تاثیر متون اسلامی، داستان‌های ایرانی و فرهنگ آذربایجانی بر آثار نظامی / محمد طاهری‌خسروشاهی

1397/10/4 ۱۲:۲۰

تاثیر متون اسلامی، داستان‌های ایرانی و فرهنگ آذربایجانی بر آثار نظامی / محمد طاهری‌خسروشاهی

من معتقدم اُنس ويژه نظامی با متون درجه اول فرهنگ اسلامی و تمدن ايرانی و آذربایجانی، در ترغيب و تشویق او به تخليد داستان‌های عاشقانه ملی بی‌تأثير نبوده است؛ البته در اين ميان برخی تفاوت‌ها به ویژه در نوع روايت، در داستان‌های نظامی و سروده‌های فردوسی دیده می‌شود؛ همچون اختلافی که مثلا در طرح داستان اسكندر در شاهنامه فردوسی‌توسی و اسکندرنامه نظامی‌گنجه‌ای می‌بینیم.

 

 

من معتقدم اُنس ويژه نظامی با متون درجه اول فرهنگ اسلامی و تمدن ايرانی و آذربایجانی، در ترغيب و تشویق او به تخليد داستان‌های عاشقانه ملی بی‌تأثير نبوده است؛ البته در اين ميان برخی تفاوت‌ها به ویژه در نوع روايت، در داستان‌های نظامی و سروده‌های فردوسی دیده می‌شود؛ همچون اختلافی که مثلا در طرح داستان اسكندر در شاهنامه فردوسی‌توسی و اسکندرنامه نظامی‌گنجه‌ای می‌بینیم.

 

 به گمان من، این اختلافات، افزون بر گونه‌گونی روایات در منابعی که شاعر به آنها مراجعه کرده است، حاكی از استقلال رای شاعر در برداشت ويژه‌ از تاريخ ايران است. باری آنچه پيداست، حاکی از علاقه‌ ويژه‌ نظامی‌گنجه‌ای از دوران كودكي به فرهنگ و ادبيات برجسته‌ اسلام، ايران و به ویژه فرهنگ آذربایجان است.

 

آنچه من از مطالعه در منظومه‌های نظامی برداشت می‌کنم، این است که ظاهرا وی از همان دوران کودکی و شروع یادگیری علم، در كنار آموختن متون دينی و اسلامی، از مطالعه‌ آثار درخشان ملي و متون تأثيرگذاری چون كليله‌و‌دمنه، سياست‌نامه، ويس و رامين و حديقه‌ سنايی غافل نبوده و لحظات بسياری از نوجوانی و جوانی خود را در انس با اين آثار گذرانيده است. من در حاشیه نسخه کتابخانه خود از خمسه، شواهدی از تأثیرپذیری نظامی‌گنجه‌ای از این آثار را که نام بردم، یادداشت کرده‌ام که ان‌شاالله روزی منتشر می‌شود.

 

در میان متونی که نظامی از آن‌ها تأثیر پذیرفته است، شاهنامه فردوسی جایگاه مهمی دارد. نظامي تقریبا در همه آثار خود به فردوسی و شاهنامه توجه دارد. حتی آخرين اثرش يعنی اسكندرنامه را در همان بحر متقارب (وزن شاهنامه) سروده است. در این بخش از یادداشت خود، به عنوان نمونه به بيان شواهدی در خصوص ردپای شاهنامه در آثار نظامی می‌پردازم و ان‌شاالله در یادداشت‌های بعدی، اگر عمری باشد، به بررسی متون دیگر خواهیم پرداخت.

 

مخزن‌الاسرار:

در اين منظومه حكايت‌هايی متعدد از داستان‌های جمشيد (در نكوهش دورويی)، فريدون (در فضيلت آدمی)، و نوشيروان (در باب عدل) وجود دارد كه نشان توجه نظامی به تاريخ و نيز اسطوره‌های پيش از اسلام ايران است.

 

خسرو و شيرين:

نظامی در بخش «سابقه نظم كتاب» به داستان محمود و فردوسی اشاره می‌كند و می‌گويد شاه به من گفت: اگر مانند محمود با تو سازگاری نكنيم و مزدت را ندهيم، تو هم می‌توانی مانند فردوسی، دستمزد ما را براي خريد فُقاعي [=آبجوفروش] بدهی!

 

چنين فرمود شاهنشاه عالم

كه عشقی نو برآر از راه عالم

گرت خواهيم كردن حق‌شناسی

نخواهی كردن آخر ناسپاسی

وگر با تو دم ناساز گيريم

چو فردوسی ز مزدت بازگيريم

توانی مُهر يخ بر زر نهادن

فُقاعی را توانی سر گشادن

(خسرو و شيرين/ 13)

 

ليلی و مجنون:

نظامی در ديباچه اين منظومه آرزو می‌كند كه پسرش بدان حد از رشد و هوشياری برسد كه سعادت بيابد و شاهنامه‌خوانی كند:

 

دارم به خدا اميدواری

كز غايت ذهن و هوشياری

آنجات رساند از عنايت

كآماده شوی به هر كفايت

هم «نامه خسروان» بخوانی

هم گفته بخردان بدانی

(ليلی و مجنون/ 39)

 

هفت پيكر:

 در بخش «سبب نظم كتاب» كه مربوط به داستان بهرام گور ساسانی است، نظامی دوباره به داستان محمود و فردوسی اشاره می‌كند و خود را به جای فردوسی می‌گذارد:

 

در سخا و سخن چه می‌پيچم

كار بر طالع است و من هيچم

نسبت عقربی است با قوسی

بُخل محمود و بذل فردوسی

(هفت پيكر/ 19)

 

اسكندرنامه:

نظامی در آغاز بخش اقبال‌نامه، در داستان سبب سرودن كتاب می‌گويد: خضر پيامبر را ديدم كه به من گفت: شنيده‌ام می‌خواهی داستان خسروان را بگويی. دانای پيشينه، كه منظور فردوسی توسی است، دُر اين كار را سفته است. تو نبايد حرف‌های او را تكرار كنی كه يك دُر شايسته نيست دو سوراخ داشته باشد.

 

شنيدم كه در نامه خسروان

سخن راند خواهي چو آب روان

مگوي آنچه دانای پيشينه گفت

كه در  دُر نشايد دو سوراخ سفت

(شرف‌نامه/ 51)

 

نظامی در خردنامه ـ بخش دوم اسكندرنامه ـ كه آخرين بخش كتاب اوست، دوباره به داستان فردوسی اشاره می‌كند و اين بار آشكارا خود را وارث فردوسی می‌داند. در «خطاب زمين‌بوس» می‌گويد: تو در سخا و بخشش وارث محمود غزنوی هستی و من در سخن، وارث فردوسی‌ام. محمود مديون و وامدار فردوسی بود. اميدوارم كه تو ـ كه وارث محمودی ـ وام او را به من ـ كه وارث فردوسی‌ام ـ بدهی.

 

ز كاس نظامی يكی طاس می

خوری هم به آيين كاووس كی

ستانی بدان طاس طوسی نواز

حق شاهنامه ز محمود باز

دو وارث شمار از دو كان كهن

تو را در سخا و مرا در سخن

به وامی كه ناداده باشد نخست

حق وارث از وارث آيد درست

(اقبال‌نامه/ 35)

 

درباره تأثیرپذیری نظامی از متون اسلامی، ایرانی و آذربایجانی، گفتنی‌ها و نوشتنی‌هایی است که ان‌شاالله در جای خود خواهیم گفت. بعونه تعالی

منبع: ایبنا

 

 

 

 

 

 

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: