زهیر صیامیان: تاریخ را افشا می‌کنم، پس هستم!

1401/12/6 ۱۳:۳۸

زهیر صیامیان: تاریخ را افشا می‌کنم، پس هستم!

زهیر صیامیان گفت: این تاریخ‌نگاری‌های جدید یا جدیدتر در مقابل تاریخ‌نگاری‌های مدرن که باز خودشان در مقابل تاریخ‌نگاری کلاسیک قرار می‌گیرند، چه نسبتی با جامعه ما دارد؟ چه مساله‌ای را حل می‌کند؟ کدام موضوع را باید پوشش بدهد؟ مگر دیگر رویکردهای تاریخ‌نگارانه نمی‌توانند مساله‌هایی که در این نوع تاریخ‌نگاری‌های جدید و موضوعات مطرح شده در آن پاسخ بدهد؟ در این لحظه و اکنون جامعه ما چرا باید از گسترش تاریخ‌نگاری فرهنگی در آکادمی حمایت کرد؟

دکتر زهیر صیامان، استاد دانشگاه شهید بهشتی در همایش تاریخ فرهنگی گفت: آنچه به عنوان تیتر استعاره‌ای درباره موضوع سخنرانی انتخاب کردم با عنوان «تاریخ را افشا می‌کنم، پس هستم) از تاریخ‌نگاری به تاریخ‌نگاری فرهنگی، روایت تاریخ، معنا و قدرت. چرا این تیتر را انتخاب کردم؟ البته این مقاله سال قبل برای کاری که در نظر داشتم، نوشته شده بود و سعی کردم این مساله را برای خودم حلاجی کنم که تاریخ فرهنگی چه فایده‌ای دارد؟ چه مساله‌ای از مساله‌های دانش تاریخ در جامعه آکادمی ایرانی در نسبت بافت و شرایطی که در آن قرار داریم، حل می‌کند؟

 

او با طرح چند پرسش درباره ارتباط تاریخ و مسائل کنونی جامعه ایرانی افزود: کمااینکه اگر در ابتدای قرن حاضر تاریخ نظامی، دولت، روابط خارجی و دیپلماسی در رشته تاریخ مطرح می‌شود به عنوان موضوعات مهمی که مورد توجه مورخان ایرانی کلاسیک قرار می‌گیرد، حتما با شرایطی که آن جامعه قرار داشته و نیازها و بافتی که وجود داشته است، رابطه معنادار دارد. این پرسش برای رشته تاریخ و دانشوران آن همیشه مطرح می‌شود که این تاریخ‌نگاری‌های جدید یا جدیدتر در مقابل تاریخ‌نگاری‌های مدرن که باز خودشان در مقابل تاریخ‌نگاری کلاسیک قرار می‌گیرند، چه  نسبتی با جامعه ما دارد؟ چه مساله‌ای را حل می‌کند؟ کدام موضوع را باید پوشش بدهد؟

این استاد دانشگاه تاریخ شهید بهشتی اظهار کرد: مگر دیگر رویکردهای تاریخ‌نگارانه نمی‌توانند مساله‌هایی که در این نوع تاریخ‌نگاری‌های جدید و موضوعاتی که در آن مطرح می‌شود، پاسخ بدهد؟ کمااینگه اگر زن و جنسیت موضوع تاریخ‌نگاری فرهنگی است یا تاریخ احساسات و عواطف موضوع تاریخ‌نگاری فرهنگی نیست؟ اگر تاریخ دگری‌ها موضوع تاریخ‌نگاری فرهنگی است، اگر تاریخ اقلیت‌ها موضوع تاریخ‌نگاری فرهنگی است، مگر انواع تاریخ‌نگاری‌های مدرنی که در سنت صد ساله تاریخ‌نگاری دانشگاهی ما می‌گذرد، نمی‌توانند تاریخ زنان را بررسی کنند؟ کتاب‌های مختلفی از دهه پنجاه و شصت درباره تاریخ زنان توسط خود مورخان زن دانشگاهی از جمله دکتر شیرین بیانی نوشته شده است.

زهیر صیامیان گفت: این سوال بود که در واقع ادامه مباحثه‌هایی که از دوره دانشجویی در محضر استادانم داشتم توجه مرا به این سمت جلب کرد که تاریخ‌نگاری فرهنگی با گذشته، رخدادهای گذشته قرار است چه کند که انواع تاریخ‌نگاری‌های موجود نمی‌توانند انجام دهند؟ وقتی درباره شکل‌گیری تاریخ‌نگاری فرهنگی می‌خوانیم باید بستر و زمینه‌ای که در آن تاریخ فرهنگی در اروپا، آمریکا و کشورهای دیگر و رابطه معناداری بین آن دانش، دیسپلین، رویکردها و تحولات روش‌شناختی با زمینه‌های تاریخی که آن دانش و رشته‌ها شکل گرفتند، در نظر بگیریم شاید بتواند تابلوی راهنمای مناسبی باشد برای ما به ویژه امروز در این لحظه و اکنون جامعه ما که چرا باید از گسترش تاریخ‌نگاری فرهنگی در آکادمی حمایت کرد؟

او ادامه داد: چرا باید بارها و بارها انواع موضوعاتی که تاریخ‌نگاری‌های کلاسیک ما در نظام دانشگاهی ایرانی یک بار بررسی کردند و انگار یکبار برای همیشه بنابر مبانی صدقی که داشتند واقعیت دولت، زن ایرانی، پوشاک ایرانی، روابط خانوادگی ایرانی، تاریخ جامعه ایرانی و دولت ایرانی را یکبار برای همیشه گفتند، بنابراین موضوعات تمام می‌شود و دیگر ظرفیت موضوع جدیدی وجود ندارد آنچه که در تاریخ‌نگاری کلاسیک به عنوان یک نکته وجود دارد. بنابراین بهتر است که به دنبال موضوعاتی جدید گشت.

این تاریخ‌نگار بیان کرد: اگر به این بستر دقت کنید تاریخ فرهنگی برآمده از یک فضای اجتماعی در اروپای 70، 1960 به بعد تا امروز جنبشی است. نتیجه فروپاشی نسل‌های کهن دوران مدرن در جامعه اروپایی و شکل‌گیری گروه‌بندی‌های جدید، ارزش‌های نو و الگوها و سبک‌های زندگی جدید، جنسیت‌های جدید و متفاوت و کلا دگرگون شدن نظم کلاسیک پساجنگ دوم جهانی اروپا و شکل‌گیری نسل جدیدی از جامعه اروپایی بود. (اگر بر اروپا تمرکز کردم به این دلیل است که درباره آن بیشتر مطالعه کردم) امواج جدیدی از صنعتی شدن، شهری شدن و مهاجرت و هر آنچه که در جامعه اروپایی پیش از 1960 یا در عصر دوران باقیمانده جنگ جهانی دوم سابقه‌اش وجود ندارد. هر چند انقلاب فناوری دارای یک الگوی کاملا مشخص است.

زهیر صیامیان گفت: چرخش‌های مختلفی در علوم انسانی شکل گرفت؛ چرخش روایی، بافتی، مفهومی، زمانی، میان رشته‌ای. تاریخ فرهنگی در چنین بستری سعی کرد فراتر از آنچه تاریخ‌نگاری اجتماعی، اقتصادی یا ساختارگرایانه تحت تاثیر نظریه‌های علوم اجتماعی محور در مکتب آنال و بقیه تاریخ‌نگاری‌ها در کنار تاریخ‌نگاری کلاسیک مدرن (یا تاریخ‌نگاری که قدرت، سیاست نظام، ارزش و نخبگان موضوعش بودند) در عین حال مشابه تاریخ‌نگاری ساختارگرا و علوم اجتماعی محور به همان ارکانی قائل باشد که در تاریخ‌نگاری کلاسیک وجود داشت. به این شکل که اگر کنشی موضوع مورخ است برای شناخت و در جست‌وجوی قطعیت یک انسان خردگرای، اراده‌گرای دارای شخصیت و هویت فردگرایانه باید بگردیم.

او افزود: اراده و قعطیت به عنوان دو عنصر اصلی عاملیت مفهوم پایه نظری بود که حتی تاریخ‌نگاری روایی هم تاریخ‌نگاری ساختارگرایانه سعی می‌کرد تبیین و توضیحی که مثلا از کارگران به عنوان یک گروه حاشیه‌ای در جامعه اروپایی ارائه کند، مدنظر قرار بدهد و بگوید واقعا چه بود و  چه اتفاقی افتاد؟ دیگر اینکه در جست‌وجوی نوعی از زمان بود چون با فرض نوعی از ادراک از زمان که خطی بود؛ چون مفهوم توالی به عنوان مفهوم اصلی که در داستان وجود داشت یا روایت سرراست و صادق گذشته را شکل می‌داد، عنصر اصلی است و شما نمی‌توانید بدون زمان خطی الف، ب و ج و ... بتوانید یک روایت سرراست درست کنید.

مشخص نبودن قلمرو، ماهیت و مفاهیم تاریخ فرهنگی

دکتر علیرضا ملائی توانی در بخش دیگری از این همایش با ارائه سخنرانی با موضوع «تاملی در ماهیت و مبانی تاریخ فرهنگی» گفت: ما می‌دانیم پرسش‌های مختلفی درباره علوم به ویژه دانش‌ها و شاخه‌های نوظهور مطرح است؛ اینکه تاریخ فرهنگی چیست؟ موضوعات و قلمرو در تاریخ فرهنگی کدام است؟ بنیانگذاران تاریخ فرهنگی چه کسانی بودند؟ چه سنت‌ها، روش‌ها رهیافت‌هایی در تاریخ فرهنگی شکل گرفته؟ طرح و گفتمان‌های تاریخ فرهنگی چه بوده است؟ مفاهیم اصلی چیست؟ تعبیرها و رویکردهای آن کدامند؟ مهمترین منابع در تاریخ فرهنگی چیست؟

او با اشاره به ارائه تعریفی از خوانش ایرانی تاریخ فرهنگی افزود: اینها مباحثی است که تقریبا در همه دانش‌ها مطرح است کم و بیش و پرسش‌های بحث برانگیزی حتی درباره دانش‌های کهن و ریشه‌دار گذشته وجود دارد، بنابراین درباره تاریخ فرهنگی هم که یک دانش نوظهور است این پرسش‌ها به طور طبیعی مطرح خواهد بود. ما قصد نداریم در اینجا کار متفاوت یا شاقی انجام بدهیم تلاش من در اینجا، این است یک تعریف خوانش ایرانی از تاریخ فرهنگی ارائه کنم چون می‌دانم مجموعه بحث‌ها و ادبیات تولید شده درباره چیستی و ماهیت تاریخ فرهنگی تفاوت نیازهای متراکم علاقه‌مندان و پژوهشگران رونق دهد و من به سهم خودم می‌کوشم تعریف دیگری از تاریخ فرهنگی ارائه کنم.

این عضو هئیت علمی پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اظهار کرد: همچنان که می‌دانیم تاریخ فرهنگی در زمره دانش‌های در حال شدن، شکل گرفتن، تاسیس و در مرحله پیشابلوغ است، طبیعتا دانشی که به مرحله بلوغ می‌رسد انبوهی از پرسش‌ها و گفتمان‌ها و بحث‌ها پیرامون ماهیت، چیستی، برآیندها، مفاهیم و مسائل حول آن شکل می‌گیرد. در تاریخ فرهنگی به گمان من، ما هنوز به این مرحله نرسیدیم و به تعبیر  یکی از محققان نامدار تاریخ علم، در هر علمی از منظر تاریخ خوانش سه مرحله را پشت سر می‌گذارد؛ مرحله پیشاپارادایمی، یعنی زمانی که هنوز علم شکل نگرفته است. دوم مرحله علم متقارن یعنی علم شکل گرفته و سوم مرحله انقلاب علمی است. من باورم این است که در حوره تاریخ فرهنگی ما در مرحله پیشاپارادایمی و پیش از شکلگیری علم متقارن قرار داریم.

علیرضا ملائی‌توانی گفت: هر چند تلاش‌های زیادی در سال‌های اخیر صورت گرفته که مفهوم تاریخ فرهنگی جا بیفتد و به عنوان یک رشته در آکادمی‌های ایران شناخته و تدریس شود اما متاسفانه هنوز به این مرحله نرسیدیم و آنچه که در اینجا وجود دارد مجموعه‌ای از رویکردها، داده‌ها، خوانش‌ها و مطالعاتی است که علاقه‌مندان به این حوزه و قلمرو تولید کردند که یکی از پیشگامان آن دکتر نعمت‌الله فاضلی است که متاسفانه امروز ما امکان حضورش را در این همایش فراهم نکردیم و همین جا، جای خالی‌اش را یادآور می‌شوم و امیدوارم خداوند بر توفیقاتش بیافزاید. چون او خدمتی به تاریخ فرهنگی کرد و کتاب‌های پیتر برک را به فارسی برگرداند و هچنان در این قلمر می‌اندیشد و کتابی مستقلی هم در این رابطه تالیف کرده است.

او ادامه داد: اگر بخواهیم درباره مشکلات تاریخ فرهنگی سخن بگوییم به نظرم در این میان چهار دسته مشکل وجود دارد که این مشکلات رسیدن به یک اجماع قابل قبول درباره تاریخ فرهنگی را دشوار کرده است. این مشکلات عبارتند از؛ مشکلات معرفتی و شناختی البته درباره آرایش‌های شکل گرفته پیشین هم وجود دارد به ویژه دانش تاریخ که یکی از کهن‌ترین رشته‌های علوم انسانی است، هنوز بحث‌های دامنه‌دار و پیچیده درباره چیستی و ماهیت این دانش مطرح است و به طور طبیعی درباره دانش‌های نوظهور مانند تاریخ فرهنگی این بحث به طور اهم وجود دارد و ما نمی‌توانیم به درستی قلمرو، ماهیت، موضوعات، مفاهیم، مسائل و منابعی که در تاریخ فرهنگی تولید شده و می‌شود، سخن صریحی بگوییم.

این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: مشکل دوم؛ تداخل سه مفهوم گفتمان، دانش و رشته درباره تاریخ فرهنگی است که این مساله شاید درباره پاره‌ای از دانش‌ها وجود داشته باشد اما درباره تاریخ فرهنگی به گمانم عمیق‌تر است برای اینکه هنوز گفتمان‌های غالب ولی نیرومندی در حوزه تاریخ فرهنگی شکل نگرفته است. مشکل سوم؛ تلقی است که از تاریخ فرهنگی در دهنیت عمومی ما ایرانیان وجود دارد حتی در میان دانشگاهیان با تلقی‌های تخصصی از این دانش. اینها نیز تفاوت‌های عظیمی دارند و رسیدن به یک ذهنیت تخصصی بسیار سخت است که در قیاس با دانش تاریخ و جغرافیا. دیگری رشته است که هنوز در کشور ما رشته مشخصی در دانشگاه تاریخ فرهنگی وجود ندارد که تدریس شود. (البته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این زمینه پیشگام بوده و گروه تخصصی تاریخ فرهنگی را ایجاد کرده است که دکتر محمدامیر احمدزاده در این زمینه تلاش‌های بسیار فراوانی کشیده است.)

منبع: ایبنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: