بزرگداشت حجت‌الاسلام دکتر فیرحی با عنوان «غربت اندیشه سیاسی» برگزارشد‌

1399/8/25 ۱۰:۲۲

بزرگداشت حجت‌الاسلام دکتر فیرحی با عنوان «غربت اندیشه سیاسی» برگزارشد‌

مراسم یادبود حجت الاسلام دکتر داوود فیرحی با عنوان «غربت اندیشه سیاسی» شامگاه جمعه ۲۳آبان به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی به صورت آنلاین برگزار شد.‌

در مراسم یادبود داود فیرحی که ازسوی انجمن علوم سیاسی ایران و خانه اندیشمندان علوم انسانی به صورت آنلاین برگزار شد، حمید احمدی (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران) به عنوان اولین سخنران برنامه گفت: سخن گفتن کار سختی است هم به دلیل اینکه استاد فیرحی مرد بزرگ و استاد بزرگی بود و هم اینکه این رویداد ناگهان رخ داد و ضربه‌ای روحی که به ما و همه اساتید و دانشجویان وارد شده، قابل وصف نیست. آقای دکتر فیرحی تنها عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران نبود بلکه به جامعه دانشمندان ایران تعلق داشت و همه از استاد و دانشجو از درگذشت او متاثر شدند. گاه اندوه می‌خورم که چرا دکتر فیرحی که این همه کنار ما بود و دوست بودیم با ایشان اما افسوس که با ایشان بیشتر ارتباط نداشتیم. این ضربه‌ای است که علوم سیاسی خورده. علوم سیاسی ایران چهره‌های زیادی را از دست داده؛ چه آنها که ناگهان از دنیا رفتند و چه آنها که ما و دانشجویان از استادی آنها محروم شدیم.

او یادآور شد: دکتر فیرحی استادی بود که دست طبیعت از ما محرومش کرد و فقدانش ضربه جبران‌ناپذیری بود و به این زودی‌ها کسی جای او را نمی‌گیرد. آقای دکتر فیرحی یک استاد و یک انسان از هر نظر کامل بود؛ هر وقت یادم می‌آید اندوه می‌خورم که دکتر فیرحی همواره لبخند به لب داشت و هیچگاه آرامش خود را از دست نمی‌داد و کارش را با مهربانی و لبخند و آرامش پیش می‌برد. او آنقدر نفوذ داشت که کسی در مقابلش نمی‌توانست مقاومت کند و در هر بحثی با ایشان اگر می‌بودید، در پایان از میدان به در می‌رفتید و قانع می‌شدید.

احمدی خاطرنشان کرد: یادم می‌آید آقای دکتر چند ماه خیلی اصرار داشت که من مدیریت گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران را بپذیرم، نمی‌خواستم بپذیرم اما بعد از ده دقیقه صحبت با همان لبخند ایشان که موثر بود، چاره‌ای جز پذیرفتن این سمت نداشتم.

او ادامه داد: من خاطرات زیادی از دکتر فیرحی دارم اما افسوس که ایشان را در دوره دانشجویی نمی‌شناختم. در دوره کارشناسی‌ام در روزنامه کیهان دهه 60 فعال بودم و دانشجویان را کم می‌دیدم و با ایشان بعد از برگشت از کانادا آشنا شدم و من داور تز دکترای آقای دکتر فیرحی بودم که با نمره کامل و 20 ایشان توانست دفاع کند.

احمدی با بیان اینکه ایشان با کلام آرام خواسته‌هایش را مطرح می‌کرد، گفت: یکبار به او گفتم چرا آنقدر در تئوری‌هایتان بحث از فوکو و مانند او می‌کنید و به شوخی گفتم شما روحانیون الان بیشتر از همه غرب‌زده شدید و برای نوشتن هر تز سراغ این اندیشمندان می‌روید که ایشان خندید و گفت از این حرف‌ها نزن خوب نیست و ما هم متقاعد شدیم. دکتر فیرحی همیشه خواسته‌هایش را با لبخند مطرح می‌کرد و هیچ وقت ندیدیم عصبانی شود.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: جدای از این سجایای اخلاقی، همه اذعان دارند که او در دوره اوج تکامل خود بود. ایشان به راهی رفت که دکتر حمید عنایت پایگذاری کرده بود. دکتر فیرحی یک استاد نمونه بود. او فرزند علوم سیاسی بود و به لحاظ پژوهش و آموزش و آزمون آموزش‌هایی که می‌داد تنها یک استاد واقعی از پس آن برمی‌آمد.

احمدی یادآور شد: پژوهش‌های او متمرکز در موضوعی خاص بود و با بحثی که شروع کرد شالوده‌شکنی کرد. در مورد اندیشه اسلامی و فقه اسلامی همیشه با دوگانه‌های کلی و مبهم روبرو بودیم مثل مشروطه در برابر مشروعه. دکتر فیرحی با پژوهش‌های دقیق و مترکز نشان داد این دوگانگی‌ها آن‌گونه نیست که به ما گفته می‌شود. مشروطه چندگانه است و صداهای گوناگونی در آن هست. ایشان شخصیت‌ها و مواردی را به دانشجویانش نشان داد که قبلا به آنها نگاه نمی‌شد. ایشان اندیشه سیاسی کلاسیک و معاصر را داشت به تکامل می‌رساند و فقدانش ضربه سختی وارد کرد.

او تصریح کرد: ایشان استادی نمونه بود و برخلاف برخی همکاران، کلاس‌هایش را به‌طور مرتب برگزار می‌کرد و سر کلاس‌ها به برنامه درسی وفادار بود و هرگز وقت تلف نمی‌کرد و همیشه دانشجویان را راهنمایی می‌کرد و هیچ وقت برای گرفتن پایان‌نامه یا عزیز کردن خودش نزد دانشجویان کاری نکرد با این حال دانشجویان شیفته او بودند.

احمدی در پایان صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: امیدوارم راه دکتر فیرحی ادامه پیدا کند. به خانواده ایشان تسلیت می‌گویم و امیدوارم این اندوه را با بردباری تحمل کنند و امیدوارم ما بتوانیم الگوی ایشان را ادامه دهیم.

 

فیرحی خط فکری متمایزی را در اندیشه سیاسی اسلام و ایران دنبال می‌کرد

«منصور میراحمدی» هم سخنران بعدی مراسم بود که با تسلیت فقدان داود فیرحی، گفت: سابقه آشنایی من با دکتر فیرحی به سی سال پیش برمی‌گردد که مراوده علمی بسیار خوبی با ایشان داشتم. یادم هست از مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی با آشنایی با آقای دکتر تصمیم گرفتم مسیر و جهت علمی خودم را با مسیر دکتر فیرحی هماهنگ کنم. هم پایان‌نامه ارشد و هم دکترا این افتخار را داشتم که با ایشان دفاع کنم و این فرصتی بود که گفتگوهایی در زمینه اندیشه سیاسی با ایشان داشته باشم و با افتخار می‌گویم بهره فراوانی که از دانش آقای فیرحی بردم و حوزه مطالعات اندیشه سیاسی را به خوبی از ایشان دریافت کردم.

میراحمدی با اشاره به دغدغه دکتر فیرحی که خط فکری متمایزی را در اندیشه سیاسی اسلام و ایران در دوره معاصر دنبال کرد؛ آن را در اصالت و معاصرت دانست و گفت: ایشان از آغاز پژوهش بر متون اصلی اندیشه سیاسی اهمیت می‌داد و به بازخوانی آن وفادار بود. اما این دغدغه باعث نشد که او در دوران گذشته و در جستجوی اصالت باقی بماند بلکه دغدغه معاصر باعث می‌شد از فرصت‌های جدید استفاده کند و رفت و برگشتی بین امر واقع و مسائل امروز با متون کلاسیک داشته باشد که بر بازخوانی توام با نگرش انتقادی نسبت به متون سیاسی کلاسیک بود تا بتواند به مشکلات امروز ما پاسخ مناسبی ارائه کند.

او خاطرنشان کرد: ایشان از دو تفکر مرسوم فاصله گرفت و راه سومی را در حوزه اندیشه علوم سیاسی دنبال کرد. مسیری که دکتر فیرحی در اندیشه سیاسی هموار و تلاش کرد طی کند، میراث خوبی در دست ماست تا بتوانیم ما هم در این مسیر قرار بگیریم و راه ایشان را ادامه دهیم.

 

فیرحی به سخن قلبش گوش می‌داد

«شجاع احمدوند» استاد دانشگاه علامه طباطبایی هم سخنران بعدی مراسم یادبود دکتر فیرحی بود که در سخنانی ابتدا درگذشت این استاد و پژوهشگر را تسلیت گفت.

احمدوند تصریح کرد: کاش اجل مهلت می‌داد تا پاسداشت سه دهه تلاش فکری دکتر فیرحی را حضور خود ایشان برگزار می‌کردیم تا بتوانیم با رغبت درباره ایشان سخن بگوییم اما کرونا خیال اینکه گل‌چینی خود را متوقف کند، ندارد. بنابراین با حال ناخوشی که همه داریم اندکی درباره فضائل ایشان می‌گوییم.

او با بیان اینکه می‌خواهد سه دهه دوستی و آشنایی نزدیکش را با دکتر فیرحی در جمله‌ای خلاصه کند، گفت: این است که ایشان عاشق بود و هرچه را انجام می‌داد از صمیم قلبش بود.

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: پیوند نکات مختلف زندگی دکتر فیرحی را قلبش پیوند می‌داد. همه می‌دانیم دکتر فیرحی کارش را با طلبگی در حوزه زنجان آغاز کرد و وارد دانشگاه تهران شد و اندیشه علوم سیاسی را انتخاب کرد و همانجا دکترا گرفت و هیئت علمی شد. در همان موقعیتی که ایشان هیئت علمی جوانی در دانشگاه شده بود و اساتید ناموری هم آنجا بودند تصمیم ایشان برای اینکه برای همیشه ملبس شود، با اینکه طلبه بود کمی سوال برانگیز بود. از ایشان پرسیدم چقدر ضرورت دارد این کار را بکنید؟ آن هم در کنار اساتید محبوبی که ملبس هم نیستند. ایشان گفت من هر کاری را با قلبم انجام می‌دهم و فکر می‌کنم در راستای هدفی که دارم این هم بخشی از آن است. قلبم به من گواهی می‌دهد باید به طور دائم لباس روحانیت بپوشم. حرف‌های ایشان و انقلابی که در حوزه اندیشه سیاسی اسلام ایران آغاز کرد شاید فقط از فردی ملبس و روحانی که دانش سیاسی کافی داشته باشد، برمی‌آید و این نشان می‌دهد چقدر قلب‌شان به ایشان درست گفته.

احمدوند ادامه داد: ایشان هرچه عمیق‌تر می‌شد مورد انتقادات تند و تیز و حتی بدخلقی‌هایی قرار می‌گرفت به طوری‌که برخی اساتید و دانشجویان از ایشان انتظار پاسخ‌های تند و تیز در برابر آن نقدها داشتند. من چند ماه قبل به ایشان گفتم دکتر چرا نقدها را پاسخ نمی‌دهی؟ ایشان گفت من قلبم می‌گوید که این دوستان فقط از زاویه دید دیگری به موضوع نگاه می‌کنند اگرنه قصدی برای ضربه زدن به من ندارند برای همین من با روش خودم فقط سعی می‌کنم مساله را توضیح بدهم از آنچه در ذهن دارم.

او با تاکید بر اینکه ایشان به سخن قلبش گوش می‌داد، گفت: قلبش راه را به گونه‌ای برایش روشن کرده بود که از هر سخن تندی پرهیز داشت و خود را در قالب یک هیئت علمی اخلاق‌مدار به جامعه علمی عرضه کرد.

احمدوند یادآور شد: نکته دیگر اینکه ایشان آمادگی زیادی برای مرگ داشت. یکبار چند سال پیش به من گفت فلانی، من زود می‌میرم. من خیلی تعجب کردم و صحبت را به شوخی کشیدم و گفتم کی؟ گفت 50 سالگی! این آمادگی یک انسان برای رفتن، در ایشان پر کاری عجیبی را ایجاد کرده بود که با حدت کارها را انجام می‌داد تا پروژه فکری‌اش را به سرانجام برساند چون فکر می‌کرد وقت زیادی ندارد. وقتی خبر بستری شدن ایشان را در بیمارستان شنیدم حرف آن زمان دکتر در ذهنم بود و آزارم می‌داد که متاسفانه این اتفاق رخ داد.

احمدوند در پایان خاطرنشان کرد: آقای دکتر فیرحی یک عاشق به تمام معنا بود؛ ایشان عاشق خانواده و فرزندانش بود، عاشق دانشجویانش بود، عاشق موضوعی بود که رویش کار می‌کرد برای همین در این سال‌ها نوسان و از شاخه‌ای به شاخه دیگر پریدن نداشت. عشقش به اسلام و ایران باعث شد متفکری ایران‌دوست باشد.

 

استبداد دینی مهم‌ترین موضوعی بود که فیرحی دنبال می‌کرد

«غلامرضا کاشی» استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی به عنوان سخنران بعدی این مراسم گفت: چون ما با آقای فیرحی هم‌کلاسی بودیم و سال‌های سال ارتباط نزدیکی باهم داشتیم خیلی از این حادثه متاثرم. مرگ پدرم برای من تجربه منحصر به فردی بود؛ وقتی ایشان در قید حیات بود ارتباط خوبی باهم نداشتیم. ولی یادم است که وقتی ایشان سال 68 فوت کرد من خیلی احساس منحصر به فردی داشتم که برای کسی دیگر تکرار نشد؛ احساسی که انگار بخشی از بدن خودم زیر خاک رفته. سال‌های سال یاد پدر برای من آن تجربه عجیب را زنده می‌کرد اما در این چند سال اخیر آن تجربه منحصر به فرد دارد تکثیر می‌شود. الان گاهی از دست رفتن‌های بعضی‌های دیگر در جامعه همین حس برایم تکرار می‌شود. احساس می‌کنم کسی رفت و بخشی از وجود من هم با او رفت. همین اخیرا با رفتن آقای شجریان همین حس به من دست داد و دکتر فیرحی هم همین‌طور بود.

کاشی در ادامه با بیان اینکه «من بیشتر در حالت ناباوری و شوکی از رفتن ایشان هستم» گفت: من ایشان را مثل خیلی از شما، دوست داشتم. فوت دکتر فیرحی به نظرم انگار باعث شد چیزی از روزگار ما کم شود. حرف زدن در مورد ایشان کار دشواری است. ایشان به عنوان یک روحانی عمیقا عاشق و علاقه‌مند به دین و فرهنگ اسلامی آنچه برایش غیرقابل فهم و باور بود، مساله استبداد دینی بود.

این استاد علوم سیاسی تصریح کرد: برای ایشان شاید اگر دین نتواند توسعه و عدالت برقرار کند یا حتی نتواند یک دولت کارآمد را سر و سامان دهد شاید قابل بخشایش و فهم بود اما اینکه عامل استبداد سیاسی شود برایشان قابل فهم نبود. تجربه استبداد اولین چیزی که از انسان‌ها سلب می‌کند احساس کرامت است. ملتی که احساس تحقیر کند بستر همه چیز در میانش مسدود می‌شود. ایشان سه دوره فکری داشت که در هر سه دوره استبداد دینی را دنبال می‌کرد.

کاشی ادامه داد: دوره اول با پایان‌نامه ایشان شناخته می‌شود؛ قدرت، دانش و مشروعیت. بحث ایشان در آن کتاب در یک جمله قابل تلخیص است. آن هم اینکه بعد از استقرار خلفای بنی امیه و بنی عباس با یک استبداد دینی روبروییم که آنچه به آن قوام و مشروعیت می‌دهد نظام‌های دانشی است که آن را تثبیت می‌کند.

او دوره دوم پژوهش‌های ایشان را تلاش برای این دانست که یکی از این نظام‌های دانش یعنی فقه را از بند مبادی صورت‌بندی‌های موید استبداد سیاسی نجات دهد و سعی می‌کرد بین حزب و جامعه‌بندی وفق ایجاد کند.

کاشی تصریح کرد: دوره سوم حیات فکری دکتر فیرحی معطوف به صدر اسلام شد و تلاش برای اینکه با بازخوانی حیات پیامبر(ص) و ائمه شیعه نشان دهد آن سرچشمه از آلودگی‌های یک استبداد دینی تا حد ممکن پاک باشد. برای همین منابع صدر اسلام را خواند و تلاش کرد حتی نهضت امام حسین(ع) را در این چهارچوب بازتعریف کند. من از ایشان آموختم که این مساله درد بزرگی است. اگر ارزش‌های دینی در جامعه ایرانی تضعیف می‌شود عاملش استبداد دینی است و اگر کسی درد و دغدغه دین دارد باید تلاش‌اش در جهت زدودن استبداد دینی باشد.

 

منش فیرحی مانند قطب‌نمایی همه را به خود جذب می‌کرد

«محمدکاظم سجادپور» با اشاره به سه ویژگی داود فیرحی گفت: اول دانش ایشان، دوم بینش و سوم منش ایشان. ایشان فردی به تمام معنا دانشمند بود. دانش او بسیار جدی است؛ یک دانش ترکیبی از دانش مذهبی و دانشگاهی داشت که کمتر پیش می‌آید و هم تمرکز ایشان روی حوزه‌ای معین که به دانش ایشان ویژگی دیگری هم می‌دهد و آن توجه به دغدغه‌ها و مسائل کشور ماست و در دسته‌بندی دانش مفید جای می‌گیرد. مظهر علم مفید و سودمند دانش ایشان بود و خوشبختانه در کتب و سخنرانی‌های ایشان این دانش تلالو دارد. اما نبودن ایشان فقدانی برای اندیشه علوم سیاسی ایران است.

سجادپور ادامه داد: ایشان فقط دانشمند نبود، بینشی متعالی هم داشت. یک نگرش منسجم در مورد مسائل ایران و نسبت مذهب و سیاست همراه با تعادل داشت. پرهیز از دوگانه‌های مصنوعی داشت. بینش ایشان فقط مربوط به ایران نبود بلکه بینشی فراگیر و منطقه‌ای بود. اما حتی در مورد گروه‌های افراطی منطقه هم نگاهی متعادل داشت. فکر نمی‌کنم کسی از دکتر فیرحی افراطی دیده باشد و این بینش ذخیره‌ای معنوی است که برای ما می‌ماند.

او خاطرنشان کرد: منش و رفتار ایشان تواضع، ترکیب علم و حلم، طمانینه و یک تبسم دائمی و آرامش‌بخش بود. اگر ایشان را در حالت عصبانیت هم می‌دیدی، آرام می‌شدی. منش ایشان بسیار گیرا بود. مانند قطب‌نمایی که همه را به خود جذب می‌کرد. ممکن بود از نظر فکری کسی با او موافق نباشد اما کسی نمی‌توانست از این جاذبه چشم بپوشد. از این جهت هم ایشان معلمی بزرگ بود.

 

مهم‌ترین پروژه زندگانی فیرحی گسترش ادبیات صلح و صلح‌ورزی در جامعه ایرانی بود

«مجتبی مقصودی» سخنران دیگر این مراسم بود که با عرض تسلیت به خانواده و دوستداران داود فیرحی گفت: من ایشان را از دو دهه قبل می‌شناسم و ایشان فردی جامع‌الاطراف بود. در انجمن مطالعات صلح که شش سال قبل تاسیس شد آقای دکتر فیرحی همکاری زیادی با ما داشت. حضور شادروان استاد فیرحی برای ما چند دستاورد مهم داشت.

مقصودی با اشاره به دستاوردهای داود فیرحی در دانش سیاست، گفت: دکتر فیرحی در کسوت روحانیت بود اما دغدغه ایران را داشت. نکته دیگر از دستاورد ایشان، این بود که علیرغم نگرش مذهبی به تکثر باور داشت و در گفتار و رفتار به آن مقید بود و روح و نیاز زمانه را در آثارش جان بخشید. اندیشه‌های دیگران را طرد نمی‌کرد و اگر بحثی داشت از منظر علمی نقد می‌کرد.

او ادامه داد: علیرغم نزدیکی به قدرت، داود فیرحی از قدرت دوری کرد و کژکاردهای سیاسی ایران را به چالش کشید و پروژه تحول‌خواهی و پاسخ‌گو شدن سیاست و سیاست‌ورزان دینی را دنبال کرد و تلاش کرد عرصه سیاست‌ورزی و اخلاق‌مداری و پاسخگو شدن آن را دنبال کند.

مقصودی در پایان تصریح کرد: ایشان در کسوت روحانیت دغدغه صلح داشت و ایده‌های جدیدی را از دل روایات و آیات در این زمینه دنبال می‌کرد. ایشان به صلح اصالت بخشید. به همین جهت در سال‌های اخیر مهم‌ترین پروژه زندگانی‌اش گسترش ادبیات صلح و صلح‌ورزی در جامعه ایرانی بود. و به همین جهت صلح آینده ساز و صلح آوانگارد را مطرح کرد. این مساله مهم‌ترین درس برای ماست.

 

اعتماد به نفس بالای فیرحی از معنویت ناشی می‌شد

«کیومرث اشتریان» عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هم به عنوان سخنران بعدی با اظهار تاسف برای از دست رفتن داود فیرحی گفت: در روزهای گذشته برای اولین بار احساس کردم از مرگ خوشم می‌آید برای اینکه می‌توانم به فیرحی بپیوندم و دوباره ایشان را ببینم. خدا رحمتش کند چه شخصیت عزیز و نازنینی بود.

اشتریان با اشاره به بُعد دیگری از شخصیت دکتر فیرحی و شخصیت معنوی و عرفانی او گفت: علاقه‌ای به مقدس کردن افراد ندارم اما آنچه از دکتر فیرحی عزیز می‌دیدم این بود که اعتماد به نفس بالایی داشت که ناشی از نوعی معنویت بود و من را یاد شهید بهشتی می‌اندازد. اعتماد به نفس بالایی لازم است تا با جریان‌های رسمی موجود مقابله کنید.

او ادامه داد: اینکه دکتر احمدوند گفت آقای فیرحی زمانی گفته که در پنجاه سالگی می‌میرم برایم عجیب نبود؛ ایشان رویاهای صادقی داشت و گاهی از اتفاقی که قرار بود رخ دهد خبر می‌داد و این برای من عجیب بود. درست است ایشان با لطفات خاصی صحبت می‌کرد اما وقتی جدی‌تر می‌شد تُن صدایش هم قدرتمندتر می‌شد و باعث می‌شد متوجه شویم شخصیت مقتدری دارد.

اشتریان در پایان خاطرنشان کرد: در زمانه‌ای که رسم شده تا هر کسی داد و بیداد جاهلانه‌تری کند او را به صداوسیما می‌برند، شناخت اندیشه و افکار دکتر فیرحی اهمیت بیشتری دارد.

 

فیرحی کوشید یک تفسیر سازگار با دولت مدرن از سنت ارائه کند

«سیدعلی میرموسوی» هم در ادامه این مراسم طی سخنانی با ابراز اندوه و تاسف برای از دست رفتن دوست دیرینش، گفت: مرحوم بهشتی می‌گفت ما در اسلام روحانی نداریم؛ عالمِ آگاهِ متعهدِ مسئول داریم. به نظر من این جمله می‌تواند تا حدی شخصیت دکتر فیرحی را برای ما ترسیم کند.

میرموسوی با بیان اینکه «تصورم این است که استاد فیرحی شخصیتی چند بُعدی بود؛ یک عالم متعهد و مسئول و یک اندیشمند نیک‌آیین و استادی بسیار برجسته» گفت: ایشان با اینکه در کسوت روحانیت بود و شاید برخی از دانشجویان تمایلی به مذهب نداشتند اما همه به او عشق می‌ورزیدند و این نشان می‌دهد که استادی برجسته و دانشمندی خستگی‌ناپذیر است و کسی که فرزند خصال خویشتن بود. فردی خودساخته که از جایگاهی که در دوران کودکی پدرش را از دست داد و با سختی به اینجا رسید.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: از بعد اندیشه سیاسی دکتر فیرحی یک اندیشمند صاحب پروژه بود. این پروژه کاملا مرتبط با مسائل اجتماع بود. ایشان در زمانه‌ای به اندیشیدن پرداخت که پیوند دین با سیاست منجر به نوعی بهره‌برداری از دین در عرصه سیاست شد و ایشان تلاش داشت تفسیری از دین ارائه دهد که به جای اینکه در خدمت قدرتمندان باشد، بتواند ارزش‌های امروزین زندگی سیاسی آزادی و دموکراسی را در خود جای بدهد.

میرموسوی یادآور شد: ایشان به دنبال این بود که در بین جریان‌های اسلام‌گرا و تجددگرا راه سومی پیدا کند؛ در زمانه‌ای که دین با اقتدارگرایی پیوند یافته و نوعی اقتدارگرایی دینی چهره رسمی دین شده، دکتر فیرحی می‌خواهد نشان دهد دین با ارزش‌های دموکراتیک بسیار سازگار است و تنها یک تفسیر از دین وجود ندارد و در این راستا از سنت فقهی بسیار بهره برد.

او خاطرنشان کرد: دکتر فیرحی در گام اول یک تبارشناسی از اندیشه سیاسی کلاسیک جهان اسلام ارائه کرد و در آن نشان داد که چگونه در ارتباط با ساختار و روابط قدرت گذشته سنت اسلامی یک سنت اقتدارگرایانه شده. اما دکتر فیرحی در همین راستا توانست نشان دهد که این سنت گرچه در جریان زمان چنین وضعیتی پیدا کرده اما این تنها تفسیر ممکن از سنت نیست و می‌توانیم تفاسیر دیگری هم داشته باشیم. در گام بعد او یک زمینه‌سنجی و ظرفیت‌سنجی در سنت کرد که نشان دهد چه عناصر دموکراتی می‌توانیم در آن پیدا کنیم.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: دکتر فیرحی در ادامه تلاش کرد تا نشان دهد ما می‌توانیم با تجربه فقهای مشروطه‌خواه، یک نوع تفسیر سازگار با دولت مدرن از سنت ارائه کنیم. ایشان نشان داد تفسیر تمامیت‌گرایانه که از اندیشه سیاسی اسلام می‌شود تفسیر دقیق و جامعی نیست. ایشان نشان داد که اتفاقا یک نوع ظرفیت‌هایی برای دموکراسی در فقه داریم که اگر آنها را تقویت کنیم، می‌توانیم تفسیر دموکراتیکی از فقه ارائه کنیم. برای همین با آثاری که ایشان در دوره اخیر زندگی‌اش نوشت مثل کتاب «فقه و سیاست» و «فقه و حکمرانی حزبی» تلاش کرد تا این سنت را به نوعی تقویت کند و بتواند یک نوع فقه دموکراتیک شده‌ای را ارائه کند.

میرموسوی با تاکید بر اینکه «بنابراین نام دکتر فیرحی در عرصه کسانی که کوشیدند تا یک نوع اصلاح دینی به ویژه با تکیه بر سنت را انجام دهد، همواره می‌درخشد» گفت: ایشان نه تنها در حوزه اندیشه که در عمل هم بسیار فعال بود. به وجه اخلاقی ایشان دوستان اشاره کردند که توان علمی و آگاهی عمیقی داشت و در عین حال بسیار فروتن و بسیار آرام بود و همین آرامش باعث می‌شد تا بتواند هر جمعی را آرام کند. ایشان قدرت تنش‌زدایی خیلی زیادی داشت. بارها دیده بودم که ایشان اگر در جلسه‌ای تنش رخ می‌داد آن را به خوبی مدیریت می‌کرد.

 

فیرحی بر تقویت جامعه مدنی برای گذار آسان به دموکراسی تاکید داشت

«علی‌اصغر قاسمی» هم که به عنوان سخنران بعدی این مراسم صحبت می‌کرد، گفت: آقای دکتر فیرحی در وهله نخست یک انسان بزرگ و کامل بود. مهم‌ترین شاخصه‌اش این بود که جمع اضداد بود؛ یعنی به خاطر بزرگ بودنش خیلی از ویژگی‌هایی که در ظاهر متضاد می‌نماید در وجودش قابل جمع بود. ایشان در عین حال که روحانی و تحصیل کرده حوزه بود یک دانشگاهی و آکادمیک بود و کارهایش را روش‌مند پیش می‌برد و آبرو و اعتبار حوزویان را در بین جامعه دانشگاهیان ارتقا بخشید و در عین حال که با جریان‌های فکری و سیاسی جامعه تعامل داشت یک انسان مستقل بود.

قاسمی همچنین با اشاره به دغدغه‌ای که فیرحی درباره گذار از دموکراسی در ایران و اسلام داشت، گفت: او دیدگاهی جامعه‌شناختی داشت و به شدت روی تقویت جامعه مدنی تاکید داشت. معتقد بود اگر جامعه مدنی ضعیف باشد در مقابل قدرت دولت کمر خم می‌کند و دولت قوی واقعیت‌ها را وارونه جلوه می‌دهد. او در حوزه فکری بارها تاکید می‌کرد باید نهادهای مدنی را تقویت کنم و این نشان از تیزبینی و نگرش آینده‌نگرانه او داشت که با قوت گرفتن جامعه مدنی مسیر گذار به دموکراسی آسان‌تر خواهد شد.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: ایشان بسیار نقاد بود و ذهن تیزی در حوزه مسائل اندیشه‌ای داشت اما در عین حال بسیار نقدپذیر بود. شهریور امسال در خانه اندیشمندان برنامه‌ای مجازی برای ایام محرم داشتیم که دکتر فیرحی سخنران آن بودند. ایشان در صحبت‌هایش از تحلیل واقعه عاشورا روی این نکته تاکید داشت که زمینه‌ساز عاشورا، این بود که در آن دوره معاویه و یزید دولت جامعه مدنی را بلعید و تضعیفش کرد. ایشان در مرور وقایع تاریخی اسلام وقتی راجع به خطبه منای سیدالشهدا، تاریخ واقعه را اشتباه ذکر کردند. بعد از اتمام سخنرانی یکی از روحانیونی به ایشان تذکر داد و دکتر فیرحی گفت بررسی می‌کنم و فردایش با منتقد تماس گرفت و تشکر کرد. ایشان آنقدر نقدپذیر بود که هم نقد را می‌پذیرفت و هم از ناقد تشکر می‌کرد.

قاسمی در پایان خاطرنشان کرد: یکی از ویژگی‌هایی که در مورد خداوند هست می‌گویند جبار است؛ که به معنای مصطلحش نیست. من پیگیر معنای جباریت در مورد خداوند بودم و به این نتیجه رسیدم که به معنای جبران کنندگی و ترمیم کنندگی است. اگر کسی مصیبتی ببیند خداوند بعدا آن را برای فرد و جامعه جبران می‌کند. داشتم فکر می‌کردم با رفتن دکتر فیرحی چطور برای جامعه علمی و ما چطور این خلاء را می‌خواهد جبران کند؟ تامل کردم و دیدم دکتر فیرحی آثار زیادی تولید کردند و دانشجویان زیادی تربیت کردند و شاید یکی از راه‌های جبران فقدان ایشان این باشد که با یک نسل قوی علمی در آینده مواجه شویم که راه دکتر فیرحی را ادامه دهند و امثال ایشان تکثیر شوند. من فکر می‌کنم باید در آینده منتظر اساتیدی باشیم که راه ایشان را ادامه می‌دهند و برای آینده ایران بسیار ضروری و مفید خواهند بود.

 

جایگاه ممتاز فیرحی در رعایت پایندی روش شناختی حداکثری بود

«احمد گل‌محمدی» استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی هم در این مراسم گفت: کمتر درباره این گفته شده که آنچه دکتر فیرحی می‌گفت را، چگونه بیان می‌کرد. درباره چگونگی گفتن او کمتر صحبت شده است و من بر اساس تجربه زیسته خودم از معاشرت با ایشان از این منظر صحبت می‌کنم.

گل‌محمدی ادامه داد: معتقدم کسب چنین جایگاه رفیعی برای دکتر فیرحی در این عرصه اساسا تابعی از روش گفتن ایشان بود و اینکه چگونه سخن می‌گفت. دکتر فیرحی پایبندی بسیار بالای روش‌شناختی داشت. به عنوان یک آکادمسین کاملا واقف بود که مرز علم و شبه علم پایبندی روش‌شناختی است. در این چهارچوب دکتر فیرحی به سخن خود سامان می‌بخشید از طریق جایگاه محوری دادن به یک مفهوم. سامان سخن ایشان در موضوعات مختلف کمابیش این ویژگی را دارد. یک مکفهوم را به‌عنوان «مادر مفهوم» می‌گرفت و موارد فرعی‌تر را حول آن می‌چید. بنابراین سامان سخن ایشان بی نظیر بود.

این استاد دانشگاه یادآور شد: شاید محتوای کلام ایشان از زبان اندیشمندان دیگری هم گفته و شنیده شده اما جایگاه ممتاز و رفیع او در رعایت پایندی روش شناختی حداکثری بود. در عین اینکه به لحاظ روش شناختی وجه تمایز علم از شبه علم، یک مزیت نسبی دیگر هم داشت و آن تکیه داشتن بر مهم‌ترین داده‌های سنت علمی بود و با استفاده از ابزارهای روش‌شناختی سراغ این داده‌ها می‌رفت.

گل‌محمدی در پایان تصریح کرد: دکتر فیرحی با استفاده از مهارت روش شناختی و احاطه به داده‌های معتبر در زمینه کاری‌اش سامان عجیبی به سخن می‌داد و این مزیت نسبی دکتر فیرحی بود که ایشان را متمایز می‌کرد از دیگر معلمان و اساتید این حوزه. ایشان می‌دانست چگونه گفتن به اندازه چه گفتن مهم است و بنابراین سامان روش‌شناختی به صحبت‌هایش می‌داد.

 

«الهیات سیاسی» پروژه ناتمام دکتر فیرحی است

«احمد بستانی» استاد علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی هم به عنوان سخنران بعدی این مراسم گفت: چند سوءتفاهم در مورد دکتر فیرحی در این چند روز شکل گرفته. ایشان را بعضی از افراد کم‌اطلاع اینطور تفسیر می‌کنند که به اعتبار لباس روحانیت این جایگاه را در دانشگاه تهران کسب کرده اما کسانی که ایشان را می‌شناسند، می‌دانند که او با تلاش فراوان مثل هر دانشجوی فوق‌العاده دیگری در این راه قدم برداشت و بی‌انصافی است که قدر و منزلت این مرد بزرگ را بحث روی این نکات پایین بیاوریم.

بستانی یادآور شد: تصویر نادرست دیگر در مورد دکتر فیرحی، ساختن این تصویر است که ایشان در راستای اسلامی کردن علوم سیاسی بود. اما ایشان اساسا با اینگونه تلاش‌ها مخالف بود و من ایشان را به عنوان یک آکادمسین تمام معنی می‌شناختم که به خوبی مرزهای آکادمی را نگهبانی می‌کردند و هرکه او را می‌شناسد، می‌داند که همواره برای حفظ جایگاه علمی تلاش کرد.

این استاد علوم سیاسی تصریح کرد: نکته بعدی این است که مشعل اندیشه سیاسی را در دانشگاه تهران، دکتر فیرحی از اساتید خود گرفت و روشن نگه داشت و امیدوارم همکاران ما در دانشگاه تهران این میراث را ادامه دهند.

بستانی با اشاره به دغدغه فیرحی و راه سخت و ناهمواری که او انتخاب کرد، گفت: در دوگانه‌سازی‌های سنت و تجدد و پروژه‌های برخی از روشنفکران دینی، ایشان راه کار روی فقه و مسائلی که در سنت فقهی وجود دارد برای فقه حکومتی، اجتماعی و سیاسی را انتخاب کرد.

او با اشاره به دیگر وجه فیرحی گفت: پروژه عمیق دکتر فیرحی که با وفات ایشان ناتمام ماند، نوعی الهیات سیاسی بود. ایشان به ادبیاتی در غرب توجه می‌کرد که مدرنیته غربی را بر اساس تحولاتی در الهیات توضیح می‌داد.

 

مردی خیرخواه و خوش‌خلق که از نوآوران دینی بود

«احمد نقیب‌زاده» هم در ادامه این مراسم در یک گفتگوی تلفنی گفت: از من نخواهید یک سخنرانی غیرعاطفی در مورد دکتر فیرحی داشته باشم. من با ایشان 35 سال دوست و 15 سال هم‌اتاقی بودم و سفرهای زیادی باهم رفتیم. همدیگر را خیلی قبول داشتیم و بسیاری، خیلی اوقات تعجب می‌کردند که چطور ریش‌تراشیده‌ای مثل من با یک روحانی آنقدر صمیمی است.

نقیب‌زاده در وصف شخصیت دکتر فیرحی گفت: در همه این سال‌ها حتی یک بار ندیدیم از کسی غیبت کند یا حرف نامعقولی بزند. بی‌ریایی و اخلاص را در ایشان می‌دیدم. بسیار خیرخواه بود و به اشخاص کمک می‌کرد و در جریان دستگیری‌هایش بودم که خیلی وقت‌ها خسران هم می‌دید وقتی ضامن افرادی می‌شد که وام گرفته و پس نمی‌دادند اما ایشان دم برنمی‌آورد.

این استاد علوم سیاسی خاطرنشان کرد: یکبار ایشان را با استادی فرانسوی آشنا کردم که آن استاد گفت اگر دکتر فیرحی به فرانسه بیاید می‌تواند بیش از هزار نفر را به دین اسلام بیاورد چون خوش خلق و خوش صحبت است.

نقیب‌زاده تصریح کرد: دکتر فیرحی در مباحث علمی بسیار فهیم بود و مفاهیم پایه را خوب درک و استدلال می‌کرد و از آنها به نیکی استفاده می‌کرد. ایشان از غرب و شرق اگر نکته جالبی می‌دید به کار می‌بست. اگر چیزی می‌پرسید مثل یک طلبه گوش می‌داد و یادداشت می‌کرد و اگر من سوالی از او داشتم برایم مثل یک استاد جواب می‌داد.

او با بیان اینکه رفتن داود فیرحی ضایعه بزرگی بود، گفت: ما یکی از نوآوران دینی را از دست دادیم. کسی که به مراتب از کسانی که در این زمینه ادعا داشتند و شناخته‌شده‌تر بودند، بسیار عمیق‌تر به این مسائل می‌پرداخت. او دغدغه رفع بن‌بست‌ها را در فقه داشت و می‌کوشید بحث‌ها و گره‌های امروز را در فقه باز کند.

نقیب‌زاده در پایان با تاثر از دست دادن دوست قدیمی‌اش گفت: خیلی باهم انس گرفته بودیم و بسیار از رفتن ایشان متاسف هستم. امیدوارم خدا به ما صبر دهد تا بتوانیم این ضایعه را تحمل کنیم.

 

فیرحی از کودکی کار کرد و همواره تجسم امید بود

«رضا نجف‌زاده» استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به عنوان سخنران پایانی این مراسم گفت: از شدت تاثر و دلتنگی برای دکتر فیرحی نمی‌توانم کلامی به زبان بیاورم. از روز چهارشنبه و درگذشت دکتر فیرحی با هر کسی صحبت داشتم غمی سنگین از این فقدان در دل داشته. برگزاری این یادبود تلاشی است برای آرام شدن دل‌های دوست‌داران او.

او در ادامه گفت: جامعه علوم سیاسی ایرانی با درگذشت دکتر فیرحی به‌طور مضاعف با خطر انسداد سوگواری و نتوانستن گریستن و استیصال روبروست. اینکه ممنوعیت تام ملاقات مانع از سوگواری و تخلیه هیجان عاطفی است.

نجف‌زاده بیان کرد: دکتر داود فیرحی آموزگار امید بود. مردی سختی کشیده بود و از کودکی کار کرده بود و وقتی وارد دانشگاه شد هم کارگری می‌کرد. با رنج و عرق ریختن خود را به اینجا رسانده بود. در یکی دو سال اخیر هم با مشکل بیماری درگیر بود اما دم برنیاورد و از بیان این مساله خودداری می‌کرد و تجسم امید بود. ایشان خودش را چنان تربیت کرده بود که در برابر محنت‌ها و سختی‌ها خم به ابرو نیاورد. کسی آه و فغان او را نشنیده بود.

او همچنین یادآور شد: ایشان در سال‌های اخیر از فقه‌پژوهی و فقه سیاسی فراتر رفته و وارد حوزه الهیات سیاسی و الهیات اخلاق شده بود.

استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به واپسین گفتارهای داود فیرحی در آخر شهریور امسال در باب کرونا، الهیات و جامعه گفت: در این سخنرانی ایشان از ایمان به مثابه یک تجربه فردی یاد کرد که چطور در برابر تنش‌ها و بن‌بست‌ها می‌تواند نقش ایفا کند. مساله خودایمن‌سازی را مطرح می‌کند که انسان جدید در تعارض ایثار و خودایمن‌سازی گرفتار است و تمام مصیبت‌ها چگونه این دوگانه و دوگانه ایمان و کفر را تشدید می‌کند و از مواجهه با مرگ و اصل امید صحبت می‌کند.

نجف‌زاده با بیان اینکه دکتر فیرحی از ما دعوت به حفظ تعادل می‌کرد، گفت: ایشان قدر اساتید تاثیرگذار بر خود را می‌دانست. همچنین دکتر فیرحی به ویژه در سال‌های اخیر، تجسم درونی‌سازی پنهان کردن رنجش بود و تجسم ایثار و رحمت.

منبع: ایلنا

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: