1393/5/14 ۰۸:۵۹
واقعیت این است كه ادبیات مقاومت فلسطین، به طور ناگهانی ظاهر نشده است، بلكه سالها پیش از تاسیس دولت اسراییل، بی آنكه این نام را برخود داشته باشد شكل گرفته است. تردیدی نیست كه از همان آغاز توطئه فروش زمین به یهودیان و تاسیس دفتر یهود در فلسطین، روشنفكران عرب احساس خطر كرده بودند و در آثار خود به مردم فلسطین همواره هشدار میدادند. نخستین كسی كه برای نخستین بار به صراحت در كتابش با عنوان «بیداری عرب» خطر یهود در فلسطین را هشدار داد، نجیب عازوری، یكی از چهرههای برجسته در جهان عرب بود. او كه سیاستمدار و پژوهشگری توانا بود در این كتاب اظهار داشت كه «دو پدیده بسیار مهم با ماهیت یكسان اما در تضاد با یكدیگر، در قسمت آسیایی تركیه در شرف وقوع است كه سرنوشت آینده تمامی جهان به نتیجه نهایی این برخورد و جدال وابسته است. این دو رخداد عبارتند از بیداری جهان عرب و دیگری تلاش قوم یهود كه در تدارك برپایی دوباره پادشاهی باستانی اسراییل است.»
نكتهیی كه در رویكرد نجیب عازوری برایم قابل توجه است این است كه او میگوید آینده تمامی جهان به این درگیری وابسته است. اكنون كه این سطور را مینویسم درست 109 سال از اظهارنظر عازوری گذشته است زیرا عازوری كتابش را درسال 1905 منتشر كرده است و میبینیم كه اكنون جهان به دو قسمت تقسیم شده است، جهان سرمایهداری غرب كه بیشتر با صهیونیسم درآمیخته است و طرفدار اسراییل است و جناح دیگر بیشتر ملتهای آزاد جهان و نیز مسلمانان كه با فلسطین همدردی میكنند.
نظام سرمایهداری كه اكنون به افلاس رسیده است با نقشه صهیونیزم سرمایهدار، برای نجات خود و دستیابی به سرمایههای خاورمیانه و اصولا مشرقزمین، برای درهم كوبیدن اتحاد مسلمانان، گروههای تروریستی انحرافی را در میان مسلمانان به راه انداخته است و گروهی از كشورهای اسلامی كه به آنان وابستهاند هزینه این گروهها را میپردازند تا با ترور و كشتار و اعمال قرون وسطایی مردم را به اسلام بدبین كنند و در نتیجه آنان بتوانند با اشغال كشورهای آنان با عنوان فریبكارانه «دخالت انساندوستانه» سرمایههای این ملتها را به غارت برند. اكنون در افغانستان، عراق، لیبی، سودان، سومالی، طالبان، داعش، بوكوحرام و امثال این سازمانهای مخوف تروریستی را میبینیم.
به طور اخص، مقاومت در فلسطین در دو شاخه مسلحانه و ادبی از دهه 1930 آغاز میشود. از پیشتازترین افرادی كه ملت فلسطین را برای مقاومت مسلحانه در برابر انگلستان و صهیونیزم رهبری كرد عزالدین قسام بود. باید بگویم كه ادبیات مقاومت، با آنكه پیش از مقاومت مسلحانه آغاز شده بود، همواره با آن و بعد از آن به كار خود ادامه داد. از برجستهترین و نخستین شخصیتهای ادبی فلسطین كه ادبیات مقاومت را پیریزی كردند ابراهیم طوقان و خواهرش فدوا طوقان و عبدالرحیم محمود و ابوسلمی را میتوان نام برد. باید بگویم كه روشنفكران و ادیبان فلسطین و عرب در سه جبهه نبرد میكردند؛ نخست سران جاه طلب و سرمست و نادان عرب، سپس استعمار انگلیس و دیگر نفوذ صهیونیزم. انگلستان با ابلاغ بیانیهیی توسط لرد بالفور تاسیس كانون یهود را در فلسطین رسما اعلان كرد. بالفور وزیر امور خارجه انگلیس بود كه به طور ضمنی به یهودیان تاسیس دولت اسراییل را نوید داد. ابراهیم طوقان كه در سال 1941 یعنی پیش از تاسیس دولت اسراییل درگذشت در شعری خطاب به انگلیس ریاكار میگوید: «ای بالفور! آنچه در جام خود داری خون شهیدان است/ و حبابهای آن، زنهار ترا نفریبد/ آنها روح شهیدان است كه به سوی تو میجهد.»
متاسفانه هشدارهای ادبیات مقاومت كارساز نشد و سران عرب به این جنایت تن دادند و دولت غیر قانونی اسراییل در سال 1948 رسما از سوی سازمان ملل تایید شد. سرنوشت ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی سرنوشتی همچون مقاومت مسلحانه دارد و همواره قلمها را به سلاح تبدیل كرده است. باید یادآور شد كه ادبیات مقاومت فلسطین فریاد مظلومانه مردم این سامان را به گوش همه جهانیان رسانیده است. برای نخستین بار شهید «غسان كنفانی» نویسنده و روزنامهنگار، كتابی با عنوان الأدب الفلسطینی المقاومت حتالاحتلال: (1948 – 1968) ادبیات مقاومت فلسطین در سرزمینهای اشغالی. غسان كنفانی در این كتاب آنچه را كه از سال تاسیس دولت اسراییل 1948 تا شكست اعراب از اسراییل در 1968 نوشته شده، بررسی كرده است. بخش مهمی از این كتاب به شعر مقاومت فلسطین، اختصاص دارد. از آن زمان تاكنون در این سالها شعر مقاومت فلسطین، بالیده و رشد كرده است تا آنجا كه همه شاعران جهان به نوعی به شعر مقاومت فلسطین پیوستهاند. یوگنی یفتوشنكو، شاعر معاصر روس از نخستین كسانی بود كه شعر مقاومت فلسطین را به زبان روسی ترجمه كرد. گروهی از اهل ادب ایران و نیز نگارنده بیش از 40 سال است (ازدهه 1347) كه شعر مقاومت فلسطین را در ایران ترجمه میكند و همواره شعر فلسطین را به مخاطبان ایرانی ابلاغ كرده است. بیتردید شاعران متعهد جهان از ناظم حكمت گرفته تا شاعران عرب
غیر فلسطینی همه در حوزه ادبیات مقاومت فلسطین قرار گرفتهاند. همانطور كه از سخن نجیب عازوری برمیآید جهان پس از صهیونیزم دوپاره شده است.
هنگامی كه نخستین بار جهان با پدیدهیی به نام آواره فلسطینی، مواجه شد، این بدر شاكر السیاب شاعر بزرگ عراقی بود كه شعری توفنده و ملامتگرانه خطاب به جهانیان سرود: «قابیل برادرت كجاست؟ برادرت كجاست؟/ آسمان خشم خویش را برای فریاد برآوردن گرد آورده است/ ستارگان برای فریاد برآوردن درهم پیچیده شدهاند/ قابیل برادرت كجاست؟» (در خیمههای آوارگان«فلسطینی»). بعد از حمله اسراییل و كشتار بی رحمانه آوارگان صبرا و شتیلا، نزار قبانی شاعر سوری سرود: «زنان ما/ غمهای فلسطین را براشك درختان ترسیم میكنند/ و اطفال فلسطین را/ در وجدان بشریت به خاك میسپارند.»از این پس یكی از مهمترین و دردناكترین تمهای شعر مقاومت فلسطین، آوارگی و امید به بازگشتن به وطن است. راضی صدوق، شاعر آواره فلسطین كه مدتی در كویت سرگردان بود خطاب به دختر كوچكش رُلا (رُلی) میسراید: «دختركم، تو جهانی را میمانی/ بی رنگ، پایمال و در به در/ رُلای من اینجا/ پدرت، بیگانه، زبون شده/ و فراری ای بیش نیست.»
باید بگویم اگرچه برخی كشورهای عربی مانند كویت گروهی فلسطینی را در خود اسكان دادند اما چنان بر آنها سخت میگرفتند كه به ناچار فلسطینیان به كارهای حقیر روی میآوردند. این طرحی بود تا آوارگان فلسطین در كشورهای عربی مضمحل شوند و دیگر كسی برای بازگشت به فلسطین وجود نداشته باشد. به خاطر دارم در دهه 1970 طبق آماری كه منتشر شده بود بیشترین تعداد زنان روسپی را در كویت، آوارگان فلسطینی تشكیل میدادند.
ابوسلمی، كه نامش را بالاتر آوردم از شاعران دیگر فلسطین است كه امید به بازگشت دارد. او در شعر «ما بازمیگردیم- سنعود» میگوید: «فلسطین عزیز من!/ چگونه میتوان دور از دشتها و تپههای تو زیست/ دامنه خونین كوهسارانت سرخیاش را به افق بخشیده است/ و همگی مرا میخوانند.»
بعد از شكست 1967 اعراب ازاسراییل، نزار قبانی شاعر سوری و عبدالوهاب البیاتی شاعر متعهد عراقی سختترین پرخاشها را به سران فاسد عرب در اشعارشان بیان كردند. در حقیقت اگر خیانت آنان نمیبود اسراییل نمیتوانست به كمك غرب فلسطین را یك شبه اشغال كند و ساكنان اصلی آنجا را آواره كند؛ عبدالوهاب البیاتی: «در قهوهخانههای شرق/ با كلام میجنگیم/ با شمشیرهای چوبی/ با دروغها و خیالبافیها/ وقت را به بطالت میگذرانیم و تُرهات میبافیم/ و یكدیگر را به كشتن میدهیم/ ما بسان خرده ریزههای نان هستیم/ در قهوهخانههای شرق/ مگسها را ردیف میكنیم و ادای زنده بودن در میآوریم/ در زبالهدان تاریخ، ما تنها سایه انسان هستیم.»
باید بگویم شعر مقاومت فلسطین اكنون به جریانی خروشان و مواج درآمده است كه ادبیات جهان را به خوبی تغذیه میكند. اكنون كه غزه در آتش میسوزد جهان همچنان با مردم فلسطین رنج میكشد، زیرا فلسطین، رنج انسان است و فراتر از مسالهیی منطقهیی است.
در اردن وزیر اسبق آموزش و پرورش آقای دكتر صلاح جرار، شعری بلند خطاب به دلاوران غزه سروده است. او در بخشی از این شعر میگوید: «قندیلهایی است در كناره شب/ كه آنان را مردانی افروخته اند/ كه زمین را و فضا را دوست میدارند. / آنان با شمشیرهای بُرانِ صبر به جنگ دشمن برخاستهاند/ شمشیرهایی كه سخت برنده است.»دكتر محمودالعسل اردنی، اشعاری سروده است كه در بخشی از آن میگوید: «مادر! من یك فلسطینی هستم از غزه/ من نه از حماسم و نه از الفتح. / نسل ناپاكان با هواپیماهایشان خانههای ما را ویران كردند/ و با تانكهایشان سامان ما را نابود ساختند/ چه كسی از حق دفاع میكند؟ آنكه غرق در جام باده است!/ عربها اگر به خاطر من بخندند یا گریه كنند/ از روی تقلید است/ مادر مهراس زیرا آنكه از خدا بترسد از خلایق باكی ندارد».
شاعر معروف اردنی یوسف حمدان در شعری كه به كاریكاتوریست مشهور فلسطینی ناجیالعلی تقدیم كرده سكوت اعراب را تقبیح میكند (ناجی العلی این كاریكاتوریست مشهور فلسطینی در سال 1987 در لندن ترور شد): «ای ناجی! ما در حیرتیم و حیرت مااین است/ كه همواره ما گرفتار سكوت هستیم/ وقتی برای تو مرثیه ساز میكنیم ما برای خویشتن مرثیه سر میدهیم/ و برای ندای حق كه زود به قتل رسید.»
بررسی ادبیات مقاومت فلسطین به مجالی بیش از این نیاز دارد كه دراین اندك نمیگنجد. شاید وقتی دیگر فرصتی باشد كه بتوانیم دراین باره بیشتر بگوییم.
روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید