1393/5/15 ۰۸:۲۵
اشاره: آنچه در پی میآید، نمونههایی از تأثیرات فرهنگی ایران است كه از اواخر دوره ساسانی و با عبور گروهی از پناهندگان ایرانی از چین، به ژاپن راه یافت، به روایت كتاب «آسوكا و پارس» (پیشروی فرهنگ ایران به شرق). متن حاضر تلخیصی بسیار فشرده از فصل نخست كتاب است.
زبان سُغدی
موسیقی ایرانی با گذر از جاده ابریشم، به ژاپن وارد شد. واتسوجی (1889ـ 1960) در كتاب «زیارت معبد قدیمی» میگوید: «كوئینزو و باتو با همراهی موسیقی هندی و استفاده از نقاب، نمایش گیگاكو16 اجرا كردند.» كلمه باتو ریشه در زبان سنسكریت ندارد، بلكه ریشهاش در زبان ایرانی است. در موسیقی گاگاكو، «وِهتِنراكو» نوایی است بدون همراهی رقص. باتو (با تلفظ باتّائو) نشاندهندة پارت است. وِهتِن (با تلفظ وتِّن) قابل انطباق با «گردانیا»ست كه حتی در زبان فارسی جدید هم باقی مانده است: «گردان»، به معنی چرخنده و دوّار. موسیقی باتّائو نیز همراه با موسیقی هندی با گذشتن از مناطق غربی، به چین و ژاپن رسید و در دربار امپراتوری اجرا میشد.
یكی از زبانهای جاده ابریشم، زبان سُغدی بود (از گویشهای شمال شرقی ایران) با محوریت شهر سمرقند كه بعدها در زبانهای فارسی و تركی ناپدید شد. در داخل قلمرو دولت اشكانی، زبان فارسی در كنار زبان پارتی (پهلوی) صحبت استفاده میشد و نقش زیادی در مبادلات شرق و غرب داشت.
دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینكه ایرانیها، نظمدهندة اقوامی بودند كه در مبادلات شرق به غرب جاده ابریشم سهم داشتند. اسكیتها كه به زبان اسكیتی (از زبانهای ایرانی) صحبت میكردند، رهبر راههای استپی بودند. گویش جنوبی زبان اسكیتی، زبان سكایی است كه در راههای واحهای كاربرد داشت. سكاها در منابع چینی «ساكو» نوشته شدهاند، و افرادی از اعقاب آنها در شهر خُتن (در منطقه خودمختار اویغور چین)، ترجمه منابع بودایی به زبان ختنی را در فاصله قرن هفتم تا دهم به یادگار گذاشتهاند.
در همین دوره است كه «هون»ها حركت خود را از دشتهای مرتفع مغولستان به سمت غرب آغاز كردند و اسنادی مبنی بر تجاوز هونهای سفید به ایران شرقی باقی مانده است. از قرن ششم به بعد نیز «گوكتركها»17 از تركستان شرقی حركت به شرق را آغاز كردند و به حوزه فرهنگی ایران كوچیدند؛ اما در صحنه مبادلات فرهنگی ظاهر نشدند.
فرهنگ ایرانی در كره
در شبهجزیره كره قبل از قرن ششم، فرهنگ «شیلا»18 با فرهنگ «پائكچه» و فرهنگ «كُگوُریو» دارای تفاوتهایی بود. در كتاب «قلمرو فرهنگی رم ـ شیلا» تأكید شده است كه شیلا در اوایل قرن ششم، پیش از اینكه فرهنگ چین را اخذ كند، فرهنگ روم را از راههای استپی وارد كرد. تاجهای طلایی و برنزی زیادی منقش به چند درخت مقدس كشف شده كه نمونه آنها در كُگوُریو و پائكچه پیدا نشده است و در چین هم دیده نمیشود. تاجهای منقش به درخت مقدس ریشه در روم دارد و از شیلا به ژاپن آورده شدند. آبگینه رومی با گذشتن از راههای استپی اولیه، به شیلا آمد؛ اما آبگینههای ساسانی جای آبگینههای رومی را گرفت و اسباب و وسایل ایرانی با گذشتن از چین، به شیلا رسیدند.
یكی از مشخصههای فرهنگ شیلا، مجموعه «ریتون»های سفالی سخت آن است. این ریتونها ارتباطی با چین ندارد و چیزی است شبیه شاخ گاو یا حیوان تكشاخی مانند كرگدن. ریتونهای طلایی دوره هخامنشی بسیار معروف و شناخته شدهاند.
زمان ورود فرهنگ روم به شیلا وقتی است كه ساسانیان در اوج قدرت بودند و دولت روم با اجتناب از راههای واحهای كه در اختیار ایران قرار داشت، راههای استپی را كه نیاز به مالیات نداشت، مورد استفاده قرار میداد. امپراتوری هخامنشی، اولین امپراتوری بزرگ تاریخ جهان است. در مقایسه با تمدن مصر و تمدن بینالنهرین، تمدن پارس بیش از دوهزار سال دیرتر به وقوع پیوست؛ اما تمایل گسترش به خارج ـ كه از نشانههای امپراتوری است ـ و داشتن نظم و انضباط، باعث پیشرفت انتقال فرهنگی در آن شد، عناصر فرهنگهای مختلف قبل از هخامنشیان، در فرهنگ تركیبی امپراتوری پارس جذب و منتقل شد.
خورشید بالدار
در آسیای جنوب غربی باستان، نمادی مذهبی وجود داشت كه قرص خورشید بالدار یا قرص بالدار نامیده میشد. این نماد به صورت حجاری، كندهكاری یا نقاشی بر ورودی قصرها، بالای چارچوبها، دیوار مقبرهها، تابوتها، ستونها، روی سر شاهان، كاشیهای تزئینی، مهرها و مسكوكات، به زمان كنونی منتقل شده است. داریوش (522 ـ 486 ق.م) حجاریهایی از پیروزیهای خود را بر صخرههای بیستون باقی گذاشته است. در این تصویر، سران اقوام مختلف در حالی كه لباس آن قوم را به تن دارند و همگی به ردیف به بند شدهاند، نزد داریوش آورده شدهاند. در بالای این كتیبه تصویر همین بالدار دیده میشود با حلقهای كه درونش خالی است.
بر دیوار كناری ورودی كاخ داریوش در تختجمشید نیز حجاری او همراه با دو خدمتكار وجود دارد كه یكی از آنها سایبانی را بر فراز سر او به دست دارد و دیگری چیزی را روی سر داریوش نگه داشته است. بر بالای سایبان، همانند حلقه بالدار بیستون، درون حلقه، بالاتنه انسانی قرار دارد. شخص در دست راستش حلقهای كوچك و در دست چپش، گویی حجیم دارد. بر انتهای دو پای پرنده هم گوی حجیمی چسبیده است. این تندیس احساس شناور بودن در آسمان را القا میكند و با گذاشتن حلقه بر كمر او به تندیس مردی بالدار مبدل شده است. او برای مردم آن زمان او چه كسی بوده است؟
ای.اف.اسمیت كه در دهه 1930 در تخت جمشید حفاری انجام داده، در كتاب «تخت جمشید» (شیكاگو، 1953) این شخص را اهورهمزدا قلمداد مینماید. جی.ام.ئوُنبارا كه خود از پارسیان زردشتی بمبئی است، در كتاب «مجموعه مقالات یادبود مودی مطالعات هند ـ ایران» (بمبئی،1930) او را روح نیاكان (= فَرَهوشی، در زبان اوستایی موجودی است كه قبل از تولد شحص بوده و پس از مرگ او هم از بین نمیرود) میداند. یوُ زایدر نیز در منبع مذكور، او را خدای محافظ میداند.
عموماً گفته شده كه نقشِ رشته مروارید در دورة ساسانی به وجود آمده است. پارچة زربفت دارای نقش شكار شیر، كه در آن از نقش رشته مروارید استفاده شده است و در معبد هوریو19 نگهداری میشود، چیزی متعلق به نیمة دوم قرن هفتم است. این نقش نه تنها در لباسهای دورة اشكانی دیده میشود، بلكه در تزئینات لباس طاقبستان هم زیاد بهكار رفته است. در قرص بالدار بیستون همچنین در نشانِ اعطاشده به اردشیر در نقش رستم، حلقهای كه نشان شاهی است، دارای نقش رشته مروارید نیست اما در حلقهای كه در طاق بستان است، نقش رشته مروارید وجود دارد. در هنر دورة ساسانی منسوجاتی دیده میشود كه بر نقوش آنها، درون حلقة رشته مروارید، پرندة مقدس (سیمرغ) وجود دارد. بالها از درون به سمت بیرون كشیده شدهاند كه تداعی بالدار بودن است.
در كتاب «جهان ایرانیان» (اشتوتگارت، 1956) بیان میشود: در نگارههای موجود در گچبریهای تیسفون، نقش رشته مروارید متشكل از 38 مروارید وجود دارد كه در قسمت پایین حلقه، بالهای بزرگی از داخل به چپ و راست كشیده شده است و در قسمت بالای حلقه، آتشدان با آتش مقدس ترسیم شده است. این نقش تزئینی است كه بر روی تاج شاهان سلسله ساسانی قرار میگرفت. در پارچههای دورة ساسانی در داخل رشته مروارید، جاندار بالداری دوخته شده است كه تداعیكنندة روح نیایی است كه در دورة هخامنشی بالاتنهاش از حلقة بالدار بیرون بود و پایینتنهاش پا نداشت. قرص بالدار دورة هخامنشی به ژاپن منتقل شد و به «شیمهكازاری»20 كه در سال نو جلوی در خانه میآویزند، تبدیل شد.
پینوشتها:
16. Gigaku: نوعی نمایش با ماسك. این نمایش به همراه موسیقی اجرا میشود و گفتار در آن وجود ندارد.
17- Goktürk
18ـ در قدیم شبهجزیرة كره به سه كشور تقسیم میشد: شیلا، پائكچه، كگوریو.
19ـ Horyuji: یكی از معابد بسیار مشهور ژاپن در شهر نارا. در سال 607م ساخته شده و درحال حاضر قدیمیترین بنای چوبی جهان است.
20- Shimekazari
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید