مغولان، ایلغار یا نوزایش

1397/4/17 ۰۹:۵۲

مغولان، ایلغار یا نوزایش

روند شكل‌گیری و بسط و گسترش مشهورات تاریخی پیچیده و تودرتو است. مشهورات تاریخی باورها و عقایدی رایج و قالبی (كلیشه‌ای) در مورد وقایع، رویدادها، جریان‌ها، روندها و شخصیت‌های تاریخی هستند و ربطی هم به اینجا و اكنون ندارند. در همه جای دنیا و در همه زمان‌ها، بعضی دیدگاه‌ها تبدیل به باور رایج می‌شوند و تصحیح یا تنقید آنها بسیار دشوار و از برخی جهات غیرممكن است. اظهارنظر خلاف این باورهای رایج یا همان مشهورات تاریخی نیز به همین میزان دشوار است و كسی كه خطر كند و بخواهد علیه آنها سخن بگوید، پیشاپیش پیه این را به تن خود مالیده است كه از هر سو مورد حمله و هجمه واقع شود.

 

مشهورات تاریخی آفت آگاهی

كاوه رهنما: روند شكل‌گیری و بسط و گسترش مشهورات تاریخی پیچیده و تودرتو است. مشهورات تاریخی باورها و عقایدی رایج و قالبی (كلیشه‌ای) در مورد وقایع، رویدادها، جریان‌ها، روندها و شخصیت‌های تاریخی هستند و ربطی هم به اینجا و اكنون ندارند. در همه جای دنیا و در همه زمان‌ها، بعضی دیدگاه‌ها تبدیل به باور رایج می‌شوند و تصحیح یا تنقید آنها بسیار دشوار و از برخی جهات غیرممكن است. اظهارنظر خلاف این باورهای رایج یا همان مشهورات تاریخی نیز به همین میزان دشوار است و كسی كه خطر كند و بخواهد علیه آنها سخن بگوید، پیشاپیش پیه این را به تن خود مالیده است كه از هر سو مورد حمله و هجمه واقع شود.

واقعیت اما آن است كه تاریخ‌نگاری انتقادی و مبتنی بر مشاهده روش‌مند و نقادانه اسناد و مدارك دقیقا همین كار را باید بكند؛ یعنی باید بكوشد علیه اعتقاد عمومی به مشهورات تاریخی ایستادگی كند و با نگاهی ریزبینانه و بدون تعارف و مجامله و با بهره گرفتن از استدلال و استناد نگرشی واقع‌بینانه نسبت به موضوع مورد بحث ارایه كند. كار دیگر مورخ جدی آن است كه خود موضوع مشهورات و فرآیند تكوین و تحول آنها را مورد مطالعه قرار دهد و نشان دهد كه چرا و چگونه، یك نگرش خاص به تاریخ، در میان عموم شكل می‌گیرد و مورد اقبال قرار می‌گیرد و چگونه همین باور به تدریج یا به یكباره، دچار دگردیسی صوری یا محتوایی یا هر دو می‌شود.

در غیاب این شیوه از تاریخ‌نگاری آنچه ذهنیت عمومی درباره تاریخش را شكل می‌دهد، عقایدی نسنجیده و در اكثر مواقع دروغین و پرغلط است كه به جای روشنگری، به جهل مركب می‌انجامد و ‌ای بسا همین نادانی مضاعف، پیامدهایی ناگوار و تلخ را پدید آورد. در حالی كه ذهنیت نقاد، به دلیل پویایی به هر باور صلب و جزمی (دگم) به دیده تردید نگاه می‌كند و همواره برای نگاه خودش نیز ذره‌ای امكان خطاكاری را در نظر می‌گیرد. كوچك‌ترین فضیلت این عدم قطعیت نیندیشیده نیز پرهیز از تصلب و جزم‌اندیشی و انحصارگرایی فكری است.

تا جایی كه به تاریخ سده‌های میانه ایران باز می‌گردد، یكی از این باورهای جزمی و در نتیجه غیرانتقادی، این عقیده است كه مغولان اقوامی وحشی و بی‌بهره از هرگونه فكر و اندیشه‌ای بودند كه صرفا به هدف قتل و غارت پا به نجد ایران گذاشتند و نتیجه یورش بی‌امان‌شان نیز چیزی جز زمین سوخته و خاك به توبره كشیده شده نیست. شیوع و رواج این فكر آنچنان است كه لفظ مغول برای عموم فارسی‌زبانان چیزی جز خشونت و بی‌رحمی را به ذهن متبادر نمی‌كند. اما در واقعیت تاریخی قصه طور دیگری است. شاید شگفت‌انگیز باشد كه جورج لین، استاد ارشد تاریخ خاورمیانه و آسیای مركزی دانشگاه سواس، اوایل عهد ایلخانان مغول را «رنسانس ایرانی» می‌خواند و از گونه‌ای نوزایش و تجدید حیات فرهنگی ایران در این دوره یاد می‌كند. البته نباید فراموش كرد كه منظور او به طور مشخص، میان ایلغار اولیه مغول (از ٦١٦ تا ٦٥٦ ه. ق.) یعنی حدود ٤٠ سال و دوران حاكمیت ایلخانان كه با ورود هولاكوخان (نواده چنگیز) در حدود ٦٥٦ ه. ق. همراه بود، تمایز می‌گذارد.

اما به هر حال جورج لین، در كتاب «ایران در اوایل عهد ایلخانان» كه سید ابوالفضل رضوی، استادیار دانشگاه لرستان آن را ترجمه كرده است، نشان می‌دهد كه– اگرچه ورود هولاكو چنان كه مترجم در مقدمه متذكر می‌شود، چندان مسالمت‌جویانه نبود- در پرتو نظم و امنیت نسبی كه حكومت ایلخانی به وجود آورد، زمینه برای احیای فكر و فرهنگ ایرانی- اسلامی هموار شد. البته همان طور كه دكتر رضوی تاكید می‌كند، در این میان نباید از نقش كلیدی و موثر دیوانسالاران و وزرا و علمای ایرانی در مهار رفتارهای غیرشهرنشینانه (غیرمدنی) مغول‌ها از سویی و بناساختن مجدد نظام دیوانی باسابقه و ریشه‌داری ایرانی از سوی دیگر غفلت ورزید. اما به هر حال، «حاكمیت گسترده مغول‌ها كه شرق و غرب آسیا را به هم پیوسته و زمینه‌های تداخل فرهنگ‌ها و گسترش افق‌های فكری را هموار كرده و با رونق بخشیدن به طرق تجاری، تعامل بیشتر اقوام و ملل را موجب شده بود نیز، تاثیر فراوانی داشت». رشد و گسترش تصوف، فعالیت صاحبان حرفه‌ها در قالب تشكل‌های منسجمی كه زمینه‌ساز شكل‌گیری اصناف بود، رشد فتوت، تحول در شعر و ادب و قوت گرفتن تاریخ‌نگاری و در نهایت ایجاد حكومتی واحد در مرزهای مشخص، بخشی از ویژگی‌های دوران ایلخانان است. فراموش نكنیم كه برخی از مهم‌ترین قله‌های ادبی و فكری ایران‌زمین مثل خواجه نصیرالدین طوسی (٦٧٢-٥٩٧ ه. ق.)، سعدی شیرازی (٦٩٠-٦٠٦ ه. ق.)، مولانا جلال‌الدین بلخی (٦٧٢-٦٠٤ ه. ق.)، حافظ شیرازی (٧٩٢- ٧٢٧ه. ق.) و خواجه رشیدالدین فضل‌الله (٧١٨-٦٤٨ ه. ق.) در این دوران به منصه ظهور رسیدند. اما همچنان كه در بدو سخن گفته شد، نگرش انتقادی به تاریخ، همچنان كه نباید در برجسته ساختن امری افراط كند، باید از تفریط نیز بپرهیزد. درست است كه در دوران تثبیت ایلخانان مغول ثبات و تساهل نسبی امكان فعالیت‌های فكری و فرهنگی را برای ایرانیان فراهم آورد و در واقع (به دلیل از دست رفتن مركزیت بغداد و اهمیت یافتن آذربایجان) زمینه‌ای شد برای برآمدن صفویه، اما نباید از این نكته نیز غفلت ورزید كه چنان كه محمدباقر وثوقی، استاد تاریخ دانشگاه تهران می‌گوید، ایلغار مغول به گسست نسلی و انقطاع در انتقال سنت نیز انجامید. حمله مغولان موجب مهاجرت‌های گسترده ساكنان ایران و در نتیجه خروج نیروی كار از صحنه شد؛ ضربه‌ای مهلك به شهرنشینی كه امكان انتقال تجربه را از میان برد. در هر صورت، باید سرد و گرم ایلغار و سپس تاسیس دولت ایلخانان را با یكدیگر در نظر گرفت و یكسویه به قاضی نرفت. رویكردی كه به نظر می‌آید پیشینیان ما در آن موفق بودند، آنها با جذب و هضم جامعه و فرهنگ مهاجم، می‌كوشیدند آن را ارتقا بخشند. فراموش نكنیم كه تا همین چند دهه پیش، بسیاری نام فرزندان‌شان را چنگیز می‌گذاشتند و این نشانگر آن است كه در نگاه عموم مردم به هیچ‌وجه نگرش افراط و تفریطی امروزی به مغولان رواج نداشت.

منبع: روزنامه اعتماد

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: