1397/11/3 ۱۰:۱۶
سنجش ارزشها و نگرشها به عنوان یکی از ابزارهای مهم شناخت وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم یک جامعه از مدتها قبل در بسیاری از کشورهای جهان در حال انجام است. در ایران تلاشهای اولیه برای این کار در سال ۱۳۵۳ توسط افرادی مانند مرحوم دکتر علی اسدی و مجید تهرانیان کلید خورد که به علت شرایط سیاسی و اجتماعی نیمهتمام ماند.
گزارش از نشست نقد و بررسی «پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان»
پردیس سیاسی: سنجش ارزشها و نگرشها به عنوان یکی از ابزارهای مهم شناخت وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم یک جامعه از مدتها قبل در بسیاری از کشورهای جهان در حال انجام است. در ایران تلاشهای اولیه برای این کار در سال ۱۳۵۳ توسط افرادی مانند مرحوم دکتر علی اسدی و مجید تهرانیان کلید خورد که به علت شرایط سیاسی و اجتماعی نیمهتمام ماند. سرانجام بعد از انقلاب، نخستین موج پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان پس از کش و قوسهایی در سال ۱۳۷۹ اجرایی شد و تا به امروز سه موج از این پیمایش اجرایی شده است که موج اول و دوم به فاصله سه سال و موج سوم به علت روی کار آمدن دولت نهم و دهم با فاصله دوازده سال انجام شدند؛ اما اینکه نحوه انجام این پیمایشها و نتایج حاصل از آن چقدر سودمند بوده است، پرسش دیگری است که باید در بوته نقد متخصصان این حوزه قرار بگیرد. با همین هدف روز یکشنبه، ۳۰ دی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات میزبان نخستین نشست از سلسله نشستهای نقد و بررسی «پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج اول تا سوم)» بود که از سوی دفتر طرحهای ملی برگزار شد. در این نشست دکتر تقی آزادارمکی، عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران، دکتر سیدحسین سراجزاده، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و دکتر محمد فاضلی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به نقد چارچوب مفهومی پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان پرداختند. در ادامه خلاصهای از این نشست را میخوانید.
فرهنگ را بیش از چیزی که هست مهم کردهایم
تقی آزادارمکی، اولین سخنران این نشست با انتقاد از نحوه اجراییشدن این پیمایش گفت: این کار چارچوب نظری ندارد و یک سنجش افکار بزرگ است و این خطر وجود دارد که این کار به دامن یک سنجش افکار کلان بیفتد تا اینکه یک پژوهش اجتماعی و فرهنگی بنیاندار و منطقی باشد که بتواند تصویری از جامعه ایران بدهد.
او در ادامه با انتقاد از نحوه نگرش به فرهنگ در کشور گفت: به نظر من یکی از مشکلاتی که ما در ایران داریم این است که فرهنگ را بیش از آن چیزی که مهم است، مهم کردهایم. ما داریم پژوهشهایی مانند سبک زندگی و فرهنگ روزمره انجام میدهیم و این کار هم در همان مسیر قرار دارد. بنیان این پژوهش نگاه و نگرش پارسونزی است درحالیکه در جامعه ایرانی ما به شکل پارسونزی فرهنگ را نداریم و در واقع ما نیازمند منطق دیگری هستیم که در این دستگاه نظری که مبتنی بر آرای پارسونز هست، پیشبینی نشده است. جامعه ایرانی جامعه سختی نیست که بتوان این سیستم را بر آن بار کرد.
یکی دیگر از انتقادهای آزادارمکی به این پیمایش، استفادهنشدن آن در دانشگاه و دستگاههای اجرایی بود. او در توضیح این مورد گفت: شورای علمی این طرح از پژوهشگران مهم هستند اما نتوانستند آن را وارد دانشگاه کنند. این نتایج در در دستگاههای اجرایی هم وارد نشدهاند. دلیل آن هم خیلی روشن این است که یا سیستم فاسد است یا اینکه کار درست نشده است. این دادهها مهم هستند اما آنها را به ما نمیدهند. این اطلاعات باید در دست دانشجو باشد تا رساله بنویسد، نه اینکه تازه بخواهد پژوهش انجام دهد.
او یکی دیگر از مشکلات کار را موضوعمحوربودن آن دانست و توضیح داد: این کار نه مسئلهمحور که موضوعمحور است و همانطور که میبینیم نتایج آن هم به صورت گزارش در فصول پشت سر هم آمده است بدون اینکه تقدم یا تاخر و برتری و تاثیرگذاری نیروهای اجتماعی را مشخص کند.
پیمایشها ادامه دولت مدرن هستند
محمد فاضلی، دومین سخنران این نشست، صحبتهای خود را با تکیه بر چارچوب نظری پیمایش این نشست آغاز کرد و گفت: بنیان نظری پیمایش ارزشها و نگرشها، همان سطح نقشه مفهومی جامعه است که دکتر چلبی پیش از این هم بیان داشته بودند. در توضیح این نقشه مفهومی باید گفت این نقشه از مسئله حرکت نمیکند و اینطور نیست که یک کاربستی در نظام اجتماعی ایران داشته باشد، یعنی ما نمیفهمیم که آیا ما کاری برای حکومت انجام دادهایم یا مسئلهای به اسم ایران داشتهایم. شما کافی است این چارچوب را با کاری که مرحوم مجید تهرانیان در دهه ۵۰ انجام دادند مقایسه کنید، در آنجا مسئله خیلی مشخص بیان شده بود. یعنی اتفاقاتی در ایران دهه پنجاه افتاده و آن هم ورود سریع مدرنیته به کشور است و ما میخواهیم واکنش مردم را به این ورود بسنجیم.
فاضلی در ادامه صحبتهای خود به بررسی موارد اشارهشده در چارچوب مفهومی این پیمایش پرداخت و در نهایت آن را اینطور جمعبندی کرد: اگر کسی بخواهد از این چارچوب مفهومی یک گزاره بزرگ دربیاورد، نتیجه به این شکل است که منطق درونی چهار عرصه نظام اجتماعی در ایران یعنی فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست با هم تداخل پیدا کردهاند و سیاست بر سایر عرصهها بار شده است.
او در ادامه به مناسبنبودن روش پیمایش برای بررسی این چارچوب اشاره کرد و گفت: حالا باید پرسید آیا پیمایش این امکان را به ما میدهد که بفهمیم در جامعه اقتصاد، سیاست و فرهنگ یکی بر دیگری سلطه کرده است یا برای این کار ما باید کار تاریخی بکنیم. مثلا همان سال ۹۷ را در نظر بگیرید که سیاست مداخله کرده و قیمت ارز را ۴۲۰۰ تعیین کرده؛ همین امر باعث توزیعشدن رانت چند ده میلیارد دلاری شده است. اما آیا میتوان این امر را در پیمایش تست کرد؟ اگر از مردم بپرسیم که آیا دولت در ایران رانت توزیع میکند یا خیر، اگر آنها بگویند بله یا خیر، آیا این پاسخ هیچ معنای عینی دارد؟ همانطور که در همه سنجههای فساد از مردم میپرسند دولت چقدر فاسد است و بالای ۹۵ درصد میگویند فساد کل کشور را گرفته است، بعد میپرسند آیا تابهحال خودتان رشوه دادهاید و فقط ۶ درصد پاسخ میدهند رشوه دادهاند.
او در انتها در جمعبندی صحبتهای خود گفت: در اصل چارچوب مفهومی این پژوهش آنطور که من میفهمم، قبایی بسیار گشاد و بزرگ است که ایرادش در گشادی و بزرگیاش نیست اما سوال مهم این است که آیا ما میتوانیم یک تئوری را برای جامعه مبنای سنجش ارزشها و نگرشها قرار دهیم که فقط جزء کوچکی از یک موجودیت اجتماعی کلان هستند و آیا دادههایی که از سنجش ارزشها و نگرشها بیرون میآیند برای ارزیابی و داوریکردن در مورد گزارههای صریح و تلویحی که درون آن چارچوب مفهومی است، کفایت میکند؟
فاضلی در بخش دیگر از صحبتهایش به ضرورت حمایت دولت از پیمایش اشاره کرد و گفت: پیمایشها ادامه دولت مدرن هستند و دولت مدرن بر سنجش بنا میشود. دولت مدرن در مسیر جلورفتن مدام درمورد جامعه مدرن، داده تولید کرده است و این ایرادی نیست که پیمایشها از موضع قدرت باشند، چراکه در نظامهای نظری مختلف میتوان از آنها استفاده کرد.
پیمایشهای ملی باید مسئلهمحور باشند
حسین سراجزاده، سومین سخنران این نشست بحث خود را با این پرسش آغاز کرد که انتظار از پیمایشهای ملی که قرار است به صورت ادواری هم برگزار شود، چیست و جایگاه چارچوب مفهومی در کجا قرار میگیرد. او در توضیح این مطلب گفت: برداشت خود من این است که پیمایشهای اینچنینی خیلی نمیتوانند نظریهبنیان باشند و همانطور که اشاره شد در تمام این سه موج انجامشده نیز هیچکدام وفادار به چارچوب نظری نبودهاند، همانطور که تجربه کشورهای دیگر هم این موضوع را تایید میکند. هرچند ما از جمله کشورهایی هستیم که دیر این موضوع را شروع کردیم و کارهایی که هم انجام دادیم به لطف درآمدهای نفتی و دستگاه دولتی بوده است و از این جهت نباید خودمان را با کشورهای توسعهیافته مقایسه کنیم، اما من در منابع کشورهای دیگر هم جستوجو کردم و چیزی به نام چارچوب نظری با این ویژگیها نداشتند.
او در ادامه توضیح داد: آیا در پیمایشهای ملی ما دنبال روابط بین متغیرها و آزمون فرضیهها هستیم؟ پاسخ به این پرسش منفی است. اگر به زمینه اجتماعی و فرهنگی و پرسشهایی که باعث شد این پروژه در ایران شکل بگیرد و به تکلیفی برای دولت تبدیل شد هم نگاه کنیم، متوجه میشویم هدف مجموعهای از پرسشها درباره جامعه و مردم و دستیابی به تصویری است که آنها در یک مقطع زمانی خاص درباره مسائلی که برای ما به عنوان محقق یا مدیر مهم است، داشتهاند. هدف دانستن این است که آنها چگونه فکر میکنند و این تصویر در طول زمان چطور تغییر میکند، بنابراین این پیمایشها بیشتر مسئلهمحور هستند تا نظریهمحور.
او در ادامه به پرسشهای طراحیشده برای پیمایش اشاره کرد و گفت: این پرسشها هم عملا ربط وثیقی با نظام نظری که طراحی شده است، ندارند و نظام نظری به نحوی است که با دادههای پیمایشی قابل دستیابی نیست و در عمل هم مسئلههایی که لازم بود در مورد نگرشها و ارزشهای مردم دانسته شود و ما به آنها نیاز داشتیم در مجموعه پرسشها گنجانده شد، هرچند سایه دستگاه مفهومی طراحیشده توسط دکتر چلبی وجود دارد.
او در ادامه پیشنهاد خود برای این دسته از پیمایشها را اینطور بیان کرد: پیشنهاد من برای این نوع از پیمایشها این است که با مسئله دنبال این پیمایشها برویم و مسئله هم شامل مسائل دستگاههای اجرایی و آکادمیسینها میشود. در واقع در پیمایشهای ملی باید بر اساس اجماع نخبگانی به مهمترین مسائل، مفاهیم و در سطح پایینتر پرسشهای مردم به موضوع مورد مطالعه برسیم.
او در پایان از واردنشدن این دادهها به دانشگاهها انتقاد کرد و گفت: علاوه بر آنچه باید غیردموکراتیک بودن نظام سازمانی و اداری بنامیم و اینکه دستگاههای اجرایی ما هنوز به معنای واقعی مدرن نشدهاند و برعکس بسیاری از کشورهای جهان، دسترسی به این اطلاعات ساده نیست، دانشگاهیان ما هم نسبت به این موضوع حساس نیستند که در کارهایشان مرتبا از دادهها استفاده کنند و نظریات خود را با این دادهها محک بزنند.
نخستین پیمایش اجتماعی کشور
در سال ۱۳۵۳ به همت مرحوم دکتر علی اسدی و با همکاری دکتر منوچهر محسنی و دکتر مجید تهرانیان، پیمایش اجتماعی در سطح کشور انجام شد. در این پیمایش رفتارهای مردم در مورد رسانههای ارتباطجمعی با تأکید بر رادیو و تلویزیون، گرایشهای اجتماعی و فرهنگی از قبیل احساس رضایت از زندگی، مشارکت سیاسی و ... مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این تحقیق در سال ۱۳۵۶ انتشاری محدودی یافت بهنحوی که هنوز بخش قابلتوجهی از جامعه پژوهشی ایران از انجام و نتایج این کار مطلع نیستند. این تحقیق در سال ۱۳۵۸ به صورت محدود در تهران به اجرا درآمد اما به دلیل التهاب اجتماعی و سیاسی ناشی از انقلاب انجام کار در مقیاس گذشته امکانپذیر نشد. از این تحقیق، گزارشی ناقص و محدود در دست است.
ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج اول)
پیمایش ارزشها و نگرشها را شاید بتوان شناختهشدهترین پیمایش ملی ایران دانست. اولین موج این پیمایش بهموجب تکلیف قانونی برنامه سوم توسعه در دفتر طرحهای ملی در سال ۱۳۷۹ و با مدیریت علمی عبدالعلی رضایی اجرا شد. به دلیل محدودیت امکانات، موج اول پیمایش تنها در ۲۸ مرکز استان کشور به اجرا درآمد تا پس از ارزیابی قلمرو جمعآوری در مراحل بعدی گسترش یابد. جامعه آماری پیمایش، مجموعه افراد ۱۵ساله و بالاتر خانوارهای معمولی ساکن در هر یک از ۲۸ شهر مرکز استان در زمان جمعآوری اطلاعات (اسفند ۱۳۷۹) بود. ارزشهای اجتماعی (ارزشهای اخلاقی، مشکلات اجتماعی، اهمیت کار، خانواده، مذهب و سیاست)، احساس عدالت، احساس آزادی و امنیت، دینداری، باورهای سیاسی، ترجیحات سیاسی، احساس دوستی و همبستگی اجتماعی، هنجارهای اجتماعی از جمله مفاهیم مورد سنجش در موج اول این پیمایش بودند.
ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج دوم)
موج دوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان به فاصله سه سال از موج اول یعنی در سال ۱۳۸۲ و به مدیریت علمی محسن گودرزی در دفتر طرحهای ملی اجرا شد و علاوه بر سنجش اغلب متغیرهای موجود در موج اول مفاهیم تازهای را نیز بررسی کرد. موج دوم از نظر حجم نمونه در مقیاسی کوچکتر از موج اول اجرا شد اما به لحاظ گستره مفاهیم، پیمایش جامعتری محسوب میشود. در این پیمایش مجموعه متنوعی از مفاهیم در حوزههای خانواده، اخلاق، سرمایه اجتماعی، ارزشهای بنیادین، رضایت از عملکرد دستگاهها و مانند آن سنجیده شده است.
باید توجه داشت جامعه آماری این پیمایش همانند موج اول تنها مراکز استان (۲۸شهر با تقسیمات کشوری وقت) بودهاند و نتایج آن قابلتعمیم در همین سطح است. روش نمونهگیری این پیمایش، روش نمونهگیری دومرحلهای و جامعه آماری ۴۵۸۱ نفر بودند.
ارزشها و نگرشهای ایرانیان (موج سوم)
موج سوم ارزشها و نگرشهای ایرانیان با فاصله دوازده سال از موج دوم در دفتر طرحهای ملی با مدیریت علمی محمدرضا جوادی یگانه طراحی و اجرا شد. این پیمایش علاوه بر سنجش اکثر مفاهیم موجود در موج دوم، برخی مفاهیم جدید را نیز در کشور مورد سنجش قرار داد. موج سوم برخلاف دو موج پیشین، از نمونه کشوری شهری و روستایی برخوردار است. جامعه آماری این پژوهش افراد بالای ۱۵سال خانوارهای شهری و روستایی ساکن در ۳۱ استان کشور است. روش نمونهگیری نیز چندمرحلهای - انتخاب هدفمند شهرها و روستاها، نمونهگیری تصادفی از بلوکها و انتخاب تصادفی پاسخگویان از بلوکهای مسکونی - بوده است که بهشیوه پیمایشی و براساس مصاحبه حضوری با ١٤,٩٠٦ بهدست آمده است. ارزشهای بنیادین، ارزشها و هنجارهای خانوادگی، رضایتمندی، پنداشت از عدالت، نگرش به حال و آینده، نگرشها و رفتارهای دینی و مخاطرات محیطزیست از جمله مفاهیم این پیمایش بودهاند.
منبع: سازندگی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید