درباره محمدعلى همايون كاتوزيان، روح ناآرام جست‌وجو / احمد جلالى فراهانى

1397/9/6 ۱۱:۴۹

درباره محمدعلى همايون كاتوزيان، روح ناآرام جست‌وجو / احمد جلالى فراهانى

محمدعلی همایون کاتوزیان که در ایران وی را به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران به نام هما کاتوزیان نیز می‌شناسند، اقتصاددان، تاریخ‌نگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است.زمینهٔ تحقیقموردعلاقهٔ او مسائل مربوط به ایران است...

 

محمدعلی همایون کاتوزیان که در ایران وی را به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران به نام هما کاتوزیان نیز می‌شناسند، اقتصاددان، تاریخ‌نگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است.زمینهٔ تحقیقموردعلاقهٔ او مسائل مربوط به ایران است...

- تولد تهران ۱۳۲۱

ـ از ۱۹ سالگى ايران را براى خواندن رشته اقتصاد ترك كرد و در همان سن در دانشگاه بيرمنگام براى دوره ليسانس پذيرفته شد.

ـ در سن ۲۶ سالگى پس از اخذ مدرك فوق‌لیسانس به‌عنوان مدرس دانشگاه ليدز در اين دانشگاه مشغول تدريس شد.

- او در سال‌های بین۱۹۶۸ تا ۱۹۸۶ در انگلستان، ایران، کانادا و ایالات‌متحده اقتصاد درس داد.

ـ دكتراى خود را در دانشگاه كنتربرى اخذ كرد و در همان‌جا به تدريس مشغول شد.

- او در حال حاضر Research Fellow (پژوهشگر پسادکترا/دستیار آموزشی)در کالج سنت آنتونی، و عضو هیئت‌علمی مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه آکسفورد است.

 

آثار

تجارت بین‌الملل(نشر دانشگاه تهران، ۱۳۵۳)

آموزش عالی و دانشگاه‌های امروز(انتشارات دانشگاه شیراز،۱۳۵۳)

آدام اسمیت و ثروت ملل(انتشارات امیرکبیر،۱۳۵۸)

خاطرات سیاسی خلیل ملکی(انتشارات رواق، ۱۳۶۰)

مقالاتی دربارهٔ خاطرات خلیل ملکی(شرکت انتشار، ۱۳۷۰)

اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی (نشر مرکز، ۱۳۷۲)

استبداد، دموکراسی و نهضت ملی(نشر مرکز، ۱۳۷۲)

صادق هدایت و مرگ نویسنده، ترجمه فیروزه مهاجر (نشر مرکز، ۱۳۷۲)

صادق هدایت، زندگی و افسانه یک نویسنده ایرانی(طرح نو، ۱۳۷۲)

مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری (نشر مرکز، ۱۳۷۳)

نقدی بر بوف کور هدایت(نشر مرکز، ۱۳۷۳)

ایدئولوژی و روش در اقتصاد(نشر مرکز، ۱۳۷۴)

چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصاد(نشر مرکز، ۱۳۷۴)

برخورد عقاید و آرای ملکی(ویرایش، با همکاری: امیر پیشداد) (نشر مرکز، ۱۳۷۴)

نه مقاله در جامعه‌شناسی تاریخی ایران(نشر مرکز، ۱۳۷۷)

دولت و جامعه در ایران، سقوط قاجار و استقرار پهلوی(نشر مرکز، ۱۳۷۹)

هشت مقاله در تاریخ و ادب معاصر(نشر مرکز، ۱۳۸۰)

تضاد دولت و ملت: نظریه تاریخ و سیاست در ایران، ترجمه مرتضی طیب (نشر نی،۱۳۸۱)

نامه‌های خلیل ملکی(نشر مرکز، ۱۳۸۲)

جمال‌زاده و ادبیات او(نشر شهاب، ۱۳۸۲)

سعدی، شاعر عشق و زندگی(نشر مرکز، ۱۳۸۵)

جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمدابراهیم فتاحی

ایرانیان، ترجمه: دکتر حسین شهیدی (نشر مرکز، ۱۳۹۱)

ایران، جامعه کوتاه‌مدت و ۳ مقاله دیگر، ترجمه عبدا… کوثری (نشر نی،۱۳۹۰)

فرهنگ، تاریخ، سیاست (مقالات و گفتگوها) به کوشش محمدصادقی (شرکت سهامی انتشار، 1396)

 

پشت تلفن نمی‌توانم چهره محمدعلى همايون كاتوزيان را تجسم كنم. چون از او يك تصوير بيشتر ندیده‌ام. مردى ايستاده كنار کلبه‌ای كه می‌خندد و بيشتر شبيه «آنتونى هاپكينز» است تا آن «محمدعلى همايون كاتوزيان» كه «دولت و جامعه در ايران» را نوشته.

وقتى خواهرش می‌گوید «متولد ۱۳۲۱ تهران است» بی‌اختیار ياد خانه خلوت و سنگين پسرعمويش «ناصر كاتوزيان» می‌افتم و صلابت و صداقتى كه در حرف‌های استاد خلوت‌گزیده حقوق بود. این‌طرف خط اما، درگير نام جديد محله تولد دكتر «محمدعلى همايون كاتوزيان» هستم. راستش نام جديد محل تولد او را نه من می‌دانم و نه خواهرش و اين چنين شد كه با نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترینآدم‌هایسال‌های كودكى و جوانى دكتر محمدعلى همايون كاتوزيان درباره او گفتم و شنيدم. من البته با او در همان كتاب «تضاد دولت و ملت» آشنا شدم. چند سال پيش. درباره اين كتاب دكتر محمدعلى همايون كاتوزيان می‌گوید:« مقاله‌هایمنتشرشده در اين كتاب و ديگر کتاب‌های من، حاصل دوره‌ایبیست‌وچندساله است. نخستين مقاله‌ای كه از اين دست منتشر شد مقاله «جامعه كم آب و پراكنده» بود كه درواقع نمونه بسط و پرداخت يافته مدلى ناظر بر منطق و جامعه‌شناسی تحولات اجتماعى ايران ـ يا نظریه‌ای درباره تاريخ ايران ـ بود.»

به‌هرحال ريشه و علت نوشتن و نویسنده‌ای پژوهشگر و كنكاشگر شدن دكتر محمدعلى همايون كاتوزيان به دهه ۱۳۴۰برمی‌گردد. «در آن زمان دو انگيزه اصلى مرا به اين كار واداشت: « يكى تلاش براى فهم تاريخ و جامعه ايرانى، چرا كه مشاهدات، حتى مشاهده وضعيت همان ايام ظاهراً با پیش‌بینی‌های برخاسته از نظریه‌های عمومى بسط يافته در بستر تاريخ اروپا جوردرنمی‌آمد. ديگرى، كمك به توسعه جامعه ايرانى از راه تلاش براى دريافتن چگونگى عملكرد آن و نحوه احتمالى ايجاد تغييرات مثبت و بلندمدت در آن. اين دو انگيزه هنوز چون گذشته زنده است.» و روح جست‌وجوگر محمدعلى همايون كاتوزيان را براين تشنگى مفرط دانستن و آموختن هيچ سيرابى متصور نيست.

سرگذشت دكتر «محمدعلى همايون كاتوزيان» سرگذشت تحمل غريبانه غرب به خاطر خانه است و وطن. دانش‌آموز ممتاز سال‌های ميانى دهه ۳۰ دبيرستان البرز به خاطر همان روح كنكاشگر سیری‌ناپذیر است كه وقتى به‌عنوان شاگرد ممتاز به دانشكده پزشكى راه می‌یابد همان سال اول آن را رها می‌کند و به قول خواهرش «احساس می‌کرد مسائلى مهم‌تر از دوا و درمان مردم وجود دارد و آن دواى دردهاى مزمنى است كه ريشه مردم را می‌جوند» و همين باعث شد تا او پس از گذشت تنها يك سال از تحصيل در رشته پزشكى در دانشگاه شيراز، آن را رها كند و براى ورود به رشته اقتصاد دانشگاه تهران، به تهران بازگردد و چون تنها كسانى در آن سال‌هامی‌توانستند اقتصاد بخوانند كه در دبيرستان ادبيات خوانده بودند، در همان ۱۹ سالگى جلاى وطن كرد و بی‌آنکه بداند سرنوشت چه عاقبتى براى او رقم خواهد زد.

دكتر كاتوزيان در ۱۹ سالگى وطن را به مقصد انگلستان ترك می‌کند و وارد دانشگاه بيرمنگام شد و پس از دريافت مدرك ليسانس اقتصاد در همان دانشكده، در سن ۲۶ سالگى فوق‌لیسانس اقتصادش را گرفت و مدرس دانشگاه ليدز شد و تدريس را از همان سنين شروع كرد و براى دكترا وارد دانشگاه كنتربرى شد و از همان دوران تا به امروز كارى جز تحقيق و پژوهش درباره ايران و تاريخ معاصر آن ندارد.

خودش می‌گوید: «انگيزه من در تمام نوشته‌هایم نه تنها پى بردن به آنچه در گذشته رخ داده، بلكه بخصوص سعى در فراهم آوردن چارچوبى تحليلى است كه به كمك آن بتوان هم حال حاضر را بهتر فهميد و هم براى ساختن آینده‌ای بهتر روش‌هایتازه‌ای انديشيد.» دكتر محمدعلى كاتوزيان به‌زعم بسيارى يكى از انديشمندانى است كه پروژه‌اشدر جهت تحليل تاريخ معاصر بيشتر به جامعه‌شناسی تاريخى پهلو می‌زند. او منطق آشوب و استبداد را منطق درونى تاريخ و جامعه‌شناسی تاريخى در ايران می‌داند. به همين خاطر هم هست كه با صورت‌بندی تاريخ معاصر و استخراج نظریه‌های «استبداد ايرانى» از دل مناسبات سياسى ـ اجتماعى در ايران هم از زاويه جامعه‌شناسی تاريخى و هم از منظر اقتصاد سياسى وقايع ايران معاصر را دستمايه نظریه‌پردازی قرار داده است. از همين رو او را می‌توان انديشمندى كلان دانست.

دكتر كاتوزيان درباره نگاهش به تاريخ معاصر ايران می‌گوید: «تأليفات من راجع به تاريخ و جامعه و سياست و ادبيات و اقتصاد سياسى ايران است. تدوين نظريه حكومت استبدادى را در اواخر دهه ۱۹۶۰ ميلادى و اوايل دهه ۱۹۷۰ در مطالعاتى در دو زمينه اصلاحات ارضى و كشاورزى در ايران، و اقتصاد ايران به‌عنوان كشورى صادرکننده نفت و «جامعه‌ای نفتى» ـ اسمى كه او روى این‌گونه كشورها گذاشته ـ آغاز كردم. در آثار بعدم، هم به انگليسى و هم به فارسى درباره فرهنگ و جامعه ايرانى، نظريه مزبور را جلوتر بردم و شواهد تاريخى و تجربى بيشترى برايش فراهم آوردم.»

«محمدعلى همايون كاتوزيان» كه از سال ۱۳۵۶ در ايران حضور نداشته و به نوعى دچار جلاى وطن شده است، با آثار متعددى كه در حوزه تاريخ معاصر به طور عام و جامعه‌شناسی تاريخى به‌طور خاص به نگارش درآورده به بسط و تشريح نظريه استبداد ايرانى و حكومت خودكامه پرداخته است. او با دستى بلند در مباحث متدولوژيك و فلسفه علم از یک‌سو و اشراف به مباحث تاريخ معاصر از سوى ديگر به بسط و تشريح منسجم و منطقى آراى خويش پيرامون نظريه استبداد ايرانى و حكومت خودكامه و ارائه الگوى «استبداد ـ هرج‌ومرج ـ استبداد» پرداخته است. او نظريه استبداد ایرانی‌اش را كه مشتمل بر ۱۴ تز است در كتاب «اقتصاد سياسى ايران» ارائه كرد كه از زمان انتشارش (۲۵ سال پيش) تاكنون مجادلات متعددى را باعث شده و تبديل به يكى از آثار مرجع در شناخت تاريخ معاصر گشته است. شرح كامل چهارده تز دكتر محمدعلى همايون كاتوزيان در این مجال نخواهد گنجيد، اما تز اول آن خواندنى است و خواندش خالى از لطف نيست. «ايران در طول تاريخ همواره دولت و جامعه‌ای استبدادى بوده است كه در آن، دولت، طبقات اجتماعى، قانون، سياست و مانند آن‌ها صورتى متفاوت با آنچه در تاريخ اروپا مشاهده شده و نظریه‌پردازان اروپايى تبيين و تحليل کرده‌اند داشته است. نظام حكومت استبدادى، مبتنى بر انحصار دولتى حق حاكميت، و نيز اقتدار نظامى و ديوانى شديد ـ اما نه لزوماً متمرکزی بود كه براثر آن پديد می‌آمد. حق مالكيت خصوصى اراضى وجود نداشت. بلكه فقط امتيازى بود كه دولت به اشخاص (و ایل‌ها و طوايف) می‌داد و لذا هر زمان هم كه اراده می‌کرد آن را پس می‌گرفت.»

همين چند خط و جمله نشان‌دهنده نگاه همه‌جانبه نگر كاتوزيان به تاريخ استبداد و استبدادزدگى ايرانيان است. پس بی‌دلیل نيست كه با انتشار آن كتاب «جيمز بيل» پژوهنده مشهور مسائل ايران، اين كتاب را همچون زورقى می‌داند كه علاقه‌مندان را از سيل آثار شتاب‌زده و سطحى كارشناسان یک‌شبه امور ايران نجات می‌دهد اما كاتوزيان خود اين كتاب را نه تاريخ اقتصادى و سياسى ايران معاصر و نه حتى مطالعه تاريخى اقتصاد سياسى ايران كه مطالعه توسعه اقتصادى سياسى ايران می‌داند.

دكتر محمدعلى همايون كاتوزيان واژه «جامعه كلنگى» را بهترين گزينه براى تعريف جامعه ايران می‌داند. چون جامعه‌ایکوتاه‌مدت است. او بين استبداد و دیکتاتوری فرق می‌گذاردو استبداد را مرحله‌ای بالاتر و البته بدتر از دیکتاتوریمی‌داند. «مفهوم اجتماعى و جامعه‌شناسی استبداد و ديكتاتورى به‌کلی متفاوت است. استبداد يعنى خودرأيى يا خودکامگیو آن مستلزم و متضمن نظامى است كه در آن دولت و درنهایت فردى كه در رأس دولت قرار دارد، در مقابل ملت هیچ‌گونه تعهد و مسؤوليتى ندارد. يعنى نظامى كه در آن اساس حكومت بر بی‌قانونی است، استبداد چون به رضايت و حمايت هيچ طبقه اجتماعی‌ای مشروط نيست، هيچ حدومرز قانونى و قراردادى نمی‌شناسد»

 

شايد دكتر كاتوزيان اولين تاریخ‌نگاری است كه براى بررسى تاريخ و جامعه به چارچوب تحليلى نياز دارد. در اين باره می‌گوید: «هرگونه مشاهده‌ایازجمله شواهد برگرفته از منابع تجربى تاريخ به‌صراحت يا به تلويح بر نظريه يا چارچوبى تحليلى از اين دست استوار است. هيچ كس بى هدف به مشاهده نمی‌پردازد. مشاهده از آن رو صورت می‌گیرد كه فرد داراى پرسش‌ها ، مسائل و فرضیه‌هایی است كه همه آن‌ها «پيشا تجربى» ، يعنى مقدم بر مشاهده و نظری‌اند. اين گفته درباره تاريخ به همان اندازه صدق می‌کند كه درباره علوم طبيعى و علوم اجتماعى . بخشى از دغدغه‌های كاتوزيان تعلق‌خاطر وى به بزرگان انديشه در ايران معاصر است. براى همين هم هست كه مردى كه كتاب پرمغز «دولت و جامعه در ايران» و «تضاد دولتو ملت» را در ايران می‌نویسد به بررسى نقش «خليل ملكى» و «محمد مصدق» و حتی «صادق هدايت» در تاريخ ايران می‌پردازدو نقشآن‌ها را در بستر تاريخ و نظریه استبداد ايرانى دنبال می‌کند، و از كسى چون محمدعلى جمال‌زادهو بزرگان شعر و ادب هم غفلت نمی‌ورزد. از محمد خیابانی سخن می‌راند و نقش كسروى را بازنمايى می‌کندو حتی اين تعلق‌خاطر به بزرگان ایران‌زمین را از تاريخ معاصر نيز عقب‌ترمی‌برد. مثلاً از خواجه رشيدالدين فضل‌الله صاحب «جامعه التواريخ» و ابوالفضل بيهقى نيز غفلت نمی‌ورزد.

استنادات مكرر كاتوزيان به شعر و ادب پارسى در جهت استنباط مناسبات اجتماعى و استخراج مفاهيمى چون آزادى، استبداد، قانون و... از بطن اين آثار ازجملهویژگی‌های آثار وى است كه البته بسيار موجز و بسيط باقی‌مانده‌اندو انسجام منطقى نظريه استبداد ايرانى كه در چارچوب جامعه‌شناسی تاريخى ارائه‌شده است را ندارند.

منطق شعر و ادب پارسى در جهت بازنمايى بسيارى از مناسبات و تعاملات اجتماعى ايران حوزه بسيار مناسبى براى محققين در جهت بومى كردن نظريات است.

اما مهم‌ترین اثر دكتر محمدعلى همايون كاتوزيان در حوزه فلسفه علم اقتصاد، كتاب معروف «ايدئولوژى و روش در اقتصاد» است. تأثير اين اثر مبنا به حدى بود كه حتى واكنش «كارل ريموند پوپر» فيلسوف شهير اطريشى را نيز برانگيخت. به‌طوری‌که از زمان نگارش آن در ۲۶ سال پيش اين اثر درده‌ها كشور اروپايى و غیراروپایی منبع تدريس بوده و به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. كاتوزيان در اين كتاب پس از سير در مباحث فلسفه علم اقتصاد از یک‌سو و بررسى آراى كارل ماركس از سوى ديگر به طرح اين نظريه می‌پردازد كه ماركس نه تاريخ گرا بود و نه به جبر تاريخى اعتقاد داشت . وى پوپر را از اين جهت كه ماركس را تاريخ گرا دانسته سرزنش می‌کند و پس از آن است كه پوپر هنوز چند ماه از انتشار اين كتاب نگذشته به كاتوزيان پاسخ می‌دهد كه او آراى ماركس را بهتر فهميده است.

وقتى سراغ مهم‌ترین دغدغه فكرى دكتر محمدعلى همايون كاتوزيان را از خواهرش كه خود نيز دستى بر قلم و تحقيق دارد می‌گیریممی‌گوید: «بزرگ‌تریندغدغه‌اش وجود استبداد و استبدادزدگى ما ايرانيان است. محمدعلى با سياسيون دراین‌باره اشتراك نظر ندارد و اهل هيچ فرقه و گروهى هم نشد. چون او فكر می‌کرد نبايد در مورد مسائل مهم و سرنوشت‌ساز يك كشور زياد هيجانى شد و روى احساسات تصميم گرفت و یک‌شبههمه‌چیز را به هم‌ریخت». براى خداحافظى از او می‌پرسممهم‌ترین ويژگى كه از برادرتان به ياد داريد چيست؟ و او پاسخ می‌دهد «محمدعلى خيلى بخشنده است و بود و يا هم هست وقتى بچه بودم هميشه پول‌توجیبی‌اش را به فقرا می‌داد». و محمدعلى همايون كاتوزيان در آستانه ۶۳ سالگى منتظر روزى است كه آثارش را نه به زبان انگليسى كه به زبان مادرى تأليف كند. آرزويى كه شايد خيلى هم دور از دسترس نباشد.

 

- این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن‌نامه مشاهیر معاصر ایران به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد 1290 تا 1330 خورشیدی می‌پرداخت. بخشی از این پروژه سال 1383در قالب کتاب منتشر شده است.

منبع: انسان شناسی و فرهنگ

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: