ، چنانكه در چند سطر بالا گفتیم، به نظر من بیش از هر چیز از نقطه نظر زبانی و فیلولوژیك و تخصص كمنظیرش در زبان و لغت عرب به متنهای كلامی و فلسفی نظر میكرد. بیشتر به تاثیرگذاریها توجه داشت تا عمق استدلالات و منطق درونی مباحث و متون كلامی و فلسفی در اسلام. این نقطه امتیاز یا بهتر بگویم تفاوت میان او با پژوهشگرانی مانند ولفسون، فان اس، ژیماره و به ویژه ریچارد فرانك بود. از همینجا بود كه مادلونگ با وجود اینكه متنهایی در فلسفه اسلامی یا پاسخ متكلمان به فیلسوفان منتشر كرد اما از مقدمههای این تحقیقات و از نوع رویكردش در مقالاتی كه در این زمینهها مینوشت روشن بود كه او با انگیزههای فیلولوژیك به این متنها میپردازد وگرنه محتوای تفصیلی كتابهای فلسفی و منطق استدلالات از نقطه نظر مفهمومی چندان در افق دید و پژوهش او نیست. علاقه او به زبان و لغت عرب و فیلولوژی موجب علاقهمندی او به امر تصحیح بود و از اینرو علاوه بر موضوعاتی كه در آن زمینهها كارهای تخصصی انجام داده متنهایی را در موضوعاتی حتی مانند علم كیمیای اسلامی منتشر میكرد كه بیشتر گویا باید آن را ناشی از علاقه و توانایی او در امر تصحیح متنها از نقطه نظر زبانی قلم برد. او در سالهای آخر عمرش توجه بیشتری به میراث كهن اباضیه پیدا كرد و چند متن مهم را در این زمینه منتشر كرد؛ این درحالی بود كه اباضیه در حیطه تخصص اصلی او نبود. تعداد زیادی متنها در تاریخ/ سیره (مانند مجلدی از انساب الاشراف)، كلام و فلسفه، فرقشناسی، كیمیاء، متون ریز و درشت اسماعیلی و اباضی و معتزلی و زیدی در شمار آثاری بودند كه او به تنهایی یا با همكاری دیگران منتشر كرد. در خوانش متن نسخهها و تشخیص صحیحترین قرائت از متن نسخ خطی بسیار زبردست بود و من خود دیده بودم كه حتی در تصحیح اشعار عرب و اوزان آن توانایی فوقالعادهای داشت. علاوه بر زبانهای سهگانه اروپایی و زبان عربی مادلونگ زبان فارسی را هم نیك میشناخت و منابع قدیم فارسی و حتی تحقیقات جدید را به خوبی میخواند. من خود گاهی به او برای دستیابی به برخی متون و تحقیقات جدید فارسی كمك میكردم.
مادلونگ جز در زمینه قاسم رسی و زیدیه هیچگاه كتاب مشابه جامعی درباره تاریخ علم كلام ننوشت. عمده پژوهشهای او در قالب مقالات بود و این البته از جهات زیادی حسن و امتیاز كار او قلمداد میشود. در واقع او تلاش داشت با تحقیق در حوزههای كمتر كاوش شده بیآنكه وقت خود را به تكرار برخی از آنچه پیشتر گفته شده مصروف كند زمینههای جدید را باز كند و پژوهشهای پیشین را با نكتهسنجیهای خود تصحیح و اصلاح كند. تنها زمینهای كه مادلونگ علاوه بر موضوع قاسم رسی كتابی پر برگ و بسیار محققانه تنظیم و منتشر كرد كتاب او درباره خلافت پیامبر اكرم (ص) بود.
اتفاقا مادلونگ در ایران بیشتر به واسطه همین كتاب «جانشینی حضرت محمد(ص)» شناخته میشود كه سالها پیش ترجمه فارسی آن توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شد -و ظاهرا اكنون در لیست كتب ممنوعه قرار گرفته و سالها است كه تجدید چاپ نمیشود و هیچ نسخهای از آن در بازار موجود نیست. نظر شما در مورد این كتاب و بهطور كلی نظر وی در مورد مسائل پس از رحلت پیامبر(ص) چیست؟
مادلونگ در این كتاب كه حاصل بیست سال تلاش در پژوهش در منابع تاریخی صدر اسلام و سیره بود روایتی نزدیك به اعتقاد شیعه درباره امامت و خلافت حضرت امیر(ع) به دست داد. در اواخر عمر مادلونگ قرائتی ویژهتر از این موضوع در برخی نوشتهها و سخنرانیها به دست داد كه گرچه در مجموع همچنان از روایت و قرائت اهل سنت فاصله بسیار داشت اما از جهاتی قرائتی را برگزید كه با اعتقادات شیعه سازگار نیست. او در واقع خلافت پیامبر را امری زمینی قلمداد كرد كه پس از او حق تنها بازمانده او دخترش فاطمه زهرا(ع) است. این با باور شیعیان درباره جایگاه الهی امامت كه تنها از طریق نصّ قابل تعیین است و ربطی به امر وراثت ندارد سازگار نیست. من در نوشتهای تفصیلا این نظر او را رد كردهام. این كتاب برجسته و ارزشمند مادلونگ درباره خلافت طی همه این سالها متاسفانه به وضوح مورد تجاهل نویسندگان مسلمانی قرار گرفت كه روایت سقیفهای از خلافت را در افق دید و باور خود قرار میدهند. شنیدم حتی ورود كتاب به عربستان سعودی و چند كشور دیگر در كتابخانهها و نمایشگاههای كتاب ممنوع اعلام شده است. این كتاب باید به زبان عربی ترجمه شود. بخشی از پژوهشهای ارزشمند مادلونگ در حوزه تاریخ پژوهی اسلام درباره عصر اموی و جریانهای مذهبی یا دینی/سیاسی در این دوره است.
غیر از كتاب «جانشینی محمد (ص)»، آیا كتاب دیگری هم درباره مواضع یا كلام امامیه دارد؟
مادلونگ در قیاس با زیدیه و اسماعیلیه پژوهشهای كمتری درباره امامیه دارد. شماری از مقالات او در این زمینه در موضوعاتی بود كه بعدا در تعدادی از رسالههای دكتری یا دانشیاری برخی شاگردانش دنبال شد. شاید مهمترین و موثرترین مقاله او در زمینه امامیه مقالهای بود كه پیشینه اعتزالگرایی را در كلام امامیه بررسی میكرد. این مقاله تاثیر فراگیری بر پژوهشهای بعدی در این زمینه داشت. مادلونگ در سالهای اخیر با توجه دوباره به كتاب الكافی نظراتش را در این زمینه تا اندازهای تعدیل كرد. دیدگاه او درباره اینكه امامیه تنها با آشنایی با معتزله بود كه اندیشههای ضد جبری و ضد تشبیهی را آنهم تنها از دوران نوبختیها پذیرفتند با مستندات قوی كه دراختیار داریم رد میشود. من خود در چند نوشته و درسگفتار این نظرات او را مورد نقد و بررسی قرار دادهام. از جمله در كتاب انگلیسی «امامیه در تحول» كه در دست آمادهسازی نهایی است بخشی كوتاه را به رد دیدگاه مادلونگ در این زمینه اختصاص دادهایم. مقاله او درباره سهم شیعه و خوارج در كلام و مباحث كلامی نخستین هم از مقالات موثر در این عرصه است.
قبلا هم اشاره كردید كه مادلونگ بیشتر از كتاب اهل مقاله نوشتن بود. به نظرتان چرا به مقالهنویسی اقبال بیشتری داشت؟
مادلونگ آدم نوشتههای كوتاه بود. به نیكی میدانست و جایگاه آكادمیكش هم به او چنین اجازهای میداد كه دلیلی ندارد وقت خود را به تكرار حرفهای دیگران در مقالاتی صرف كند كه تنها استانداردهای آكادمیك مجلات و كتابها آن را اقتضا و بل ضروری میكرد. با این وصف او اهل مقالات دانشنامهای هم بود. دهها و بل شاید چند صد مقاله دانشنامهای از او در دانشنامههای ایرانیكا، دایرهالمعارف اسلام (طبعهای دوم و سوم) و برخی دیگر از دایرهالمعارفهای كوچك و بزرگ منتشر شده است. این مقالات مادلونگ از مفیدترین مقالات اوست گرچه همیشه حرف تازهای برخلاف مقالات غیردانشنامهای او ندارد. مادلونگ در ترجمه انگلیسی مجلدات دایرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز سهمی مهم داشت. او اهل ریویو نویسی (review) برای كتابهای دیگران هم بود؛ گاهی هم بسیار تند و تیز. برخی هم گاهی به ریویوهای او از كتابهای دیگران پاسخ دادند كه در جای خود خواندنی و اینك همه اینها بخشی از تاریخ مطالعات اسلامشناسی در غرب را تشكیل میدهد.
در جهان عرب مادلونگ چقدر شناخته شد؟
شاید بتوان گفت در ایران مادلونگ بیش از كشورهای عربی شناخته شده بود. یكی از دلایلش وجود شاگردان ایرانی و نیز پژوهشهای او در زمینه تاریخ ایران و همچنین كتابش درباره خلافت پیامبر (ص) بود. او طی سالهای تدریس در دانشگاههای شیكاگو و آكسفورد تعدادی شاگرد كه اینك چند نفری از آنها در شمار نامورترین استادان دانشگاهها و موسسات پژوهشی در غرب هستند تربیت كرد. شاگردانی كه در موضوعات مختلف مانند زیدیه، شیخ مفید، علامه حلی، مسائل مربوط به فقه زمین در اسلام، اصول فقه... رسالههای دكترای خود را زیرنظر او نوشتند.
از مجموعه آثار و پژهشهای وی الان فهرست و آماری وجود دارد؟
مادلونگ برای گردآوری و نشر مقالات خود خیلی كوشا نبود. به همین دلیل هنوز ما فهرست كامل و روزآمدی از همه آنچه او، چه به صورت مقاله و كتاب و چه در قالب تصحیح منتشر كرده، نداریم. تاكنون چهار مجموعه از مقالات او با عناوین مختلف منتشر شده و به نظرم هنوز بتوان سه مجلد دیگر از آنها فراهم كرد. یك مجموعه از درسگفتارهای او درباره فرقههای اسلامی در ایران هم كه در دانشگاه كلمبیا ارایه كرده بود خیلی سال پیش از سوی انتشارات همین دانشگاه منتشر شد.
در سخنرانی «مدرسه فلسفی تردید»، به تفاوت نظر مادلونگ با مستشرقان و اسلامشناسانی كه تحت عنوان «تجدیدنظرطلبان» شناخته میشوند اشاره كردید. لطفا توضیح دهید چه نسبتی میان نگاه مادلونگ با نگاه آنها وجود دارد؟
از حیث نقد منابع، شیوه مادلونگ دقیقا در طیف كاملا مقابل تجدیدنظرطلبان جدید در بحث از مساله اصالتسنجی متون و منابع جای میگیرد. به نظرم فان اس از این حیث در میانه قرار داشت. مادلونگ نظر تجدیدنظرطلبان را قبول نداشت. گاهی شاید نوعی تسامح در پذیرش روایات قدیم در آثارش دیده میشود. در بحث انتساب متون به نویسندگان هم باز همین شیوه را دنبال میكرد. به نظرم در برخورد با اصالتسنجی متون و روایات قدیم راه میانه و تحقیقهای موردی از نوعی كه موتسكی درباره بخشی از احادیث مصنّف عبد الرزاق انجام داد بهترین شیوه و محتاطترین است.
در پایان بفرمایید جایگاه او را در میان اسلامشناسان غربی چطور ارزیابی میكنید و موقعیت وی را در میان متفكران و پژوهشگران ایرانی با چه كسی همتراز یا قابل مقایسه میدانید؟
مادلونگ دانشمندی تراز اول بود. بخت آن را داشت كه طی عمر بلند خود آثار بسیاری را از خود بر جای بگذارد. چنین توفیقی محصول شرایط متعددی است كه همیشه برای هر كسی فراهم نمیشود. من در عمر تحصیلی و پژوهشی و دانشگاهیام دو نفر دانشمند تراز اول در عرصه مطالعات دانشگاهی را از نزدیك دیدم و با خود آنها و آثارشان طی سی و اندی سال گذشته مانوس بودهام: شادروان استاد علامه دكتر عباس زریاب خویی و پروفسور مادلونگ. هر دو دكترایشان را در آلمان گذرانده بودند. زریاب قبل از تحصیلات دانشگاهی سالها دروس سنتی و حوزوی را در بالاترین سطح در قم فرا گرفته بود (ادبیات عرب، فقه، اصول و فلسفه و كلام اسلامی). بعدا هم چه مستقیم و چه با مطالعه از سنت پژوهشهای متنی و تاریخی در ایران كه از علامه بیهمتا میرزا محمدخان قزوینی آغاز شده بود و به تقیزاده و بدیعالزمان فروزانفر و مجتبی مینوی و... رسیده بود بهره برد. آنگاه در غرب با شیوههای نوین پژوهشهای تاریخی و آكادمیك آشنا شد. زریاب تقریبا در همه رشتههایی كه مادلونگ در آن تخصص داشت متخصص بود: تاریخ ایران، ادبیات عرب، كلام، فلسفه، فرقشناسی، تاریخ اسلام و سیره. در حالی كه مادلونگ در حوزه تاریخ ایران صرفا متخصص تاریخ شمال ایران/ و آل بویه بود زریاب نه تنها تاریخ بعد از اسلام ایران (و به ویژه تاریخ عصر ایلخانی و تیموری) را به شكل كاملا تخصصی میشناخت بلكه در تاریخ ایران قبل از اسلام و به ویژه تاریخ ساسانی و ادبیات خداینامهها متخصص تراز اول بود. استاد ما علامه زریاب خویی علاوه بر اینكه در ادب عرب تخصص درجه یك داشت متخصص تراز اول تاریخ و ادبیات فارسی بود. در فلسفه و كلام تنها به تاریخ این دو بسنده نمیكرد و آشنایی عمیقی با متون فلسفی و كلامی داشت و استاد مسلم فلسفه اسلامی بود و آن را نزد بزرگترین استادان فلسفه در قم آموخته بود. او در فلسفه و كلام اسلامی در عمق دریایی نفوذ میكرد كه در سنت اسلامشناسی در غرب عمدتا تاكنون جز با چند استثنا تنها ساحلهای آن درك شده است. زریاب افزون بر این شناخت عمیقی از فلسفه یونان داشت و مطالعاتش در این زمینه گسترده بود. زریاب علاوه بر اینها فرهنگ و فلسفه و تاریخ اندیشه در غرب را بسیار نیك میشناخت؛ این مزیت كمی نیست. بخشی از عمر زریاب به مطالعه و تحقیق در فلسفههای قارهای و آنگلوساكسون و تاریخ فلسفه در غرب و به ویژه آلمان گذشته بود. زریاب زبانهای متعددی میدانست و ترجمههایی ممتاز از آثار انگلیسی و آلمانی در زبان فارسی فراهم كرد؛ نه تنها در حوزه اسلام و ایرانشناسی بلكه در فلسفه غرب. زریاب علاوه بر اینها در امر تصحیح عهدهدار تصحیح متون بسیار دشوار فهمی مانند صیدنه ابو ریحان شد. كمتر كسی را میتوان در دنیا طی سده بیستم سراغ گرفت كه بتواند كاری مشابه كار زریاب در تصحیح متنی در پایه و تراز الصیدنه بیرونی انجام دهد. از این نقطهنظر زریاب بیشتر به بزرگان سنت شرقشناسی در اروپای اواخر قرن نوزدهم و اول قرن بیستم شباهت دارد. افسوس كه زریاب فرصت نیافت همه دانش خود را بر قلم آورد. شرایط محیطی و اجتماعی و تاریخی در این زمینه بسیار مهم است و كارنامههای علمی را باید همواره در بستر این شرایط دید. استاد ما علامه زریاب خویی بزرگترین استاد و محقق اسلامپژوهی و ایرانشناسی دانشگاهی طی شصت سال گذشته نه تنها در ایران بلكه در تمام دنیا و ازجمله در غرب بود.
آیا روانشاد مادلونگ و مرحوم استاد زریاب خویی همدیگر را دیده بودند؟ یا اساسا همدیگر را میشناختند؟
من نمیدانم آیا مادلونگ و زریاب هیچگاه همدیگر را از نزدیك دیده بودند یا نه؟ میدانم كه مادلونگ، زریاب را خوب میشناخت و آثار او را دیده بود. زریاب اگر مادلونگ را از نزدیك دیده بود و با دانش او از نزدیك آشنا میشد حتما علم و دایره وسیع پژوهش او را میستود. روان هر دو استاد شاد.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید