محقق دورانِ پیش از یورش مغولان / علی بهرامیان

1401/10/22 ۱۱:۳۲

محقق دورانِ پیش از یورش مغولان / علی بهرامیان

دریغ و درد كه ابوالفضل خطیبی، دوست عزیز و استاد گرانقدر ما، در مغاك مرگ و خاموشی افتاد. ابوالفضل خطیبی دانشمند و پژوهشگری خودساخته بود و چون به كار تحقیق و پژوهش می‌پرداخت، همه وقت و نیرو و احساس خود را بر سر آن می‌نهاد.

در سوگ  ابوالفضل خطیبی

«رایگان آبادی جهان می‌كنیم و پاداش جز مرگ نمی‌بینیم. پنداری كه مزدورانیم كه خرابی عمر به مقاطعه داریم. پنداریم كه دور فلك حریفی خوش است. اختران فلك هم روزی در مغاك خواهند افتاد. ملك‌الموت هم شربت موت بچشد».

از سال‌های دور خوب به خاطر دارم كه در اتاق بخش تاریخ در ساختمان سابق مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، روزی ابوالفضل خطیبی، كتاب تاریخ الوزراء یا ذیل نفثه‌المصدور ابوالرجای قمی را در برابرم گشود و گفت عبارات او را در وصف مرگ بخوانم و تاكید كرد: این كتابی است كه می‌توان از هر جای آن گشود و از زیبایی و فریبایی نثر و مضمون بلند آن، جان را از ادب و فرهنگ پارسی سرشار كرد. دریغ و درد كه ابوالفضل خطیبی، دوست عزیز و استاد گرانقدر ما، در مغاك مرگ و خاموشی افتاد. ابوالفضل خطیبی دانشمند و پژوهشگری خودساخته بود و چون به كار تحقیق و پژوهش می‌پرداخت، همه وقت و نیرو و احساس خود را بر سر آن می‌نهاد. او برای دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و دیگر دانشنامه‌ها ده‌ها مقاله تحقیقی نوشت، غالبا درباره فرمانروایان و وزیران و شاعران و دیگر مشاهیر ایرانی در سده‌های پیش از یورش مغولان و شعر معاصر نیز در دایره دلبستگی‌ها و دلمشغولی‌های او قرار داشت. او آرای خود را با شور و شوق بسیار با اهل نظر در میان می‌نهاد.

در همه اینها پیوسته فكر او مشغول بود كه چگونه مطلب را بپرورد كه در اوج تحقیق و از گزافه‌گویی بركنار باشد. بعدها كه تحصیل را در باب زبان‌های باستانی پی گرفت، اندك اندك دل در گروی شاهنامه نهاد و چنان كه خود می‌گفت، قصد داشت همه عمر را وقف كاخ بلند فرزانه بزرگ ایران‌زمین كند و چنین كرد. دوست داشت كه شاهنامه را دوباره به میان مردم ببرد و همگان را به شناخت بهتر و بیشتر آن منظومه شگفت‌انگیز و بی‌مانند راهبری كند، اما همچنان در عرصه تحقیق و مبتنی بر پژوهش‌های استوار و دور از عرصه‌های تعصب و باید گفت كه توفیق او در این زمینه اندك نبود و امیدوار بودیم كه دیری بپاید و همگان را از پژوهش‌های خود برخوردار كند. افسوس كه بیماری جانكاه بر تن او چنگ افكند و از تاب و توان انداخت. چند روز پیش كه با او گفت‌وگو می‌كردم، گفت: گمان ندارم كه دیگر فرصتی داشته باشم. با این همه، آثار او، از تالیف و تصحیح و تدریس، گنجینه‌ای گرانقدر و بیش بهاست؛ گرچه خود او اینك به تاریخ پیوسته است.

«جهان پنداری خود درمانده‌تر از ماست. باران گریه اوست، برق، سوختگی دل، رعد ناله. هر شب از سوگواری جامه سیاه پوشد. ما را بر جهان چون گریه نیست، خندیدن معنی ندارد. جهان در می‌گذرد و جهان بر حُكم خویش است...».

یادش گرامی باد.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: