1397/6/10 ۱۱:۴۳
به گزارش سازمان حفاظت محیطزیست، ایران در منطقه نیمه خشک خاورمیانه واقع شده و متوسط بارندگی آن یک چهارم متوسط جهانی (250میلی متر) است این در حالی است که متوسط مصرف سرانه آب در ایران به 250 لیتر در روز رسیده که دو برابر استاندارد جهانی است؛ البته این تنها رفتار مخرب ما نیست. براساس آمار، روزانه ۵۰۰ تن ترکیبات پلاستیکی در ایران تولید میشود.
تلنگر نشانهها
شفافسازی در امر زیست محیطی به رشد «اخلاق اجتماعی» کمک میکند
فرزانه اسکندریان: به گزارش سازمان حفاظت محیطزیست، ایران در منطقه نیمه خشک خاورمیانه واقع شده و متوسط بارندگی آن یک چهارم متوسط جهانی (250میلی متر) است این در حالی است که متوسط مصرف سرانه آب در ایران به 250 لیتر در روز رسیده که دو برابر استاندارد جهانی است؛ البته این تنها رفتار مخرب ما نیست. براساس آمار، روزانه ۵۰۰ تن ترکیبات پلاستیکی در ایران تولید میشود. مثالهای بیشماری از تقابل ما با طبیعت وجود دارد و در این میان ایجاد «آگاهی» و «شفافیت» از سوی نخبگان و مسئولان میتواند تعامل ما را با محیطزیست تعمیق بخشد. یکی از رشتههایی که میتواند توجه و آگاهی ما را در این زمینه افزایش دهد «نشانهشناسی محیطزیست» است. در این باره با دکتر حمیدرضا شعیری، نشانهشناس و استاد دانشگاه تربیتمدرس، به گفتوگو نشستیم با این پرسش محوری که یک نشانهشناس محیطزیست در حل بحرانهای زیستمحیطی چه کمکی میتواند بکند؟ پاسخهای او در این زمینه قابل تأمل است.
******
جناب دکتر شعیری، میدانیم که نشانهشناسی محیطزیست (ecosemiotics) بر رابطه «فرهنگ»، «انسان» و «طبیعت» تمرکز میکند. چگونگی این رابطه را برای ما تبیین میکنید؟
«نشانهشناسی» و «مطالعات معنا» بر این تفکر استوار است که نشانهها ایجاد ارتباط میکنند و «معنا» هم براساس همین رابطهها به دست میآید. اما نشانه و معنا بدون حضور انسان بیفایده است. سه نوع نگرش نشانهشناختی مهم داریم که عبارتند از «تقابلی»، «تعاملی» و «تطبیقی». این سه نوع در ارتباط با انسان، طبیعت و فرهنگ معنا مییابند. اگر «طبیعت» و «فرهنگ» باهم تعامل داشته باشند، جهان زیستی بهبود مییابد. اما اگر در تقابل باشند و به هم آسیب رسانند، هر یک دیگری را پس خواهد زد. طبیعت میتواند به انسان آسیب بزند مثلاً خشک شدن تالابها باعث ایجاد ریزگرد شده و متعاقباً کوچ انسانها را از منطقه به همراه دارد و به روند زیستی منطقه آسیب میرساند. فرهنگ نادرست انسان هم میتواند به طبیعت آسیب برساند برای مثال، اگر پسماندهای کارخانهها به آبهای طبیعی جاری شود یا ضایعات بیمارستانی بدون تفکیک با زبالههای عادی ادغام شود، حیات موجودات و محیطزیست ما تهدید خواهد شد.
نمونه دیگر، تقابل فرهنگ با فرهنگ است. برای مثال، اگر تولیدات بیرویه خودرو با خیابانها و فضای پارک شهری تناسب نداشته باشد، دیگر کارآیی خودرو در حرکت و جابهجایی از دست میرود. مثالها نشان از این دارد که در جامعه ما «فرهنگ» و «طبیعت» به جای اینکه با هم رابطه تعاملی و تطابقی داشته باشند، رابطهای تقابلی پیدا کردهاند. و یک نشانهشناس با بررسی دقیق این رابطه و نشان دادن نوع رابطههای حاکم در یک جامعه بین «فرهنگ» و «طبیعت» و «انسان» میتواند به بازسازی رابطه اشتباه و بهبود تعاملهای درست کمک کند.
یک نشانهشناس محیطزیست در مواجهه با بحرانهایی مانند «بحران آب» چه نقش و وظیفهای دارد؟
نشانهشناس میتواند «ایجاد آگاهی» کند تا فرهنگ مصرف بهینه گسترش یابد. ایرانیها نیاز دارند تا سبک مصرف آب را تغییر دهند و نشانهشناس محیطزیست میتواند با کشف رابطههای معنایی بین الگوی مصرف تاریخی ما ایرانیان و ایجاد بحران خشکسالی، بر آگاهی جمعی در جامعه بیفزاید و به این ترتیب نقش و مسئولیت اجتماعی خود را به انجام رساند. علاوه براینکه نشانهشناس محیطزیست با تأکید بر اینکه بحران آب یک بحران عمومی است و حل آن، مشارکت جمعی را طلب میکند میتواند «اخلاق اجتماعی» را در جامعه تقویت کند.
نشانهشناس محیطزیست به «ایجاد شفافیت» در رابطه با محیطزیست تأکید دارد. به این ترتیب که حساسیت و توجه جامعه را به نکته مورد نظر خود جلب میکند تا افراد جامعه به کنشگرانی تبدیل شوند که به طور مستقیم در حیات زیستی نقش داشته باشند. به این ترتیب، تطبیقپذیری انسانی با محیط بیشتر میشود و بحرانهای زیستمحیطی هم کاهش پیدا میکند. از این رو، میتوان گفت نشانهشناس با بررسی روابط و شفافسازی به «رشد اخلاق اجتماعی» کمک میکند تا بتوانیم در راستای منفعت جمعی حرکت کنیم.
نشانهشناس محیطزیست کمک میکند تا دانش اجتماعی و اطلاعات عمومی نسبت به روابط انسان و محیط افزایش پیدا کند و همگی به دانستن تشویق شوند. برای مثال، نشانهشناس با مشاهده رها شدن پلاستیکها در طبیعت که رفتاری تقابلی با محیطزیست است، آن را تبدیل به گفتمان آشتی برآمده از رابطه تعاملی «انسان»، «طبیعت» و «فرهنگ» میکند.
در مورد بحران آب در کشور، کم گفته و نوشته نشده است اما چنان که باید اثرش را در جامعه شاهد نیستیم. به نظر شما چرا برخی از گفتمانها اثرگذاری اجتماعی کمی پیدا میکنند؟
گفتمانهای اجتماعی مانند بیلبوردهای تبلیغاتی در خیابانها و معابر یک گفتمان جذاب و آگاهکننده در راستای بهینهسازی مصرف آب تولید نکردهاند. یعنی مصرف آب با همه مشکلاتی که دارد هنوز به یک «گفتمان اجتماعی» جذاب و مهم تبدیل نشده است. لازم است، زبانشناس، نشانهشناس و طراح گرافیکی کنار هم جمع شوند و تا دیر نشده چنین گفتمانی شکل گرفته و توسعه یابد.
«شفافیت در اطلاعات» چطور میتواند برای آسیبهای زیستمحیطی بازدارنده باشد؟ در واقع شفافسازی چه تأثیری بر رابطه انسان با محیط زیست دارد؟
شفافیت در مسائل زیستمحیطی تأثیری مستقیم دارد، زیرا کنترلکننده است. برای مثال، اگر نام کارخانههایی که فیلتر هوای خود را تعویض نکردند و به محیطزیست ما آسیب میرسانند را اعلام کنیم، خود مردم با آگاهی مانع از این حرکت خواهند شد. بنابراین، شفافسازی میتواند آسیبپذیری اجتماعی را کاهش دهد و هزینه پس از وقوع حادثه را حذف کند.
«شفافیت» راهبردی است که در مقابل شک و تردید، بیاعتمادی و مخفیکاری قرار میگیرد. شفافیت ایجاد آگاهی نسبت به یک امر است، به طوری که کنجکاوی را نسبت به آن افزایش میدهد. شفافیت از همان ابتدا امکان بروز خطا را قبل از بروز و ایجاد قضاوت، کاهش میدهد. مانند دوربینهای راهنمایی و رانندگی که با ایجاد شفافیت مانع بروز خطا میشوند چراکه کنشگران اجتماعی بهدلیل اینکه خود را در معرض یک نگاه بیرونی مییابند از ارتکاب به خطا خودداری میکنند. شفافیت نوعی مدیریت کنترل جامعه بر جامعه است.
به عبارتی، شفافیت ترویج «حس مسئولیت» و «نظارت جمعی» بر امور است. شفافیت به معنی مدیریت جمعی و کنترل محسوس و نامحسوس است. نباید انتظار داشته باشیم که همیشه چشمی الکترونیکی روابط و تعامل ما را مدیریت کند، بلکه باید شفافیت در درون فرهنگ ما نیز شکل گیرد.
فکر میکنید چنین شفافیتی در فرهنگ ما نهادینه شده است؟
جامعه ما به لحاظ فرهنگی از شفافیت پرهیز دارد. با وجود اینکه تاریخ طولانی باعث غنای اندیشه جامعه میشود، اما پیچیدگیهای فرهنگی به وجود میآورد که همواره لایههای پیچیدهای درون فرهنگ ایجاد میکند و مانع از شفافیت میشود.
علاوهبر شفافیت، چه مؤلفههای دیگری میتواند در ارتقای رفتارهای زیستمحیطی ما دخیل باشد؟
دانش محیطزیستی ما وابسته به «رفتار اخلاقی» و «رفتار فرهنگی» ما است؛ و همه اینها بسترهای لازم برای توسعه است. در جامعه ما چون جنبههایی از اخلاق آسیب دیده، شاهد هستیم در مواقع حساس، منفعت فردی بر منفعت جمعی پیشی میگیرد و دچار بحران میشویم. رد پای اینگونه برخورد منفعتطلبانه را در مصرف آب و برق یا مسائل اخیر بازار سکه و طلا و ارز میبینیم، به طوری که هر فردی در شرایط ملتهب اقتصادی برای خود تلاش و اقدام میکند تا دچار آسیب نشود. از همین رو است که بحران گسترش یافته و راهحلها کم میشود.
ما نتوانستهایم نوعی اخلاق جمعی اتخاذ کنیم که مانع از آسیب به محیطزیست شود. ما تنها از خودمان محافظت میکنیم و همزمان به فکر دیگر همنوعانمان نیستیم. پس، به نظر میرسد پیش از هرچیزی باید «اخلاق اجتماعی»مان را بازبینی کنیم.
یک نشانهشناس محیطزیست تنها به تبیین و تدقیق رابطههای معنایی بین «طبیعت» و «انسان» و «فرهنگ» میپردازد یا اینکه مطالعات او به «ارائه راهکار» هم میانجامد؟
یک نشانهشناس محیطزیست در جامعه روابط اجتماعی و انسانی را مشاهده و شناسایی میکند و سپس آن را تبدیل به «گفتمان» میکند مانند ایجاد «گفتمان شفافسازی» در مقابل «گفتمان پنهانکاری و ممانعت از گستردگی اطلاعات در جامعه» و سپس در قبال آن، راهکار اجتماعی و اخلاقی ارائه میدهد.
نشانهشناسی از نظر کاربردی بر این دیدگاه استوار است که باید نقشها و جایگاه «کنشگران اجتماع» را بازتعریف کنیم. اگر بتوانیم در رابطه انسان، طبیعت و فرهنگ «انسان مسئول» تربیت کنیم و به سمت تعامل این سه مورد پیش برویم بتدریج کنش اجتماعی کنشگران هم نسبت به محیطزیست تغییر خواهد کرد.
شاهد هستیم که در «جوامع توریستی» مردم درک بهتری از محیطزیستشان دارند و برای حفظ طبیعت تلاش بیشتری میکنند. شما بهعنوان یک نشانهشناس، رفتار مردم با طبیعت در جوامع توریستی را چگونه تحلیل میکنید؟
در جوامع توریستی دیدگاه مردم نسبت به محیطزیستشان تغییر کرده است و خودبهخود مدافع آن شدهاند و نظارتهای خودجوش، جایگزین نظارتهای تجویزی شده است. در واقع مردم جوامع توریستی توانستهاند بین «رشد» و «توسعهتوریسم» و «دفاع از محیطزیست» پیوند برقرار کنند چون بخوبی میدانند که در سایه چنین پیوندی است که میتوانند زندگی بهتری داشته باشند.
در جوامعی که تعداد توریست بیشتری دارند، به طور طبیعی و ضروری حفاظت از محیط زیست و اتخاذ نوعی رفتار اجتماعی نظارت بر محیط افزایش مییابد. چرا که حضور توریست مساوی است با رشد غرور ملی و چنین رشدی برابر است با دفاع اجتماعی از محیط خود و در نهایت شیوه نگرش ما را به جهان پیرامون خودمان تغییر میدهد. همین امر در ترمیم سبک زندگی تأثیر مستقیم دارد.
منبع: روزنامه ایران
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید