دکتر رضا داوری: فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است

1400/9/1 ۱۴:۰۰

دکتر رضا داوری: فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است

آیین مجازی بزرگداشت ابونصر حکیم فارابی (معلم ثانی)، دیروز به مناسبت روز جهانی فلسفه و به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

 

آیین مجازی بزرگداشت ابونصر حکیم فارابی (معلم ثانی)، دیروز به مناسبت روز جهانی فلسفه و به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

دکتر محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در افتتاحیه این مراسم بیان کرد: فارابی،مؤسس حکمت و فلسفه اسلامی و پیونددهنده میراثی است که از یونان با تعداد محدودی مسأله به حوزه فلسفه به جهان اسلام وارد شد و آن را به یک علم قوی مؤثر و پردامنه تبدیل کرد. فارابی‌شناسان بزرگی در حوزه‌های اسلامی و غیراسلامی در ایران و سایر کشورها با نگاه‌های متفاوت درباره اندیشه‌های او صحبت کرده‌اند .

وی به موضوعات مختلف و نهفته در اندیشه فارابی اشاره کرد و افزود: یکی از مهمترین موضوعات، قدرت بالای فارابی در تبیین مسائل پیچیده‌ است که نظیر آن در تاریخ اندیشه اسلامی کمتر پیدا می‌شود. شاید در دوره‌های جدید و در چهار پنج قرن اخیر، ملاصدرا شبیه‌ترین فرد به فارابی در رمزگشایی از موضوعات مبهم و پیچیده است.

اسماعیلی گفت: در احوالات ابن‌سینا آمده است که کتاب «ما بعدالطبیعه» ارسطو را درک نمی‌کرده‌است، اما وقتی شرح فارابی را می‌خواند همه نقاط مبهم نوشته‌های ارسطو (معلم اول) برای او رفع می‌شود. به همین دلیل در فلسفه اسلامی در کنار توصیفات و لقب‌های فراوان برای توصیف فارابی، او را معلم ثانی می‌نامند و این حاکی از جایگاه فارابی در تاریخ اندیشه دنیا به ویژه جهان اسلام است که او را مؤسس فلسفه اسلامی می‌شناسند.

وی تصریح کرد: بزرگان ما همچنین از فارابی به عنوان فیلسوف فرهنگ یاد می‌کنند؛ به این دلیل که او نگاهی عمیق در تبیین مسائل هستی دارد و به همین نسبت وارد حوزه‌های فرهنگی و هنری شده که اندیشه‌های او در «الحروف و تحصیل السعاده» بیانگر این امر است.

وزیر ارشاد ادامه داد: فارابی در قرن سوم هجری در طلیعه شکل‌گیری دوره طلایی تمدن اسلامی قرار دارد. ‌او شخصیت پیشتاز معماری تمدن پرشکوه اسلامی در قرن سوم تا پنجم است و با زبان بلیغی که در حکمت و فلسفه، در فرهنگ و هنر و در تبیین اندیشه‌های سیاسی داشت به یک قله با شکوه در تمدن اسلامی تبدیل

شد. ‌اسماعیلی افزود: یکی از مهم‌ترین امتیازات فارابی برای تاریخ اندیشه فرهنگی و دینی ما که امروز هم می‌توان به آن استناد کرد، حل دوگانه‌های بعضا دشوار است. فارابی بین اندیشه غربی (یونانی) و اندیشه اسلامی‌ نوعی سازگاری ایجاد کرد و آن را در خدمت اندیشه اسلامی‌قرار داد.

در ادامه دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درباره فارابی توضیحاتی ارائه داد که مشروح آن سخنان در صفحه ششم روزنامه اطلاعات روز یکشنبه ۳۰ آبان منتشر شد.

دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم نیز در مراسم روز جهانی فلسفه و بزرگداشت فارابی بیان کرد: روز جهانی فلسفه از آن نظر اهمیت دارد که ممکن است ما را متوجه وضع امروز فلسفه کند. فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است اما مقصود این نیست که او اولین فیلسوف در عالم اسلام بوده است. البته برخی تعبیر «فلسفه اسلامی» را بی‌وجه می‌دانند. حال اگر فلسفه اسلامی را به رسمیت نشناسیم، چگونه می‌توانیم از تأسیس آن بگوییم؟

وی افزود: در بیرون از اروپا، فقط در ایران اسلامی فلسفه با اساسی متفاوت از یونان قوام یافته است. در ایران، مسائل و مباحث همان‌هاست که در آثار ارسطو و شارحانش می‌توان یافت اما برخی تلقی‌ها با تلقی یونانی تفاوت دارد. وجود و ماهیت، علت و معلول و سعادت و کمال، تعبیراتی مشترک در فلسفه یونانی و فلسفه دوره اسلامی هستند اما ماهیت در ارسطو، ماهیت موجود است و حال آنکه در فلسفه اسلامی، ماهیت، چیزی بیش از امکان نیست. در فلسفه ارسطویی و فلسفه اسلامی، ۴ علت وجود دارد. در فلسفه ارسطو علت غایی بر علت‌های دیگر تقدم دارد و خدا علت غایی موجودات است و سعادت در مدینه فاضله محقق می‌شود اما در نظر فارابی، از میان علت‌های چهارگانه، اصل، علت فاعلی است و خداوند نه صرفا علت غایی، بلکه هم ابداع‌کننده موجودات و هم علت غایی آنهاست. سعادت هم مستلزم طی مراتب و رسیدن به مقام قرب حق است.

داوری تصریح کرد: فلسفه اسلامی با چنین تغییری در اصول آغاز شده است. استادانی که فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانسته‌اند، با توجه به تغییر تلقی از ماهیت و علت و معلول، او را مؤسس می‌دانند. فارابی به جمع دین و فلسفه نظر داشته و تلقی تازه از مبادی، با این رأی و نظر متناسب است. به همین علت او را مؤسس می‌دانند.

دکتر مهدی محقق، استاد فلسفه و رئیس هیأت‌مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز در این مراسم گفت: در فلسفه اسلامی سه مکتب مشا، اشراق و حکمت متعالیه داریم که مکتب مشا به فارابی و ابن‌سینا برمی‌گردد. برخی می‌گفتند وجه‌تسمیه مکتب مشا آن است که ارسطو، که پیشوای این مکتب بود، هنگام راه رفتن درس می‌داد ولی این درست نیست. درست آن است که اینها وجه مشی علمی داشتند و از علت به معلول حرکت می‌کردند. یعنی این راه رفتن، حرکت ذهنی بود.

وی ادامه داد: نام فارابی و ابن‌سینا را همیشه همردیف هم می‌آورند. فارابی آثار ارزنده و مستقلی دارد، از جمله «کتاب‌الحروف» که نشان می‌دهد او زبان‌شناسی هم می‌دانست. بیشتر آثار او درباره آرمان‌شهر است و می‌گوید جامعه باید به چه کیفیتی باشد تا آرمان‌شهر به‌حساب آید.

سپس دکتر غلامرضا اعوانی، عضو پیوسته فرهنگستان علوم اظهار کرد: در قرون وسطای مسیحی، فارابی را می‌شناختند و کتاب‌های او را ترجمه کردند. در عالم اسلام نیز او را معلم ثانی نامیده‌اند. او در زمانی که خیلی هم جوان نبود، برای تحصیل علوم به بغداد رفت و در آنجا مترجمان آثار یونانی را دید و شاگرد دو نفر از مترجمان معروف آثار ارسطو شد. فارابی شاگردی داشت که او هم از مترجمان بود. اینها بیشتر، آثار منطقی ارسطو را درس می‌دادند. بنابراین فارابی یک دور آثار منطقی ارسطو را خوانده است و در تمامی بخش‌های منطق ارسطویی، آثاری را به زبان بسیار قابل‌فهم نوشته است.

وی ادامه داد: فارابی بر تمامی آثار ارسطو و افلاطون اشراف داشت. کتاب‌های او که به زبان‌های لاتین و عبری ترجمه شده بودند، به انگلیسی هم ترجمه شدند و کتاب «تلخیص نوامیس افلاطون» و «الجمع بین رأی الحکیمین» از آثار مهم او هستند.

اعوانی گفت: فارابی راه را برای ابن‌سینا باز کرد. او چهل بار کتاب مابعد‌الطبیعه ارسطو را خواند و نفهمید تا اینکه کتاب فارابی را خواند و همه نقاط ابهام برایش روشن شد. فارابی خلاصه‌ای از علوم زمان خودش را در کتاب «احصاء‌العلوم» ارائه داد.

دکتر اصغر دادبه، عضو هیأت‌مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در این مراسم درباره کتاب «الجمع بین رأی الحکیمین» توضیح داد: معروف است که این کتاب نتیجه اشتباهی است که فارابی مرتکب شد؛ اشتباه هم این بود که فیلسوفان ما، کتاب «اثولوجویا»ی افلوطین را اثر ارسطو می‌پنداشتند. نخست می‌گویم که یک فیلسوف حتی ممکن است از یک اشتباه، یک نتیجه معقول بگیرد. اثولوجیا از ارسطو نبود ولی نتایجی که فارابی گرفته، فیلسوفانه و درست است. نکته دوم این که برخلاف علم تجربی؛ هنر و فلسفه تحت تأثیر شرایط و اوضاع و احوال سیاسی و فرهنگی روزگار فیلسوف هستند و فارابی هم تحت تأثیر بوده است.

وی افزود: ایران، چه ایران اسلامی چه ایران پیش از اسلام، یک منش معنوی و مذهبی داشته است. همچنین، پیش از آنکه یونان وارد عالم اسلام شود، جهان‌بینی‌های کلامی و فلسفی در عالم اسلام وجود داشته‌اند؛ یعنی، زمینه فکری همواره وجود داشته است.

دادبه در پایان تصریح کرد: ما دو نگاه داریم: یکی نگاه متکی بر نگرش تجربی و علمی که آن را ارسطویی می‌نامیم و این نگاه کاری ندارد که پشتوانه پدیده‌های این‌جهانی، موجوداتی فراتر از این جهان هستند یا نه. اما نگاه دوم، افلاطونی و این است که هرچه در بالاست، صورتی در زیر دارد و موجودات این‌جهانی، اصل نیستند، عکسند. وقتی فارابی با این مسأله برخورد می‌کند، جای شگفتی نیست که بخواهد ارسطو را هم وارد میدان کند و بگوید که «صورت» ارسطویی با «مُثُل» افلاطونی قابل تطبیق است؛ زیرا لازمه این طرز تفکر این است که این جهان مادی یک پشتوانه معنوی داشته باشد. این طرز نگاه موجب شد فارابی در برخورد با آن رساله، حاصل تربیت فکری‌اش در فرهنگ ایرانی را مطرح ‌کند. من به هیچ‌وجه بر این باور نیستم که او اشتباه کرد و این دو آدم را باهم خلط کرد؛ زیرا بحث خلط آدم‌ها مطرح نیست، بحث آن نوع نگاهی است که فارابی از آن برخوردار بود.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: