تفسیر اهل بیت و تفسیر عیاشی/ حسن انصاری

1398/4/4 ۰۸:۴۱

تفسیر اهل بیت و تفسیر عیاشی/ حسن انصاری

از تفاسیر کهن اهل بیت (ع) یکی تفسیر ابوالجارود متن مهمی بوده و دیگری تفسیر ابو حمزه ثمالی. هر دو این تفاسیر بعدها در منابع سنی، امامی و زیدی نقل شده. از جابر حعفی هم روایات تفسیری در منابع بعدی نقل شده. روشن است که هر چه به این راویان در تفسیر نسبت داده شده را نمی توان کاملا از آنها دانست اما به هرحال این نشان می دهد که از همان زمان امام باقر (ع) تفسیر قرآن مورد اهتمام ائمه شیعه قرار داشته.

 

از تفاسیر کهن اهل بیت (ع) یکی تفسیر ابوالجارود متن مهمی بوده و دیگری تفسیر ابو حمزه ثمالی. هر دو این تفاسیر بعدها در منابع سنی، امامی و زیدی نقل شده. از جابر حعفی هم روایات تفسیری در منابع بعدی نقل شده. روشن است که هر چه به این راویان در تفسیر نسبت داده شده را نمی توان کاملا از آنها دانست اما به هرحال این نشان می دهد که از همان زمان امام باقر (ع) تفسیر قرآن مورد اهتمام ائمه شیعه قرار داشته. بعدها چه زیدیه و چه امامیه روایات تفسیری زیادی را از امامان شیعه (ع) در تفسیر آیات قرآن نقل کرده اند که بیش از آنکه تفسیر باشد جنبه تأویل آیات قرآن به اهل بیت و یا دشمنان آنان را بازتاب می دهد. علمای شیعی این تفاسیر را در مورد بیشتر آیات قرآن تنها تفاسیر باطنی قرآن می دانسته اند و نه ناظر به اسباب نزول. تفاسیر مستقلی از قرآن در اختیار داریم که تنها به این نوع تفاسیر تأویلی پرداخته اند (مانند تفسیر حبری از زیدیه و یا تفسیر ابن جحام از امامیه). شرف الدین استرابادی بعدها در تأویل الآیات خود همه این نوع تفاسیر را گرد آورد. تفسیرهایی مانند تفسیر عیاشی و تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم عامترند و تنها به این موضوع نپرداخته اند. نسخه های موجود تفسیر معروف به علی بن ابراهیم خیلی ایراد دارند و محتویات آن نیز همه مربوط به علی بن ابراهیم نیست و بل تفسیر علی بن ابراهیم تنها بخشی از آن است. در آن روایاتی با ریشه های مجهول و سندهای ساختگی کم نیست و احادیث آن هم مضامین غریب و غیر قابل قبول کم ندارد. در این میان تفسیر عیاشی اهمیت زیادی دارد. عیاشی در این تفسیر در کنار نقل احادیث تأویلی درباره اهل بیت (ع) که در واقع در سنت متفاوتی قابل دسته بندی اند به تفاسیر اهل بیت از آیات قرآن که در جهت فهم و درک معانی آیات و آنچه باید آن را تفسیر قرآن همانند آنچه از صحابه و تابعین نقل شده خواند هم پرداخته و معلوم است که در این زمینه اهتمامی خاص دارد.

 

منابع تفسیر عیاشی متفاوت است اما بخش قابل توجهی از منابع او به تفسیر و نه تأویل آیات توجه دارند. متأسفانه در نسخه های موجود تفسیر عیاشی دو مشکل وجود دارد: نخست اینکه نسخه های موجود به روایتی از تفسیر باز می گردند که شخصی محتملا نه چندان دور از دوران عیاشی به بهانه اینکه سندی به عیاشی در اختیار ندارد اسناد روایات کتاب را کوتاه کرده و آنها را جز در موارد محدود به صورت ناقص نقل کرده. دوم اینکه نسخه های موجود تفسیر ناقص است و شامل همه سور قرآن نیست؛ در حالی که تقریبا مطمئنیم که تفسیر او کامل بوده است.

 

در چاپ سه جلدی تفسیر عیاشی مستدرکی برای تفسیر عیاشی تنظیم شده که ایرادهایی دارد. درست است که تفسیر عیاشی در اختیار حاکم حسکانی و طبرسی، صاحب مجمع البیان بوده و آنها از این تفسیر نقل کرده اند (حسکانی بیشتر به روایاتی با سندهای سنی تفسیر عیاشی عنایت داشته. می دانیم که عیاشی قبل از تشیع بر مذهب اهل سنت بوده) اما در این چاپ هر روایتی از عیاشی که در زمینه تفسیر است و در منابع بعدی بدون نقل واضح از تفسیر و تنها بر اساس سندی از او نقل شده را به عنوان بخشی از تفسیر مفقود او در این مستدرک گردآورده اند. این کار از لحاظ علمی دقیق نیست. معلوم نیست روایات عیاشی با ماهیتی تفسیری که در متن هایی مانند رجال کشی و یا آثار شیخ صدوق نقل شده حتما از نسخه تفسیر او نقل شده باشد. این شیوه درستی برای بازسازی متون مفقود نیست. اشکال دیگر این چاپ این است که چون اسناد احادیث تفسیر عیاشی چنانکه گفتیم در نسخه های فعلی حذف شده در این چاپ سعی شده بر اساس روایات دیگر عیاشی از راویان متقدم (عمدتا بر اساس نقل های رجال کشی از عیاشی) سندهای عیاشی به روات متقدم بازسازی شود و به عنوان مشیخه عیاشی ارائه شود. این کار مفیدی است اما نباید بدین معنا گرفته شود که حال نقص سندهای حذف شده تفسیر عیاشی قابل استدراک است. این کار در واقع همان شیوه تعویض سند است که پایه علمی ندارد. معلوم نیست که عیاشی در روایات خود عینا از همان سندهایی از روات متقدم نقل کرده باشد که در جاهای دیگر و از جمله در رجال کشی از آنها نقل شده است. با این سندهای استدراکی نمی توان منابع نقل عیاشی در تفسیرش و اطمینان از اصالت آنها را روشن کرد.

 

توجه به تفاسیر تأویلی شیعی موجب شده تفاسیر اهل بیت (ع) از آیات قرآن که ناظر به تفسیر کلمات و یا اسباب نزول و تفسیر معانی و دلالات قرآن است کمتر مورد توجه قرار گیرد. گردآوری احادیث تفسیری اهل بیت که تنها این جنبه را مد نظر قرار دهد و نه جنبه های تأویلی حتما مورد اقبال اهل سنت هم قرار خواهد گرفت. در تفاسیر اهل سنت روایات تفسیری اهل بیت نقل شده است (به ویژه از حضرت امیر و یا دو امام باقر و صادق) و بخشی از آن روایات با روایات شیعی در این زمینه مشترک است (تفسیر ابو اللیث سمرقندی، فقیه برجسته حنفی سده چهارم از این جهت اهمیت دارد).

منبع: حلقه کاتبان – بررسی های تاریخی

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: