1393/4/23 ۱۱:۰۴
يكی از رويدادهای مهم تاريخ انقلاب اسلامی، كودتای نوژه بود. اين كودتا به دليل آنكه قرار بود از پايگاه هوايی شهيد نوژه همدان آغاز شود به كودتای نوژه معروف گرديد. به گفته سران كودتا مدتی بر سر تقدم كودتا يا آغاز جنگ تحميلی بحث شد و سرانجام طرح كودتا بر شروع جنگ ارجحيت يافت. اين كودتا چنان دقيق طرحريزی شد كه سازمان سيا موفقيت آن را قطعی میدانست و حتی اعلاميههای پيروزی آن در منازل برخی از كودتاچيان آماده شده بود. طرح اين كودتا از جمله تلاشهايی بود كه سازمان سيا، رژيم بعث عراق، كشورهای حاشيه جنوبی خليج فارس و تعدادی از مخالفين نظام جمهوری اسلامی بطور مشترك آن را طراحی كردند كه پيش از دستيابی به هر گونه هدفی، كشف و با شكست روبرو شد.
آقای ری شهری (رئيس وقت دادگاه انقلاب ارتش) در اين خصوص میگويد:«نزديك غروب آفتاب روز 17/4/1359 ، آقای سعيد حجاريان كه با كميته اداره دوم ارتش همكاری داشت به دفترم آمد و هيجانزده گفت كار خصوصی دارم. ظاهرا چند نفر در دفتر بودند، به من نزديك شد و گفت:«امشب قرار است كودتا شود». بدين سان با پيگيری كودتا كشف و خنثی شد». شرح كودتا بدين قرار بود كه بختيار آخرين نخستوزير رژيم پهلوی به همراه غلامعلی اويسی از نظاميان نزديك به محمدرضا پهلوی با هماهنگی برخی عناصر در داخل كشور درصدد برآمدند نظر آمريكا را درباره طرح يك كودتا و ساقط كردن نظام نوپای جمهوری اسلامی جويا شوند. تدارك كودتا، با اهداف و زمان مشخص، در دستور كار بنیعامری، رهبر شاخه نظامی قرار گرفت و سازمان نقاب (نجات قيام ايران بزرگ) برای مطالعه در خصوص بررسی راههای موفقيت كودتا در ستاد بختيار تشكيل شد. مثلث رياست اين سازمان به اين صورت شكل گرفت كه شاخه نظامی به رهبری بنیعامری، سياسی به رهبری قادسی و تداركات به رهبری منوچهر قربانیفر بود.
اكثر اعضای شاخه سياسی، اعضای حزب ايران و هواداران بختيار بودند. مهمترين وظيفه اين شاخه هموار كردن زمينه عمليات نظامی و نيز به دست گرفتن قدرت سياسی پس از كودتا بود. افراد اين شاخه به نظام مشروطه سلطنتی وفادار بودند. آنان همزمان با انجام اقدامات سياسی عليه ايران، درصدد برآمدند برای كسب مشروعيت سياسی، برخی رجال ملی و مذهبی را نيز با خود موافق سازند. شاخه تداركات وظيفه تهيه پول، اسلحه، خانه، ماشين و ديگر لوازم مورد نياز برای يك كودتای موفق را بر عهده داشت. پول در وهله اول در اختيار ستاد كودتا (مستقر در پاريس) قرار میگرفت و سپس از طريق اين ستاد به داخل كشور فرستاده میشد. چنانكه در مدت كمتر از يك هفته اين مبلغ به چيزی در حدود 100 ميليون تومان در سال بالغ گرديد. شاخه نظامی ابتدا با سر دادن شعارهای ناسيوناليستی و تبليغ اين هشدار كه ايران با افزایش قدرت روحانيون به تدريج به كشور عربی تبديل میشود، سعی در جذب نيرو داشت. آنان پرسنل شاغل و يا پاكسازی شده ارتش را به همكاری فرا خواندند و به اين افراد برای تشويق بيشتر، مبالغی پول پرداخت میكردند.
ریشهری موقعیت اعضای جذب شده شاخه نظامی را چنين توضیح میدهد«تعدادی از امرای اخراجی ارتش كه حتی مدتی زندانی بودند عدهای بازخريد شده و يا كسانی كه بازنشسته شده بودند. البته آنان تعدادی از افراد شاغل را هم فريب داده بودند. بنیعامری رئيس شاخه نظامی با استفاده از ارتباطات خود با برخی از عناصر اطلاعاتی شاغل در اداره دوم ارتش و مأمورين ساواك منحله، اقدام به شناسايی و جذب افراد، اعم از مشاغل، بركنار شده و تحت تعقيب میكرد تا از طريق تأمين كادر اطلاعاتی كودتا، اولا شناسايیهای لازم در بين نيروهای سهگانه نظامی ميسر شود، ثانیا امكان تأمين پوشش حفاظتی برای شبكه در برابر نيروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی فراهم گردد.
بنا بر اعترافات ستوان سياوش پورفهميده از عوامل كودتا، رهبران شاخه نظامی بيشتر درصدد جذب آن دسته از افراد بازنشسته ارتش بودند كه بعضا از مشكلات مالی رنج میبردند. به اين افراد تأكيد میشد كه افشای هر گونه اطلاعات به مرگ آنان منجر خواهد شد و لذا اكثر آنها از چگونگی انجام كودتا هيچ اطلاعي نداشتند. در واقع مقرر شده بود آنان پس از تجمع در پارك لاله و حركت به سوی پادگان نوژه همدان، در جريان عمليات قرار گيرند. شاخه نظامی پس از تلاشهای فراوان، موفق شد شصت خلبان و پانصد تن از افراد فنی و نظامی را برای شركت در عمليات جذبكند. اين شاخه به سران خود قول داده بود. پرواز بيش از سی هواپيما را تضمين كند. مهمترين پايگاههای هوايی كه كودتاچيان در آن حضور داشتند علاوه بر پايگاه هوايی مهرآباد در تهران، پايگاه سوم هوايی نوژه در همان و پايگاههای وحدتی دزفول، اصفهان و تبريز بودند. در نيروی زمينی، بيش از همه لشگر یک (گارد جاويدان سابق و حوزه نفوذ اويسی) مورد توجه قرار گرفت. علاوه بر اين، لشگر 2 و همچنين نيروی ويژه هوابرد پادگان جمشيديه، ستاد نيروی زمينی، ژاندارمری و شهربانی نيز با كودتاگران همكاری داشتند. در خارج از تهران بيش از همه لشگر 92 زرهی اهواز مورد توجه كودتاگران بود و سرهنگ عزيز مرادی علاوه بر بسيج و تسليح شيوخ وابسته به عشاير عرب، وظيفه توجيه و جذب نيروهای داخل لشگر را بر عهده داشت.
لشگر 81 باختران و لشگر قزوين نيز تا حدودی با عوامل كودتا هماهنگ شده بودند. همچنين مقرر شده بود نيروهای شبه نظامی در روز كودتا در نقاط مختلف تهران اقدام به ايجاد آشوب و درگيری نمايند. گروههای شبه نظامی تا بيست و چهار ساعت میبايست مطابق برنامه عمل میكردند و پس از آن میتوانستند عمليات را به ابتكار خودشان پيش ببرند. غير از پارك لاله (محل تجمع اصلی)، مقرر شده بود گروهی ديگر نيز اجرای عملياتی را در پادگان لاهوتي (باغشاه) تهران بر عهده گيرند. بر اساس اين طرح، مقرر بود، در كل سه گروه در سه نقطه تهران (پارك لاله، عباسآباد و نقطهای در غرب تهران) دست به آشوب بزنند. يكی از فعاليتهای مهم شاخه سياسی كودتا تلاش جهت جلب حمايت تعدادی از روحانيون بود. آنان با شناخت كامل از جامعه ايران، نسبت به نقش مذهب و مشروعيت حاصل از آن در نظر مردم غافل نبودند. لذا از همان ابتدا به مثابه ديگر نيازهای كودتا، جايگزينی يك رهبر مذهبی را به جای امام خمينی مدنظر داشتند. گفته میشود روحانيون ديگری نیز مستقيم يا غيرمستقيم در ارتباط با شبكه كودتا قرار داشتند. ریشهری حدود يك ماه پس از كودتا پرده از روی اين مسأله برداشت و عنوان كرد كه تعدادی از روحانيون كه از افراد مسئول مملكتی نيستند، در ارتباط با كودتا بودهاند.
بدين ترتيب راه هر گونه مخالفت اعضا با اهداف كودتا كه بعضا ضد انسانی و ضد اسلامی بود بسته میشد بنا به اعترافات تيمسار محققی، مسئولان شاخه سياسی در پاسخ به پرسش عوامل كودتا مبنی بر اين كه در برابر واكنش مردم چه اقدامی بايد انجام دهند. چون در صورت تيراندازی عده زيادی از مردم كشته خواهند شد، به آنان میگفتند «وقتی امام خمينی را از ميان بردارند، فرد ديگری به جای ايشان خواهد نشست و از طريق راديو و تلويزيون تمام آنچه را كه امام گفته است، او بر غلط بودن آن فتوا خواهد داد».
با توجه به نقش تعيين كننده و مهم نيروی هوايی در عمليات كودتا، تعيين پايگاهی مناسب برای آغاز عمليات ضروری بود. این پایگاه دارای ویژگیهایی همچون «داشتن هواپیما، نزدیکی به تهران، خارج از شهر بودن، داشتن عناصر مستعد و قابل جذب آشنایی رهبران کودتا با با پرسنل و امکان این پایگاه» بود. در نظر كودتاگران ضربه اصلی بايد به تهران زده میشد تا با سقوط آن به عنوان مركز سياسي - اداری كشور، ديگر شهرها نيز تسليم شوند بنابراين در ابتدا نظر بعضی از افراد شاخه نظامی و سياسی بر اين بود كه پايگاه هوايی مهرآباد مركز ثقل كودتا باشد. اما نگرانی از حضور و واكنش مردم در برابر پايگاه مهرآباد آنان را واداشت تا پايگاه ديگری را كه از شرايط مناسبی برخوردار باشد. سرانجام پس از بررسیهای نظامی پايگاه هوايی نوژه برای انجام عمليات انتخاب شد. كه بعضی از سران كودتا در آنجا دورانی را گذرانده و با محيط كاملا آشنا بودند.
براي انجام عمليات زميني علاوه بر شبه نظاميان حامي كودتا در تهران و نيز برخی يگانهای نظامی لشگر 1 و 2 و تيپ نوهه، لشگر زرهی 92 اهواز به عنوان مهمترين پايگاه عملياتی كودتا معين گرديد. اعضای شاخه سياسی و نظامی، پس از مطالعات و بررسیهای زياد، اهدافی را به عنوان نقاط حساس و كليدی برای بمباران و تصرف انتخاب كردند تا به قول خودشان ضربه فلجكننده و غافلگيرانهای را به جمهوری اسلامی وارد آورده و توان مقابله در برابر كودتاگران را از آنها بگيرند. بنابراين از مهمترين اين اهداف، بمباران جماران بود كه توسط سه هواپيما با زبدهترين خلبانان انجام میشد، زيرا در نظر كودتاچيان از بين رفتن امام خمينی به معنای پايان عمر جمهوری اسلامی بود. ستوان ركنی در اعترافات خود میگويد:«بر سران كودتا كاملا مشخص بود تا زمانی كه امام زنده است، مردم با يك كلمه ايشان به خيابانها آمده و كودتا را عقيم خواهند كرد». بمباران و انهدام فرودگاه مهرآباد، دفتر نخستوزيری، ستاد مركزی سپاه پاسداران، كميته انقلاب، مجلس شورای اسلامی، تعدادی از پادگانهای مهم، مدرسه فيضيه و چند نقطه مهم ديگر از جمله اهداف ديگر آنها بود.
مرحله دوم عمليات پس از پايان بمبارانهای هوايی، با عمليات نيروی زمينی آغاز میشد، در اين مرحله میبايست چند نقطه حساس از جمله صدا و سيما بوسيله كودتاگران اشغال میشد كه اين كار بوسيله گروهی 100 الی 150 نفر انجام میشد از نقاط ديگر برای تصرف زندان اوين، ستاد ارتش، پادگانهای حر، قصر و جمشيديه بود. هدف كودتاچيان سرنگونی رژيم جمهوری اسلامی و روی كار آوردن يك دولت نظامی به مدت دو سال بود. و پس از آن طی برگزاری يك انتخابات (فرمايشی) نوع حكومت معلوم میگرديد.
هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای به تاريخ 22/4/1359 با راديو درباره نحوه كسب اطلاع از كودتا چنين میگويد:«حدود يك ماه و نيم پيش به ما اطلاع دادند كه عوامل شاهپور بختيار در ايران و شبكه نظامی و تبليغاتی شان بر سرعت اقدامات خود افزودهاند. در آن گزارش، برنامههای تبليغاتی آنها مشخص و همينطور برنامههای نظامیشان و زمان اينكه چه وقت میخواهند توطئه را شروع كنند، گزارش شد. من اين مسأله را در شورای انقلاب مطرح كردم، آقای بنیصدر از كانال ديگری آگاه شده بود. شورای انقلاب، سپاه را مسئول كرد كه به همراه نيروهای ويژهای از ارتش اين جريان را تحقيق كنند و آنها را تعقيب كردند و وضعيتی پيشآمد كه يك بازداشت صورت گرفت و عدهای از عوامل بختيار بازداشت شدند و اين باعث شد كه برنامه كودتا به هم بخورد و برای مدت نامعلومی به تأخير بيفتد». ابوالحسن بنیصدر، رئيس جمهور وقت اطلاعات خود را از منابعی ديگر میداند. وی در يك سخنرانی نحوه اطلاع خود از كودتا را اينگونه بيان میكند:«فرمانده سابق نيروی هوايی يك ماه و اندی پيش اطلاع داد كه در نيروی هوايی مثلا در ميان چتربازها شايد هم به صراحت از نوژه حرف زد كه يك تشكلهايی در حال انجام است. اين خبر را ما به دستگاه اطلاعاتی برای تحقيق و پيگيری داديم تا اينكه حدود سه هفته پيش از اين معلوم شد اينها همان كودتاگرانند و آن وقت نيروی آنها حدود هفتاد تا هشتاد نفر ارزيابی میشد و ده نفر از آنها هم آن موقع برای ما شناخته شده بودند.»
ریشهری نيز نقطه عطف كشف اين كودتا را صحبت ميان دو نفر در تاكسی میداند كه پس از آن تحقيق و كشف شبكهای به نام نقاب در تيپ نوهه و در نتيجه دستگيری 13 نفر در اين رابطه رخ میدهد. اما نظر مشهور به اين صورت است كه خلبانی كه مأمور بمباران بيت حضرت امام بود، دچار تشويش و عذاب وجدان شده، شب قبل از آغاز عمليات به منزل حضرت آيتالله خامنهای میرود و موضوع را در آنجا بيان میكند. آيتالله خامنهای جريان آن شب را چنين بيان میكنند:«يك شبی من حدود اذان صبح ديدم كه درب منزل ما را میزنند، بيدار شدم رفتم ديدم آقای مقدم است و میگويد كه يك نظامی آمده با شما كار واجب دارد، به آن نظامی گفتم: تو از كجا میدانی؟ بنا كرد شرح دادن آن و ... من ديدم مسأله خيلی جدی است و بايستی آن را پيگيری بكنيم». البته روايتی ديگر اين چنين است كه همزمان با اين خلبان يكی از درجهداران تيپ نوهه به كميته مستقر در اداره دوم ستاد مشترك مراجعه میكند و پس از افشای كودتا و اعتراف به اين كه قرار است به همراه يازده نفر ديگر در براندازی نظام جمهوری اسلامی شركت كند، پاكتي حاوی بخشی از طرح عملياتی كودتا را در اختيار كميته فوق قرار میدهد.
پس از لو رفتن طرح كودتا، سپاه پاسداران، ارتش و كميته انقلاب وارد عمل شده و دستگيری توطئهگران را آغاز میكنند. علاوه بر اين در اداره دوم ارتش نيز مركز فعاليتهای ضد كودتا شكل گرفت كه مستقيما با حضرت آيتالله خامنهای و آيتالله هاشمی رفسنجانی در تماس بود و هر گونه اقدامات مركز در هماهنگی با آنها صورت میگرفت. اولين عمليات ضد كودتا از پارك لاله تهران واقع در بلوار كشاورز شروع شد كه به عنوان محل تجمع كودتاگران برای انتقال به همدان در نظر گرفته شده بود. پاسداران انقلاب در اقدامی ضربتی موفق شدند تعدادی از آنها را دستگير كنند. اما عده ديگری با چند دستگاه ماشين به سمت پايگاه نوژه حركت كردند كه در فاصله يك كيلومتری پايگاه نوژه دستگير شدند. كه قبل از دستگيری، درگيری ميان دو طرف روی میدهد كه 6 نفر از كودتاچيان كشته میشوند. در نقاط ديگر كشور، از جمله در اصفهان، دو مينیبوس و يك دستگاه اتوبوس كه حامل هفتاد نفر بودند در مسير حركت به سمت همدان با نيروهای سپاه درگير كه در نتيجه تعدادی كشته و زخمی و تعدادی بازداشت میشوند. در اهواز، در لشگر 92 زرهی اهواز، يكی ديگر از مكانهای تجمع كودتاگران كه با اقدام به موقع، توطئهگران در اهواز نيز دستگير شدند. با اين حال سران اصلی كودتا و رؤسای سه شاخه آن موفق شدند از كشور فرار كنند، بيشتر كسانی كه دستگير شدند، از شاخه نظامی كودتا بودند، در جريان دستگيری افراد دخيل در كودتا تعدادی نيز بیگناه بودند كه پس از اثبات آزاد شدند. منابع :
- كودتای نوژه ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی، تهران 1367.
- محمدی ری شهری، خاطرهها، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1383.
- روزنامه جمهوری اسلامی ، 16/11/61 .
- روزنامه حيات نو، 20/8/1380 .
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید