1400/6/29 ۰۹:۳۵
پژوهشگری مینویسد وقتی كتابهای معرفی شده در آمازون در ربط با مسائل دانشگاهی را جستوجو میكنیم، با بیش از سیصد كتاب با عنوان بحران بر میخوریم كه جنبههای مختلف بحران در دانشگاه و نهادهای آموزشی را مورد بررسی قرار دادهاند. خود این داده به ظاهر كماهمیت نشان میدهد كه دانشگاه، معرفت و بحران در هم آمیخته شدهاند.
عقل تحت سلطه هیچ قانونی جز خودش نیست
حق و وظیفه فلسفه در دانشگاه: پیگیری نزاع مشروع، ایستادگی در برابر نزاع نامشروع
پژوهشگری مینویسد وقتی كتابهای معرفی شده در آمازون در ربط با مسائل دانشگاهی را جستوجو میكنیم، با بیش از سیصد كتاب با عنوان بحران بر میخوریم كه جنبههای مختلف بحران در دانشگاه و نهادهای آموزشی را مورد بررسی قرار دادهاند. خود این داده به ظاهر كماهمیت نشان میدهد كه دانشگاه، معرفت و بحران در هم آمیخته شدهاند. مورخان به یادمان میآورند كه اندیشیدن به بحران دانشگاه و خطراتی كه استقلال دانشگاه را مورد تهدید قرار دادهاند، امر جدیدی نیست و تقریبا در همه دورههای اصلی تاریخ نهاد دانشگاه جریان داشته است. یكی از فیلسوفانی كه درگیر این ماجرا شده است، اییمانوئل كانت است. او در پاییز ۱۷۹۸، هنگامی كه ۷۴ ساله بود كتاب نزاع دانشكدهها را منتشر كرد و درصدد برآمد تا استقلال دانشگاه، به ویژه دانشكده فلسفه را با محوریت سیادت عقل، صورتبندی فلسفی كند. او میخواست ایده دانشگاه را در زمین عقل محض مستقر سازد و دانشكدهای كه عقل را نمایندگی میكرد در مرتبهای بالاتر از سایر دانشكدهها قرار دهد. كانت استدلال میكرد كه نزاع بین دانشكدهها هرگز نمیتواند پایان پذیرد و دانشكده فلسفه همواره باید مهیای این باشد كه نزاع را همواره پایانناپذیر و زنده نگه دارد. دریدا در خوانش خود از ایده كانتی دانشگاه، یادآور میشود كه دانشكده فلسفه همواره باید هوشیار و مراقب باقی بماند، چراكه «حقیقت تحت حمایت این دانشكده، همواره در خطر و مورد تهدید است.» اهمیت كتاب نزاع دانشكدهها در تاریخ ایده دانشگاه، این پرسش را پیش رو میگذارد كه امروزه پس از گذشت بیش از دو قرن از انتشار آن، چه درسهایی میتوانیم از آن بیاموزیم؟ آنچه در پی میآید پاسخ به این پرسش در قالب چند نكته مشخص است.
نكته اول: اولین درسی كه از كتاب نزاع دانشكدهها میتوان آموخت، ضرورت ورود مستقیم (صدالبته با رویكردی فلسفی) به مسائل آنی و عاجل بشر در حوزههای مختلف زندگی است.
میدانیم موضوعی كه كانت در نزاع دانشكدهها با آن درگیر میشود، بههیچوجه حال و هوای نوشتههای نظری قبلی او، بهویژه «نقد عقل» او را ندارد. حتی گفته شده است كه آثار كانت در دوره پایانی عمر، هم به لحاظ موضوعاتی كه انتخاب میكند و هم به لحاظ نوع مواجههایی كه با آن موضوعات دارد، بهكلی با دوره آغازین فعالیت فلسفی او متفاوت است. گاه حتی برای توصیف آثار پایانی او، از اصطلاح ویژگی عجیب (Stranger Character) استفاده و گفته شده است كه در مقایسه با سختگیریهای فنیای كه در آثار دوره اول كانت وجود دارد، او در اواخر عمرش، روش متفاوتتری پیشه میكند. فراتر از آن، گرچه كانت در این كتاب به تحلیل دانشگاه و منازعات بین دانشكدههای مختلف میپردازد، ولی دلیل ورود او به این عرصه، كاملا مبتنی بر تجربه زیسته و ناظر بر جنبههای بسیار مشخصی از حوادث اجتماعی و سیاسی زمانه او است. حداقل یكی از دلایلی كه كانت را به جمعآوری سه قطعهای كه در زمانهای مختلف نوشته بود و انتشار آنها در قالب یك اثر میكشاند، این است كه او میخواهد اعتراض تند خود نسبت به صدور دستور سانسور توسط پادشاه و وزیر او «ولنر» را گاه با كلماتی قوی و گاه با طنزی تیز علنی كند. به همین دلیل، نزاع دانشكدهها را یكی از شخصیترین نوشتههای كانت دانستهاند، چراكه مباحث كتاب با ارجاع مداوم به اتهاماتی پیش میرود كه شاه و ولنر متوجه او كردهاند. در حقیقت، كانت از طریق صورتبندی نزاع دانشكده فلسفه با دانشكده الهیات، در پی اثبات حقِ دانشكده فلسفه برای آزادی بیان است. به این معنا كه هیچ مرجعی و هیچ دانشكدهای حق ندارد استدلالهای عقلانی دانشكده فلسفه را با زور پاسخ گوید.
نكته دوم، موضوعیت داشتن صورتبندی كانت از موضوع نزاع بین دانشكدهها، حداقل در سطح ملی است. كانت تفاوتهای معناداری بین دانشكده فلسفه كه او آن را «دانشكده فرودست» میخواند، با سه «دانشكده فرادست»، یعنی الهیات، حقوق و طب قائل میشود؛ تفاوتهایی كه هنوز در حوزههایی معتبر است. او میگوید ماهیت دانشكده فلسفه را باید در اتكا به «اصول پیشینی» جستوجو كرد، درحالی كه ماهیت دانشكده الهیات را باید در توسل آن به حقیقت تجربی و وحی الهی پیگیری كرد. دانشكده فلسفه چون در پی حقیقت است، تمایل دارد كه منازعات فكری را به نحوی بیپایان ادامه دهد و در این مسیر باید از حق كامل آزادی بیان برخوردار باشد. كانت این آزادی را هم حق دانشكده فلسفه میداند و هم دفاع از آن را وظیفه دانشكده فلسفه میداند و این در حالی است كه دانشكده الهیات تمایل دارد كه اگر توانست از طریق كلام مقدس و اگر نتوانست از طریق كمك گرفتن از قدرت حكومتی، نزاع را حل و فصل كند و تفاهم را حاكم گرداند. حكومت نیز با این پشتیبانی و نیز حمایت مالی، دانشكده الهیات را مطیع خود میسازد و هر جا به كار آید از آن به عنوان اهرم اعمال قدرت خود استفاده میكند اما دانشكده فلسفه از آنجا كه نقاد حكومت است، خاری در چشم آن به شمار میآید و چون از پشتیبانی مالی و سیاسی حكومت برخوردار نیست، در نتیجه نه مطیع فرامین آن كه مطیع فرامین عقل است.
دانشكده حقوق نیز گرچه در جهاتی با دانشكده الهیات متفاوت است ولی از آنجا كه تعریف ماهوی خود را در تكیه به قوانین وضع شده میجوید (قوانینی كه به هر حال توسط حكومت تایید و تنفیذ شده است)، همراه با دانشكده الهیات میشود. روش كار این دانشكده، توسل تمامعیار به متن قانون است و ابزاری هم كه در دست دارد، كتاب قانون است؛ با چنان روش و چنین ابزاری، معلوم است كه نسبت این دانشكده با حكومت همانند نسبت بازو با تن است؛ بدینترتیب، دانشكده حقوق، به بازوی اجرایی حكومت تبدیل میشود و رجوع آن به عقل، در حد به كار گرفتن آن در محدوده مشخصی است كه آن را تامین سعادت مدنی بشر مینامد؛ سعادتی كه تامین آن بدون توجهِ حكومت، نمیتواند پیش رود.
از نظر كانت، دانشكده طب هم از نظر روش، هم از نظر هدف، هم به لحاظ نسبت با حكومت، به دانشكده فلسفه نزدیكتر و از دو دانشكده الهیات و حقوق دورتر است. این دانشكده، ماهیت خود را در توسل به استدلالهای علمی-تجربی میجوید و چون چنین است همچون دانشكده فلسفه و برخلاف دو دانشكده دیگر، وابسته به هیچگونه مرجعیت متنی نیست. ابزار كار این دانشكده طبیعت، روش كارش استخراج قوانین طبیعت و هدف آن، تامین سعادت جسمانی بشر است. گرچه حكومت از این دانشكده فرادست نیز حمایت میكند ولی نمیتواند در سازوكارهایش دخالت كند و به همین دلیل، وابستگی آن به حكومت كمتر از وابستگی دو دانشكده فرادست دیگر است.
نكته سوم، موضوعیت داشتن شیوه نزاع است: نزاع مشروع در مقابل نزاع نامشروع. یكی از مهمترین نكات و شاید مهمترین آموزه كانت در كتاب نزاع دانشكدهها، تمایزی است كه او بین دو نوع نزاع مشروع و نامشروع قائل میشود. او سعی میكند نزاع مشروع را تقویت و نزاع نامشروع را افشا كند و با آن بستیزد. نزاع علنی دیدگاهها از نظر كانت هم میتواند به علت ماده و هم به دلیل صورت آن، نامشروع باشد. نزاع زمانی به علت ماده، نامشروع خواهد بود كه ما مجاز نباشیم اصولا موضوعی خاص را مورد منازعه قرار دهیم. گویی برخی موضوعات هستند كه ما مجاز نیستیم در سطح عمومی، پیرامون آنها به نزاع بپردازیم اما نزاع زمانی به سبب صورت آن یا به سبب شیوه مجادله آن نامشروع است كه یكی از طرفین نه بر پایه استدلال، بلكه با تكیه بر علل غیرعلمی، از ترفند تطمیع گرفته تا تهدید به خشونت بهره گیرد تا منازعه را به نفع خود فیصله دهد و طرف مقابل را وادارد كه با او موافقت كند. نزاع نامشروع، از تمایل به سلطه دانشكدههای فرادست (با مساعدت حكومت) بر فرودست ناشی میشود و عمدتا خود را به دو شكل نشان میدهد:
1. تحمیل قوانین و آموزههای دینی، بهمثابه بهانه متوقف كردن نزاع، در مورد دانشكده الهیات.
2. تحمیل قوانین عرفی بهمثابه نظام و سازمان اجتماعی و ضرورت حفظ این نظام در مورد دانشكده حقوق.
البته ممكن است همه طرفها، ازجمله فیلسوفان، مرجعیت دانشكدهای را در موردی خاص و بنا به مصالحی بپذیرند، اما تنها مرجعیتی كه باید حاكم بر دانشگاه باشد، مرجعیت عقل است؛ اما نزاع مشروع، نزاعی است كه در آن، موضوع مورد نزاع به نحوی آزاد و با عقلی سرد و بیرحم، تا هرجایی كه ضرورت دارد، ادامه پیدا كند، بیآنكه مرعوب قداست موضوعی شود كه مورد نزاع قرار گرفته است. كانت برای نزاع مشروع چند ویژگی ذكر میكند؛
1) این نزاع نمیتواند و نباید از طریق توافقی صلحآمیز حلوفصل شود، چراكه نزاع فقط میتواند از طریق پنهان كردن علت جدال و رها ساختن خود برای متقاعد شدن، فیصله یابد؛ شیوهای كه با روح دانشكده فلسفه كه بیان علنی حقیقت را كاركرد طبیعی خود میداند، در تضاد است.
2) این نزاع هرگز نمیتواند پایان یابد و این دانشكده فلسفه است كه باید همواره آماده تداوم آن باشد. دانشكده فلسفه هرگز نمیتواند نسبت به خطری كه حقیقت را تهدید میكند، بیتوجه باشد.
3) این نزاع میان یك دانشكده و دانشكدهای دیگر است و به نفع حكومت است كه در آن دخالت نكند و با آرامش، نظارهگر آن باشد.
4) این نزاع میتواند كاملا منطبق با توافق جامعه تحصیلكرده و مدنی، در اصولی باشد كه اگر رعایت شوند، میتوانند پیشرفتی پایدار را برای هر دو جناح دانشكده پدید آورند.
ارزش ماندگار تحلیل كانت در نزاع دانشكدهها این است كه ما را نسبت به خطرات نامحسوسی كه نزاعهای نامشروع میتوانند پدید بیاورند آگاه میسازد. آنچه كانت در زمان خودش فهمید و آنچه ما نیاز داریم كه امروز به خودمان یادآوری كنیم، برجسته ساختن تمایز میان نزاعهای مشروع و نامشروع و تقویت و پشتیبانی از اصول نزاع مشروع است.
نكته چهارم، باقی ماندنِ فلسفه در وضعیت فرودستی و اعتبار تقسیمبندی كانتی دانشكدههاست. به نظر میرسد تقسیمبندی كانتی دانشكدهها، با تغییراتی جزیی تا به امروز باقی مانده است. گرچه ممكن است وضع دانشكده الهیات در جهان مدرن تا حدی تغییر كرده باشد اما بهجای آن، دانشكدههای دیگری اضافه شدهاند ولی در فرودستی دانشكده فلسفه و به همین سبب، آزادگی ذاتی آن، تغییری حاصل نشده است. كانت به نحوی درخشان، وضعیت این دانشكدهها را با بهكارگیری اصطلاحات چپ و راست سیاسی توضیح میدهد. نقش طبقه دانشكدههای فرادست (به عنوان جناح راست پارلمان دانش) حمایت كردن از مصوبات حكومت است؛ اما وقتی پرسش از حقیقت در میان باشد، جناح چپ یا دانشكده فلسفه است كه حضور دارد. فایده استعاره پارلمانی چپ و راست، این است كه ما را به ثباتی طبیعی كه بقای هر دو جهت را تضمین میكند، وصل میكند. به تعبیری اگر پای چپمان را قطع كنیم، یا اگر همگی به نحوی از استفاده از بازوی چپمان دست برداریم، آنگاه به نحوی جمعی خودمان را ضعیف كردهایم. برای پیشرفت فردی و جمعی، ما به پای چپ و راست [همزمان] نیاز داریم. در استعاره پارلمانیای كه كانت مطرح میكند، بر ضرورت بقای دانشكده فرودست چپ برای زندگی انسان تاكید میشود. بیآنكه البته به تعبیر دریدا مطمئن باشد كه میتواند بقای دانشكده فرودست را تضمین كند و فراتر از آن حتی به امكان شكلگیری و تاسیس دانشگاهی كه در آن نزاعهای مشروع به رسمیت شناخته شود، خوشبین باشد.
نكته پنجم، دفاع جوهری كانت از دانشكده فلسفه: از نظر كانت موضوع الهیات مربوط به جهان آخرت است و موضوعات حقوق و طب مربوط به این دنیا، یعنی مربوط به واقعیت است، اما فلسفه نه با جهان آخرت سروكار دارد و نه الزاما با واقعیتهایی كه موضوعات حقوق و طب هستند، بلكه فلسفه با حقیقت سروكار دارد. كانت حقیقت را مسلم فرض نمیكند یا نمیخواهد نشان دهد كه حقیقت چیست؟ چیزی كه كانت با آن سروكار دارد: «شرایط امكان حقیقت و بحث پیرامون این مطلب است كه چگونه میتوان امكان داوری آزادانه عقل را فراهم كرد.» كانت در رساله «جهتیابی در اندیشیدن چیست؟» مینویسد: «آزادی اندیشه بدین معناست كه عقل تحت سلطه هیچ قانونی نیست جز قانونی كه خود به خود تحمیل كند.» نتیجهای كه میخواهم بگیرم، این است كه بحث كانت در مورد دانشگاه بیشتر در مورد رابطه فلسفه و دانشگاه یا به عبارتی جایگاه فلسفه در دانشگاه است. گو اینكه اشاراتی هم در مورد ماهیت دانشگاه دارد و مقدماتی فراهم میآورد كه بعدها به تفكیك ایده دانشگاه (معنای دانشگاه) از واقعیت آن منجر میشود.
كانت میگوید، دانشكدههای فرادست الهیات، حقوق و پزشكی، قدرت و اعتبار خود را مدیون وعدهای هستند كه جهت تامین سعادت اخروی، مدنی و جسمانی به جامعه میدهند، جامعهای كه كارگزاری به نام حكومت دارد. همین امر سبب میشود كه این دانشكدهها وابسته به حكومت و بهنوعی خدمتگزار حكومت باشند؛ دانشكده فلسفه اما چنین وظیفهای را ندارد و رویكردها و آموزههای آن خارج از كنترل دولت است. كانت تاكید میكند كه كاملا ضروری است كه جامعه فرهیخته دانشگاه، دارای دانشكدهای مانند دانشكده فلسفه باشد، دانشكدهای كه ذاتا مستقل از دولت است و حتی اگر دولت هزینههایش را هم تامین كند، نمیتواند آن را به خود وابسته كند. دانشكدهای كه بدون فرمانبرداری از هیچ فرمانی، در همه حوزهها خود را مستقل و آزاد میبیند و به هیچچیز، جز پیگیری حقیقت (حقیقتی كه منافع علوم هم در آن است) نمیاندیشد. در نتیجه، این حق و وظیفه دانشكده فلسفه است كه چتر نقد خود را بر سر دانشكدههای دیگر نگه دارد و تكیهگاه یا به تعبیر «دریدا»، اهرم آنها باشد. «دریدا» به روش معمول خود از پانوشت ظاهرا بیاهمیتی كه كانت ذیل بحث خواب در قسمت نزاع دانشكده فلسفه و طب میآورد، نتایج درخشانی میگیرد. خلاصه پاورقی كانت این است: گاه گفته شده است كه تمرین و آموزشِ آغازین، تنها عوامل تعیینكنندهای هستند كه كدام سمت از بدنِ یك انسان، قویتر یا ضعیفتر خواهد بود، مادامیكه استفاده از اعضای بیرونی بدن مدنظر است- اینكه آیا در جنگ شمشیر را بازوی راست حمل میكند یا بازوی چپ، آیا سواركار از ركاب سمت راست به چپ بر اسب میپرد یا برعكس و غیره؛ اما این ادعا كاملا نادرست است. تجربه میآموزد كه اگر ما اندازهگیریهای كفشمان را از پای چپ بگیریم و كفش چپ كاملا اندازه باشد، كفش راست تنگ خواهد بود و ما بهسختی میتوانیم به این خاطر والدینمان را سرزنش كنیم كه هنگامی كه كودك بودیم، این مساله را بهتر به ما نیاموخته بودند. مزیتِ سمت راست بر چپ همچنین میتواند از این حقیقت دانسته شود كه اگر ما بخواهیم از گودالی عمیق عبور كنیم، وزنمان را بر پای چپ میاندازیم و با پای راست گام برمیداریم؛ در غیر این صورت، به افتادن در گودال خطر كردهایم. این حقیقت كه به پیادهنظام پروسی آموختهاند كه با پای چپ شروع كنند، این حكم را به جای رد كردن تصدیق میكند، چراكه آنها پای چپ را تنها به عنوان تكیهگاه، جلو میگذارند تا سمت راست بدن محرك حملهای باشد كه آنها از طریق پای راست در مقابل پای چپ انجام میدهند.
دریدا این پاورقی كانت را به كار میگیرد و مقالهای مینویسد با عنوان «اهرم یا نزاع دانشكدهها». اهرم نزد دریدا یك نقطه اتكاست، چیزی كه با تكیه دادن نیرو وارد میكند و جابهجا میكند. در منظور كانت اهرم برای بستن اسب، باز كردن گودال یا حصار به كار میرود. دقیقتر برای رفتاری به كار میرود كه در آن سواران یا سربازان پای چپشان را كه ضعیفتر است، به كار میگیرند تا پای راستشان را كه قویتر است فرود بیاورند. برای كانت سمت چپ، چه پا و دست باشد چه دانشكدهها، طرف ضعیفتر است. استفاده دریدا از تصویر اهرم به در این مسیر پیش میرود كه جهتگیری ما به سمت یك دانشگاه جدید و نوآیین، باید با پیش نهادن پای چپمان صورت گیرد. دریدا میگوید تمام ایده دانشگاه در نزاع دانشكدهها، همین پای چپ پیش نهادن است. فراتر از آن، حتی طرف چپ دانشكده فرودست فلسفه نیست، تمام ایده دانشگاه در نزاع دانشكدههای كانت است.
درسهای نزاع دانشكدههای كانت را باید با درسی كه دریدا از این كتاب میگیرد، تكمیل كرد و آن پرسش از مسوولیت است. دریدا میگوید ما در جهانی زندگی میكنیم كه تعریفی نوایین از دانشگاه را برای ما تبدیل به ضرورتی آنی و عاجل كرده و این مسوولیت ماست، مسوولیتی كه كسانی باید آن را قبول كنند. دریدا میكوشد تا در جهت خلاف واقعیتی به نام دانشگاه، از «نهادی در راه» سخن بگوید كه در آن منزلت «اندیشیدنِ ساختگشایانه»، فراتر از «اندیشیدن سازماندهی شده» است. در چنین رویكردی، دریدا بیش از هركس دیگری تحت تاثیر كانت است. برای فیلسوف كانتی، كسی كه خود را در دانشكدهای میبیند كه هم از دانشكدههای دیگر «فروتر» است و هم در خارج از محل دانشكدههای حرفهای (پزشكی، الهیات و حقوق) قرار دارد، دانشكده فلسفه تبدیل به نمادچیزی میشود كه هم در جایی محصور شده، مستقر است و هم در ناكجایی همهجا حاضر و همین به آن امكان میدهد تا بتواند هم نسبت به همه رشتههای دانشگاهی از یكسو و هم نسبت به خود دانشگاه از سوی دیگر بصیرت پیدا كند.
دریدا بارها در «دانشگاه بدون شرط»، به كانت، با نقل فقراتی از نقد قوه حكم و نزاع دانشكدهها، رجوع میكند. او با تاكید بر حق مطلق دانشگاه برای تحقیق آزادانه، دانشگاه را نهادی برای ایستادگی انتقادی در مقابل تمامی قدرتها میداند و از تمایل آشكار دولت برای به نابودی كشاندن آن، سخن میگوید. بیشك دریدا، در «دانشگاه بدون شرط»، در این اندیشه نیست كه حق یا مجموعهای از حقوق جدید را برای دانشگاه مورد تاكید قرار میدهد، بلكه بیشتر درصدد تاكید بر آزادیهایی است كه دانشگاه مدرن همیشه برآن اصرار ورزیده است. او بهویژه بر این امر تاكید میورزد كه باید با «تمام قدرت» در مقابل دخالت دولت در دانشگاه ایستادگی كرد. «شرط» نزد دریدا در «دانشگاه بدون شرط»، همواره در وجه سلبی به كارمیرود: «نامشروط»، «بدون شرط» و طرد مطلق هر شكلی از تعین. اگر شرایطی كه دانشگاه باید از آن آزاد باشد، مشخص گردد، دانشگاه بدون شرط از محتوا تهی میشود. دانشگاه، هیچ شرطی را برنمیتابد، هر شرطی را كه بتوان تعیین كرد؛ بنابراین تحقق آزادیای كه «دانشگاه بدون شرط» در پی آن است، دریدا را با یك هدف یعنی نفی هر شرطی مواجه میسازد، بیآنكه بتوان سازوكاری برای آن پیش نهاد. برای متحقق ساختن «نامشروط»، ما هیچ واسطه شناخت پذیر و عملی برای رهسپاری به سوی آن، در دست نداریم. آشكار است كه اگر «آنچه در حال آمدن است» پیشاپیش معین باشد، به یك معنا، اصلا آمدنی در كار نخواهد بود و هیچ قاعدهای در كار نیست كه به ما یاری رساند اما اگر مسوولیت و تصمیم، وجود داشته باشد، میتوان هر لحظه به «ناگه آیند» و «در راه»، خوشآمد گفت. در مجموع، دریدا میكوشد تا دانشگاه را از تجویزها و تعینات آزاد سازد. آثار دریدا در حوزه دانشگاه، نماینده كوششی نیرومند و فعال در جهت تامل بر آزادی دانشگاه و امكان خلق این آزادی است. ویژگیهای «نامشروط بودگی»، «ناگه آیندی»، آشكارترین نشانههای مفهومپردازی رادیكال دریدا از ایده دانشگاه است. تلاش خجستهای كه حداقل مزیت آن این است كه وضع موجود دانشگاه را به نفع موقعیت در راه آن حركت میدهد.
منبع: روزنامه اعتماد
«درج این مطلب لزوماً به معنای تأیید آن از سوی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیست.»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید