گفت ‌و گو با غلامرضا زكیانی، رییس موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران

1399/10/14 ۰۸:۴۲

گفت ‌و گو با غلامرضا زكیانی، رییس موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران

موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران سیزدهم دی‌ ماه امسال 47 ساله می‌شود. خانه‌ای برای بحث و گفت‌وگوی اهل فلسفه، آكادمیایی كوچك و دلنشین برای همنشینی شیفتگان دانایی و مكانی برای تلاقی دو سنت گرانبار و ارزنده فلسفه غرب و حكمت ایرانی- اسلامی. البته عموم مخاطبان و فلسفه‌دوستان این مكان را تحت عنوان انجمن حكمت و فلسفه می‌شناسند؛ همان كه در سال 1353 به همت سیدحسین نصر و با همراهی و همكاری شماری از زبدگان نام‌آشنای حكمت و فلسفه در ایران تاسیس شد.

 

خانه‌ای برای فلسفه

محسن آزموده: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ایران سیزدهم دی‌ ماه امسال 47 ساله می‌شود. خانه‌ای برای بحث و گفت‌وگوی اهل فلسفه، آكادمیایی كوچك و دلنشین برای همنشینی شیفتگان دانایی و مكانی برای تلاقی دو سنت گرانبار و ارزنده فلسفه غرب و حكمت ایرانی- اسلامی. البته عموم مخاطبان و فلسفه‌دوستان این مكان را تحت عنوان انجمن حكمت و فلسفه می‌شناسند؛ همان كه در سال 1353 به همت سیدحسین نصر و با همراهی و همكاری شماری از زبدگان نام‌آشنای حكمت و فلسفه در ایران تاسیس شد. انجمن یا موسسه در هر حال این نهاد امروز در آستانه میانسالگی قرار گرفته و در طول این سال‌ها همسو با تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، سرنوشتش دستخوش دگرگونی‌ها و تغییراتی شده و فراز و نشیب‌هایی را طی كرده است. غلامرضا زكیانی دانشیار فلسفه و منطق دانشكده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی از دی ‌ماه 1397 با حكم وزیر علوم،تحقیقات و فناوری، ریاست این موسسه را عهده‌دار شده است. به مناسبت سالروز تولد این بیت‌الحكمه معاصر با او گفت ‌وگویی صورت دادیم كه از نظر می‌گذرد.

 **********

وقتی قرار شد برای ریاست موسسه انتخاب شوید، چه واكنشی داشتید و حالا در پی دو سال ریاست اینجا،آیا هنوز هم نگرش ابتدایی خود را نسبت به آن حفظ كرده‌اید یا نگاه‌تان تغییر كرده است؟

ابتدا نسبت به پیشنهادی كه شد، تعجب كردم. البته از اتفاقاتی كه در چند سال اخیر اینجا رخ داده بود، دورادور اطلاع داشتم. پیش از آن در دانشگاه علامه رییس دو دانشكده ادبیات و الهیات بودم. اما وقتی این پیشنهاد شد و مشكلات موجود را مطرح كردند و گفتند حتما باید یك نفر آشنا به فلسفه و موسسه از بیرون مجموعه بیاید، شما هم كه تجربه‌های موفقی دارید، به همین خاطر در این حالت بحرانی از میان كاندیداهای از بیرون در نهایت قرعه به نام من افتاد. با چند نفر از افراد بیرون از موسسه كه به مسائل واقف بودند، مشورت كردم، به اتفاق گفتند كه فرصت و انتخاب خوبی است و شما احتمالا می‌توانید دوقطبی‌هایی كه در موسسه پدید آمده و باعث حاشیه‌سازی شده را جمع و جور كنید. من با این بینش آمدم. روند پیشنهاد و انتخاب هم دو هفته بیشتر طول نكشید. البته از همان ابتدا گفتم كه انتخابم دو اشكال عمده دارد. اول اینكه این فرد از بیرون آمده در حالی كه اینجا خودش دست‌كم 30 عضو هیات علمی دارد كه برخی از آنها سمت استادی برای من دارند و می‌توانند خودشان اینجا را اداره كنند دوم اینكه حتی اگر می‌خواستند از بیرون بیاورند، افراد ذی‌صلاح‌تری از خودم سراغ دارم، همچنان كه همان زمان به معاون پژوهشی وقت وزارت علوم گفتم اما به دلایلی این پیشنهادها را رد كردند. خلاصه با این نگاه تلاشم را كردم كه اول شرایط را بشناسم و ببینم كه اوضاع میدانی موسسه هم از حیث هیات علمی و هم از حیث غیر هیات علمی و اداری و حواشی‌ای كه پدید آمده بود به چه صورت است و طبق اولویت آنها را با مشورت دوستان حل كنم. مهم‌ترین مشكلاتی كه من دیدم، اول عدم رعایت مسائل اداری بود، دوم اینكه چنین نبود كه اعضای هیات علمی و گروه‌های علمی آنچنان كه باید مورد توجه باشند و تصمیمات به صورت جدی و علمی از گروه‌ها شروع شود و به شورای پژوهشی بیاید و شورای پژوهشی آخرین ملاك برای تصمیم‌گیری‌های علمی باشد. تمام تلاشم را كردم كه چنین نباشد. یعنی گروه‌ها محل تصمیم‌گیری‌های علمی شدند.

وقتی ریاست موسسه را دریافت كردید وضعیت به چه صورت بود؟ در طول دو سال گذشته چه كارهایی در موسسه صورت گرفته و در آینده قرار است چه كارهایی صورت بگیرد؟

عمدا تمایل ندارم كه مستقیما وارد مسائل دو سال پیش شوم و به اشكالاتی كه برخوردم، اشاره كنم و ترجیح می‌دهم به این موضوع از طریق اقداماتی كه صورت گرفته، اشاره كنم. ما شأن تصمیم‌گیری علمی را به گروه‌ها و شورای پژوهشی بازگرداندیم. یعنی هیات رییسه طبق قانون فقط به مسائل مالی بپردازد و مسائل علمی باید در گروه‌ها و شوراهای پژوهشی تصمیم‌گیری شود. البته چند قرارداد از گذشته مانده كه همچنان مفتوح است. این قراردادها قبلا در شورای علمی تصویب نشده بودند و شرایط علمی لازم را نداشتند و ناظر یا پژوهش یا نحوه پرداخت‌شان درست نبود. یكی از دردسرهای ما در دو سال اخیر رسیدگی به این پرونده‌هاست كه هنوز هم تمام نشده. تا الان حدود 30-20پرونده را بررسی و سعی كردیم كه با كمترین ضرر و زیان آنها را تمام كنیم. دیگر از كارها اصلاح فرآیندها بود. این فرآیندها در تصویب طرح‌های موظف و غیرموظف و همایش‌ها و بررسی و تصویب كلان طرح‌ها و جذب نیروهای علمی و غیرعلمی موثر است. چند نفر نیروی علمی و یك نفر نیروی غیرعلمی نیز با رعایت تمام قواعد جذب كردیم. برای این عضو غیرهیات علمی بیش از 40 نفر متقاضی داشتیم كه بیش از 20 نفر از آنها مدرك دكترا داشتند كه از همه مصاحبه گرفتیم و بهترین آنها را انتخاب كردیم. همچنین مسائل مربوط به گرنت را هم حل كردیم. در حوزه‌های دیگری مثل تفكر انتقادی و فلسفه برای كودكان هم دوره‌های خوبی برگزار كردیم كه مورد توجه دستگاه‌ها و سازمان‌های دیگر قرار گرفت. الان چندین دستگاه و سازمان در نوبت داریم كه برای‌شان دوره‌های تفكر انتقادی و فلسفه برای كودكان برگزار كنیم. همچنین همكاری‌های فرادستگاهی با پژوهشگاه‌ها و سازمان‌های دیگر داشتیم و تعامل علمی ما با موسسات دیگر تسهیل شده است. وقتی من آمدم اینجا یك استاد و 5-4 نفر دانشیار داشتند و الباقی همه استادیار بودند. الان از همكاران خواسته‌ایم كه طرح برون‌سازمانی خود را سامان دهند و این هفته پرونده ارتقای نزدیك 10 نفر از دوستان تكمیل می‌شود و برای پژوهشگاه علوم انسانی می‌رود. یك نفر متقاضی استادی و باقی كسانی هستند كه قرار است از استادیاری به دانشیاری ارتقا یابند. یكی دیگر از كارهای انجام شده، بحث انتشارات و فروش كتاب‌های ماست كه قبلا محدود به مغازه ما در ضلع جنوبی موسسه بود اما الان خوشبختانه سامانه‌های خودمان را تقویت كردیم و به رغم اینكه امسال نمایشگاه كتاب نبود، خوشبختانه از طریق درگاه مجازی چندین برابر سال‌های گذشته كتاب فروختیم. محل كتابفروشی جنوبی و3 مغازه دیگر را هم با همكاری بخش خصوصی به كافه كتاب تبدیل كردیم كه به زودی افتتاح خواهد شد. با این كار كتابفروشی ما هم تقویت خواهد شد. بحث دیگر همایش‌هاست. ما همیشه در موسسه نشست‌های زیادی داشته‌ایم مثلا در یك سال 18 نشست داشتیم. اما متاسفانه محصول اینها به صورت مكتوب در نیامده است. به همین مناسبت تصمیم گرفته‌ایم، نشست‌ها را از نظر كیفی ارتقا دهیم به طوری كه حتما بتوانیم محصول را به صورت كتبی منتشر كنیم. بنابراین رویكرد نشست‌محور به رویكرد همایش‌محور بدل شده و امسال 6 همایش تعریف كرده‌ایم. در تابستان همایش سهروردی و در پاییز همایش روز جهانی فلسفه برگزار شد. همه اینها معطوف به چاپ مقالات و سخنرانی‌ها هستند. در ماه‌های پیش رو هم همایش‌های بوركهارت و فلسفه و ترجمه و عقلانیت و خداباوری و همایش عالم را در برنامه داریم و در تابستان سال آینده همایش بین‌المللی ابن‌سینا را برگزار خواهیم كرد.

اصولا كار و بار موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه در ایران چیست و چه باید باشد؟ از دید شما به عنوان استاد فلسفه و منطق اصلا آیا جایی مثل اینجا چه ضرورتی دارد؟

ما یك سنت فلسفی قدرتمندی داشتیم كه مكاتبی چون مكتب اصفهان، شیراز و تهران و بزرگانی چون فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر، سهروردی، ملاصدرا و ملاهادی سبزواری را به فرهنگ بشری عرضه كرده است. علامه طباطبایی و شهید مطهری در دهه‌های 1320 و 1330 شمسی با تكیه بر سنت قدیم خودمان با موج بسیار عظیم و توفنده ماركسیسم مواجه شدند، آن را به خوبی شناختند و به پرسش‌های آن پاسخ دادند كه نتیجه در 14مقاله به صورت كتاب 5جلدی مشهور اصول فلسفه و روش رئالیسم منتشر شد. با گذشت بیش از 70 سال از زمان انتشار هنوز كتابی مثل آن سراغ نداریم و در حوزه‌هایی ورود كرده كه هنوز برای ما بكر است، مثل بحث اعتباریات و اصالت اجتماع و روش‌های خداشناسی و بحث قوه و فعل و پیدایش كثرت در ادراكات و نحوه تولید آنها و تفاوت‌شان با ادراكات اعتباری و... این دو بزرگوار به عنوان نماینده فلسفه اسلامی با ماركسیسم به عنوان رایج‌ترین جریان فكری آن زمان رویارو شدند. روشن است كه در هر رویارویی فكری، حریفان ضمن تلاش برای شكست رقیب از او می‌آموزند. ما هم در دهه 1320 و 1330 قرن چهاردهم شمسی شاهد پویایی و حیات و بالندگی و قدرت فلسفه اسلامی در مقابله با قوی‌ترین فلسفه‌های دنیا از جمله ماركسیسم هستیم. اما بعد از آن دوران، این رویارویی فلسفه اسلامی ما با افكار و اندیشه‌ها و فلسفه‌های دیگر جدید وارد تعامل و گفت‌وگوی جدی نشد. به همین میزان كه این اتفاق رخ نداده، حیات فلسفه اسلامی نیز دچار ركود و انزوا شده است. حتی بعد از انقلاب تلاش‌های زیادی جهت استخراج مبانی فلسفی برای ابعاد سیاسی اسلام و حكومت اسلامی صورت گرفت.كاری ندارم كه این تلاش‌ها چقدر موفق بوده یا خیر. اما خود این تلاش‌ها، تا جایی كه درگیری جدی با سنت فلسفی ما نداشته باشد، به ركود حیات فلسفه اسلامی منجر می‌شود. از این حیث ضرورت موسسه حكمت و فلسفه روشن می‌شود تا به شناخت و گفت‌وگو و تعامل مكتب‌ها و افكار و گفتمان‌های موجود دنیا كه خیلی جدی هستند با سنت فلسفه اسلامی دامن بزند. مثلا یكی از مشكلات بنیادین ما بحث رابطه حقیقت و قدرت است كه باید به صورت جدی و مبنایی از سوی دانشمندان علوم عقلی مورد ارزیابی قرار گیرد. وظیفه نهادهایی چون موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه، توجه به مبانی معرفتی آن است. ما باید در زمینه تبیین این مبانی معرفتی گام ‌برداریم.

به نظر می‌آید در روز نخست كه بزرگانی چون دكتر نصر و دیگران این محل را پایه‌گذاری كردند، دو چشم‌انداز اصلی داشتند،یكی پرداختن و احیای حكمت و فلسفه ایرانی- اسلامی و دیگری گفت‌ وگو و مفاهمه با فیلسوفان و متفكران دیگر اعم از شرقی و غربی و در این زمینه نیز اقداماتی صورت گرفته بود. ارزیابی شما از عملكرد موسسه در این دو زمینه در طول این چهل و اندی سال چیست و خودتان در این زمینه چه كار كرده‌اید؟

این گفت ‌وگو و مفاهمه در مدت 5 سال قبل از انقلاب كه مدیریت اینجا با دكتر نصر بود، صورت می‌گرفت و كسانی چون پروفسور ایزوتسو، مرحوم سیدجلال‌الدین آشتیانی، هانری كربن، ویلیام چیتیك، مرحوم حائری و شهید مطهری در موسسه حضور داشتند. اما بعد از انقلاب تا سال 1381 كه موسسه مستقل شد، یعنی حدود 24 سال، انجمن به پژوهشگاه‌های دیگر ملحق بود. از سال 1381 به این سو با زحمات دكتر اعوانی، اینجا مستقل شد و انجمن حكمت شكل گرفت. در این سال‌ها تلاش شد كه هم حكمت اسلامی احیا شود و هم آن گفت‌وگو صورت بگیرد. تا حدی این تلاش‌ها نتایجی در برداشت اما هیچ‌وقت به آن حدی كه قبل از انقلاب بود، نرسیدیم. بعد از سال 1390 تا 1397 هم مدیریت جدید با رویكرد آقای دكتر خسروپناه خیلی بحث احیای حكمت اسلامی و گفت‌وگوی آن با فلسفه‌های غربی و شرقی فعال نشد. در این دو سال ضمن اینكه می‌كوشیم كاستی‌های پیشین را رفع كنیم، تلاش می‌كنیم در حوزه حكمت اسلامی- ایرانی، همكاران خود را فعال كنیم و فعالیت‌های‌مان را گسترش دهیم البته در زمینه روابط با دیگران مشكلاتی به دلیل تحریم‌ها و كرونا حادث شده. با وجود این ما در همایش‌ها تلاش می‌كنیم باب گفت‌وگوی فلاسفه ایرانی و فلاسفه دنیا باز شود. مثلا ما در حال تلاش هستیم كه محوریت پژوهش موسسه را به سمت ابن‌سینا پژوهی سوق دهیم.

یكی از مسائل و مشكلات ماهوی فلسفه، انتزاعی بودن سرشت آن و در نتیجه دوری و گسست آن از متن زندگی روزمره است. البته در سال‌های اخیر بحث‌های مفصل و متنوعی درباره ضرورت بازگشت فلسفه به متن زندگی روزمره صورت گرفته و بسیار از این بحث شده كه تخصصی شدن بیش از پیش فلسفه و تبدیل شدن آن به یك دانش دانشگاهی فوق تخصصی با گرایش‌های متنوع با هدف آغازین آن كه از سوی فلاسفه بزرگی چون سقراط دنبال می‌شد، منافات دارد. از این رو بسیار می‌شنویم و می‌خوانیم كه باید فلسفه را به متن زندگی روزمره بازگرداند. شما در موسسه در این زمینه چه كار كرده‌اید یا قصد دارید بكنید؟ اصلا با این دیدگاه موافق هستید؟

رابطه فلسفه با جامعه یكی از مسائل موجود در میان فلاسفه است. عموم اساتید فلسفه معتقدند كه فلسفه دانشی انتزاعی است و از فیلسوف نباید انتظار نظریه برای جامعه داشت بلكه باید او را رها كرد كه با علایق فردی خودش بیندیشد. اما گروه قلیلی هم معتقدند كه فلسفه هم مثل سایر علوم برای جامعه است. اما نیازهای اجتماع متفاوت هستند و در یك سطح قرار نمی‌گیرند، برخی نیازهای جامعه را مهندسان و پزشكان و اقتصاددان‌ها و... پاسخ می‌دهند در حالی كه گروهی دیگر از نیازهای جامعه را باید اصحاب علوم انسانی پاسخ دهند. مثلا تعلیم و تربیت اجتماعی ما و نسبت ما با قانون از مسائلی است كه در حوزه‌های معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی و حتی هستی‌شناسی باید مورد بحث قرار گیرد و فیلسوفان ما باید در این زمینه نظریه‌هایی ارایه كنند كه توسط نویسندگان كتاب‌های درسی ما به كار گرفته شود و در این كتاب‌ها بازتاب پیدا كند تا آموزش و پرورش ما انسانی را تربیت كند كه با تاریخ و فرهنگ خودش بیگانه نباشد. متاسفانه الان ما در همین مدارس آموزش دیده‌ایم و صددرصد با ادبیات و تاریخ و جغرافیای خودمان بیگانه‌ایم. حتی درس‌های عقلی و منطقی در كلاس‌های ما به صورت حافظه‌محور ارایه شده است و دانش‌آموزان فرمول‌ها را حفظ می‌كنند. در نتیجه فارغ‌التحصیلان این مدارس، مساله‌شناس نمی‌شوند. فلاسفه ما باید درباره فلسفه آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت بیندیشند و نظریه ارایه كنند تا نویسندگان كتاب‌های آموزش و پرورش بتوانند آثاری بنویسند كه محصولش حافظه‌محوری و شرایط كنونی نباشد. مساله دیگر بحث ملیت و مذهب ماست كه همچنان یكی از بحث‌های داغ است. عدم طرح آن یا طرح شعاری آن مشكل را به سادگی حل نمی‌كند. بالاخره باید تكلیف ایرانی بودن و مسلمان بودن و شیعه اثنا عشری بودن مشخص شود. ما نمی‌توانیم شیخ شهاب‌الدین سهروردی و بزرگانی چون او را كه آموزه‌های اسلامی به ویژه شیعی با فرهنگ ایران باستان را درهم آمیخته‌اند از تاریخ خودمان حذف كنیم. به هیچ‌وجه این آموزه‌ها را از یكدیگر نمی‌توان تفكیك كرد. شهید مطهری در كتاب خدمات متقابل اسلام و ایران نشان می‌دهد كه هیچ كشور مسلمانی به اندازه ایران به اسلام خدمت نكرده است. یعنی اتفاقی اینجا رخ داده كه به ایرانی بودن ما هم مربوط است. شما نمی‌توانید این را نادیده بگیرید. من تنها طرح مساله می‌كنم. این مساله را صرفا مورخین یا جامعه‌شناسان یا سیاسیون نمی‌توانند حل كنند و این بحث ریشه‌های جدی در بحث فرهنگ و فلسفه فرهنگ دارد. باید مشخص شود كه فرهنگ ایرانی چه عناصر و ویژگی‌هایی دارد كه وقتی با دین اسلام و فرهنگ تشریع مواجه می‌شود، خوانشی از این مذهب ارایه می‌دهد كه تاثیری چنین شگفت می‌گذارد. تاریخ ما مملو از فلسفه و عرفان و ادبیات و بزرگان فلسفی- عرفانی و شیعی و مسلمان است. اینها را نمی‌توان حذف كرد. نباید به قضیه صرفا سیاسی نگاه كرد. قبل از انقلاب عده‌ای با نام پان‌ایرانیسم با مذهب مخالفت می‌كردند و بعد از انقلاب درست عكس آن صورت گرفت و عده‌ای با اسم مذهب با ملیت ایرانی مخالفت كردند. این كارها مشكلی را حل نمی‌كند. تا زمانی كه تكلیف ملیت ایرانی را به خوبی روشن نكرده باشیم، اقوام اعم از كرد، لر،ترك، بلوچ و... برای‌مان مساله خواهند ماند. زیرا نتوانسته‌ایم نشان دهیم كه هنر ملیت ایرانی وحدت در كثرت است یعنی ایرانی بودن فرهنگی است كه می‌تواند اقوام مختلف را چنان در خودش جای دهد كه اولا آنها استقلال خودشان را صددرصد از دست ندهند ثانیا در عین حال خودشان را ایرانی بدانند. فلاسفه بزرگ ما قبلا در این زمینه‌ها كار كرده‌اند و ما باید امروز به این موضوعات توجه كنیم.

گفته می‌شود كه در آكادمیای افلاطون به روی عموم باز بود و فقط از كسانی كه وارد می‌شدند، خواسته شده بود كه اهل منطق و گفت‌وگو باشند. اصولا انتظاری كه از محلی مثل موسسه حكمت و فلسفه می‌رود، این است كه مكانی گشوده به روی جامعه باشد، محلی برای بحث و گفت‌وگو و حضور مردم از اقشار مختلف. تا چه اندازه با این دیدگاه موافق هستید و در این زمینه چه اقداماتی صورت داده‌اید یا قصد دارید انجام دهید؟

در حال حاضر موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه بیش از همه موسسات دیگر به روی عموم مردم باز است. در طول هفته، به ویژه روزهای دوشنبه، البته غیر از ایام كرونا، اینجا كلاس‌های آزاد داشتیم و استادان بزرگی چون دكتر دینانی، دكتر محقق و دكتر اعوانی در اینجا تدریس می‌كردند.گاهی تعداد حاضران در كلاس‌ها به 300-200 نفر هم می‌رسید. بسیاری از شهرستان‌ها می‌آیند و از صبح تا عصر اینجا هستند و از كلاس‌ها استفاده می‌كنند. اما بحث سوال صرفا در جلسات به صورت یكجانبه نیست. درست این است كه همگان بتوانند در اینجا به صورت گفت‌وگویی حضور پیدا كنند و سوالات خودشان را به صورت فردی و جمعی مطرح كنند و این مباحث در فضای مجازی تعقیب پیدا كند. البته این فضای گفت‌وگویی فعلا برقرار نیست و امیدوارم به این سمت حركت كنیم.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: