علیه روش

1400/9/29 ۱۰:۰۶

علیه روش

موضوع روش، دغدغه متفكران بنیانگذار اندیشه نو بود. رنه دكارت در ابتدای رساله مشهورش با عنوان «گفتار در روش» پس از این ادعا كه «میان مردم عقل از هر چیز بهتر تقسیم شده» و «قوه درست حكم كردن و تمیز خطا از صواب، یعنی خرد یا عقل، طبعا در همه یكسان است».

 

محسن آزموده: موضوع روش، دغدغه متفكران بنیانگذار اندیشه نو بود. رنه دكارت در ابتدای رساله مشهورش با عنوان «گفتار در روش» پس از این ادعا كه «میان مردم عقل از هر چیز بهتر تقسیم شده» و «قوه درست حكم كردن و تمیز خطا از صواب، یعنی خرد یا عقل، طبعا در همه یكسان است»، اختلاف آرا را از «روش‌های مختلف» كاربرد عقل می‌داند و تاكید می‌كند كه در این رساله قصد ندارد روش كاربرد درست عقل را نشان دهد، بلكه تنها مقصودش این است كه «بنمایم من عقل خویش را از چه راه برده‌ام، زیرا كسانی كه می‌خواهند به دیگران دستور دهند، باید خود را از آنان داناتر بدانند و اگر در اندك چیزی به خطا روند سزاوار سرزنش خواهند بود.» (ترجمه محمد علی فروغی).

قطعا پژوهش‌ها و تحقیقات متفكران و دانشمندان پیش از دكارت هم روش‌مند بوده و با دقت در آثارشان می‌توان روش كار آنها را دریافت، چنان‌كه بسیاری درباره مثلا روش‌شناسی افلاطون یا ارسطو یا ابن‌سینا در یك یا چند اثر یا موضوع یا كلیت كار آنها تحقیق كرده‌اند. اما این تاكید فیلسوف فرانسوی بر اهمیت روش و ضرورت تصریح آن، یكی از بدعت‌گذاری‌های تفكر نوآیین است و به گونه‌ای خودآگاهی و تامل (Meditation) در اندیشه‌نو دلالت دارد. گویی دكارت با رساله خود دستورالعملی برای هر پژوهش و تحقیق بعدی ارایه می‌كند، مبنی بر آنكه قبل از هر چیز، باید شیوه‌ای را كه در حقیقت‌جویی و روش به كار بردن عقل به كار می‌بری، روشن‌سازی. همچنان‌كه او خود در ادامه رساله كوتاه اما پرمغز «گفتار در روش» بسان یك خود زندگینامه فكری می‌كوشد، سیر تحول اندیشه‌های خودش در دستیابی به روش جست‌وجوی حقیقت را نشان بدهد.

ترجمه رساله دكارت به فارسی به عنوان نخستین متن اصلی از فلسفه جدید كه به فارسی‌زبانان معرفی شده، بسیار معنادار است و نشان می‌دهد كه برخی اهل فكر ایرانی، بر‌خلاف همه انتقادهایی كه به میزان فهم و درك آنها از فلسفه نو شده، به اهمیت روش در اندیشه نو‌آگاه بودند و لااقل شماری از ایشان متوجه این نكته شده بودند كه خودآگاهی روش شناختی چه اهمیتی دارد و در روزگار جدید، برای هر پژوهش و تحقیقی، باید روش‌شناسی بحث را دانست و به شیوه به كار بردن عقل آگاه بود و بلكه به آن تصریح كرد.

با این‌همه یكی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مشكلات پژوهش‌ها و تحقیقات در یك‌صد‌ساله اخیر در ایران، فقدان روش‌مندی و آشفتگی روش شناختی است. معضلی كه ارایه درس‌هایی با عنوان و موضوع روش تحقیق در تقریبا اكثر رشته‌های درسی در دانشگاه‌ها نتوانسته آن را حل كند، اگر به دامن زدن به آن كمك نكرده باشد. این در حالی است كه لااقل در رشته‌های علوم اجتماعی، دانشجویان موظفند رساله‌ها و تحقیقات خود را با فصل یا بخشی مختص به روش‌شناسی آغاز كنند و در همان ابتدا به شیوه دكارتی، تصریح كنند كه از چه نظریه و روشی استفاده می‌كنند و روش‌شناسی خود را تشریح كنند.

این دستورالعمل موجب شده عمده پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشگاهی-‌لااقل در رشته‌های مذكور- با فصولی خسته‌كننده، تكراری، كلیشه‌ای و عموما بی‌ربط و معمولا حجیم آغاز شود كه در آنها، دانشجوی پژوهشگر، به شیوه‌ای ملال‌انگیز و قالبی، شمار زیادی اسم و نظریه و مطالب بی‌ربط و با ربط را برای وجاهت دادن و اعتباربخشی به كار خود عرضه كند، بدون اینكه در فصول لاغر و متاسفانه، اكثرا بی‌مایه بعدی، استفاده راست و درستی از آن مباحث صورت بگیرد یا مفصل‌بندی (articulation) مشخصی میان این نظریه‌ها و روش‌های مورد ادعا با موضوع اصلی پژوهش برقرار باشد.

به عبارت دیگر غلبه فرمالیستی و كلیشه‌ای مباحث اصطلاحا «روش شناختی» و «نظریه بازی» در رساله‌ها و پایان‌نامه‌های دانشگاهی، نه فقط موجب روش‌مندی تحقیقات علمی در رشته‌های علوم انسانی و اجتماعی نشده، بلكه سبب شده كه دانشجویان و پژوهشگران زمان و هزینه گزافی صرف پرداختن به آن چیزی كنند كه درست یا غلط، مباحث نظری یا روش‌شناختی خوانده می‌شود و از اهتمام به مسائل مبتلابه و موضوعات اساسی و جدی كه علی‌الاصول رشته مذكور برای حل آنها وضع شده، غافل شوند یا آنها را خیلی ساده‌انگارانه و به شكل كلیشه‌ای همچون پروكروسْتِس راهزن غول‌پیكر اسطوره‌های یونانی روی تخت روش‌ها و نظریه‌های قالبی بخوابانند و به زور آنها را اندازه تخت كنند.

باید همچون پل فایرابند، فیلسوف اتریشی، علیه روش‌های كلیشه‌ای و قالبی قیام كرد. یعنی باید كوشید ضمن فراگیری متناسب نظریه‌ها ومطالعه و خوانش پژوهش‌ها و تحقیق‌های اثرگذار متفكران و عالمان بزرگ، به جای صرف همه عمر خود در مباحث انتزاعی نظری و روشی، با تسلطی نسبی به این ابزارها (ارگانون) به خود موضوع پژوهش بازگشت و با مسائل عینی و واقعی كلنجار رفت. مواجهه‌ای رو در رو با مسائل، راه و روش برخورد با آنها را هم به پژوهشگر نشان می‌دهد، همچنان‌كه دكارت در رساله مذكور، به روشنی توضیح می‌دهد كه چگونه بعد از آموزش‌های اولیه، «بر آن شدم كه دیگر طلب نكنم مگر دانشی را كه در نفس خود یا در كتاب بزرگ جهان بیابم» زیرا «گمان داشتم از تحقیقاتی كه مردم درباره اموری كه مبتلا هستند.... بیشتر درك حقایق خواهم نمود تا از بیانات علمایی كه در حجره آرمیده و در نظریاتی اظهار رای می‌كنند كه هیچ نوع تاثیری ندارد و نتیجه‌ای عاید ایشان نمی‌كند جز اینكه شاید به سبب دور بودن آن آراء از فهم عامه می‌توانند بر خود ببالند كه هوش و صنعت بسیار به كار برده‌اند تا آنها را صحیح جلوه دهند.» (همان)

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: