سعدی و پترارک / علی‌اصغرمحمدخانی

1397/8/23 ۰۹:۱۲

سعدی و پترارک / علی‌اصغرمحمدخانی

در طول تاریخ، شاعران و متفکرانی ماندگار شده‌اند که به طور عمیق به مسائل بشر همچون خدا، عشق، حیرت، تنهایی،نادانی، مرگ، اضطراب، آرامش، زیبایی و خوبی پرداخته‌اند و با بیانی هنرمندانه و زیبایی‌شناسانه این مفاهیم را واکاوی کرده‌اند. حافظ، شکسپیر، گوته، سعدی، دانته، پترارک، روسو و… از این جمله‌اند. اینان در جهان اندیشه و فرهنگ ماندگار و تأثیرگذارند. از این میان سخن ما در احوال دو شاعری است که نه تنها نماینده فرهنگ و زبان مملکت خود هستند، بلکه تأثیرات جهانی غیر قابل انکاری را برایشان قائلیم.

 

 

در طول تاریخ، شاعران و متفکرانی ماندگار شده‌اند که به طور عمیق به مسائل بشر همچون خدا، عشق، حیرت، تنهایی،نادانی، مرگ، اضطراب، آرامش، زیبایی و خوبی پرداخته‌اند و با بیانی هنرمندانه و زیبایی‌شناسانه این مفاهیم را واکاوی کرده‌اند. حافظ، شکسپیر، گوته، سعدی، دانته، پترارک، روسو و… از این جمله‌اند. اینان در جهان اندیشه و فرهنگ ماندگار و تأثیرگذارند. از این میان سخن ما در احوال دو شاعری است که نه تنها نماینده فرهنگ و زبان مملکت خود هستند، بلکه تأثیرات جهانی غیر قابل انکاری را برایشان قائلیم.

این بررسی‌ها مطلقا با هدف تحقیق و دقت بیشتر در اندیشه‌های ارزشمند جهانی است که در این قیاس‌ها و توازی‌ها و تقابل‌ها بتوان قدرت بیشتری در نزدیکی فرهنگ‌ها و ایجاد دوستی بیشتر میان مردم جهان ایجاد کرد؛ چنان‌که قبلا همایش «سعدی و پوشکین» در ایران و روسیه، «سعدی و یونس امره» در ایران و ترکیه، «سعدی و سروانتس» در ایران و اسپانیا، «سعدی و متنبّی» در ایران و جهان عرب، «سعدی و کنفوسیوس» در ایران و چین، «سعدی و ویکتور هوگو» را در تهران، شیراز، پاریس و بزانسون برگزار کرده‌ایم و در همین راستا سال آینده هم همایش «سعدی و شیلر» را با کشور آلمان خواهیم داشت.

شاعری را می‌توان نماینده فرهنگ و ادب کشورش نامید که مردم آن دیار با شعر و قصه‌های او خاطرات بسیاری آفریده باشند. هم سعدی و هم پترارک در این معنا، شاعران ملی و هویت‌سازی هستند که هنوز با آنها زندگی می‌کنیم. آنچه در آثار این شاعران در ما رسوب کرده است، به چهار بخش عشق، انسان، اخلاق و هویت ملی می‌توان تقسیم کرد.

 

تعالی عشق پترارکی و سعدی‌وار

در فرهنگ و ادبیات غرب ترابادورها بسیار مشهور هستند که از اسپانیا آمده‌اند. آنها به رغم جفا دیدن و ملامت کشیدن از معشوق، با حشمت پرهیبت، بی‌کمترین سستی و کاستی در عشق وفادار و فرمانبردارند و بر این نکته تأکید می‌کنند. درباره ترابادورها و این که چگونه بر دانته، پترارک و ادبیات غرب تأثیر گذاشته‌اند، در آثار ادبی غرب بسیار بحث شده است. نوع ارتباطی را که آنها با معشوق داشته‌اند، در آثار پترارک می‌بینیم که بزرگداشت و ستایش بانو در دل ترابادور به نوعی نیایش بدل می‌شود، یا چاشنی و صبغه‌ای مذهبی و عرفانی پیدا می‌کنند، چنان‌که گویی از نوعی شیوه زاهدانه یا تصوف برخوردارند. ترابادورها در افکار دانته و پترارک بسیار تأثیر گذاشتند.

مهمترین نکته‌ای که از دیدگاه آنها می‌بینیم، این است که عشق انگیزه اعتلای نفسانی و تکامل اخلاقی است. عشق در نگاه ترابادورها و پترارک به عشق در ادبیات سنتی فارسی و به‌ویژه سعدی بسیار نزدیک است. ترابادور هرچه می‌کند، به خاطر بانوی دیر آشناست و داستان عشق پترارک به لائورا از این نوع است. لائورا معشوقی بود که پترارک بیشتر سانِت‌هایش را به خاطر او سروده است. بئاتریس در شعر دانته هم این حکم را دارد. هم بئاتریس معشوق دانته و هم لائورا محبوب پترارک مظاهر سعادت و کمال‌اند و در این عشق، نوعی پیوند میان مسیحیت و حکمت نوافلاطونی را می‌بینیم.

در نزد دانته و پترارک، معشوق مظهر فرزانگی، ایمان و دیانت؛ چنان‌که برای سعدی. معشوق از بسیاری جهات در توصیفات سعدی، همان‌گونه است که پترارک در سانِت‌هایش می‌گوید. سعدی در غزل عاشقانة فارسی استاد مسلم است و مهمترین وجه مشترک او با پترارک، همین موضوع است. غزل سعدی را از این جهت که همه حالت‌ها و عواطف گوناگون و متنوع عشق و انواع نمودهای زیبایی را دارد، می‌توان به پترارک نزدیک دانست. غزلهای شورانگیز سعدی، سالهاست که با دل و جان ما ایرانی‌ها و دیگر کشورها بازی می‌کند و پس از قرنها همچنان ما را به عوالم خود می‌برد. پترارک هم با سیصد و اندی غزلی که دارد، همانند سعدی است. داستان عشق او و مصائبش، حکایتی است که همه خواننده‌ها با آن آشنایند، مانند خوانندگان فارسی‌دان که با داستان‌ها و شعرهای عاشقانه سعدی سروکار دارند. پترارک شخصیت لائورا را وارد تاریخ عاشقانة بشر کرد و جاودانه شد. در سعدی و پترارک نخست سخن از عشق است که بر همة انسان‌ها پیروز می‌شود.

 

انسانِ جهان پترارک و سعدی

سروده‌های پترارک به عنوان یکی از مهمترین و ارزشمندترین دیوان شعر در کل ادبیات غرب است. او غزل‌سرایی بسیار چیره‌دست و هنرمند، و متفکری انسان‌گرا و اخلاق‌باور است. پترارک را منشأ اومانیسم در غرب می‌دانند که بر دیگران هم تأثیر گذاشته است. پترارک شاعر اومانیستی ایتالیاست و باز از این نظر شباهت‌هایی با سعدی دارد. در «سیاست‌نامه»‌نویسی و «اخلاق‌نویسی» سعدی، اصل نظریه‌ انسان‌گرایانة اوست که ناظر به دیدگاه مبتنی بر تساهل، اعتدال، دفاع از درویشان است.

پترارک به دنبال آرامش است و معتقد است که به آن جز با فیض الهی نمی‌توان دست یافت. او در کتاب «آرامش راهبان» می‌گوید حکمت فیلسوفان قدیم بی‌فایده است، تنها بشارت راهنمایی مطمئن است. به نظر می‌آید که او بیشتر مجذوب سرمشق‌های یونان و روم باستان است و هرچند تا اندازه‌ای در حسرت زندگی زاهدانه است، اما اعتراف می‌کند که غالباً در تنهایی تسلیم انفعالاتی می‌شود که انسان را از خدا دور می‌سازد. از این‌ رو نمی‌توان گفت که آرمان او زاهدانه به معنای اخص کلمه است، زیرا تنهایی را مجموعه‌ای از تفکر مذهبی و مطالعة بی‌غرضانة فلسفه و شعر می‌داند.

نقطه دیگر اشتراک سعدی و پترارک توجه به اخلاق است. در گلستان و بوستان بابها و بندهای فراوانی در اخلاق وجود دارد. پترارک نیز در اثر انتقادی مشهور خود با عنوان «جهل من و جهل بسیاری دیگر» به اخلاق می‌پردازد و به باورش تنها آموزگاران قابل‌قبول، فیلسوفانی‌اند که در اندیشة اخلاق‌اند، زیرا آنها راه و روش زندگی را به بشر می‌آموزند و او را به تفکر برمی‌انگیزند. وی بر این نکته تأکید دارد که فرهنگ حقیقی باید ما را به حقیقت و ارزش آن در زندگی به صورت عملی یاری رساند. او می‌گوید افلاطون به عکس ارسطو، با بهره‌گیری از دانش عمیق دربارة طبیعت، جامعه و مخصوصا دل آدمی، توانسته است اصولی اساسی برای حسن رفتار در زندگی تدوین کند. سعدی نیز در گلستان و دیگر آثارش ما را با روشهای عملی برای دستیابی به نیکی و فضیلت و زندگی این جهانی آشنا می‌سازد.

این دو شاعر به فلسفة اخلاق و زیست اهمیت فراوانی می‌دادند. پترارک رساله‌ای اخلاقی دارد با عنوان «گفتگوهایی دربارة ثروت خوب و بد». او به عزلت علاقه داشت و رساله‌ای در ستایش تنهایی نوشته است که به انسان امکان می‌دهد تا به کمال اخلاقی و فکری نائل آید. اما سعدی چندان به ستایش تنهایی نمی‌پردازد و به زندگی در اجتماع بیشتر تأکید دارد. سفرهای سعدی و تجربه‌اندوزی‌های او در جوامع مختلف و گفتگو و اندرزهایش به حاکمان شهرت دارد:

در اقصای عالم بگشتم بسی

به سر بردم ایام با هر کسی

تمتع به هر گوشه‌ای یافتم

ز هر خرمنی، خوشه‌ای یافتم…

 

هویت ملی و شاعران ملی

پترارک در منظومة «ایتالیای من» سرنوشت مصیبت‌آمیز مشترک شهریاران ایتالیایی را گوشزد می‌کند و آنها را برمی‌انگیزاند که به نام خاطرات بزرگ گذشته، و با توجه به بدبختی اتباعشان و به نام تکالیف دینی مسیحی‌شان، به این سیاست غم‌انگیز پایان دهند و صلحی را که مردم این‌همه در آرزویش هستند، به کشور بازگردانند. این دیگر ناسزاهای دانته نیست، بلکه درخواست یک شاعر است که البته از سیاست بیگانه است، ولی نمی‌تواند آرزوهای ملتی را نادیده بگیرد. پترارک پس از یادآوری عظمت گذشته، مصیبت حال و اشکهای ملتی گرفتار ستم سربازان مزدور را نشان می‌دهد. ارزش منظومه «ایتالیای من» کمتر در ویژگی‌های صوری و بیشتر در اهمیت تاریخی آن و در تجلی آگاهی ملی ایتالیایی است.

سعدی هم در روزگاری سخت میان اندیشمندان بزرگ و فعال ایرانی چون عطاملک و شمس‌الدین جوینی و حاکمان قدرتمند مغولی چون امیر انکیانو و دیگران می‌زیست و نقشی دوگانه ایفا می‌کرد. از یک سو راهنما و رهگشا بود و از سوی دیگر هشداردهنده و ناصح و بازدارنده. روزگار سختی که سعدی را مجبور می‌کند جلوی حاکم بایستد و به خود جرأت اعتراض دهد و بی‌پرده به او بگوید نصیحتی که باید از پدرت می‌شنیدی، از عمویت (سعدی!) بشنو که: جهان جای ماندن نیست و آنچه باقی خواهد ماند، عدالت و دادگری است.

 

پیشنهادها

پترارک در ایران تقریباً ناشناخته است و با توجه به آثار و افکار او و تأثیر فراوانی که بر ادبیات مغرب زمین و جهان داشته، لازم است که آثار منثور و منظومش و تک‌نگاری‌های در باب زندگی و آثار او به فارسی ترجمه و منتشر شود تا تحقیقات تطبیقی بیشتری درباره‌ مشترکات اندیشه‌ها و آثار او با بزرگان ادب فارسی انجام شود. خوشبختانه آثار سعدی در زبان ایتالیایی چندین ترجمه دارد؛ از جمله شش ترجمه از گلستان. بعضی غزلهای او ترجمه شده و بوستان هم در حال ترجمه است. در حالی‌که در ایران تنها یک ترجمه از غزلهای پترارک وجود دارد و او برخلاف دانته در ایران کم شناخته شده است.

دوم آنکه با وجود نسخ متعدد از این دو شاعر، هنوز جای طبع انتقادی از اشعار و آثارشان خالی است. نقطه مشترکی که در مورد آثار این بزرگان وجود دارد، سؤال مهمی است که در کنار هر بند از خود می‌پرسیم: «آیا همة قطعاتی را که به نام او بر جای مانده، می‌توان اصیل دانست؟»

سوم. سعدی و پترارک در آثار خود طنز و هجو هم دارند و این مشابهت‌ نشان می‌دهد آن دو نسبت به اطراف خود بی‌توجه نبودند و از سر تیزهوشی و انتقاد خلاق به طنز روی آورده‌اند. طنازی این دو اندیشمند مسلماً در محتوا و صورت قابلیت بررسی و تحقیق‌های ارزشمندی خواهند داشت.

 

و سخن آخر: با اینکه از درگذشت سعدی و پترارک ۷۰۰ سال می‌گذرد، اما همفکری، همانندی و تأثیرگذاری‌های این دو شاعر در ادبیات ایران و ایتالیا و جهان قابل تردید نیست. شاید در این زمان که به گفتگو در باره آن دو نشسته‌ایم، رمزی نهفته است که هنوز صدای آنها در جهان اندیشه ما را به سوی خود می‌خواند.۱

 

پی‌نوشت:

۱ـ متن سخنرانی در افتتاحیه‌ چهارمین همایش بین‌المللی ایران‌شناسی در دانشگاه بولونیا.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: