علم و کشور / دکتر رضا داوری اردکانی - بخش دوم

1397/4/26 ۱۰:۰۲

علم و کشور / دکتر رضا داوری اردکانی - بخش دوم

اگر از پنجاه‌هزار مقاله، پنج‌هزار مقاله خوب باشد، باید خشنود بود. آیا دانشمندان ما در سال پنج‌هزار مقاله حاوی و متضمن یافت‌ها و طرحهای نو می‌نویسند؟ درباره علوم پزشکی و مهندسی و علوم پایه چیزی نمی‌گویم؛ اما می‌دانم که در فلسفه و جامعه‌شناسی و حقوق و تاریخ و حتی در اقتصاد، تعداد این قبیل مقالات بسیار اندک است. یک وجه آن هم که معمولا به آن توجه نمی‌شود، این است که برای نوشتن مقاله در علوم انسانی، مقاله‌نویس باید بتواند به زبانی که مقاله می‌نویسد، فکر کند. دانشمندان علوم دقیقه و مهندسان چنین مشکلی ندارند.

 

 

 

اگر از پنجاه‌هزار مقاله، پنج‌هزار مقاله خوب باشد، باید خشنود بود. آیا دانشمندان ما در سال پنج‌هزار مقاله حاوی و متضمن یافت‌ها و طرحهای نو می‌نویسند؟ درباره علوم پزشکی و مهندسی و علوم پایه چیزی نمی‌گویم؛ اما می‌دانم که در فلسفه و جامعه‌شناسی و حقوق و تاریخ و حتی در اقتصاد، تعداد این قبیل مقالات بسیار اندک است. یک وجه آن هم که معمولا به آن توجه نمی‌شود، این است که برای نوشتن مقاله در علوم انسانی، مقاله‌نویس باید بتواند به زبانی که مقاله می‌نویسد، فکر کند. دانشمندان علوم دقیقه و مهندسان چنین مشکلی ندارند.

 

علم جدید، ماهیت جدید

۴ـ در‏ دانشگاه‌های جهان توسعه‌یافته هم به مقاله‌نویسی به‌خصوص در دهه‌های اخیر اعتنا شده است؛ اما تشخیص اعتبار مقاله با دانشگاهیان است و مقاله به صرف اینکه به فلان زبان در فلان مجله چاپ شده است، معتبر نمی‌شود. اعتنای آنها به مقاله تا حدودی هم برای منحل‌نشدن علم در بازار است. ما علم جدید را از اروپا و آمریکا آموخته‌ایم، بی‌آنکه انقلاب علمی ـ فرهنگی اروپا را آزموده باشیم. به این جهت تلقی‌مان از علم نزدیک به تلقی متقدمان است؛ یعنی علم را علم واقع می‌دانیم و گمان‌مان این است که علم گذشتگان صورتی ناقص بوده و به‌تدریج راه کمال پیموده و به علم امروز یعنی کاملترین صورت علم رسیده است.

علم جدید مرحله کامل علم قرون وسطی و دوران‌های پیش از تجدد نیست، بلکه علمی است با ماهیت جدید. احکام این علم با موجودات مطابقت ندارد، بلکه نسبت آنها با موجودات نسبت تصرف و تغییر است. علم جدید منابع و نیروها را کشف و کنترل می‌کند. در این مسیر، کشف هم برای کنترل است. به این جهت علم جدید برخلاف علم گذشتگان، نه علم به ثابتات است و نه اعتبار ثابت و ماندگار در آینده دور دارد. در این علم، پژوهش همواره باید ادامه داشته باشد.

جهان جدید جهان دگرگونی است و همه چیز در آن دگرگون می‌شود. علم هم باید همواره نو شود. نمی‌گویم علم دیروز علم نیست. اما علم دیروز اگر پژوهش مهمی باشد، فصلی از تاریخ علم می‌شود و اگر نباشد، از یاد می‌رود. وقتی این معنی از نظر دور بماند، چه بسا گمان کنند که علم «مجموعه دانستنی‌ها»ست و هر چه بر حجم آن افزوده شود، مغتنم است؛ پس باید به نوشتن مقاله اهتمام کرد.

مدافعان مقاله‌نویسی دفاعشان این است که: آیا مقاله نوشتن بهتر از ننوشتن نیست؟ چرا بهتر است و اهتمام مقاله‌نویسان را از نظر اخلاقی باید ستود؛ زیرا با آن حرمت علم و علم‌طلبی تا حدودی حفظ می‌شود. معهذا باید کاری کرد که علم، علم کارگشای توسعه باشد. اکنون بیشترین فایده‌ای که در کشور ما از مقاله‌نویسی عاید می‌شود، فوائد اداری و استخدامی آن برای نویسندگان است! دانشجویان و دانشگاهیان برای گرفتن مدارک تحصیلی و ارتقای شغلی ملزم به چاپ مقاله در نشریات خاص داخلی و خارجی‌اند. در نظر آوریم که با وجود تقریباً ۱۵۰هزار دانشجوی دکتری در این چند سال، هر سال در حدود ۴۰هزار داوطلب دکتری فارغ‌التحصیل می‌شوند. اینها حداقل باید ۴۰هزار مقاله بنویسند و چاپ کنند و این خود نمایش عظیمی است؛ ولی کاش در میان آنها مقالاتی باشد که به پیشبرد علم و نظر هم یاری کند!

ما به پیروی از رسم جهان علم، مقاله‌نویسی را تشویق کردیم. از جمله وجوه اصلی اتخاذ این تدبیر در دهه‌های اخیر، یکی هم نیاز جهانی به تولید انبوه اطلاعات (از جمله اطلاعات علمی) است. در کشور ما هم الزام به مقاله‌نویسی در ابتدا توجیهی داشته است؛ اما این توجیه هر چه بوده است، توجه باید کرد که:

اولاً مقاله‌ای که با الزام و به حکم وظیفه اداری نوشته می‌شود، به احتمال قوی توخالی و سست است؛

ثانیاً از میان انبوه داوطلبان کسب مدارک تحصیلی، آنها که از عهده مقاله‌نویسی برنمی‌آیند، به تقلّب و خرید مقاله رو می‌کنند و شاهدیم که کار به پدیدآمدن بازار خرید و فروش مقاله و رساله کشیده است؛

ثالثاً (مخصوصاً دانشمندان و پژوهندگانی که با تعلق خاطر به علم، پژوهش می‌کنند بیشتر به این نکته توجه کنند) وقتی علم را با آمار مقالات می‌سنجند، فرق دوغ و دوشاب از میان می‌رود و مقالات پژوهشی ممتاز در میان انبوه نوشته‌های بی‌حاصل گم می‌شود؛

و بالاخره رابعاً وقتی مقاله نوشتن و مقاله چاپ کردن ملاک دانشمندی و ارتقا در مراتب دانشگاهی است، از دانشگاه نمی‌توان پرسید که چرا به فلان دانشجوی بی‌سواد یا کم‌سواد مدرک تحصیلی داده و در استخدام و ارتقای اعضای هیأت علمی، صلاحیت‌های علمی و آموزشی داوطلبان را از نظر انداخته است.

 

ارتقای علمی!

با غلبه ملاک کمیّت مقالات، دانشگاه به یک اداره مبدل می‌شود. البته می‌گویند که در صدور مدارک تحصیلی و احکام ارتقای دانشگاهیان شرایط دیگر هم رعایت می‌شود. راست می‌گویند؛ اما نکته ظریفی هست که توجه به آن در عمل به طور کلی و مخصوصاً در مدیریت و سیاست بسیار اهمیت دارد. در برنامه‌های سیاسی و امور اداری و سازمانی وقتی بعضی اقدام‌ها و کارها اهمیت درجه اول داشته باشند، چه بسا که مطالب و امور درجه دوم از نظر می‌افتند یا به آنها اعتنایی که باید نمی‌شود. کسی که مقاله‌اش در مجلات معین چاپ نشده است، ارتقا پیدا نمی‌کند؛ اما اگر مقاله داشته باشد، به این که سواد دارد یا ندارد و از عهده تدریس برمی‌آید یا نمی‌آید و آیا از شرایط علمی و روحی استادی دانشگاه برخوردار است، کمتر اهمیت می‌دهند. به هر حال یک دانشمند توانا در آموزش و صاحب صلاحیت‌های اخلاقی اگر مقاله نداشته باشد یا کم داشته باشد به دشواری می‌تواند در دانشگاه وارد شود یا ارتقاء پیدا کند.‏

 

آشنایی با زمان

۵ـ مقاله‌نویسی وقتی اهمیت یافت و حتی بر نوشتن کتاب تقدّم پیدا کرد که می‌بایست نتایج پژوهش‌ها هر چه زودتر مورد استفاده قرار گیرد، مسائل پژوهش را هم نیاز زمان که زمان تکنیک است، معین می‌کند. پس برای یافتن و درک مسائل باید با زمان آشنایی و انس داشت. این یافته به عهدة خرَد متحقق است که صرفاً شناسنده نیست، بلکه در عین شناسنده بودن سازنده است. این خرد، خرد در آمیخته با اراده است. هر جا این خرد درآمیخته با اراده تحول و تغییر، محقق باشد، چه بسا که مسائل علم در وقت و جای خود طرح می‌شود و به پاسخ می‌رسد؛ اما اگر این خرد که قوام جهان علم به آن است وجود نداشته باشد یا ضعیف باشد، علم به دشواری می‌تواند از حد معلومات آموختنی بگذرد و اگر کوششی برای پژوهش بشود، چون مسائل کلی و انتزاعی است و به جهان خاص دانشمند و پژوهشگر تعلق ندارد، حتی اگر پژوهش مهمی باشد و به کار جهان وسیع علم بیاید به درد جهان خاص دانشمند نمی‌خورد.

تلقی شایع و مشترک این است که علم جهانی است و شرایط طبیعی و اقلیمی کشور و حتی اعتقادات و آداب مردمان آن را محدود نمی‌کند. این سخن درستی است؛ اما نتیجه‌ای که از آن می‌گیرند، گمراه‌کننده و بازدارنده است. از این که علم به جغرافیا تعلق ندارد و ایرانی و هندی و چینی و برزیلی و تونسی و کامرونی و… یا مسلمان و مسیحی و بودایی و یهودی و زرتشتی به نحو یکسان می‌توانند علم بیاموزند و پژوهش کنند، نتیجه نمی‌شود که علم کار فردی است و به هیچ شرط و شرایطی بستگی ندارد. علم اگر به جغرافیا تعلق ندارد، پیوستگی‌اش به تاریخ و زمان بی‌چون و چراست.

علم قرون وسطی مبادی و غایاتی متفاوت با علم یونانی و علم جدید داشت. کسانی که می‌پندارند علم روی یک خط تکامل سیر کرده و به‌تدریج کامل شده و صورت امروزی پیدا کرده است، ملتفت نیستند که علم همواره در تاریخ، تابع اصول و غایات یکسان و ثابت نبوده، بلکه این مبادی و غایات در تحولات بزرگ تاریخی دگرگون شده است. این اصول و مبادی و غایات را اشخاص بر حسب ذوق و علم خود وضع نمی‌کنند. اگر گالیله را بنیانگذار فیزیک جدید و لاوازیه را مؤسس علم شیمی می‌دانند، نباید نتیجه گرفت که گالیله از زمان و تاریخی که در آن می‌زیسته، مستقل بوده و او با درک و فهم مستقل از تاریخ، علم فیزیک را تأسیس کرده است. آیا اگر گالیلئو گالیله به دنیا نیامده بود، علم فیزیک به وجود نمی‌آمد؟ گالیله فیزیک را در مقابله با جهان قدیم و نه در یک فضای بی‌تفاوت تأسیس کرد.

ما عادت کرده‌ایم که درک و فهم را مطلق و ثابت می‌انگاریم؛ اما فهم‌ها در زمان تغییر می‌کند و در زمان و تاریخ صورت معین می‌گیرد. با درک و فهم تاریخ جدید بود که ریاضیات دکارتی ـ پاسکالی ـ لایب‌نیتزی و فیزیک گالیله‌ای و نیوتنی و… به وجود آمد و به اعتباری این تحولات درک و فهم جهان جدید را قوام بخشید.

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: